- ناگفته هاي عروسک محبوب کلاه قرمزي و پسر خاله به روايت شمشکي

واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

پروين شمشکي 10 سال است که باز نشسته شده؛ 10 سال باز نشستگي بعد از 25 سال حضور فعال در عرصه گروه کودک تلويزيون يعني يک تهيه کننده کودک با انبوهي از تجربيات بزرگ و کوچک. اگر قرار باشد براي مرور کارهاي شمشکي به عقب باز گرديم برنامه صندوق پست که به واقع مي تواند به تولد کلاه قرمزي و پسرخاله در بين انواع برنامه هاي کودک تعبير شود بيش از هر کار ديگري خودنمايي مي کند. در رزومه کاري شمشکي که بيشتر مختص شبکه يک است و همچنين مجموعه هايي مانند «مثل زندگي»، «خاله جون کوکب و غنچه» مسابقه «برنده به جا» «هوشياري و بيدار» و البته «بيست» که همين روزها روي آنتن شبکه يک مي رود به چشم مي خورد. با اين حال بهانه گفت و گو با پروين شمشکي به واسطه حضور پر رنگ او در قالب تهيه کننده مجموعه صندوق پست که اتفاقاً کلاه قرمزي را به محبوب ترين عروسک سال هاي اخير تبديل کرد به دست آمد. گفت و گوي که در واقع گلايه هاي بي حد وحصر تهيه کننده اي است که اگر چه در تولد کلاه قرمزي نقش شاخصي داشته اما به زعم خودش اين روزها و در اوج گرفتن دوباره اين شخصيت عروسکي توسط همکاران سابقش خيلي راحت فراموش شده. روايتي از تولد کلاه قرمزي در برنامه هاي کودک، معمول اين است که يک مجري باشد و با بچه ها صحبت کند. اين چيزي است که در حال حاضر هم در اغلب برنامه هايي که براي کودکان ساخته مي شود مصداق پيدا مي کند. در دهه هفتاد هم اين اتفاق با حضور خانم معلمي به عنوان مجري برنامه کودک رخ داد. خانم معلمي به طور مستقيم با بچه ها صحبت مي کرد و اتفاقاً ارتباط خيلي خوبي با آنها برقرار کرده بود. در آن زمان پدر و مادرها با گروه کودک تماس تلفني داشتند و مشکلات بچه ها را خانم معلمي در ميان مي گذاشتند. ايشان هم اين مسائل را در برنامه مطرح مي کرد و به اين ترتيب کمک مي شد تا مشکل بچه ها بخصوص خردسالان با پدر و مادرهايشان به حداقل برسد. به هر حال بچه ها خيلي به خانم معلمي علاقه داشتند و روابط نزديکي بين آنها برقرار شده بود اما در نهايت براي خانم معلمي شرايط ادامه تحصيل در خارج از کشور مهيا شد و قرار شد ايشان به انگليس سفر کنند. همين شد که ما به فکر ايجاد شرايط جديد افتاديم تا بتوانيم بچه ها را بيش از پيش تحت تأثير قرار بدهيم. من آن زمان يکي از تهيه کننده هاي فعال تلويزيون بودم و نمي خواستيم با رفتن خانم معلمي مخاطب را از دست بدهيم. آن زمان البته قرار شد پدر و مادرها به جاي تماس تلفني، مشکلات بچه ها را طي نامه هاي مکتوب براي برنامه بفرستند. براي همين من پيشنهاد دادم مطرح کردن نامه ها در برنامه کودک همراه يک عروسکي اتفاق بيفتد تا هم برنامه جذاب تر شود و هم پيام مخاطب خردسال بهتر بيان شود. اين مطالب در واقع روايت شکل گيري اوليه برنامه اي با حضور کلاه قرمزي و آقاي مجري است. مالک معنوي کلاه قرمزي کيست؟ اگر قبول داريم که پشت هر کاري فکر خاصي هست، صاحب ايده کلاه قرمزي هم من بودم. اين فکر متعلق به شخص من بود؛ برنامه صندوق پست که مشکلات بچه ها را با والدين آنها مطرح مي کرد و با توجه به اينکه اين برنامه به دليل موفق بودنش مدت ها پخش مي شد، قطعاً ريشه اي داشته که من مي خواهم بگويم اين ريشه پروين شمشکي بوده است. برنامه نوروز 73کلاه قرمزي را هيچکس فراموش نکرده، قشنگ ترين برنامه نمايشي که از کلاه قرمزي وجود داشته و باعث شد اين برنامه از حالت پلاتويي درآيد و به صورت رئال -عروسکي يعني يک نمايش تلويزيوني پخش شود.باز هم تکرار مي کنم که کلاه قرمزي برنامه اي بود که تا سال ها مي توانست ادامه پيدا کند. پايان عمر کلاه قرمزي در تلويزيون کلاه قرمزي مي توانست مانند بسياري از برنامه هايي که در کشورهاي خارجي سال ها ادامه پيدا مي کند و به بخشي دلچسب از زندگي مردم تبديل مي شود، تداوم داشته باشد. معتقدم ساختن فيلم سينمايي کلاه قرمزي مترادف شد با پايان عمر اين مجموعه در تلويزيون. حالا که به عقب باز مي گردم مي بينم دو سال پخش موفق کلاه قرمزي با عنوان صندوق پست و برنامه جالب نوروز73در واقع تبليغي بود تا دوستان بتوانند از کلاه قرمزي يک فيلم سينمايي بسازند. در واقع پخش برنامه اي از تلويزيون مي تواند براي حضور آن چهره ها و برنامه ها در سينما مشتري جمع کند و اين اتفاق براي کلاه قرمزي هم افتاد. به هر حال بايد به يک شکلي کلاه قرمزي براي مردم يادآوري مي شد. وقتي که کلاه قرمزي در عيد از شبکه دو پخش شد از دوستانم پرسيدم که چرا اين برنامه که قبلاً دو سال از شبکه يک پخش مي شد به شبکه دو رفته، پاسخ دادند که چون شبکه دو به شبکه کودک تبديل شده کلاه قرمزي هم از اين کانال پخش مي شود. البته دوستان خسته نباشند. به هر حال همانطور که گفتم من به عنوان وظيفه کار مي کردم اما اين دلخوري براي هميشه با من مي ماند. دلم مي خواهد دوستان يادشان بيايد که آنها در صدا و سيما کارمند نبودند بلکه به واسطه من براي اين کار دعوت شدند. از عروسک آرشيو تا کلاه قرمزي وقتي تصميم گرفتيم برنامه را با يک عروسک و مجري پيش ببريم، پيش خودم فکر کردم بهترين گزينه براي مجري که بتواند کنار عروسک قرار بگيرد آقاي ايرج طهماسب است. آقاي طهماسب و جبلي هم که اکثراً با همديگر کار مي کنند و انصافاً بايد گفت تيم قوي اي هستند. بنابراين آقاي طهماسب از طرف من به عنوان مجري و کارگردان انتخاب شد و ايشان با خودشان آقاي جبلي را هم براي کار صدا انتخاب کردند. خانم مرضيه محبوب و خانم دنيا فني زاده هم از طرف ايشان براي همکاري انتخاب شدند. اتفاقاً آن زمان آقاي حسن پور شيرازي هم که حالا هنر پيشه قابلي شده به جمع عروسک گردان هاي ما اضافه شدند. شکل اوليه عروسک کلاه قرمزي هم در واقع يک عروسک آرشيوي بود که در آرشيو عروسک هاي سازمان داشتيم. اين عروسک را از آرشيو انتخاب کرديم و به خانم محبوب دادم تا ايشان روي عروسک کار کنند و با ايجاد تغييراتي عروسک جديد را تهيه کنند. اينطور بود که کلاه قرمزي شکل گرفت. عروسک جديد توسط خانم محبوب بازسازي شد و به خاطر کلاه قرمزي که روي سرش بود و البته وقت کمي که ما داشتيم خيلي سريع تصميم گرفتيم اسمش را بگذاريم کلاه قرمزي. بعد هم پسر خاله طراحي شد. براي اسم پسرخاله من فکر کردم در بسياري از نقاط ايران اقوام يکديگر را به نسبتي که با هم دارند صدا مي زنند و اينطور شد که با اسم پسرخاله موافقت شد. به اين ترتيب برنامه پا گرفت. متن ها بر اساس نامه هايي که به دستمان مي رسيد نوشته مي شد اگر چه غالب برنامه بداهه گويي بود و البته کار خوبي هم از آب درآمد. نکته اين است که آن زمان اسم برنامه اصلاً کلاه قرمزي نبود بلکه به خاطر بناي برنامه که در نامه ها خلاصه مي شد اسم برنامه صندوق پست بود. صندوق پست برنامه اي کاملاً ايده آل بچه ها بود، برنامه اي که بچه ها را متقاعد مي کرد و هزار و يک پيام مفيد براي آنها داشت؛ براي فرهنگ سازي بين بچه ها و خردسالان. همين خصوصيات بود که سبب شد صندوق پست دو سال ادامه داشته باشد. کلاه قرمزي نبايد سينمايي مي شد بعد از دو سال برنامه صندوق پست که با اقبال عمومي مواجه شد، نوروز 73کلاه قرمزي را براي تعطيلات عيد و به مدت 15 روز ساختيم و روي آنتن فرستاديم. در آن برنامه از هنرپيشه هاي زيادي استفاده کرديم که به صورت مداوم 15 روز را در برنامه حضور داشتند. معتقدم کلاه قرمزي نوروز 73بسيار جذاب بود که اتفاقات عجيب و غريبي افتاد. چند وقت بعد من از طريق روزنامه ها مطلع شدم دوستان مشغول ساختن فيلم کلاه قرمزي هستند. واقعاً عجيب بود. البته در آن زمان مديرگروه کودک ايران نبود. من نمي دانستم از طريق چه کسي بايد پرس و جو کنم و ببينم چه اتفاقي افتاده. فکر کنيد من تهيه کننده کلاه قرمزي بودم، صاحب ايده اصلي اين برنامه اما از ساخته شدن فيلم سينمايي کلاه قرمزي هيچ اطلاعي نداشتم. در واقع هنوز هم نمي دانم چه چيزي باعث شد اين اتفاق بيفتد.کلاه قرمزي مي توانست سال هاي سال در تلويزيون ادامه پيدا کند چون همه چيز براي يک کار تلويزيوني طراحي شده بود اما در نهايت به سينما رفت، اشتباهي که صدمه بزرگي به ارتباط بين بچه ها و کلاه قرمزي زد. کلاه قرمزي در تلويزيون در اختيار همه بود اما تبديل شد به يک برنامه سينمايي. بعد از آن هم که ديگر ساختن برنامه تلويزيوني از کلاه قرمزي کار بي معني اي بود، البته خود آقايان هم ديگر تمايلي به اين اتفاق نداشتند. منبع : زندگي ايراني /1001/ /div>

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]

[مشاهده در: www.rasekhoon.net]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 329]