واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: شهيد لاجوردي از زبان فرزند
فرزند شهيد لاجوردي: منافقين از همان ابتدا نسبت به پدرم حساس بودند«خدايا! تو شاهدي چندين بار به عناوين مختلف، خطر منافقان انقلاب را، همانها كه التقاط سراسر وجودشان را و همه ذهن و باورشان را پر كرده است و همانها كه رياكارانه براي رسيدن به مقصودشان، دستمال ابريشمي بزرگي به بزرگي مجمعالاضداد را به دست گرفتهاند و همانها كه رجايي و باهنر را ميكشند و هم به سوگشان مينشينند... به مسوولان گوشزد كردهام، ولي نميدانم چرا...» اين بخشي از وصيتنامه شهيد سيداسدالله لاجوردي است كه در روز اول شهريور 1377 توسط عوامل گروهك تروريستي منافقين در بازار تهران به شهادت رسيد. وي در سال بحراني 1360 و در اوج فعاليتهاي تروريستي گروهكهاي منافق و معاند با نظام، مسووليت دادستاني انقلاب اسلامي تهران را بر عهده گرفت و مدتي بعد رياست سازمان زندانها و اقدامات تأميني و تربيتي به او سپرده شد. لاجوردي پس از مدتي از رياست سازمان زندانها استعفا داد و به كار در بازار تهران مشغول شد. سيدحسين لاجوردي، فرزند شهيد اسدالله لاجوردي در گفتوگو با ايسنا، به شرح خاطراتي از همراهي با پدر پرداخت. وي ميگويد: «پدرم به هيچ كاري به اندازه مطالعه و تحقيق اهميت نميداد. در كتاب اسناد ساواك نيز در مورد ايشان نوشته شده كه بعد از بهبودي مختصر شكنجههاي دوران زندان، مطالعه و تحقيق در قرآن و نهجالبلاغه را آغاز ميكرد، بطوري كه در زندانهاي شاه تا رسيدن به سطح اجتهاد مطالعه كرد.»
لاجوردي يادآور شد: «شهيد لاجوردي در سال 1341 با امام خميني (ره)آشنا شد و پس از آن در سه دوره مختلف بيش از 10 سال را در زندان سپري كرد و به دليل شكنجههاي آن دوران، چشم چپ ايشان كاملا آسيب ديد و شكستگيهاي كمر، گردن و پاي ايشان تا آخرين روزهاي عمر آزارشان ميداد. در اسناد ساواك ذكر شده كه هرچه ايشان را بيشتر شكنجه ميدادند، آبديدهتر ميشد و نسبت به اهداف مبارزات خود راسختر.» حسين لاجوردي خاطرنشان كرد: «امام (ره) از ايشان به عنوان يك انسان ژرفنگر و خستگيناپذير در قبل و بعد از انقلاب ياد كردهاند و در بين دوستان و همرزمان خود به عنوان مرد پولادين شناخته شده بودند.» وي ادامه داد: «همزمان با پيروزي انقلاب، پدر از زندان آزاد و همراه با ديگر مبارزان در مسووليتهاي مختلفي مشغول به كار شد. در همان ابتدا براي مشايعت امام (ره) به منظور بازگشت به ايران، به پاريس رفتند. پس از آن نيز همواره در خدمت حضرت امام بود تا اينكه با نظر ايشان، در سال 1360 مسووليت دادستاني انقلاب اسلامي تهران را بر عهده گرفت. البته بايد اين نكته را در نظر گرفت كه سال 60 سالي بود كه در تهران روزانه حدود 30 ترور موفق انجام ميشد. بطوري كه هر كس عكس حضرت امام (ره) را همراه داشت، ترور ميشد و ناامني مطلق حكمفرما بود. شهيد لاجوردي به دليل شناختي كه در دوران زندان رژيم سابق از گروهكها پيدا كرده بودند، از نظر امام (ره) بهترين گزينه براي به عهده گرفتن اين سمت شناخته شدند.» فرزند شهيد لاجوردي توضيح داد: «ايشان اولين كسي بودند كه در سال 52 و در زندان به ارتباط سازمان مجاهدين خلق با عوامل رژيم شاهنشاهي پي بردند و روشنگري در مورد اين گروه را آغاز نمودند. منافقين از همان موقع نسبت به ايشان حساس بودند تا اينكه در زماني كه ايشان از همه مسووليتهاي حكومتي استعفا داده بود و در بازار تهران به شغل سنتي خود مشغول بود، ايشان را به شهادت رساندند.»
لاجوردي در ادامه، در خصوص ويژگيهاي شخصيتي پدرش گفت: «پدرم سعي ميكرد كه مطالعه در خانواده نقش اساسي داشته باشد. سادهزيستي، از ويژگيهاي بارز ايشان بود و با اينكه تمكن مالي خوبي داشتند، سادگي را مبناي زندگي خود قرار داده بودند. بيشتر اوقات با دوچرخه به محل كار خود ميرفتند و هيچگاه اجازه ندادند كه ما براي انجام كارهاي شخصي و خانوادگي از اموال دولتي استفاده كنيم.» وي خاطرنشان كرد: «شهيد لاجوردي احترام فوقالعادهاي براي بانوان قائل بود و در نامههايي كه از زندان براي مادر و خواهرم مينوشتند، تاكيد ميكردند كه مبادا شما هم جزو خانهنشينان و نظارهگر فعاليت مردان شويد. به ياد ميآورم كه قبل از انقلاب، مادر و عمهام، تجمعهاي خانوادههاي زندانيان سياسي را سامان ميدادند.» فرزند شهيد لاجوردي يادآور شد: «با حضور ايشان جوي عاطفي و معنوي در خانه حكمفرما بود. هرگاه ايشان براي اقامه نماز در منزل بودند، نماز را به جماعت برپا ميكرديم و همواره يكي از توصيههاي ايشان به خانواده اين بود كه سعي كنيد با اغنيا كمتر رفت و آمد داشته باشيد.» لاجوردي در ادامه تاكيد كرد: «پدر پنج بار براي حضور در جبهه اعزام شدند و با توجه به سن و سالشان كارهاي سنگيني مانند ساختن سنگر و خالي كردن جعبه مهمات در خطوط مقدم را به عهده ميگرفتند.» فرزند شهيد لاجوردي به فعاليتهاي پدرش پس از انقلاب اشاره كرد و گفت: «پدر با توجه خاص به اهداف منافقان كه روي احساسات جوانان سرمايهگذاري كرده بودند و با تمسك به فطرت پاك جوانهاي انقلابي، مردم را متوجه ايدههاي التقاطي و ضد فطري سازمان منافقين ميكرد و به دليل نفوذ كلام و قدرت در بحث، باعث ميشد كه بسياري به اسلام بازگردند. معتقد بودند كه اگر كسي توبه كرد بايد از مواهب توبه بهرهمند شود و اگر كسي به روي نظام اسلحه كشيد به سزاي خود برسد. حتي پس از دستگيري گروه فرقان كه بسياري از جمله استاد مطهري را به شهادت رساندند، توبه آنها را پذيرفتند.» وي در مورد روابط شهيد لاجوردي و امام خميني (ره) گفت: «ايشان بطور كامل مقلد امام (ره) بودند و اين مساله را چه در كلام و چه در عمل اثبات كردند. در نامهاي از امام نيز به اين نكته اشاره شده است كه در دوران اوج تهمتها و توهينها به شهيد لاجوردي، هيچكس مانند حاج احمد از ايشان حمايت نكرد.» .........................................................................شريف نيوز؛ پايگاه خبري - تحليلي دانشجويان ايران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 562]