تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 28 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):خداوند اجابت دعاى مؤمن را به شوق (شنيدن) دعايش به تأخير مى اندازد و مى گويد: «صداي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830793095




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اهل خامنه‌ام، روزگارم بد نیست / عشق است تراختور


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: دیدار با ابراهیم دهباشی زاده مهربان ترین راننده تاکسی تهران آبی‌های تهران را دوست دارم ولی خب، عشق است تراختور. بعدش هم مونشن گلادباخ...ن 17دفتر دارم و الان سرگرم جمع کردن هجدهمی هستم تا اگر شد این رکورد یعنی یک میلیون امضا را در کتاب رکوردهای گینس ثبت کنم.    
http://hamshahrimags.com/Images/News/Smal_Pic/3-7-1389/IMAGE634211234417705600.jpg
خیلی اهل کتابم. الان هر چه به دست می رسد می خرم و می‌گذارم توی کتابخانه که بعد از 120 سالگی بروم سروقتشان. الان حوصله ندارم!» این‌ها را یک راننده می گوید که معتقد است مسافرانش او را مهربان‌ترین راننده تهران لقب داده اند. تاکسی اش، تاکسی که نیست. شده گنجینه اسرار و اگر همین جوری پیش برود تا چندی دیگر باید به عنوان یک کتیبه تاریخی از آن یاد کنند. نه اینکه روی بدنه یا جای دیگرش چیزی نوشته شده باشد بلکه این قدر که مسافرانش برای او در دفترهای یادگاری مطلب نوشته اند، حالا یک کتیبه متحرک است. «اهل خامنه هستم.» این را ابراهیم دهباشی زاده خامنه به همشهری تاکسی مهرماه می گوید. کسی که تاریخ تولدش شده جولانگاه عدد دو:«متولد بیست و دو دی ماه هزار و سیصد و بیست و دو هستم.» به نظر نمی رسد 67 ساله باشد اما این واقعیت را خودش زبان می آورد و تاکید می‌کند که از صدقه سر مهربانی با مردم و بگو و بخند بودن و البته هزارتا صفت خوب دیگر که برایش در نظر گرفته اند، چنین سرحال است و به زمین و زمان می‌خندد، نه از سر استهزاء. «45 سال است که تاکسی دارم. این شغل من است و خیلی هم برایم عزیز است. از سال 43 روی تاکسی کار می‌کنم و از این راه زندگی هم ترتیب داده ام. خدا را شکر راضی ام.» بعد دستی به موهایش می‌کشد که سرمای روزگار، کمی ریشه های آن را سفید کرده و دیگر رنگ به رخ ندارند. دهباشی زاده اصالتا آذری است ولی ته لجه آذری ها را ندارد و اگر خودش نگوید به سختی به آن پی می برید.  شهروند نمونه منطقه 22 که ساکن شهرک راه‌آهن است و حتی به مناسبت این انتخاب، چند سکه هم دریافت کرده:«همه سکه ها را دو دستی تقدیم خانم کردم چون من خودم طلا هستم. دیدم ارزشی ندارد. این را هم می دانید که وقتی این جور چیزها به خانه می رسند باید تحویل خانم خانه داد و بهتر است خودتان در این کار پیشقدم شوید چون زورتان به خانم خانه نمی رسد. خودم دیدم بهتر است بچه سر به راهی باشم.»این شهروند نمونه انگار برای هر چیز داستانی دارد؛ داستان هایی که هر کدام راوی تاریخی خاص هستند. مثل نحوه آشنایی با همسرش:«توی محل کاسب بودم. بعد تاکسی خریدم و یک روز این خانم، یعنی زنم، سوار شد و از آن روز دیگر پیاده نشده است. این بزرگ‌ترین اشتباه زندگی‌ام بود که بهتر دیدم دیگر تکرارش نکنم. شوخی کردم.» حاصل این ازدواج سه دختر و یک پسر است. دخترانی که پیش پدر هستند و پسری که حالا بین شان نیست:«سال 83 بود که پسرم همراه دوستش تصادف کرد. دوستش در دم جان داد و پسرم هم بعد از مدتی رفت. قلبش را به فرد دیگری اهدا کردیم و این جوری، زندگی بهتری برای پسرم خریدم. چند بار آمده به خوابم و گفته نگرانم نباش. جایم خوب است و دانشگاه هم می روم. من هم خیلی راضی ام.» حالا او با سه دختر و همسرش زندگی می کند؛ یکی از همین سه دختر شوهری دارد و این دو با هم وبلاگ آقای راننده را هم کنترل می کنند:«مدیریت با من است ولی آنها می‌نویسند. خودم هم هر روز می‌خوانم. خیلی خوب است.» و بعد نشانی وبلاگش را می دهد تا اگر خواستیم سری بزنیم، غافل از اینکه رد او را از همین وبلاگ زده ایم. حکایت دفترهاروی داشبورد چند دفتر وجود دارد. خودکار هم هست. اصلا دهباشی زاده را با همین دفترهایش می‌شناسند. سوار که می شوید اگر دلتان خواست می توانید دفتر را باز کنید و به یادگار خطی بنویسد و امضا کنید. راننده اما از کسی نمی خواهد که این کار را برایش انجام دهد: «چون این باید از ته قلب مسافر باشد. اگر من بگویم که فایده ندارد. راستی می دانستی من 17دفتر دارم و الان سرگرم جمع کردن هجدهمی هستم تا اگر شد این رکورد یعنی یک میلیون امضا را در کتاب رکوردهای گینس ثبت کنم. می خواهم 50 سال راننده باشم و بعد این رکورد از من به جا بماند. فکرش را بکن، یک راننده مهربان که همیشه دوست دارد به مردم انرژی مثبت بدهد.» از انرژی مثبت که می‌گوید یادش می افتد که همین چند روز پیش در رادیو ایران برنامه داشت و آنجا هم کلی درباره انرژی مثبت با مخاطبانش حرف زد. تحصیلات راننده مهرباندهباشی زداه خودش را یک روستایی می داند که به قول خودش کمی باکلاس است:«تحصیلات ششم نظام قدیم را دارم اما 10 ترم انگلیسی خواندم و 3 ترم عربی. دیدم باید زبان هم بلد باشم و رفتم در آموزشگاه خسروی نزدیک خانه مان و ثبت نام کردم.»حالا دلم می خواهد داستان این دفترچه‌ها را بگویم. یک روز یک مسافر برایم روی کاغذ نوشته بود خوش به حال کسی که سوار مرکب عاطفه است وبه مردم انرژی می دهد. بعد به ذهنم رسید که خودم دفترچه داشته باشم و نظرات مردم را جمع کنم. انگار که با گفتن این خاطره به وجد آمده باشد دفتری را باز می کند که خاطره ای را بخواند؛ از خانمی به نام پرستو نظری که همین چند وقت پیش برایش نوشته:« به نام خدا، مثل اینکه فکر همه‌چیز را کرده. آدم ها از جمله خود من، دارند حسابی تعجب می کنند. چقدر دلم برای تفاوت تنگ شده بود، برای احترام و دوست داشتن و پذیرش، آن هم بدون در نظر گرفتن جنسیت. دلم می خواست مقصدم به جای خواجه عبدالله انتهای دنیا بود تا این احساس خوب زود تمام نشود. ممنونم به خاطر این همه انرژی مثبت.» بین همه تیم های دنیا عشق است تراختورآقای دهباشی زاده اهل فوتبال است و حسابی دو آتشه است. می گوید:«آبی‌های تهران را دوست دارم ولی خب، عشق است تراختور. بعدش هم مونشن گلادباخ.»- ‌چرا مونشن گلادباخ؟‌- خب راستش چند سال پیش شنیدم که قرار بود تراختور با این تیم بازی کند و من هم آن تیم را دوست دارم. چند حاشیه دیگر‌- زیاد فیلم نمی بینیم چون خودم به اندازه کافی فیلم هستم. - ‌زنم اهل طالقان است و برای همین هفته‌ای یک‌بار می روم آنجا که او هم تفریح داشته باشد. این بزرگترین تفریح من است. - ‌مادر زنم را دوست دارم حتی اگر با هم تفاهم نداشته باشیم. ‌- هر شب نیم ساعت توی پارک می دوم. آرزوهای آقای مهرباندهباشی‌زاده که حالا دیگر باید برود و به کارش برسد می گوید:«دلم‌می‌خواهد همه بچه ها خوشبخت شوند. این آرزوی من است. من اصولا آدم خسیسی نیستم چون می دانم که کفن جیب ندارد. برای همین به همه می‌گویم برای آخرت پس انداز کنید نه این جهان.»بعد هم می رود. سوار تاکسی اش که می شود احساس می کنی قطاری از ایستگاه می گذرد و انگار هزاران پنجره دارد و در هر پنجره، انگار دهباشی زاده برایت دست تکان می دهد؛ در امتداد دود، دود، دود...   منبع:





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 133]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن