تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس مى خواهد دعايش مستجاب شود و غمش از بين برود بايد گره از كار گرفتارى باز كند....
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821074451




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

استفاده از سند جعلي براي ازدواج مجدد


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: فردي كه براي ازدواج مجدد به جعل شناسنامه و جعل هويت اقدام مي‌كرد، از سوي كارآگاهان پليس آگاهي استان گيلان دستگير شد. سرهنگ كريمي رئيس پليس آگاهي استان گيلان با بيان اين خبر گفت: در پي شكايت فردي در پليس آگاهي رشت مبني بر اين‌كه فردي با شناسنامه جعلي قصد دارد با دخترش ازدواج كند، كارآگاهان پليس آگاهي اين شهرستان تحقيقات خود را آغاز كردند و با هماهنگي به عمل آمده با دختر مذكور متهم را در يك عمليات غافلگيرانه دستگير كردند. متهم در بازجويي‌هاي به عمل آمده توسط كارآگاهان در حالي كه چاره‌اي جز اعتراف نداشت ، عنوان كرد: براي ازدواج مجدد چون در شناسنامه اصلي مشخصات همسرم ذكر شده بود، تصميم به تهيه شناسنامه جعلي گرفتم و خود را با هويت ديگر، از اهالي خوزستان و داراي مدرك تحصيلي فوق‌ليسانس كامپيوتر معرفي كردم. در اقدام بعدي كارآگاهان دريافتند كه متهم شناسنامه جعلي خود را به مبلغ 200 هزار تومان از تهران تهيه كرده است. در بازرسي از منزل متهم و كشف شناسنامه اصلي، مشخص شد وي ساكن تالش بوده و هيچ‌گونه مدرك دانشگاهي ندارد. در ادامه ، متهم با صدور قرار روانه زندان شد و تلاش كارآگاهان براي دستگيري جاعل ادامه دارد. سرهنگ كريمي در خاتمه با بيان اين‌كه احتمال كلاهبرداري به اين شيوه در استان‌هاي ديگر نيز مي‌رود، از شهروندان خواست از اعتماد به افرادي كه براي اولين‌بار با آنها آشنا شده‌اند، خودداري كنند. به گفته سرهنگ كريمي كلاهبرداران اصولا شيك‌پوش، حراف، ولخرج و خوش‌برخورد هستند تا شخص مقابل را اغفال كنند. در صورت برخورد با افراد ناشناس يا دريافت هرگونه پيشنهاد، ابتدا با نزديكان يا پدر و مادر مشورت كنيد و از صحت گفتار افراد غريبه اطمينان حاصل نماييد و در موارد مشكوك فورا پليس را در جريان امور قرار دهيد.منبع:جام جم ------------------------- راننده‌مست‌ خودرو عوضي! راننده‌اي كه پليس او را متوقف كرد تا خودروي مسروقه او را ضبط كند، كم مانده بود از تعجب شاخ‌ درآورد. چارلز شولتز به مامور گفت سوار «چه وي كاوالير» خودش است و هيچ مشكلي هم ندارد. اما مامور به او گفت خودرويي كه سوار آن است «فورد اسكورت» است و نه كاوالير. مشكل شولتز اين بود كه از فرط مستي نمي‌دانست چه مي‌كند. ميزان الكل خون او بيش از 2 برابر حد مجاز بود. پليس اين راننده 27 ساله را به اتهام سرقت، رانندگي خطرناك در حال مستي و استفاده از مواد مخدر دستگير كرد. ماجرا از آنجا شروع شد كه به پليس فيربنكس در آلاسكا خبر دادند يك خودرو فورد اسكورت از پاركينگ كلوبي دزديده شده است. پليس 2 ساعت بعد يعني حدود ساعت 2 صبح خودرو را با شولتز پيدا كرد. شولتز قسم خورد كه نمي‌داند چطور به جاي خودروي خود، سوار خودروي ديگري شده است! ------------------------ گفتگو با يك مرد همسركش همسرم بيمار رواني بود اسفنديار را 4 سال پيش به جرم قتل همسرش بازداشت كردند، وقتي جسد زن جوان اين مرد در خانه پيدا شد، به طرز دردناكي شكنجه شده بود و آثار كبودي و خون در قسمت‌هاي مختلف بدنش پيدا بود. هرچند اسفنديار از سوي تنها ولي‌دم همسرش يعني پسر 16 ساله‌شان بخشيده شد، اما قضات دادگاه كيفري استان تهران اين مرد را به جرم جريحه‌دار كردن افكار عمومي به حبس و تبعيد محكوم كرد با اسفنديار گفتگويي انجام داديم كه مي‌خوانيد. چند سال با همسرت زندگي كردي و چطور باهم آشنا شديد؟ من و همسرم 17 سال باهم زندگي كرديم. زماني كه به خواستگاري‌اش رفتم او را نمي‌شناختم و يكي از آشنايان او را به من معرفي كرده بود. چند جلسه باهم صحبت كرديم و تصميم گرفتيم ازدواج كنيم، بعد از ازدواج بود كه متوجه شدم همسرم مشكلاتي دارد كه از من پنهان كرده است. همسرت چه مشكلي داشت كه تو بعد از ازدواج فهميدي و اين سال‌ها زندگي‌تان را تحت تاثير قرار داد؟ همسرم از نوعي بيماري رواني رنج مي‌برد و خواهرانش اين مساله را به من نگفته بودند. وقتي متوجه شدم كه خيلي ديرشده بود. ما باهم ازدواج كرده بوديم. البته وقتي متوجه اين مساله شدم، سعي كردم آن را حل كنم، اما نتوانستم. اگر همسرت بيماري رواني داشت، چرا از او جدا نشدي؟ دلـم بـراي همسرم مي‌سوخت. او پدر و مادر نـداشـت. اگر من رهايش مي‌كردم كسي كمكش نمي‌كرد و آواره خيابان‌ها مي‌شد. خواهرانش هم مسووليت نگهداري از او را نمي‌پذيرفتند، من چاره‌اي به جز نگهداري از همسرم نداشتم. چرا همسرت را پيش پزشك نبردي؟ من او را پيش پزشك نبردم، اما هر كاري كه از دستم برمي‌آمد برايش كردم، او را پيش رمال بردم تا شيطان را كه در جانش رخنه كرده بود بيرون بكشد. هر كاري هم كه گفتند ‌ كردم، اما فايده‌اي نداشت. پـس چـرا بـچـه‌دار شـديد، يك زن بيمار كه نمي‌توانست مادر مناسبي براي فرزندش باشد؟ يك سال بعد از ازدواجمان همسرم باردار شد، من فكر مي‌كردم اگر بچه‌اي داشته باشيم، همسرم سرش به بچه گرم مي‌شود و شرايط بهتري خواهد داشت، اما روز به روز شرايطمان بدتر مي‌شد و سختي‌هاي بيشتري را تحمل مي‌كرديم. همسرت را كتك هم مي‌زدي؟ اوايل كاري با او نداشتم اما وقتي به حرفم گوش نمي‌كرد او را كتك مي‌زدم، چاره‌اي به جز اين نداشتم، همسرم از خانه فرار مي‌كرد، من و پسرم تنها مي‌مانديم. هر بار او را پيدا مي‌كردم و به خانه بازمي‌گرداندم، اين مساله خيلي مرا آزار مي‌داد. فكر نمي‌كني، كتك زدن همسرت علت اصلي فرار او از خانه بوده است؟ من هميشه او را نمي‌زدم، حتي اگر اين‌طور بود هم او حق نداشت از خانه خارج شود. آبرويم را به خاطر رفتارهاي همسرم از دست داده بودم. در پرونده آمده كه تو خودت از بيماري روحي رنج مي‌بري، در اين‌باره چه مي‌گويي؟ الـبـتـه، من داروي اعصاب مصرف مي‌كنم، اما اين‌طور نيست كه اختياري از خودم نداشته باشم. اين همسرم بود كه مرا بيمار كرده بود، آبروي من و پسرم كه حالا نوجوان است و در محل شناخته شده به خاطر كارهاي همسرم رفته بود. چرا همسرت را به قتل رساندي؟ آخرين بار كه از خانه فرار كرد بعد از سه روز خودش برگشت. او حرف‌هايي زد كه مرا بشدت عصبي كرد، وقتي كتكش زدم به من گفت كه قصد دارد از من جدا شود و با مرد ديگري ازدواج كند، من هم از فرط عصبانيت گلويش را آن‌قدر فشار دادم كه فوت شد. از روز قتل بگو. چطور او را كشتي؟ وقـتـي خـواسـت از خـانـه بـيرون برود، ابتدا در آشپزخانه با او درگير شدم. گلويش را فشار دادم، آسيب جدي نديد و يك بار ديگر تلاش كرد كه فرار كند، با زنجير چرخ پايش را به لوله گاز بستم، تلاش مي‌كرد فرار كند، دوباره دستم را روي گلويش گذاشتم و فشار دادم البته در آن لحظه همسرم بلند شد و چند قدمي هم راه رفت و بعد روي زمين افتاد و خفه شد. من به اورژانس خبر دادم، تكنسين‌ها كه بالاي سرش حاضر شدند، گفتند او فوت كرده است. در گزارش پزشكي قانوني آمده است جاي سوختگي سيگار روي دستان همسرت وجود داشته است، چرا او را سوزاندي؟ مرا عصباني مي‌‌كرد، به او مي‌گفتم بايد بماند، اما او باز هم قصد فرار مي‌كرد. من هم براي اين كه نتواند اين كـار را بـكـند، سيگار مي‌كشيدم و روي دستانش خاموش مي‌‌كردم. همسرم باز هم تلاش مي‌كرد كه فرار كند. پسرت در اين باره چه مي‌گويد؟ پسرم اعلام رضايت كرده، او هيچ شكايتي از من ندارد، پسرم هم مي‌داند كه من چه عذابي را تحمل كردم. او هيچ‌وقت اظهار ناراحتي نكرده از اين كه چرا مادرش را كشتي؟ پسرم در اين باره با من صحبت نمي‌كند، اما همين كه رضايت داده نشان مي‌دهد كه مرا در اين ماجرا مقصر نمي‌داند. دادگاه حكم سنگيني براي جنبه عمومي جرم در نظر گرفته است، از اين مساله اطلاع داري؟ قضات دفاعيات مرا قبول نكردند و گفتند نبايد همسرم را شكنجه مي‌كردم، بعد هم از طريق وكيلم متوجه شدم كه چه حكمي برايم در نظر گرفتند من چاره‌اي بجز اين كار نداشتم. حالا كه همسرت در زندگي‌ات نيست باز هم فكر مي‌كني كار درستي كردي؟ نه من كار درستي نكردم، به هر حال او مادر فرزندم بود و بايد بهتر رفتار مي‌كردم. اي كاش همان روزهاي اول زندگيمان او را طلاق مي‌دادم تا اين مشكلات به وجود نيايد. اما اشتباه كردم و كار را به اينجا كشاندم.تهيه كننده : داوود ابوالحسني ---------------------------- گفتگو با يك متهم به قتل دروغ است، من او را نكشته‌ام! سزاوار، مردي است كه به تازگي نامش از ليست متهماني كه برايشان تقاضاي قصاص كرده‌اند، خارج شده است. روزي كه مادر همسر اين مرد در دادگاه اعلام كرد كه از خون دخترش مي‌گذرد و به دامادش اجازه زندگي دوباره مي‌دهد، غم عجيبي در چهره اين زن بود؛ غمي كه فقط مي‌توان در چهره مادري ديد كه تنها دخترش را از دست داده است.با وجود اين بخشش بزرگ سزاوار منكر قتل شد و ادعا كرد قاتل همسرش نيست و برادر همسرش اين كار را كرده است.گفتگوي ما با اين مرد را بخوانيد. چند سال بود كه با همسرت زندگي مي‌كردي؟ زماني كه با رويا ازدواج كردم 16 ساله بود و زماني كه او را از دست دادم 28 سال سن داشت. ما 12 سال به خوبي در كنار هم زندگي كرديم. چطور با همسرت آشنا شدي؟ رويا دختر همسايه ما بود و مادرم پيشنهاد كرد كه با او ازدواج كنم. من هم وقتي رويا را ديدم از او خوشم آمد و تصميم گرفتم به عنوان همسر آينده‌ام او را انتخاب كنم و رويا هم پذيرفت. اين كه گفته شده تو همسرت را كتك مي‌زدي، درست است؟ مـن رويـا را دوسـت داشـتـم و عـاشقش بودم، چطوري مي‌توانستم او را كتك بزنم. رويا تنها كسي بود كه با خوب و بد من مي‌ساخت و زندگي مي‌كرد. در پرونده آمده كه تو معتاد به موادمخدر هستي،‌ آيا اين مساله باعث شد با همسرت دچار مشكل شوي؟ قبول دارم كه اعتياد داشتم، اما بر سر اين مساله با رويا اختلافي نداشتم. چون او هم مواد مصرف مي‌كرد و نمي‌توانست به من اعتراض كند، رويا خودش بيشتر از من احتياج به مواد داشت. چطور شد كه همسرت هم به موادمخدر اعتياد پيدا كرد؟ وقتي من با او ازدواج كردم معتاد بودم، بعد كم‌كم او هم به سمت ‌مواد كشيده شد، اول از سيگار شروع كرد و بعد هم به موادمخدر اعتياد پيدا كرد. ما هر دو با هم مواد مصرف مي‌كرديم. البته مدتي من تزريقي شده بودم اما بعد كم‌كم مصرف مواد را كم كردم. در آن زمان رويا بيشتر از من مواد مصرف مي‌كرد. هزينه موادمخدرتان را چطور تامين مي‌كردي؟ من مقني هستم، چاه مي‌كندم و پول مي‌گرفتم. البته قبول دارم زندگي خوبي نداشتيم اما با اين حال اجازه نمي‌دادم همسرم مشكلي داشته باشد و يا بخواهد كار كند. هر وقت بي‌پول مي‌شديم من كار مي‌كردم. مادر رويا مدعي است تو به دخترش غذا نـمــي‌دادي و او بــه بـيـمـاري سـخـتـي بـابـت گرسنگي‌هاي طولاني مدت مبتلا شده بود. آيا اين صحت دارد؟ نه اين‌طور نيست. من به عمد اين كار را نمي‌كردم. هر وقت پولي داشتم همه آن را در اختيار رويا قرار مي‌دادم مگر اين كه ديگر پولي نداشتم. البته ما هيچ وقت پول كافي براي غذا خوردن نداشتيم اگر غذا به دست مي‌آوردم به رويا مي‌دادم و خودم گرسنه مي‌ماندم. شما 12 سال با هم زندگي كرديد چطور شد كه بچه‌دار نشديد؟ از آنجايي كه ما هر دو به موادمخدر اعتياد داشتيم نمي‌خواستيم فرزندي داشته باشيم البته اين اواخر مـتـوجـه شـدم رويـا دچـار مـشـكـل است و باردار نمي‌‌شود. ما زندگي مناسبي نداشتيم كه بخواهيم بچه‌ هم داشته باشيم. در دادگاه مدعي شدي، برادران همسرت او را به قتل رساندند، چرا تا پيش از اين چنين ادعايي نكردي؟ برادران رويا چندين بار به خانه ما آمدند تا او را ببرند. اما رويا همراهشان نمي‌رفت و مي‌خواست كنار من بماند، او دوست نداشت پيش خانواده‌اش برود چون اعتياد داشت آزارش مي‌دادند، آنها حتي يكبار مي‌خواستند كه رويا را آتش بزنند. اما تو اعتراف كردي كه رويا را كشته‌اي پس چرا همان موقع نگفتي قاتل شخص ديگري است؟ از اتفاقي كه افتاده بود بشدت وحشت‌زده شده بودم، وقتي مرا به اتهام قتل بازداشت كردند، من هم از ترسم اعتراف كردم. والا من كاري نكرده بودم، رويا همسر من بود و دليلي براي كشتن او نداشتم. شاهداني در پرونده هستند كه مدعي شدند تو را ديده‌اند، در اين‌باره چه مي‌گويي؟ آنها شهادت دروغ داده‌اند، ساعت 10 شب بود رويا لب چشمه رفت كه لباس بشويد ديگر هم برنگشت، صبح كه شد، ماموران كلانتري به سراغم آمدند و گفتند جسد رويا را كنار آب پيدا كردند، من هم همان زمان متوجه شدم همسرم كشته شده است. به هر حال دادگاه بر اين باور است كه تو رويا را به قتل رساندي، البته مادر رويا اعلام رضايت كرده، چه حرفي در اين‌باره داري؟ او زن مهرباني است و هميشه به من كمك كرده است، اما من رويا را نكشتم، هرچند از من ناراحت شده، اما واقعيت اين است كه من قاتل دخترش نيستم. در پرونده مطرح كردي همسرت را به خاطر مسائل اخلاقي به قتل رساندي، چرا چنين ادعايي كردي؟ زماني كه از من بازجويي مي‌كردند در شرايط عادي نبودم. خيلي به من سخت گذشت، چون به دروغ به قتل اعتراف كرده بودم مجبور شدم انگيزه‌اي براي قتل هم بگويم و مساله انحراف اخلاقي همسرم را مطرح كردم. حالا كه 4 سال است پشت ميله‌هاي زنداني، از روشي كه براي زندگي انتخاب كردي پشيمان نيستي؟ پشيمانم، آنقدر كه هر لحظه حسرت عمر از دست رفته‌ام را مي‌خورم. اگر من به مواد مخدر آلوده نبودم و همسر بي‌گناهم را آلوده نمي‌كردم، حالا كنار هم زندگي خوبي داشتيم. بچه‌هايمان بزرگ شده بودند و يك خانواده خوشبخت بوديم. اما معتاد شدم، خدا را فراموش كردم و به تباهي كشيده شدم. ديگر پشيماني برايم سودي ندارد چون بيش از 40 سال از عمرم را به تباهي گذراندم و اعتياد آنچنان بر جانم لطمه زده كه قابل جبران نيست.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 624]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن