محبوبترینها
با چاپ روی وسایل یک کسب و کار پرسود بسازید
قیمت دیگ بخار و تولیدکننده اصلی دیگ بخار
معروف‌ترین هدیه و سوغاتی یزد مشخص شد!
آشنایی با انواع دوربین مداربسته ضد آب
پرداخت اینترنتی قبوض ساختمان (پرداخت قبض گاز، برق و آب)
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
چه مواردی بر قیمت کابین دوش حمام تاثیر دارند؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1798638756
دلم بهانه تو را دارد اي آرامش آسماني!
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: از مسجد خارج مي شوي دلت هواي چاه ميکند. هواي جايي که بي هيچ بهانهاي حرفهايت را روي دل سفيد کاغذ بريزي. مينشيني روبه روي چاه عريضه. بين آدمهايي که عريضه به دست چاه را براي خلوت کردن انتخاب کرده‌اند مينشيني و محو تماشايشان مي‌شوي. به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگ‌هاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، نويسنده‌ي وبلاگ "شميم گل نرگس" به نشاني http://golenarges95.blogfa.com در ادامه نوشته است: زن جواني به درخت تکيه کرده است، حرفهاي دلش تن کاغذ را سياه ميکند. عريضه پر مي‌شود و حالا زن کنار چاه عريضه‌اش را مثل نامه‌اي از لاي شکاف محفظه فلزي بالاي چاه به داخل مي‌اندازد. نامه در داخل چاه پائين مي رود تا به روشنايي ته چاه برسد. تو هم مي‌ايستي کنار چاه و ته دلت مي پرسي اين چندمين نامه‌اي بود که فرورفت در دل چاه؟ چند تا عريضه و درد دل تا حالا زير نور سبز رنگ پاشيده روي سرچاه از بين شکاف‌هاي سرد اين ميله‌ها گذشته‌اند و خودشان را رسانده‌ند به ته چاه و مانده‌اند منتظر کسي که بايد بيايد و نامه‌ها را باز نکرده بخواند؟ مي پرسي و مي داني مهم نيست که عريضه تو چندمين نامه است! تو حرفهايت را نوشتي و ته دلت روشن است که حتما کسي آن را خواهد خواند! پيرزني از اتاقک مخصوص هدايا و نذورات برگه‌ي عريضه را مي خرد. دست‌هاي نوه‌اش حرفهاي پيرزن را روي جاي خالي نوشتن خواسته‌ي دل، مي‌نويسد و پيرزن دعا مي‌خواند و نامه را از لاي شکاف محفظه در چاه رها ميکند. داخل محوطه بيروني چاه، زير نور سبز آرامش، زني به نماز ايستاده آرام و پسر بچه‌اي کنارش به خواب رفته آرامتر. بيشتر که مي‌ايستي مي فهمي که چاه بهانهاي است براي درد دل کردن، براي صدا کردن کسي که منتظرانش چشمهايشان را به ضريح گام‌هايش دخيل بسته‌اند. بهانه‌ايست براي جدا شدن روح زميني تو از دغدغه‌هاي اين دنياي زميني. نگاه مي‌کني و باورت مي‌شود که چاه مي‌تواند مکاني براي برآورده شدن نياز و آرزوي تو باشد. و مي تواند پلي باشد براي وصل تمام روح‌هاي زميني به آرامش آسماني. غروب مي‌شود و بانگ زيباي اذان از گلدسته‌هاي بلند مسجد به گوش مي‌رسد. غروب جمکران چه دل انگيز است و تو باز چشمانت به گنبد سبز مسجد مي‌افتد و از ته دل آرزو مي کني که کاش الان مولا بيايد و نماز را به امامت مولايت اقامه کني ! و از ته دل صدايش مي زني و سلامش مي‌کني: السلام عليک يا ابا صالح المهدي (عج)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 391]
-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها