واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: سلامت :فرشتهآلعلي فضاي خانه باز هم مهآلود است. انگار همه چيز رنگوبوي خود را از دست داده. من و خواهر كوچكترم، طبق معمول در گوشه اتاق كز كردهايم و به وسيلهاي كه مدتها آرزويش را داشتيم و امروز پدر برايمان تهيه كرده بود خيره شدهايم. اصلا ديگر اين وسيله برايمان جالب نيست. هيچ دوست نداريم به سراغش برويم. اگرچه شبهاي زيادي را با خيال آن به صبح رساندهايم. نميدانستيم بر سر آن چنين قشقرقي به پا ميشود! مادر و پدر هر كدام بعد از جروبحث فراوان به اتاقي رفتهاند. مادر گريه ميكند و پدرعصباني است. اي كاش هيچوقت دعوا نميكردند . اما اين اولينبار نبوده و ميدانيم آخرين بار هم نيست… اين كه پدرومادرها هر از گاهي ناراحت باشند و با هم جروبحث داشته باشند طبيعي است. ممكن است پدر و مادرها در مورد پول، امور خانه يا نحوه خرجومخارج اختلافنظر داشته باشند. گاهي اين اختلافات در مورد مسائل بزرگي است كه تصميمگيري آن براي خانواده بااهميت محسوب ميشود. البته گاهي هم دعواها بر سر مسائل بسيار ناچيزي است كه اصلا هم اهميت ندارند، مثلا براي شام چه بخوريم و يا چه موقع به منزل برگرديم! در بعضي مواقع والدين با هم اختلاف نظر دارند اما در مورد آن در كمال صلح و آرامش صحبت ميكنند يعني به يكديگر اجازه صحبت كردن و گوش دادن را ميدهند. البته اين تنها بعضي اوقات است و بيشتر پدرومادرها كارشان به جروبحث ميكشد. در دعوا هم كه حلوا خيرات نميكنند در نتيجه، جملات و عبارات ناخوشايندي را خواهيم شنيد! وقتي پدرومادرها دعوا ميكنند، اكثر بچهها نگران و ناراحت ميشوند. صداي بلند و لغات ناپسند باعث ميشود بچهها بترسند و احساس غمواندوه به آنها دست دهد. حتي اگر دعوا در سكوت طي شود يعني پدرومادر عصباني هستند و اصلا با هم حرف نميزنند، باز هم بچهها را ناراحت و مضطرب ميكند. اگر اين جروبحثودعوا كوچكترين ارتباطي به بچهها داشته باشد آنها فكر ميكنند عامل اصلي دعوا و جنگ پدرومادر هستند. در اين صورت بچهها احساس گناه ميكنند و يا به شدت غمگين ميشوند. اما بايد گفت هر رفتاري كه از پدرومادر سر ميزند هيچ ربطي به بچهها ندارد و به عبارتي اگر والدين با هم دعوا ميكنند بچهها مقصر نيستند بلكه اين پدرومادر هستند كه نميدانند چطور بايد مسئله را بدون دعوا حل كنند. اصلا چه معنا دارد پدرومادر با هم دعوا كنند؟ وقتي پدر و مادرها دعوا ميكنند بچهها نگران ميشوند چون نميدانند اصل ماجرا چيست و اين دعوا چه معنايي دارد. اكثر بچهها به اين نتيجه ميرسند كه دعوا يعني پدرومادر ديگر همديگر را دوست ندارند و حتما ميخواهند طلاق بگيرند! اما دعواي پدرومادرها معمولا به اين معنا نيست. در اكثر مواقع اين دعواها مثل سوت زودپز عمل ميكند و فقط قرار است بخارات درون وجود آنها خالي شود! والدين، روز كاري سختي را ميگذرانند و حسابي خسته ميشوند، بنابراين لازم است كمي تخليه شده و مغزشان كه تمام روز داغ كرده است كمي خنك شود! جالب است بدانيد وقتي پدرومادرها ناراحت ميشوند و دعوا ميكنند ناخودآگاه پايگريه، دادوبيداد وجيغ به ميان ميآيد؛ در نتيجه، چيزهايي ميگويند كه اصلا حرف دلشان نيست و واقعا همان معني را نميدهد. در اصل اين جور مواقع آنها كنترلشان را از دست ميدهند و لازم نيست بچهها زياد بترسند و نگران شوند. شايد امروزه دليل عمده دعواي پدرومادرها فشار شغل يا ساير نگرانيهاي معمول زندگي باشد. سايه وحشت بر سر كودكان مشاهده دعواي والدين يا حتي فقط شنيدن آن باعث ترس و ناراحتي بچهها ميشود. شنيدن جيغ و فرياد و لغات ناراحتكننده، بسيار سخت است. وقتي بچهها ببينند والدين آنها ناراحتند و بر روي اعصاب خود كنترل ندارند احساس عدم حمايت ميكنند و شديدا وحشتزده ميشوند. گاهي بچهها در حين دعواي والدين نگران يكي از آنها هستند. در مواردي كه يكي از والدين هميشه زور بگويد يا دعوا راه بياندازد بچهها دائم نگران آن يكي هستند كه بهنظرشان مورد ظلم واقع ميشود. ضمنا بچهها متوجه ميشوند كه يكي از والدين، به حدي عصباني است كه ممكن است از كوره در رفته و به ديگري آسيب برساند. حتي بعضي بچهها احساس خطر ميكنند كه مبادا در اين دعوا به آنها هم آسيب برسد. بعضي بچهها حين دعواي والدين گريه ميكنند و يا دلدرد ميگيرند. نگراني ناشي از دعواي والدين حتي بر روي خواب و مدرسه رفتن بچهها هم تاثير ميگذارد. دعواهايي طول و دراز گاهي دعواها خيلي طول ميكشد و ساعتها داد و فرياد، ناسزا و عباراتي ناخوشايند شنيده ميشود. بايد گفت هر چقدر هم كه موضوع دعوا جدي باشد بياحترامي، استفاده از عبارات زشت و يا فرياد كشيدن، صحيح نيست و راه وروش مناسبي محسوب نميشود. در مواردي كه دعوا طولاني ميشود امكان پرتاب اشياء، زدوخورد و مواردي از اين قبيل وجود دارد. تنها راه جلوگيري از بروز اين حالات آن است كه ما پدرومادرها بتوانيم بر خشم خود غلبه كرده و كنترل خود را از دست ندهيم. اگر پدرومادر شما هم دائم دعوا دارند و اين جاروجنجالها زياد طول ميكشد بهتر است موضوع را به فردي ديگر اطلاع دهيد، مثلا اگر در اين موارد با كسي مثل بستگان، معلم، مشاور مدرسه يا هر فرد بزرگسال قابل اعتماد صحبت كنيد كمك زيادي به خودتان كردهايد كه والدين هم از خير اينكار بينصيب نميمانند. معمولا در دعواهاي طولانيمدت احتمال آسيب والدين و يا حتي كودكان وجود دارد. در اين صورت بچهها بايد مسئله را به يكي از بزرگان فاميل كه قابل اعتماد باشد و يا به يك مشاور اطلاع دهند تا به اين مسئله بهطور جدي رسيدگي شود و يا در بعضي موارد از كودكان در اين بين حمايت لازم بهعمل آيد. اگر دعوا در خانواده به هيچ وجه كنترل نشد،اگر شما از دعواي والدين دچار آسيب روحي يا جسمي شديد و يا از تكرار اين دعواها خسته شديد باز هم راه حل وجود دارد. اينبار بايد حتما موضوع را به مشاور خانواده و يا درمانگرهايي كه در اين زمينه كار ميكنند اطلاع دهيد چون در بسياري موارد در اين نوع دعواهاي همراه با خشونت، آسيبهاي غيرقابل جبران بهوجود آمدهاند. معمولا اين جور مواقع كل خانواده بايد به مشاور مراجعه كنند و در حضور او بههم گوش دهند و صحبت كنند و احساساتشان را بدون دادوفرياد بيان كنند. البته اينكار زمان ميبرد، بايد تمرينهاي مربوطه انجام شود و اعضاي خانواده روش حل مشكل را بهطور منطقي، ياد بگيرند. درست انگار براي اولين در حال آموختن الفبا هستند. آيا واقعا دعوا نمك زندگي است؟ اگر واقعيت را بخواهيد اينكه افراد هر از گاهي جروبحث داشته باشند بد نيست و براي سلامت مفيد هم محسوب ميشود چون به اين ترتيب افراد احساسات خود را بيرون ميريزند و در وجودشان جمع نميكنند. اعضاي خانواده بايد بتوانند احساسات خود را با هم بيان كنند، نظريات و تفكراتشان را آزادانه مطرح كنند و سايرين هم اگر با اين نظريات مخالف هستند بايد توانايي گوش كردن را داشته باشند و بتوانند اين نظريات را تحمل كنند و يا در كمال آرامش در اين مورد بحث كنند. اگر والدين اين قدرت را داشته باشند كه در صورت اختلاف نظر،مسئله را در كمال آرامش حل كنند، كودكان هم كه بزرگسالان آينده هستند ميتوانند اين روش را ياد گرفته، در آينده پس از ازدواج همديگر را بهتر بشناسند و به هم نزديكتر شوند. بنابراين اختلاف نظر و بحث هر از گاهي در خانواده پيش ميآيد اما اگر كار هميشه به دعوا و جاروجنجال بكشد اين نه تنها نمك زندگي نيست بلكه از زهر هم تلختر است. كودكان و نوجوانان عزيز هم بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه والدين هم هر از گاهي روزهاي بد دارند كه خسته، عصبي و درمانده ميشوند و همين مسئله آستانه تحريك آنها را كم ميكند. بيشتر اوقات پدرومادرها بحث ميكنند، بعد هم در صورت لزوم معذرتخواهي كرده و همه چيز دوباره مثل قبل خوب و دلنشين ميشود و لازم نيست با هر بار بحث و اختلافنظر نگران شد. خانواده شاد، خانواده سالم هيچ خانوادهاي كامل و ايدهآل نيست. حتي در شادترين منازل هم مشكل بروز ميكند و هر از گاهي بين اعضاي خانواده جروبحث پيش ميآيد. وقتي مسئلهاي يكي از اعضاي خانواده را نگران و ناراحت ميكند اين حق اوست كه در آن مورد صحبت كند تا هم احساسات خود را بيرون بريزد و هم با كمك نظريات ساير اعضاي خانواده مشكل را حل كند. به اين ترتيب همه اعضاي خانواده نفع ميبرند. كسي كه مشكل داشته با بيان احساسات خود آرامش پيدا كرده و با كمك ديگران مشكل را حل ميكند و ساير اعضاي خانواده هم از احساسات و تفكرات او مطلع ميشوند و از اينكه به او كمك كردهاند احساس رضايت ميكنند و دوباره زندگي همه به حالت طبيعي برميگردد. بودن در يك خانواده به اين معناست كه، هر كس به خانواده پايبند بوده و سعي كند زندگي را براي ديگران بهتر كند. اينكه جروبحث پيش بيايد طبيعي است اما اگر عشق، درك متقابل و تلاش بين اعضاي خانواده،موج بزند هر مشكلي برايشان قابل حل است و هيچ وقت سيلاب حوادث و بلاياي غيرقابل كنترل به اين خانواده آسيبي نميرساند
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 367]