تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):به خدايى كه جانم در اختيار اوست، وارد بهشت نمى شويد مگر مؤمن شويد و مؤمن نمى شو...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834286797




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دو گل خوشبوی پیامبر


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دو گل خوشبوی پیامبر
دو گل خوشبوی پیامبر
یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) دختری داشتند به نام حضرت فاطمه (علیها السلام)، همسر حضرت فاطمه (علیها السلام)، حضرت علی (علیه السلام) بود. حضرت علی (علیه السلام) و حضرت فاطمه (علیها السلام) یک پسر داشتند که امام حسن (علیه السلام) نام داشت، خدای مهربان در روز سوم شعبان، پسر دیگری به ایشان هدیه کرد.پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) در مسجد بودند که فرشته خدا نزد او آمد و آهسته در گوش آن حضرت گفت: « ای پیامبر! خدا تو را سلام می رساند و تولد دومین فرزند فاطمه را به تو تبریک می گوید. خدا دوست دارد که نام این فرزندت را حسین بگذاری.» پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) خوشحال شد و همان لحظه به خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) رفت و کنار دخترش نشست و احوال او را پرسید، بعد هم نوه کوچکش را در بغل گرفت. چهره نوزاد، مثل غنچه ای تازه شکفته بود. پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) او را بوسید، در گوشش اذان گفت، بعد هم برایش گوسفندی قربانی کرد، غذایی پخت و همه را دعوت کرد تا تولد دومین نوه اش را جشن بگیرد. چند سالی گذشت. امام حسین (علیه السلام)، کم کم بزرگ شد. مادرش حضرت فاطمه (علیها السلام) دستش را می گرفت و راه رفتن یادش می داد. حالا دیگر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) دو نوه داشت. دو گل کوچک داشت که هر جا می رفت، آنها را همراه خود می برد. امام حسن (علیه السلام) را بر شانه راست و امام حسین (علیه السلام) را بر شانه چپش سوار می کرد. هر جا می نشست، امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) را روی زانوهایش می نشاند. مردم مدینه که این رفتارها را می دیدند، با تعجب بهپیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) نگاه می کردند.پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) در جوابشان می گفت: این دو پسر، دو گل خوشبوی من هستند، اینها فرزندان من هستند. هر کس دوستشان بدارد، انگار مرا دوست داشته است و هر کس با این دو دشمنی کند، با من دشمنی کرده است. خدایا من این دو را دوست دارم. تو هم دوستشان بدار! حتی فرشته ها هم این دو برادر را دوست می داشتند.روزی "ام سلمه"، یکی از همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم)، به خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) رفت. وقتی وارد خانه شد، دید همه جا آرام و ساکت است، حضرت فاطمه (علیها السلام) کنار دیوار نشسته و از خستگی خوابش برده بود. امام حسین (علیه السلام) در گهواره خواب بود. ام سلمه آنچه را می دید باور نمی کرد. کسی که دیده نمی شد، پس چه کسی گهواره امام حسین (علیه السلام) را تکان می داد! ام سلمه آن قدر ایستاد، تا حضرت فاطمه (علیها السلام) بیدار شود، حضرت فاطمه (علیها السلام) چهره شگفت زده ام سلمه را دید، لبخندی زد و گفت: ام سلمه، می دانی چه کسی گهواره حسین را تکان می داد؟ ام سلمه با همان حالت تعجب گفت: نه، نمی دانم! حضرت فاطمه (علیها السلام) گفت: او جبرئیل بود. جبرئیل می داند که پدرم چقدر حسین را دوست دارد، برای همین، وقتی من خسته می شوم و از خستگی خوابم می برد، او به کمکم می آید و گهواره حسین را تکان می دهد.  برگرفته از کتاب 14 قصه از 14 معصوم، با تصرفنوشته: حسین فتاحی ************************مطالب مرتبط چرا امام حسین علیه السلام از یاد نمی رود ؟ دانه های گردندبنددرد و دل با مادر حضرت علی (ع) کیست ؟ میلاد کوثر مونس مادر اسامی بانوی اسلام (س) قصه پر غصه فدک مصحف فاطمه (س) چیست ؟ سفر حضرت علی(ع) به همراه سه فاطمه





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 346]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن