واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: برای پسر محبوب سينمای ايران؛ محمدرضا گلزار نخبه كشي نكنيم ! مدتي است كه موج جديدي از ستاره كشي در فضاي مطبوعاتي كشور عليه ستارههاي سينما به راه افتاده كه البته تير پيكان بيشتر منتقدين به سوي ستاره گيشه سينماي ايران، محمدرضا گلزار نشانه رفته است، به اين بهانه كه اين بازيگر مردمي، نان تيپ و قيافهاش را ميخورد و به همين خاطر است كه فيلمهاي او در گيشه ميفروشد، به راستي چرا بايد اينچنين عمل كنيم؟ «ايرانيها آدمهاي عجيبي هستند، شاردن فرانسوي كه سالها قبل به ايران سفر كرده بود در سفرنامه خود مينويسد: «ايرانيها، دو دستهاند، گروهي كه از پيشرفت و موفقيت همسايهشان خوشحال ميشوند و گروهي كه چشم ديدن پيشرفت ديگران را ندارند. اين بخشي از جامعهشناسي شخصيتي ايرانيان است» شايد به همين خاطر است كه اميركبير در حمام فين كاشان كشته شد و ميبينيم كه هر از چند گاهي اسطورههايي البته در اندازههاي كوچكتر در هنر و ورزش مورد هدف و در معرض نخبهكشي قرار ميگيرند. همين چند سال پيش بود كه سعيد فائقي معاون وقت سازمان تربيتبدني در برابر هتاكان به علي دايي گفته بود: «در هيچ جاي دنيا به اندازه ايران، شكستن اسطوره رواج ندارد.» در عرصه سينما، تلويزيون و تلويزيون ملي در طول سه دهه اخير، جوانان بسياري در اين عرصه اثبات كردند كه چيزي از هنرپيشههاي قديمي كم ندارند، جواناني كه باعث فروش بيشتر فيلمهاي بعد از انقلاب شدند، آنهايي كه شايد سن و سالي نداشتند، اما انگيزه، نشاط و طراوت جديدي را به سينماي ايران دميدند و باعث فروش و رونق دوباره سينماي ايران شدند چرا كه صنعتي كه فروش نداشته باشد، معنايي ندارد و يكي از اين ستارههاي نوظهور ايران كه درا ين صنعت موفق بود،. گيتاريست جواني است از يك خانواده متوسط، كه پا به عرصه سينما گذاشت. شايد اكنون برخي نشريات غيرخصوصي با نگاه مديريت دولتي از آنجايي كه سينماي خصوصي را بر نميتابند و فروش يك تهيهكننده بخش خصوصي را قبول نميكنند پيشرفت چنين بازيگراني را و يا فروش چنين فيلمهايي را برنتابند، چرا كه آنها دغدغه كاغذ، آگهي و فروش ندارند. مجله غيرخصوصي، روزنامه غيرخصوصي و بنياد سينمايي غيرخصوصي نميتواند مشكل بخش خصوصي را درك كند و به همين خاطر است كه هرگاه دلشان خواست به خودشان جرات ميدهند تا فردي را تخريب كنند و مطلب منفي بنويسند، بدون اينكه اطلاعي از زندگي او داشته باشند . محمدرضا گلزار به هيچ چيز نمينازد جز خدمتي كه براي فرهنگ ايران انجام داده است. او از يك خانواده ثروتمند نيست، او رشد و پيشرفت خود را مديون هيچ سازمان يا روزنامه يا بنياد سينمايي غيرخصوصي هم نيست، اكنون شايد به راحتي در يك ساختمان غيرخصوصي و در مجله غيرخصوصي بتوان، محمدرضا گلزار و يا نسل او را به چالش كشيد و يا برخي از نشريات را زرد و مشكي و... ناميد، اما اگر بپذيريم اين سخن مقام معظم رهبري را كه توليد و فعاليت اقتصادي مهمترين عرصه سالهاي اخير است، پس بازيگري كه چون يك سرباز و يك