تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 10 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سه چيز است كه هر كس نداشته باشد نه از من است و نه از خداى عزّوجلّ. عرض شد: اى ر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803013013




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پسر متجاوز با جعل عنوان به خانه زنان تنها مي رفت


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: جواني که در پوشش مامور اداره آب وارد خانه ها مي شد و پس از آزار زنان جوان زيورآلات شان را غارت مي کرد به اعدام محکوم شد. رسيدگي به جنايات اين متهم از روز پانزدهم آبان ماه سال جاري پس از تماس تلفني زني جوان با مرکز فوريت هاي پليسي آغاز شد. اين زن در حالي که مي گريست، گفت؛ دقايقي قبل پسر جواني با اين ادعا که مامور اداره آب است وارد خانه اش شده و پس از آزار و اذيت وي اموال باارزشش را دزديده است. در پي اين تماس اکيپي از ماموران کلانتري 12 بجنورد خود را به خانه اين زن رساندند تا به تحقيق در اين باره بپردازند. زن جوان به افسران پليس گفت؛ در خانه تنها بودم که زنگ در به صدا درآمد. وقتي از فردي که پشت در بود خواستم خودش را معرفي کند او گفت مامور اداره آب است و براي ثبت شماره کنتور آمده است. من هم بدون اينکه هيچ کارتي از او بخواهم در را باز کردم و وي را که جواني حدوداً 23 ساله بود به خانه راه دادم. در حالي که اين جوان را به سمت کنتور راهنمايي مي کردم او از پشت دهانم را گرفت و مرا داخل اتاق برد. او سپس دست و پايم را طناب پيچ کرد و مرا مورد آزار و اذيت قرار داد. التماس هايم هيچ نتيجه يي نداشت و او از من فيلمبرداري نيز کرد. او سپس جواهراتم را برداشت و در حالي که دست و پايم همچنان بسته بود مرا در همان وضعيت رها کرد و پا به فرار گذاشت. با افشاي اين ماجرا پرونده يي در شعبه سوم دادياري دادسراي بجنورد تشکيل و تحقيقات براي دستگيري جوان متعرض آغاز شد. تفحص هاي اوليه نشان داد ادعاي متهم درخصوص اينکه مامور اداره آب است فقط شگردي براي ورود بدون دردسر به خانه طعمه اش بوده و چنين فردي در اداره آب کار نمي کند. در ادامه قرباني اين ماجرا در پليس آگاهي حضور يافت تا با مشاهده تصاوير مجرمان سابقه دار مامور قلابي را شناسايي کند اما اين اقدام هيچ ثمري در پي نداشت، چرا که در بانک اطلاعاتي پليس اطلاعاتي در مورد متهم به ثبت نرسيده بود. اما اين پايان ماجرا نبود چرا که در ادامه کارشناسان پليس آگاهي با کمک شاکي توانستند تصويري را که شباهت زيادي به متهم داشت، ترسيم کنند. در ادامه تصوير به دست آمده براي شناسايي در اختيار واحدهاي گشتي پليس قرار گرفت. در حالي که به رغم تکاپوي بسيار کارآگاهان براي دستگيري اين متهم نتيجه يي حاصل نشده بود مورد مشابهي که در آن نيز زن جواني طعمه يک مامور قلابي شده بود به پليس گزارش شد. ساعت 30/9 روز 22 آبان ماه ماموران خود را به خانه دومين شاکي رساندند تا با ثبت اظهارات او به سرنخ هاي تازه يي از اين مامور قلابي دست يابند. شاکي اظهار داشت؛ همراه با نوزاد شيرخوارم در خانه بودم که جواني که مدعي بود مامور اداره آب است وارد شد. او گفت؛ مشکلي در سيستم آبرساني وجود دارد و او بايد براي بررسي اين مشکل فشار آب گرم حمام را کنترل کند. من هم که از نيت شوم وي بي خبر بودم او را به طرف حمام راهنمايي کردم. اما آن جوان در يک لحظه روسري ام را دور دهانم پيچيد و دست هايم را نيز بست. جواهراتم را از دست و گردنم باز کرد. او تصور مي کرد من تنها هستم، به همين خاطر قصد داشت به من تعرض کند. در اين لحظه صداي گريه بچه ام بلند شد و مامور قلابي که از شنيدن صداي او ترسيده بود طلاها را جا گذاشت و به سرعت فرار کرد. پس از چند روز تجسس هاي پليسي فاش شد پسر 23 ساله يي به نام رامين با همين شگرد چندين زن را در شهر اسفراين به تله انداخته است. به اين ترتيب اکيپي از کارآگاهان با دريافت نيابت قضايي به مخفيگاه رامين رفتند و توانستند او را دستگير کنند. متهم ابتدا خود را بي گناه خواند و گفت هيچ اطلاعي از آزار و اذيت زنان و سرقت اموال شان ندارد اما وقتي به بجنورد منتقل شد و در برابر قربانيانش قرار گرفت راهي جز اعتراف پيش روي خود نديد و به جرمش اقرار کرد. با ثبت اعترافات متهم و از آنجا که همه شواهد عليه او بود بازپرس پرونده با صدور قرار مجرميت و کيفرخواست پرونده را به دادگاه کيفري استان خراسان شمالي ارسال کرد. سرانجام جلسه محاکمه رامين به رياست قاضي موسي الرضا پيرگزي و با حضور چهار مستشار دادگاه برگزار شد. در ابتداي اين جلسه نماينده دادستان در جايگاه قرار گرفت و ضمن قرائت کيفرخواست به شرح اقدامات مجرمانه متهم پرداخت. وي در ادامه متهم را يک جاني دانست و از هيات قضات براي او درخواست اشد مجازات کرد. سپس رامين گفت؛ حرفي براي گفتن ندارم فقط از شاکيان مي خواهم مرا ببخشند. در نهايت هيات قضات وارد شور شدند و رامين را که 12 فقره سابقه کيفري در پرونده اش وجود داشت به اتفاق آرا به اعدام محکوم کردند. رئيس دادگاه کيفري استان خراسان شمالي در اين باره گفت؛ اين مامور قلابي مدت ها پيش دستگير و زنداني شده بود اما از چهار ماه قبل با سپردن وثيقه از زندان آزاد شده و اقدامات مجرمانه اش را از سر گرفته بود. وي ادامه داد؛ با توجه به حساسيت اين موضوع پرونده مامور قلابي در کمتر از يک ماه و به صورت خارج از نوبت مورد رسيدگي قرار گرفت. قاضي موسي الرضا پيرگزي اين ماجرا را هشداري براي مردم دانست و گفت؛ شهروندان بايد هنگامي که افراد ناشناسي به در منزل شان مراجعه مي کنند هوشياري کاملي به خرج دهند. به خصوص در مورد افرادي که خود را مامور سازمان ها و نهادهاي مختلف معرفي مي کنند ابتدا نسبت به احراز هويت آنان اقدام کنند و سپس آنها را به خانه راه دهند.منبع:اعتماد --------------------------- يك بهايي به جرم زناي با محارم اعدام شد يك بهايي به جرم تجاوز به عنف و زناي با محارم به دليل شكايت شاكي خصوصي به دار مجازات آويخته شد. حكم اعدام هوشنگ خداداد يكي از پيروان فرقه منحرف بهاييت به جرم تجاوز به عنف و زناي با محارم به اجرا درآمد. بر اساس اخبار كسب شده از دفتر جمعيت مردمي مبارزه با بهاييت، وي كه از پيروان فرقه بهاء و داراي شماره تسجيل (بهائي‌گري) 13292 بوده، چندي پيش پس از آن كه دختر خودش را مورد تجاوز جنسي قرار داد، بر اساس شكايت دخترش در تربت حيدريه زنداني و سپس به دار مجازات آويخته شد. خداداد علاوه بر زناي با محارم، در زندان نيز به ارتكاب عمل منافي عفت با يكي از هم‌بندهاي خود اقرار كرد. گفتني است در فصل هفدهم يكي از كتاب‌هاي خاص فرقه منحرف بهاييت، بنام "گنجينه حدود و احكام" در خصوص چگونگي ازدواج با محارم با تأكيد بر اين‌كه اين امور به امناي بيت العدل مربوط است، آمده است: "چون امر بهائي قوت گيرد مطمئن باشيد كه ازدواج با اقربا، نيز نادر الوقوع گردد". همچنين عبدالبهاء در فصل هيجدهم همين كتاب، تنها ازدواج با "زن پدر" را حرام دانسته است.منبع:فارس --------------------------------- تمسخر يك راننده با جنايت پايان يافت جواني كه متهم است به دنبال مسخره كردن يك راننده به همراه دوستانش مرتكب قتل وي شده، در مقابل بازپرس جنايي به تشريح حادثه پرداخت. ساعت 19:45 شب 7 آذرماه سال جاري مسوولان يك بيمارستان طي تماسي با ماموران كلانتري 157 مسعوديه از مرگ فردي 45 ساله به نام عليرضا بر اثر اصابت ضربه‌ي چاقو به قلبش خبر دادند كه ماموران نيز بلافاصله موضوع را به اطلاع قاضي محمدحسين شاملو بازپرس كشيك قتل پايتخت رساندند. با حضور بازپرس ويژه‌ي قتل در بيمارستان و تحقيق از شهود، يكي از آنان اظهار كرد: ساعاتي قبل وقتي در سه‌راه افسريه ابتداي خيابان بسيج به سمت شرق پشت ترافيك بودم، متوجه شدم كه راننده‌ي يك پيكان از سرنشينان يك پرادوي مشكي رنگ آدرسي را پرسيد و به دنبال آن چهار سرنشين پرادو شروع به تمسخر اين شخص كردند. وقتي اين فرد ميانسال به رفتار چهار جوان اعتراض كرد، يكي از آنها از خودرو پياده شد و با مشت و لگد به جان راننده‌ي پيكان افتاد. بعد يكي ديگر از جوان‌ها با چاقو به سمت اين شخص حمله كرد و يك ضربه به سمت چپ بدنش زد. پيش از آن‌كه مردم موفق شوند شماره پرادو را بردارند، پلاك‌ها را از خودرو جدا كرده و از روي جدول وسط خيابان دور زدند و فرار كردند. با اخذ اظهارات اين شاهد و چند نفر ديگر از افراد حاضر در صحنه، قاضي شاملو دستور شناسايي كليه‌ي مالكان پرادوهاي مشكي رنگ، توقف اين خودروها در پست‌هاي ايست و بازرسي و هم‌چنين كنترل كليه‌ي نقل و انتقالات اين مدل خودرو را صادر كرد. تحقيقات درخصوص اين جنايت ادامه داشت تا اين‌كه دقيقا يك هفته بعد يعني 14 آذرماه، متهمان بار ديگر در همان محل حضور يافته و اين بار پس از آن‌كه قصد داشتند با يك تصادف ساختگي، يك دستگاه پرايد را سرقت كنند، به دليل هوشياري راننده پرايد موفق به اين كار نشده و فرار كردند اما مردم موفق شدند شماره پرادو را بردارند. با استعلام شماره‌ي خودرو از راهنمايي و رانندگي مشخص شد كه اين پلاك متعلق به يك خودروي سوناتا بوده و از طريق مالك اين خودرو كه در بوشهر به سر مي‌برد، صاحب اتومبيل پرادو شناسايي شد و نهايتا كارآگاهان اداره دهم آگاهي تهران موفق شدند صاحب خودرو را كه يكي از چهار جوان 21 ساله بود در ورامين شناسايي و روز چهارشنبه هفته‌ي گذشته وي را بازداشت كنند. با شناسايي متهم اصلي و اعزام وي به دادسراي جنايي اين جوان 21 ساله به نام محسن به جنايت اعتراف كرد و به بازپرس شعبه اول بازپرسي گفت: آن روز ما به دليل مصرف مشروبات الكلي حالت عادي نداشتيم و زماني كه راننده‌ي پيكان از ما سوال پرسيد او را مسخره كرديم. البته قبل از آن ما قصد داشتيم يك دختر را سوار خودرو كنيم كه سوال راننده مزاحم كار ما شد. به گزارش ايسنا، به دنبال اعترافات اين متهم و بازداشت سه جوان ديگر، قاضي شاملو براي اين متهمان كه سه نفر از آنها اعتياد به مواد مخدر و سابقه‌ي نزاع و درگيري نيز دارند، قرار بازداشت موقت صادر كرد و با صدور ساير دستورات قضايي لازم جهت تكميل تحقيقات پرونده را در اختيار ماموران اداره دهم آگاهي تهران قرار داد. منبع:ايسنا ------------------------------ دومین دوقلوی سیاه و سفید یک زن به دنیا آمد یک مادر بریتانیایی برای دومین بار دوقلوی سیاه و سفید به دنیا آورد و در کانون توجه رسانه های خبری جهان قرار گرفت. دختران دوقلوی «دین دورانت» در جنوب غرب «لندن» به دنیا آمده و خبرساز شده اند. «میا» پوستی تیره دارد و شبیه پدرش است.رنگ پوست خواهرش «لیه» اما روشن است و چشمانش آبی.مادر 33 ساله این دو دختر ، سال 2001 میلادی نیز دو قلوی سیاه و سفید به دنیا آورد.«لورن» و «هایلیگ» نیز که حالا هشت ساله اند رنگ چشم و پوست متفاوتی دارند. هم اکنون کارشناسان دانش وراثت (ژنتیک) در تلاش برای پی بردن به رمز و راز این پدیده عجیب و غریب هستند.گزارش ایسکانیوز می افزاید،پیش تر یک زن آفریقایی تبار ، پسران دوقلوی سیاه و سفید به دنیا آورد.مادر تیره پوست و شوهرش که یک سفید پوست آلمانی است فرزندان خود را «لئو» و «ریان» نامیدند.منبع:ايسكانيوز ------------------------------- باند زنان زنداني چطور هم بندهايشان را کشتند زنان زنداني که با نقشه قبلي دختر جواني را به قتل رسانده اند روز گذشته در شعبه 71 دادگاه کيفري استان تهران مورد تحقيق قرار گرفتند. پرونده جنايي براي اين زنان زنداني سه سال پيش و زماني تشکيل شد که به بازپرس ويژه قتل خبر دادند دختر جواني به نام هانيه در زندان کشته شده است. بعد از انجام تحقيقات معلوم شد پنج زن در قتل هانيه دخالت داشته اند و عامل قتل زني ميانسال به نام «ش» است که به جرم قاچاق دختران به دوبي، رابطه نامشروع و خروج غيرقانوني از کشور در زندان به سر مي برد. همچنين مشخص شد اين زن، در زندان يک باند تشکيل داده و اعضاي گروهش که شيرين، فاطمه، ليلا و هديه نام دارند در قتل هانيه با او همکاري کردند. هانيه که به دليل مصرف مواد مخدر در زندان دوران محکوميتش را سپري مي کرده در زندان زني به نام پريسا را کشته و سپس خودش به قتل رسيده بود. ليلا يکي از متهمان در تحقيقات پليسي گفت؛ «ش» از زندانيان ثروتمند زندان بود. ما هم براي ترک مواد و هم به جرم اعتياد در زندان به سر مي برديم.«ش» به ما گفت اگر هانيه را بکشيم هر چه پول بخواهيم مي دهد و بعد برايمان وکيل مي گيرد که از زندان نجات پيدا کنيم. ما همگي افراد بي کسي بوديم و براي رسيدن به پول حاضر بوديم هر کاري انجام بدهيم به همين خاطر پيشنهاد «ش» را پذيرفتيم. ليلا ادامه داد؛ روز حادثه وارد سلول هانيه شديم و در يک دعواي ساختگي شيرين يکي از همدستان مان با ضربات چاقو او را به قتل رساند. وقتي تحقيقات بازپرس پرونده به پايان رسيد، براي پنج زن زنداني قرار مجرميت و کيفرخواست صادر و پرونده به شعبه 71 دادگاه کيفري استان تهران فرستاده شد. در حالي که وقت محاکمه براي پنج زن زنداني تعيين شده بود به قضات شعبه 71 دادگاه کيفري استان تهران خبر رسيد شيرين در زندان به طور مرموزي جان باخته است. هر چند هم سلولي هاي شيرين مدعي بودند کسي وارد سلول او شده و شبانه رگ دست شيرين را بريده، اما تحقيقات بازپرس نشان داد اين زن خودکشي کرده است. بنابراين چهار متهم در پرونده باقي ماندند. روز گذشته با توجه به اينکه مادر هانيه در دادسرا هيچ تقاضايي مطرح نکرده بود و در دادگاه نيز حاضر نشد جلسه محاکمه چهار زن زنداني به وقت ديگري موکول شد. اما ليلا يکي از چهار زن خارج از جلسه محاکمه، براي قضات گوشه يي از اين حادثه را توضيح داد. وي گفت؛ من زماني که به جرم مصرف مواد زنداني شدم 16 ساله بودم و در واقع بايد مرا در کانون اصلاح و تربيت نگهداري مي کردند، اما به زندان بزرگسالان منتقلم کردند. در آنجا با بقيه هم جرم هايم آشنا شدم. قرار بود من در زندان مواد را ترک کنم، به همين خاطر هم به من داروهاي آرام بخش زياد مي دادند. ترک کردن مواد در زندان کار دشواري است. خيلي عصبي و پرخاشگر شده بودم، مرتب دعوا مي کردم به همين خاطر هم مرا به سوئيت منتقل کردند. وي ادامه داد؛ سوئيت جايي است که زندانيان ناآرام را نگهداري مي کنند. من در آنجا با فاطمه و هديه و شيرين آشنا شدم و همگي با «ش» دوست شديم. مدتي که گذشت فهميديم «ش» با هانيه رابطه صميمي دارد. «ش» فکر مي کرد هانيه به او خيانت کرده است و با افراد ديگري دوست شده. اين مساله عذابش مي داد، چند بار بر سر اين مساله با هانيه دعوا کرده بود. «ش» فکر مي کرد دوستي هانيه با دختري به نام پريسا به شدت قوي شده و براي اينکه هانيه را فقط با خودش نگه دارد او را وادار کرد پريسا را بکشد. در زندان زناني که با ما هم بند بودند همگي از «ش» مي ترسيدند. ليلا ادامه داد؛ وقتي پريسا کشته شد «ش» به من گفت آثار جرم را از بين ببرم و من هم اين کار را کردم، البته من در پرونده قتل پريسا هم متهم هستم اما قسم مي خورم فقط آثار جرم را از بين بردم و هيچ نقشي در کشتن او نداشتم و الان پرونده قتل پريسا در شعبه 80 دادگاه کيفري در حال رسيدگي است. دختر 20 ساله در مورد مرگ شيرين ديگر هم جرمش گفت؛ پس از قتل هانيه- دومين مقتول- «ش» کارهايي را که گفته بود، نکرد و ما را تنها گذاشت. او قتل را به گردن ما مي انداخت و مرتب به شيرين مي گفت ضربات اصلي را تو زدي و اين تو هستي که قصاص مي شوي. شيرين در آن زمان دختري بسيار جوان بود. او هيچ حامي نداشت. آنقدر ترسيده بود که حتي نمي توانست با ما صحبت کند، به همين خاطر هم خودکشي کرد. شيرين هم به مواد مخدر اعتياد داشت و بسيار عصبي بود و تعادل روحي نداشت. وقتي قاضي از ليلا پرسيد آيا آدرسي از مادر هانيه داريد يا نه، دختر جوان گفت؛ مادر هانيه آدرس را در دادسرا ارائه داده بود. وقتي ما براي آخرين دفاع رفتيم بازپرس گفت او خانه اش را عوض کرده و خبري از وي نيست. البته بعد از قتل ما را به زندان رجايي شهر انتقال دادند. من مدتي ديرتر از هم جرمانم به رجايي شهر رفتم و در آن زمان بود که مادر هانيه را در زندان و در بند موادي ها دو بار ديدم. مادر هانيه هم مواد مصرف مي کرد و هر چند وقت يک بار او را بازداشت مي کردند. در آن موقع هيچ حرفي با من نزد. شايد هم درست مرا نشناخت. احتمال دارد باز هم او را زنداني کرده باشند. ليلا در مورد اينکه چرا «ش» را به رجايي شهر انتقال ندادند، گفت؛ اتفاقاً او هم با ما به زندان رجايي شهر آمد، اما به دليل کارهاي خلافي که در زندان انجام داد، او را به زندان ورامين بردند و از ما جدا شد. اين زن در طول سه سال گذشته که زنداني شده 9 پرونده جديد دارد که همگي به خاطر خلاف هايش در زندان تشکيل شده است. بنا بر اين گزارش پس از توضيح هاي ليلا پرونده چهار زن زنداني براي پيدا کردن اولياي دم به دادسرا بازگردانده شد و در صورتي که نشاني از مادر هانيه به دست نيايد دادستان بايد به عنوان ولي دم قهري براي متهمان تقاضاي مجازات کند. با مشخص شدن اين موضوع چهار زن زنداني به صورت فوق العاده محاکمه مي شوند.منبع:اعتماد




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2625]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن