واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: 10 فيلم کلاسيک 25 سال گذشته منتقد کهنهکار ايراني انتخاب ميکند
كلاسيك چگونه ساخته ميشود؟ ستايش هنر و فضيلت موتسارت و هومر. غالبا پرسش اين است كه چه كسي اول ايدههاي بزرگ را خلق كرده است. ميگويند «نويسندگان معمولي به هيچوجه مايل نيستند كه گفته شود آنان به رقابت با شكسپير يا دانته برخاستهاند». به نظر البته شوخي ميرسد چونكه اين روزها «بونو» با «بتهوون» رقابت دارد و يك هنرمند زنده مانند استيون اسپيلبرگ رقيب گريفيث يا هيچكاك است. طي 25 سال گذشته فيلمسازهايي صاحب فكر و انديشه، آثاري به وجود آوردهاند كه احتمالا ميتواند كلاسيكهاي آينده سينما باشند. شايد اين انتخابها تا حدودي شخصي به نظر آيد. خب، باشد. چه عيب دارد؟ ميتوانيد كلاسيكهاي خودتان را از 25 سال قبل به اين طرف- به سليقه خودتان- انتخاب كنيد. ميبينيد كه «پالپ فيكشن» يا «نجات سرباز رايان» و يا «رفقاي خوب» در بين كلاسيكهاي نوي ما نيست. نگران نشويد. 25 سال ديگر معلوم ميشود ما درست گفتهايم يا نه.1- «تايتانيك» (1997)- Titanic: فيلمي از يك فاجعه كه به صورت هنر محبوب عامه درآمد. لئوناردو ديكاپريو و كيت وينسلت عشقي شاعرانه را بر پرده نشاندند اما زيبايي حماسه جيمز كامرون در حادثه نفسگيري بود كه حتي كوه يخ هم نتوانست آن را درهم بشكند. در «تايتانيك» مرگ است كه عشق را جاودان ميسازد. غرق آن كشتي عظيم- كه احساس واقعي بودن را برميانگيزد- يكي از بزرگترين جلوههاي ترس و زيبايي در سينماست.2- «سهگانه ارباب حلقهها» (2003-2001)- The Lord of the Rings Trilogy: پيتر جكسن غيرممكن را ممكن ساخت. او رماني فيلمنشدني را به فيلم برگرداند. به شمايل يك شعبدهباز از ديدگاهي تاريك بيآنكه به جيآرآر تالكين بينديشد، سهگانهاي 9 ساعته بر تصوير نشاند. چنان محكم كه گويي تمامياش يك فيلم است. با بهرهگيري كافي از حقههاي كامپيوتري و مجزا ساختن شخصيتها، يك فانتزي هيولاوار تجاري بهوجود آورد.طي 25 سال گذشته فيلمسازهايي صاحب فكر و انديشه، آثاري به وجود آوردهاند كه احتمالا ميتواند كلاسيكهاي آينده سينما باشند.3- «حس ششم» (1999)- The Sixth Sense : با آغاز و پاياني غيرمنتظره ام.نايت شامالان موفق شد يكي از بهترين ترسناكهاي سينما را خلق سازد. چنان با ظرافت و زيبايي مضامين را كنار هم چيده بود [با ديالوگ ماندگار پسر بچه: «من مردهها را ميبينم»] كه در كمتر فيلمي سابقه داشت. شامالان به كمك بروس ويليس در يكي از قويترين بازيهايش توانستند «روح» را باورپذير سازند.4- «جليقه تمامفلزي» (1987)- Full Metal Jacket: جهنم جنگ را ميشد آشكارا در اين اثر تكاندهنده استنلي كوبريك حس كرد. هيچ يك از آثار منتسب به جنگ بيهوده ويتنام [حتي «شكار گوزن»] نتوانسته بود فضا و انسانها را آنقدر سهمگين و هولناك بر پرده آورد.5- «نابخشوده» (1992)- Unforgiven: جامعهاي تاريك از طريق فضاي سياه غرب كهن به وسيله كلينت ايستوود به درخشندگي تمام به نمايش گذاشته شد. خود او- در قالب مرد نيكسرشت- و در برابر مورگان فريمن- مرد بدسرشت ماجرا- پرده از فساد و تباهي شهر برداشتند.6- «تلما و لوييز» (1991)- Thelma & Louise: پس از «ايزي رايدر»- كه سرود تلخ نابرابريهاي دهه 60 بود- اينبار دو زن طغيانگر انتقام بازستانند. ريدلي اسكات به پاياني مصيبتبار اما پيروزمندانه دست پيدا كرد.7- «مولن روژ» (2001)- Moulin Rouge: با بهرهگيري گستاخانه از موسيقي و بيپروايي در ترسيم يك رومانس اثيري، اين موزيكال مدرن فيلمساز با ذوق استراليايي باز لورمن تمامي شور و تنش موزيكالهاي قديم را يكجا در خود گردآورد و آن را به دنياي امروز وصل كرد.8- «سكوت برهها» (1991)- Silence of the Lambs: فيلم سريال كيلر جاناتان دمي آنقدر تازه بود كه به عنوان بهترين فيلم سال اسكار گرفت و جودي فاستر به نقش مامور افبيآي در مواجهه با هيولايي چون آنتوني هاپكينز (در قالب هانيبال لكتر آدمخوار) مخاطب را يخزده برجا مينهاد.9- «بازيگر» (1992)- The player: پس از افت ناگهاني در دهه 1980، رابرت آلتمن به افتخارهاي گذشته بازگشت و در جستوجوي جوي هزلي درباره هاليوود از طريق دوربين بيقرار نشانه هميشگي كارش و شخصيتپردازيهاي شفاف يكي از بزرگترين آثارش- در مايه شاهكارهاي دهه 70- را به وجود آورد.10- «ماهزده» (1987)- Moonstruck : عشقي شگفتآور بر زمينه طنزي دلپذير، اين اثر كمدي رمانتيك نورمن جويسن را در مرتبهاي بالاتر از ديگر همنوعهايش قرار داد. بازي خارقالعاده شر و ارتباط عشق/ نفرت اما تلخ و شيرين با نيكلاس كيج به يادماندني است.منبع : سينماي ما
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 188]