كارگر موجب فروش بيشتر يك فيلم در شرايط امروزي سينماي ايران ميشود، نيز بايد مورد تقدير قرار بگيرد. اگر كاريكاتور محمدرضا گلزار هم باعث فروش مجله ما ميشود، پس نبايد به قيافه او خرده گرفت، نكته ديگر اين است كه فراموش نكنيم، آدمهاي حرفهاي بايد رفتار حرفهاي داشته باشند، بكن باوئر زماني كه به همراه تيم ملي آلمان به ايران آمده بود با هيچ شبكه و خبرنگاري گفتگو نكرد، چرا كه با شبكه FDZ كشورش قرارداد داشت، به اين خاطر كه او يك حرفهاي بود و بايد حرفهاي عمل ميكرد. پرسش اين است اگر حضور يك بازيگر در يك تيم ورزشي موجب درآمدزايي است؟ پس چرا نبايد اين درآمد و يا مقداري از آن در اختيار او قرار گيرد؟ «چرا كه مديريت اين درآمد بيش از هر كس حق خود اوست» فراموش نكنيم در سالي كه قرار است، وحدت ملي داشته باشيم، بايد تخريب يكديگر را كنار بگذاريم. از غريبهها كه انتظاري نيست، اما از «همشهري»ها توقع اين است كه ساز مخالف نزنند. «بيل گيتس مدير موفق مايكروسافت ميگويد: همواره پيشرفت ديگران را وسيلهاي براي پيشرفت خود قرار دادم». ما هم ميتوانيم اينگونه باشيم، حتي ظاهر آراسته ديگران نميتواند ما را عصباني كند. «گلزار» گلزار است، همان طور كه دي كاپريو، دي كاپريوست، با يك تفاوت بزرگ كه گلزار يك ايراني است. در حال حاضر سينماي ايران بيش از هر زمان ديگري نياز به مخاطب دارد و هر كسي كه بخواهد مخاطب زيادي را جذب نمايد، با عنوان يك اسطوره بايد به كمك سينما بيايد. اگر بازيگري باعث آشتي تماشاگران با سينما شود، نبايد به او خرده گرفت كه چرا سيمايش زيباست، هر پديدهاي كه موجب آشتي مردم و سينماست را بايد به فال نيك گرفت، چرا كه خدمت به فرهنگ ايراني است. اي كاش مجلههاي غيرخصوصي، خصوصي ميشدند تا آن گاه معلوم شود كه در مقابل كوبيدن ستارههاي سينماي ايران افكار عمومي چگونه واكنش نشان ميدهد. در چند سال اخير جوانگرايي در مديريت كشور شعار همه شده است، همان طور كه در رياست جمهوري، در شهرداري و... انجام شد، چه اشكالي دارد كه در سينما هم اين اتفاق خوش يمن روي ميدهد. چه بهتر كه رسانه را ابزار تصفيه حسابهاي شخصي خودمان نكنيم و بياييم ياد بگيريم، مجلهاي كه خصوصي نيست و با پول مردم ساختمانهايش بالا رفته، متعلق به همه مردم است، پس بايد عقيده مردم را هم در نظر گرفت. مردم گلزار را دوست دارند، به همين خاطر براي ديدن فيلمهايش به سينما ميروند. رمز ماندگاري گلزار چشم و ابرو و سيماي او نيست، رمز ماندگارياش برخورد او با مردم است. او زماني كه در گروه آريان بود، در كنسرتهايش، نگاه و نفس مردم را حس ميكرد، زماني كه در سالنهاي واليبال، بازي ميكند، هزاران جفت چشم را حس ميكند كه به او احترام ميگذارند و او هم، اين گونه عمل ميكند. اين مردم هستند كه تشخيص ميدهند ، چرا گلزار در گيشه موفق است و به قولي نجاتدهنده گيشههاست. در مقابل تشخيص «مردم» ايستادن و به آن احترام ننهادن فرجام خوشي را براي يك رسانه در پي نخواهد داشت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 549]