واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: زني جوان به خاطر اينکه همسرش وقتي او بيمار بوده برايش آبميوه نخريده بود با تشکيل پرونده يي در دادگاه خانواده خواستار جدايي از او شد. صبح روز گذشته اين زن که رامونا نام دارد همراه شوهرش رامين در شعبه 268 دادگاه خانواده حاضر شد تا به طور توافقي از او جدا شود. در ابتداي جلسه رسيدگي به اين پرونده رامونا ماجراي آشنايي اش با رامين و ازدواج با او را اين طور شرح داد؛ حدود پنج سال قبل از طريق دوستي مشترک با هم آشنا شديم. دوستي ما دو سال ادامه داشت و تقريباً بيشتر ساعات شبانه روز در کنار هم بوديم يا تلفني صحبت مي کرديم. اما به تدريج با هم دچار اختلاف شديم و تصميم گرفتيم به رابطه مان پايان دهيم. اما اين جدايي مدت زيادي طول نکشيد و پس از چند ماه دوري از هم، هر دو به اين نتيجه رسيديم که بهترين فرد براي زندگي با هم هستيم. سرانجام تصميم گرفتيم با هم ازدواج کنيم. اما مشکلات کاري رامين و فوت اقوام او باعث شد ازدواجمان دو سال به تاخير بيفتد. بعد از رفع اين مشکلات چند ماه قبل بالاخره پاي سفره عقد نشستيم و زندگي مشترک مان را آغاز کرديم. چند ماه اول زندگي مان به خوبي سپري شد اما پس از مدتي متوجه شدم شخصيت ر امين نسبت به گذشته تغيير کرده است. زن جوان ادامه داد؛ رامين قبلاً محبت زيادي به من داشت و کافي بود فقط با او تماس بگيرم تا خودش را به من برساند اما از وقتي که با هم ازدواج کرديم او کمتر به من اهميت مي دهد. من از اين موضوع مدتي رنج مي کشيدم تا اينکه بيمار شدم. با شوهرم به پزشک مراجعه کرديم و دکتر معالجم پس از معاينه مصرف آبميوه را به من توصيه کرد. وقتي از مطب دکتر بيرون آمديم من از رامين خواستم همان طور که دکتر گفته برايم آبميوه بخرد اما او در حالي که از وضعيت بدي که داشتم مطلع بود اين کار را نکرد و گفت فقط بايد دارو مصرف کنم و به آبميوه نيازي ندارم. من حرف هاي دکتر را به او يادآوري کردم اما شوهرم باز هم به من بي توجهي کرد. من هم در حالي که تب بالايي داشتم به خانه پدرم رفتم. وقتي ماجرا را براي والدينم تعريف کردم آنها که از ابتدا با ازدواج من و رامين مخالف بودند مرا سرزنش کردند. من هم از همان روز تصميم گرفتم از شوهرم جدا شوم. پس از آن با رامين تماس گرفتم و از او خواستم تا به طور توافقي از هم جدا شويم. او نيز که پس از چهار سال ارتباط با من متوجه اختلاف مان شده بود با پيشنهادم موافقت کرد.پس از رامونا، رامين طي اظهاراتي گفت؛ من اوايل فقط به قصد دوستي با رامونا در ارتباط بودم اما با ادامه يافتن ارتباط مان مجبور شدم با او ازدواج کنم. حالا پس از چند سال به تفاوت هايي که بين مان وجود دارد، پي بردم و براي جدايي از همسرم آماده ام.پس از صحبت هاي اين زوج قاضي حسن عموزادي پرونده را براي بررسي به واحد داوري ارجاع داد.منبع:اعتماد --------------------- جنايت پايان ازدواج اجبارى زن جوان كه همسرش را سدى براى ازدواج با نامزد سابقش ديد، نقشه قتل شوهر خود را طراحى كرد. مأموران پليس آگاهى نجف آباد اصفهان هفته گذشته در جريان سرقتى مرگبار از خانه اى قرار گرفتند. آنها پس از حضور در محل حادثه با پيكر خون آلود مرد جوانى به نام «على» روبه رو شدند كه با ضربه هاى كارد از پا درآمده بود.همسر مقتول در نخستين بازجويى ها اظهار داشت: «نيمه شب گذشته دو مرد ناشناس از بالاى ديوار وارد خانه شده و با ضربه هاى كارد همسرم را به قتل رساندند. آنها سپس دست و پاى مرا با طناب بسته و در اتاقى زندانى ام كردند. همزمان با روشن شدن هوا داد و فرياد كردم كه همسايه ها با شنيدن صدايم به كمكم آمده و نجاتم دادند.وقتى از اتاق بيرون آمدم، متوجه شدم دزدان تمام پول ها و مدارك گاوصندوق را نيز سرقت كرده اند.» كشف سرنخ پس از بررسى هاى صورت گرفته در محل جنايت، مأموران اداره تشخيص هويت پليس آگاهى و كارآگاهان جنايى كه به اظهارات همسر مقتول مشكوك شده بودند به تحقيق از وى ادامه دادند اما او همچنان منكر اطلاع از جنايت و شناسايى هويت جنايتكاران شد. اما در پى تحقيق از همسايه ها روشن شد اكرم - همسر مقتول - با مرد غريبه اى رابطه پنهانى دارد. بنابراين زمانى كه على به محل كارش مى رفت اكرم و مرد غريبه با يكديگر قرار ملاقات مى گذاشتند. بررسى تماس هاى اكرم نيز اين موضوع را ثابت كرد. اعتراف به قتل با به دست آمدن اين سرنخ، اكرم به اداره آگاهى احضار و براى چندمين بار تحت بازجويى قرار گرفت. او ابتدا با تكرار ادعاهاى قبلى اش منكر قتل همسرش شد. اما سرانجام لب به اعتراف گشود و جزئيات جنايت هولناك را فاش كرد. زن خيانتكار اظهار داشت: «چند سال قبل پسر جوانى به نام مسعود به خواستگارى ام آمد و پس از مدتى نامزد شديم. من و مسعود خيلى به هم علاقه داشتيم. او مرد رؤياهايم بود. اما چند هفته پس از مراسم نامزدى، به خاطر اختلاف هاى پيش آمده ميان خانواده هايمان مجبور به جدايى شديم. تا اين كه سال ۸۱ على به خواستگارى ام آمد و به رغم مخالفت هاى شديدم، با اجبار به درخواستش پاسخ مثبت داده و ازدواج كرديم. اما هيچ علاقه اى به همسرم نداشتم به همين خاطر به رابطه پنهانى خود با مسعود ادامه دادم. در اين مدت چند بار از على خواستم طلاقم بدهد اما او قبول نكرد. همسرم سد راه رسيدن من و مسعود به يكديگر بود به همين خاطر تصميم گرفتيم او را از سر راه برداريم. بنابراين نقشه قتل على را طراحى كرديم. شب حادثه نيز مسعود و يكى از دوستانش به خانه ما آمده و طبق نقشه همسرم را با ضربه هاى كارد كشتند.» جزئيات قتل با شناسايى هويت عاملان جنايت، دستگيرى مسعود و همدستش در دستور كار پليس قرار گرفت. سرانجام آنها را در يكى از شهرهاى اطراف اصفهان به دام انداختند. مسعود زمانى كه راز جنايت را فاش شده ديد، به تشريح ماجرا پرداخت و گفت: شب حادثه اكرم در خانه اش را براى ورود ما باز گذاشت. وقتى داخل شديم على - مقتول - خواب بود كه ناگهان با سروصداى ما از خواب پريد و با هم درگير شديم. همان موقع با كاردى كه همراه داشتيم او را كشتيم. سپس براى صحنه سازى دست و پاى اكرم را بسته و با سرقت پول و مدارك موجود در گاوصندوق متوارى شديم.متهمان پس از بازسازى صحنه قتل با قرار قانونى بازداشت و تا زمان محاكمه روانه زندان شدند. ----------------------- اختلاف 35 سانتي متري قد باعث طلاق شد مردي به بهانه اينکه همسرش 35 سانتي متر از او بلندقدتر است پس از 45 سال زندگي مشترک وي را طلاق داد. اين مرد که رمضان نام دارد و 65 ساله است صبح روز گذشته همراه همسرش صديقه به شعبه 267 مجتمع قضايي خانواده مراجعه کرد تا پس از 45 سال زندگي مشترک او را طلاق دهد. اين مرد که قدش 150 سانتي متر است وقتي مقابل قاضي عالمي قرار گرفت نداشتن تفاهم را علت اصلي درخواست طلاق عنوان کرد اما همسرش صديقه گفت؛ او به خاطر اينکه قدش از من کوتاه تر است علاقه يي به من ندارد و اخيراً پي برده ام عاشق فرد ديگري شده است. صديقه که همراه داماد 40 ساله اش در دادگاه حضور داشت به قاضي گفت؛ من نزديک به 45 سال است که با رمضان زندگي مي کنم و حاصل زندگي ما دو دختر و يک پسر است که همگي تشکيل خانواده داده اند. طي سال هايي که ما با هم زندگي مي کرديم مشکل خاصي نداشتيم اما هميشه حس مي کردم قدبلند من باعث آزار شوهرم است.قد من 185 سانتي متر و قد شوهرم 150 سانتي متر است. هر وقت با رمضان بيرون مي روم او چند متر جلوتر از من راه مي رود تا کسي نفهمد ما زن و شوهر هستيم او از بودن با من خجالت مي کشد. در صورتي که من از اين نظر هيچ مشکلي با همسرم ندارم. اگر رمضان مشکلي با اختلاف قد من دارد بايد 45 سال قبل به اين موضوع فکر مي کرد و به خواستگاري ام نمي آمد نه اينکه الان با داشتن دو داماد و يک عروس و چند نوه بخواهد مرا طلاق دهد. اين زن ادامه داد؛ مدتي است فهميده ام رمضان با زن ديگري در ارتباط است. وقتي از اين رابطه مطلع شدم پي بردم اختلاف قد ما بهانه است و رمضان با اين بهانه قصد دارد ازدواج مجدد کند. چند بار در اين باره با شوهرم صحبت کردم و به او گفتم با سني که داريم درست نيست پايمان به دادگاه خانواده باز شود اما او گفت ديگر دوست ندارد با من زندگي کند. به دنبال اظهارات اين زن، رمضان با داد و فرياد براي لحظاتي موجب بر هم خوردن نظم دادگاه شد اما با تذکر رئيس دادگاه آرام گرفت و گفت؛ از زندگي با صديقه خجالت مي کشم. همه جا وقتي در کنار او هستم مردم ما را با انگشت نشان مي دهند. من بعد از صديقه با فرد ديگري نيز ازدواج نخواهم کرد و حرف هاي صديقه در مورد رابطه من با زن ديگر دروغ است.به دنبال اظهارات اين زوج قاضي آنان را به صلح و سازش دعوت کرد اما چون با اصرارهاي رمضان مواجه شد درنهايت به طلاق آنها حکم داد. ----------------------- مادري براي يافتن عروسك فرزندش هواپيما را نگهداشت مقامات هواپيمايي لندن اعلام كردند: مادري براي آن كه عروسك دختر خود را از داخل هواپيما بيرون بياورد، از پرواز هواپيما جلوگيري كرد. «اما گلدمن» 45 ساله كه معلم يك دبستان در لندن است، پس از آن كه با دختر كوچكش از هواپيما خارج شد، متوجه شد كه دخترش عروسك خود را در داخل هواپيما جا گذاشته است، از اين رو براي برداشتن عروسك از مسوولان فرودگاه لندن خواست تا از پرواز هواپيما جلوگيري كنند تا بتواند عروسك را از هواپيما بيرون بياورد. وي به خبرگزاري يونايتدپرس، گفت: من هنگامي كه با دختر كوچك «اليزا» از داخل هواپيما بيرون آمدم او شروع به فرياد كرد و از اين كه عروسكش را در داخل هواپيما و بر روي صندلي بر جاي گذاشته بود، بسيار ناراحت بود، از اين رو من سريعا به برج مراقبت رفته و از مسوول برج درخواست كردم كه از پرواز هواپيما جلوگيري كند. اگر چه مسوولان هواپيما عروسك را به دختر كوچك پس دادند، اما اين مادر مجبور به پرداخت 120 دلار جريمه شد.منبع:ايسنا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 520]