واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: ایران:ترجمه: لى لى معين روز ۲۴ فوريه سال ،۱۹۹۴ براى اهالى گلاسستر يك روز غيرعادى بود. پنجشنبه بعدازظهر روزنامه هاى محلى گلاسستر با درج يكى از فجيع ترين جنايت ها، دست به دست ميان مردم مى چرخيدند. قبل از آن يكى از خبرنگاران با عجله وارد دفتر روزنامه شد و گفت: پليس در حال جست وجو و كندن حياط جلو و پشتى خانه شماره ۲۵ واقع در خيابان «كرامول» است. اين خانه متعلق به «فردريك ورفرمارى» بود. اين زوج گلاسسترى متهم به تعدى نسبت به دختر جوان و قتل وى بودند. اما دختر جوان كسى نبود جز «هيتر» دختر ۱۶ ساله آنها. هيتر از مه سال ۱۹۸۷ ناپديد شده بود. «هيتر» پس از ترك مدرسه ناپديد شد و والدينش هرگز گم شدن او را اطلاع ندادند بلكه به تمام دوستانش گفتند: «او براى كار به كمپى در «ديون» رفته است. اما كم كم شايعه اى عجيب در ميان دوستان او در آن منطقه دهان به دهان چرخيد كه «هيتر» كشته و سپس در حياط پشتى منزلش دفن شده است! به تدريج اين شايعه به گوش سربازرس منطقه «هيزل سويج» هم رسيد و او تصميم گرفت صحت و سقم اين خبر را دنبال كند. سربازرس پس از تحقيقات فراوان متوجه شد شماره شناسايى و بيمه «هيتر» در هيچ جا ثبت نشده است و اين بدين معناست كه او پس از ناپديد شدن در هيچ شهر و يا شركتى مشغول به كار نبوده است. سويج در فوريه ۱۹۹۴ سرانجام توانست مقامات پليس را راضى كند تا دستور تفتيش و بازرسى منزل «فرد» را بدهند. در زمان ورود پليس، استفان پسر بزرگ خانواده وست در منزل بود. پسر ۲۰ ساله سعى كرد، مانع از ورود مأموران پليس شود، اما پليس با حكم بازرسى كه در اختيار داشت وارد منزل شد. آنها در حين جست وجو چيزى پيدا كردند. پس از رفتن پليس استفان با پدر تماس گرفت و از او خواست كه زودتر به منزل بيايد و دليل اين سوءظن پليس را توضيح دهد. ساعت ۱/۴۵ بعدازظهر بود كه پدر گفت در راه منزل است اما ساعت ۵/۴۵ دقيقه رسيد. هيچكس متوجه نشد كه «وست» آن ۴ ساعت را كجا و چگونه گذراند. در روز ۲۵ فوريه «فرد وست» به اداره پليس فراخوانده شد و پس از بازپرسى به قتل «هيتر» اعتراف كرد. اما از آن ها خواست تا به همسرش چيزى نگويند. روز بعد پليس به منزل او رفت و پس از جست وجوى حياط پشت بقاياى يك جسد انسان را پيدا كرد. اما پزشكان كالبد شكافى، در ميان استخوان هاى به دست آمده، سه استخوان پاى ديگر هم كشف كردند و اين يعنى اينكه وى به جز جسد دخترش، جسد ديگرى نيز در حياط خانه اش دفن كرده است. پس از اين كشف او در حياط منزلش، جايى كه جسد دو دختر ديگر به نام هاى «شرلى روبينسون» و «آليسون چمبرز» را نيز دفن كرده بود را به پليس نشان داد. اين دو دختر در سال ۱۹۷۰ ناپديد شده بودند، با اين همه «فرد وست» به ۶ جسد ديگر كه در زيرزمين و كف حمام خانه شماره ۲۵ دفن شده بود، هيچ اشاره اى نكرد. نكته شگفت انگيز اين كه دليل سكوت او ترس از پليس يا كشف اجساد نبود، بلكه او ظاهراً علاقه خاصى به خانه اش داشت و نمى خواست منزلش توسط پليس ويران و زير رو شود (!) اما وقتى بازپرسى به نام «جانب ليچ» مسؤول بازجويى از وى شد، بالاخره توانست جاى ۶ جسد ديگر را نيز كشف كند. اما پليس قادر به شناسايى همه قربانيان نشد و تنها دو تن از آنها شناسايى شدند. «فرد» دست يكى از قربانيانش به نام «اسكار هنر» را قبل از قتل سوزانده بود. بازپرس يكى ديگر از قربانيان را نيز كه يك زن سوئيسى بود شناسايى كرد كه «فرد» به او لقب توليپ يا «لاله» داده بود. به تدريج به قتل يك دختر ۸ ساله كه دختر همسر اولش از مرد ديگرى بود نيز اعتراف كرد. اين البته پايان اين ماجراى هولناك نبود. وست محل اختفاى دو جسد ديگر در خانه دوران بچگى خود درمرز «هر فورد شاير و گلاسستر» را نيز به پليس نشان داد. يكى از آن ها همسر اولش رنا و ديگرى دوست سابق وى بود. قربانى بعدى يك دختر ۲۰ ساله بود كه در يكى از شب هاى دسامبر سال ۱۹۷۳ سوار ماشين فرد شده بود. بازرس اين پرونده معتقد بود كه حتماً همسر «فرد» همراهش بوده كه اين دختر براحتى سوار ماشين او شده است. بنابراين پليس همسر او را نيز به اتهام همكارى در قتل ها دستگير كرد. اما او همه چيز انكار كرد و حتى نسبت به اقدامات شوهرش نيز بسيار شوكه شد. با اين حال پليس حرف هاى او را قانع كننده تشخيص نداد و لذا مدتى او را تحت نظر داشت تا اينكه در ۱۸ آوريل ۱۹۹۴ دوباره وى را دستگير و تحت بازجويى قرار داد. تمام تابستان و بهار آن سال توجه مطبوعات و رسانه ها متمركز بر منزل خانواده وست بود. اهالى منطقه نام خانه را «خانه وحشت» گذاشته بودند. تحقيقات نشان داد كه «فرد» براى مدت ۲۰ سال دائماً مرتكب قتل مى شده، بدون اين كه كسى متوجه جنايات وى شود. «فرد» در روز اول سال ۱۹۹۵ در حالى كه فرزندان «وينسون گرين» منتظر آخرين دادگاه خود بود، تا به اتهام قتل هاى زنجيره اى حكمش صادر شود، خود را در سلولش حلق آويز كرد. بدين ترتيب مطبوعات و رسانه ها را با ابهامات بسيارى مواجه ساخت. راز بسيارى از قتل ها و نحوه انجام آن ها براى مدتى مسكوت باقى ماند. از طرفى همسر وى «رز» در اكتبر سال ۱۹۹۵ به اتهام ۱۰ فقره قتل و همكارى با شوهرش در دادگاه حضور يافت، از سوى برخى رسانه ها دو جلسه محاكمه وى يكى از وحشتناك ترين و حساس ترين جلسات قرن بيستم ناميده شده است زيرا دخترش «آن» و پسرش «استفان» با شگفتى و وحشت به سخنان برخى از اقوام قربانيان و نيز فرزند خوانده والدينشان كه شهادت مى داد زمانى كه يك دختر ۸ ساله بوده، توسط فرد و رز مورد تعدى قرار گرفته گوش مى دادند. شاهدان ديگرى نيز در اين جلسه حضور داشتند كه همگى ادعا مى كردند توسط رز و فرد مورد آزار و اذيت قرار گرفته اند اما موفق شده اند از دست آن دو فرار كنند. سرانجام پس از چند روز هيأت منصفه رز را مقصر و گناهكار تشخيص داد و به جرم ۱۰ فقره قتل به حبس ابد محكوم كرد. برادر «فرد» جان نيز كه ثابت شد در يكى از قتل ها همراه «فرد» بوده از ترس افشاى اين راز توسط پليس خود را حلق آويز كرد. بعداً دختر اين زن و شوهر قاتل در سال ۱۹۹۹ اقدام به خودكشى كرد و از بالاى پلى در گلاسستر خود را به رودخانه انداخت اما مردم او را نجات دادند و در ژانويه سال ،۲۰۰۲ پسر آن ها استفان نيز از فرط نوميدى در منزلش تلاش كرد خود را به دار بياويزد كه البته او نيز از مرگ نجات پيدا كرد. ۸ سال بعد پليس در جايى ديگر در گلاسستر جسد دو دختر ديگر را نيز يافت و همچنان به تحقيقات خود ادامه داد تا جسد هاى ديگر را نيز پيدا كند. پليس احتمال مى دهد كه اين قاتلان بيش از ۲۰ فقره قتل انجام داده اند و احتمالاً هنوز اجساد ديگرى در گوشه و كنار گلاسستر مدفون شده اند. پرونده اين قاتل قتل هاى زنجيره اى نيز پس از سال ها بسته شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 463]