واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
وقتي توقع زياد زن و شوهر به مانعي برخورد ميکند، بي تامل همسر خود را مقصر معرفي ميکنند و به زندگي مشترکشان عيب و ايراد ميگيرند و به اتکاي يک ذهن خواني تعيين تقصير ميکنند: «معلوم ميشود که زن اصيلي نيست» و يا «اين رفتار شوهرم نشان مي دهد که چقدر از من متنفر است». با اين طرز تلقي، زن يا شوهري که احساساتش جريحهدار شده يا همسرش را آماج تهاجم قرار ميدهد و يا از او فاصله ميگيرد، در اين موقعيت همسر مورد تهاجم قرار گرفته که خود را مستوجب مجازات نميداند، در مقام تلافي حمله را با حمله متقابل جواب ميدهد و با او هم به سهم خود از همسرش فاصله بيشتري ميگيرد. در نتيجه سلسله حملات بستهاي از تلافي و تلافي به مثل شروع ميشود که بر ساير زمينههاي ارتباطي ميان زن و شوهر تاثير نامساعد ميگذارد. زن و شوهر بيآنکه متوجه سوءتفاهم باشند، گناه را به خود خواهي يا بي نزاکتي همسر خود نسبت ميدهند و متوجه نيستند برداشت اشتباهي که از همسرشان دارند، علت اصلي گرفتاري آنهاست. اين طرز برخورد با انگيزههاي همسر خطرناک است زيرا خيلي ساده نميتوانيم ذهن اشخاص را بخوانيم. مثلا خانم نميدانست که همسرش به خاطر زيان مالي ناراحت بوده و ميخواسته که موضوع را با او در ميان بگذارد. و چون او با عصبانيت و دلخوري اتاق را ترک کرده بود، فرصت اطلاع از کم و کيف مطلب را نيافته بود، فرض را بر اين گذاشته بود که شوهرش چون در کارهاي خود فرو رفته، به او توجهي ندارد. با عشق بنگريد اما رفتار عصبي خانم براي همسرش معاني مختلفي داشت: «بيجهت از من عصباني شده» و «باز هم ثابت شد که به احساسات من بيتوجه است». اين توضيحات بر شدت احساس دلخوري او اضافه کرد. از سوي ديگر، مشغلههاي ذهني وي بر عميقتر شدن فاصله ميان او و همسرش تاثير گذارد. در گذشته، وقتي خانم به خاطر يک حادثه يا نقطهنظر تازهاي به هيجان ميآمد، همسرش بيآنکه با او در اين هيجان سهيم شود به تحليل برداشتهاي او مينشست. اين نوع سوء تفاهم و ذهن خواني متقابل، بيآنکه زن و شوهر لزوماً بدانند در روابط اغلب آنها وجود دارد. زن و شوهر بيآنکه متوجه سوءتفاهم باشند، گناه را به خود خواهي يا بي نزاکتي همسر خود نسبت ميدهند و متوجه نيستند برداشت اشتباهي که از همسرشان دارند، علت اصلي گرفتاري آنهاست. گرچه مطالب متعددي در زمينه تجلي خشم در روابط زن و شوهر به نگارش درآمده و راههايي براي برخورد با آن پيشنهاد گرديده، توجه لازم به سوء تعبيرهاي اشتباه که اغلب زمينهساز عصبانيت است، ضروري است. در زمينه رضايت از زندگي زناشويي، برداشت زن يا شوهر از رفتار يکديگر، بيش از خود رفتار حائز اهميت است. وقتي مايوس هستيم، دستگاه ذهن ما معناي رفتار ديگران را يا به درستي تفسير نميکند و يا آن را به مبالغه ميگيرد و تصويري منفي از آنها بوجود ميآورد. براي اجتناب از اين قبيل سوء تفاهمها در زندگي زناشويي بايد به نقش عملکرد ذهن به هنگام افسردگي و عصبانيت توجه کرد. در اغلب موارد، وقتي مايوس هستيم، دستگاه ذهن ما معناي رفتار ديگران را يا به درستي تفسير نميکند و يا آن را به مبالغه ميگيرد و تصويري منفي از آنها بوجود ميآورد. آنگاه به اتکاي همين سوء تعبيرها به تصوير منفي که حاصل ذهن خود ماست يورش ميبريم. در آن لحظه بخصوص کمتر مي انديشيم که ممکن است قضاوت منفي ما اشتباه باشد؛ و هرگز به ذهنمان نميرسد که در واقع به تصوير مخدوشي حمله ميکنيم. براي مثال خانم متاثر از رفتار شوهرش او را مرد بياحساسي تلقي کرده بود که به ديگران بها نميدهد. هم زمان، او نيز خود به نظر همسرش زني عصبي و بي منطق رسيده بود. در اين شرايط، هر گاه يکي از آنها رفتاري برخلاف ميل ديگري صورت ميداد، افکار منفي ايجاد شده، اسباب کدورت و عصبانيت بيشتري را فراهم ميساخت.اين جمله معروف و مشهور است: اين وقايع نيستند که افکار ما را مي سازند بلکه برداشت و تفسير و نگرش ما از آنهاست. بنابراين در شرايطي مي توان به مسائل خوش بينانه تر نگاه کرد و براي رفتار هاي ديگران دلايل زيباتر و آرامش بخش تري را در نظر داشت چرا با بد بيني و سوء ظن روابط خود را تخريب کنيم و ... برگرفته از کتاب "عشق هرگز کافي نيست" با اندکي تصرف تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 162]