واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: کیش، مات، ناپلئونناپلئون واقعا کی بود و با دنیا واقعا چهکار کرد؟
ویل دورانت که یک جلد از تاریخ تمدنش را به عصر ناپلئون اختصاص داده، در وصف او میگوید: «سزار بورژیا بود با دو برابر مغز او؛ ماکیاولی بود با نیمی از توجه و محافظه کاری او و صد برابر اراده او؛ مردی ایتالیایی بود که به وسیله ولتر، شکاک، به خاطر زنده ماندن در انقلاب فرانسه، زرنگ و بر اثر معاشرت با روشنفکران فرانسه، تیزهوش شده بود. همه صفات رنسانس در او جمع بود؛ هنرمند و جنگجو، فیلسوف و مستبد ولی عاجز از متوقف شدن که البته این آخری عیب مهمی بود و به بادش داد». - ناپلئون در بچگی پیتزای ایتالیایی میخورد یارتنویی فرانسوی؟اگر ناپلئون بناپارت یکسال زودتر به دنیا میآمد، ایتالیایی محسوب میشد (جزیزه کورس تا سال 1768 مال جنوا بود). خودش گفته: «من وقتی به دنیا آمدم که کورس در حال مرگ بود و 30 هزار فرانسوی در سواحل ما استفراغ کرده بودند». البته بعدا نظرش درباره فرانسه عوض شد و حتی روی اسمش (ناپولئونه دی بولوناپارته) استفراغ کرد تا کمی فرانسویتر شود. او هیچوقت نتوانست لهجه ایتالیاییاش را عمل کند در مدرسه نظامی آنقدر برای لهجهاش مسخره شد که یک بار سعی کرد خودش را زنده به گور کند. البته این لهجه بعدها باعث شد که ایتالیاییها دوستش داشته باشند اسم ناپلئون یعنی «اهل ناپل»؛ هر چند بعدها عدهای الکی جوگیر شدند و گفتند که از ریشه یونانی آمده؛ یعنی «شیر جنگل». - خودمانیم، واقعا ناپلئون از جنگ، چیزی سرش میشد؟ناپلئون را هم ردیف با اسکندر و سزار از بزرگترین فرماندهان نظامی تاریخ میدانند و نبردها و نقشههای جنگیاش هنوز در دانشگاههای نظامی سراسر جهان مطالعه میشود؛ هر چند تاکتیکهای نظامی ابداعی خود ناپلئون واقعا اندک هستند؛ مثلا قانون نیوتن ناپلئون در جنگ این است: «نیروی یک ارتش برابر است با جرم افراد ضرب در سرعت!» وقتی از ولینگتن که خودش دوبار ناپلئون را در پرتغال و وات لو شکست داده بود، پرسیدند که بزرگترین ژنرال جهان در این دوران کیست، گفت: «در این دوران، در دورانهای گذشته و در هر دوران دیگری، ناپلئون». - نظریه اینکه بیشتر ما درسهایمان را ناپلئون پاس میکنیم، ناپلئون چه حقی بر گردنها دارد؟اینها چند تا چیزی هستند که اسم ناپلئون عین بختک رویشان افتاده است: شیرینی ناپلئونی (شیرینی میلفوی یا هزار لایه را در تمام جهان به این اسم میشناسند)، نمره ناپلئونی (اشاره به اینکه ناپلئون خیلی از جنگها را با سختی و بدبختی میبرد)، اصطلاحات شطرنجی مثل مات ناپلئونی (یک شروع بازی و مات افسانهای در 4 حرکت) و گامیی ناپلئون (یک نسخه همراه با قربانی از بازی اسکاتلندی)، عقده ناپلئون (نوعی عقده حقارت بهخاطر کوتاهی قد) مساله ناپلئون در هندسه ناپلنونیت (یک جور سنگ )، حداقل 4جور بازی کامپیوتری استراتژیک، یک جور تفنگ قدیمی، نوعی سکه طلا، اولین کشتی بخار جنگی در تاریخ، 8 شهر در آمریکا و خیلی شهرها در بسیاری جاهای دیگر، کلی گروه موسیقی و... چه نویسندههایی با ناپلئون پسرخاله بوهاند؟حداقل 9 داستان معروف دنیا به جنگهای ناپلئون پرداخته (همگی با نگاهی منفی) با یکی از قهرمانانشان در این جنگها شرکت داشتهاند؛ جنگ و صلح (تولستوی)، صومعه پارم (استاندال)، داستانهای کاپیتان هوراشیو، بینوایان (هوگو)، و نیتیفر (ویلیام میکپیس تکری)، شرلی (شارلوت برونته)، کنت مونت کریستو(الکساندردوما)، غرور و تعصب (جین آستن) و آبله (داستایفسکی) در «قلعه حیوانات» (جورج اورول) هم اسم آن خوک جاهطلب عوام فریب، ناپلئون است به جز این، واقعا نویسندگان و شاعرانی بودهاند که با ناپلئون احساس پسرخالگی داشتهاند؛ مثلا لرد بایرون انگلیسی، ناپلئون را در اشعارش میستود یا گوته معتقد بود: «مغز ناپلئون بزرگترین مغزی است که جهان پدید آورده است».
- ناپلئون برای بشر خطرناکتر بود یا چنگیز؟ناپلئون در کمتر از 20 سال، فرماندهی حداقل 97 جنگ مشهور را بر عهده داشته که شرح کاملشان موجود است. طبق تخمینها بین 5/3 میلیون نفر (بهصورت مستقیم) تا 16میلیون نفر (بهصورت غیرمستقیم) بر اثر جنگهای ناپلئون مردهاند (یعنی بین 5/2 تا 12درصد جمعیت اروپای آن زمان). بنابراین جنگهای ناپلئون هشتمین تا دهمین جنگهای پرتلفات تاریخ محسوب میشوند. کشتههای ناشی از جنگهای چنگیزخان احتمالا کمتر از این بوده چون کل تلفات فتوحات مغولها طی 265 سال (که عمده کشتارهایشان هم در چین اتفاق افتاده و مال دوره قوبلای خان به بعد است)، بین 30 تا 60 میلیون نفر بوده است. - آیا ناپلئون این همه سرباز را از توی لپ لپ پیدا میکرد؟نه خیر انقلابیون فرانسه چیزی را اختراع کردند که تا امروز نفرین و تف و لعنت برایشان به ارمغان آورده است و آن خدمت وظیفه اجباری بهصورت امروزی است. تا قبل از انقلاب فرانسه و اختراع این قانون، بزرگترین ارتش مدرن جهان 200هزار نفر بود. بعد از این انقلاب، سربازان ارتش فرانسه به 5/1 میلیون و در عصر امپراتوری ناپلئون به 3 میلیون نفر رسیدند در مقام مقایسه، کل نفرات ارتش بقیه کشورهای اروپایی- آن هم بعد از بسیج سراسری به خاطر حملات ناپلئون – به 8/3 میلیون نفر نمیرسید: انگلیس یک میلیون، روسیه 900هزار، اتریش زیر 600 هزار، پروس و اسپانیا هر کدام 300هزار، ایتالیا، ناپل، عثمانی و لهستان هر کدام 100هزار و ... کل ارتش آمریکا هم در آن زمان 280 هزاز نفر بود. البته این خیلی عجیب نیست؛ چون فرانسه آن زمان چهارمین (یا به قول ویل دورانت، سومین) کشور پرجمعیت جهان محسوب میشد (بعد از چین، هند و احتمالا روسیه).- کدام رختشور تاریخ است که 8 تا بچهاش شاه و ملکه بودهاند و اصلا این سوال چه ربطی به ناپلئون دارد؟خب معلوم است؛ ننه ناپلئون عادت داشت سرزمینهایی را که میگرفت، با انتصاب بستگان و دوستاناش به عنوان شاه یا حاکم آنجا، به صورت متحد خود در بیاورد (مشکل این بود که هیچ کدام از این افراد به اندازه یک تار موی گندیده ناپلئون هم عرضه نداشتند) ناپلئون 4برادرش را به قدرت رساند؛ لویی (شاه هلند)، ژوزف (شاه نایل و بعدا شاه اسپانیا)، لوسین (پرنس کانینو) و ژروم (شاه وستقالی و همسر کاترینا، ملکه وور تمبرگ)، و ایضا 3 خواهرش را: الیزا (گراندوشس توسکانی)، پانولین (پرنسس گواشتالا) و کارولین (ملکه ناپل) پسر ناپلئون (ناپلئون دوم) شاه رم بود و بعد از پدرش ظاهرا جانشین او شد ولی عملا تا آخر عمر کوتاهش در دربار اتریش تحت نظر بود. برادرزاده ناپلئون (پسر لویی) معروف به ناپلئون سوم در سالهای 1852- 1849 رئیس جمهور فرانسه و سپس تا 1870 امپراتور فرانسه بود بعد از عزل او، فرزندان این خانواده بهصورت لاینقطع ادعای تاج و تخت فرانسه را دارند (الان ناپلئون هفتم خودش را شاه وسارکوزی را غاصب میداند و پسرش- ناپلئون هشتم- هر دوتای قبلی را) البته همین حالا لویی بیستم از بوربونها و هاتری هفتم از سلسله اورلثان هم ادعای تاج و تخت فرانسه را دارند. کلا ادعای پادشاهی فرانسه یک تم مشهور ادبیات است. مثلا آن شخصیت شیاد را در کارتونها گلبریفین یادتان هست؟ - ناپلئون هنگام بازنشستگی روی نیمکت پارکهای سنتهلن چه روزنامهای میخواند؟ناپلئون هر روز تایمز را میخواند (تنها روزنامهای که انگلیسیها میگذاشتند به دستش برسد)، او حتی طرفدار نخستوزیری لرد هالند در انگلیس بود (فکر میکرد او را به فرانسه بر میگرداند) . هواداراناش در تگزاس، برزیل و شیلی نقشههای برای دزدیدن او و بردنش به این کشورها برای ایجاد امپراتوری داشتند در سنتهلن وقتش را به نقل خاطراتاش و مرتب کردن آنها و درو کردن صدها جمله معروف و کلمات قصار میگذراند (اینها را میگذاریم برای سال بعد؛ اگر بخواهند یک مطلب تک ستونی سفارش بدهند)، ارزیابی نهاییاش از خودش این بود؛ «اسکندر، سزار و شارلمانی امپراتوریهای بزرگی درست کردند؛ ولی با زور، فقط امپراتوری من و امپراتوری حضرت مسیح(ع) بود که با عشق درست شده بود!» او بعد از 6سال در سنتهلن از سرطان معده مرد (هر چند باز عدهای دبه کردند که با آرستیک مسموم شده) و همانجا دفن شد تا اینکه ؟؟؟ سال بعد، بقایایش را به فرانسه برگرداندند. منبع: همشهری جوان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2118]