واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: فهم عاشقانه ی زندگی
نگاه عاشقانه ی تو،عشقِ تو را به دورترین ستاره ها نیز می رساند.نوازشِ عاشقانه ی دستانِ تو.عشقِ تو را به یک ساقه ی شکسته ی علف نیز می رساند.لازم نیست عشق را بیان کنی، عشق، خود را بیان خواهد کرد.وقتی همه چیز و همه کس را از عشقِ خود بهره مند سازی، آن گاه، معشوقِ همه چیز و همه کس نیز خواهی شد.در دعایی از امام علی(ع) می خوانیم:«خداوندا! نهایتِ وارستگی و بَندگُسلی را به من عطا کن!»لحظه ای که احساس می کنیدیگر به هیچ کس و هیچ چیز وابسته نیستی،ناگهان احساسِ خُنکی و سکوت و آرامش می کنی. این بدان معنا نیست که دیگر کسی را یا چیزی را دوست نمی داری.برعکس.برای نخستین بار، احساس کیفیتی تازه می کنیکیفیتِ عشقعشقی که دیگر خاصیتِ بیولوژیِ تو نیست،بلکه خاصیت وارستگی و بندگسلی توست.عشق، رابطه ایجاد می کند اما رابطه نیست.عشق، به امپراتوران عرصه ی بخشش تعلق دارد نه گدایان ویرانه های توقع و انتظاررابطه، پدیده ای ست تمام شده، بسته.عشق، اما همیشه جاری ست، رود است.عشق، به پایان نمی رسد و خود را نمی بندد.ماه عسل عشق شروع می شود،اما هرگز به پایان نمی رسد.عشق، شدنِ مدام و بی انتهاست.فردای عشق هرگز قابل پیش بینی نیست.عاشق و معشوق به پایان می رسند،اما عشق تداوم می یابد.عشق را نباید به سطح نازل رابطه پایین آورد.رابطه هرگز از موهبت آزادی و شاعرانگی عشق برخوردار نمی شود.در رابطه.دو طرف گمان می کنند که یکدیگر را می شناسند.به تعبیری، همدیگر را در تصور ثابت و محدود خود زندانی می کنند.ما هرگز نمی توانیم از دیگری شناختی صددرصد به دست آوریم.عکسی که از رود گرفته می شود.فقط ثبت یک لحظه از پاره ای کوچک از رود است.آدمی را که دیروز می شناختی.همانی نیست که امروز با او روبه رو می شوی.او کسی دیگر است، آدمی ست تازه.باید از نو او را بشناسی. باید از نو با او رابطه برقرار کنی. او شیء نیست که ثابت مانده باشد ، حتی اشیاء نیز در معرضِ دگرگونی مدامند. ممکن است صندلی اتاق تو، امروز، همانی باشد که دیروز بود، اما آدم ها این گونه نیستند. آنان را باید مدام کشف کرد.در عشق، آدم ها مدام یکدیگر را کشف می کنند و بدین سان، مدام تازه می شوند.اگر عشق را به سطح نازل رابطه پایین نیاوری، معشوق تو، آیینه ی تو می شود.وقتی به او نگاه می کنی و او را کشف می کنی، در واقع، خود را کشف کرده ای.وقتی به ژرفای افکار واحساسات او می روی.در واقع، به ژرفای وجود خود سفر کرده ای.این گونه است که عشق، تو را خودآگاه می سازد.در رابطه ی تنها، دو طرف هرگز یکدیگر را نمی بینند.چه بسیارند زن و شوهرهایی که بیست سال یا بیشتر با هم زندگی کرده اند، اما هرگز همدیگر را ندیده اند. آنان، در این مدت، نسبت به هم کور بوده اند. برای مثال، اگراز آنان بپرسی: «چشمان همسرتان چه شکلی ست؟» نمی توانند به یاد بیاورند چون هرگز به چشمان همسرشان نگاه نکرده اند.نگاه خود را تازه کن.زنگارها را از آیینه ی دل پاک کن و از نو ببین.دنیا و ما مدام نو می شویم،ما از این نو شدن های مدام بی خبریم.هرگز از ماه عسل عشق بیرون نیایید.مدام یکدیگر را کشف کنیدو برای ابراز عشق خود، شیوه هایی تازه بیابید.عشق، سفری ست بی پایان و ماجرایی ست پرهیجان. منبع : مجله شادکامی وموفقیت :دلم برای خدا تنگ است امروز همان روز خاص است بهترین روز سال آبنباتی که دریا را شیرین کرد من یک گل کاشته ام !!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 274]