واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: برخي خاطرات و حكايات از رهبر معظم انقلاب نقل شده كه نشانگر ويژگيهاي بارز فردي ايشان است،حلاوت و جذابيت اين خاطرات به جاي خود محفوظ است اما علاوه برآن مروراين خاطرات و توجه به آن ميتواند چراغ راهو هدايتگر زندگي ما باشد. به گزارش «جهان» و به نقل از رجانيوز ،ستاد خبري سفر مقام معظم رهبري به استان فارس در خبرگزاري ايرنا در آستانه سفر ايشان به شيراز بر آن است تا با مرور اين خاطرات و حكايات كه در پايگاه اطلاع رساني و نشر آثار مقام معظم رهبري منتشر شده است گامي ديگر در جهت تبيين انديشههاي رهبر انقلاب و توجه به نكات ژرف و آموزنده در زندگي ايشان بردارد. غبار فراموشي اين خاطره به نقل از حضرت آيت الله خامنهاي در ديدار با نخبگان استان سيستان و بلوچستان در پنجم اسفند ماه سال ۱۳۸۱بيان شده است. آن زماني كه بنده در ايرانشهر تبعيد بودم، به مناسبتهاي مختلف، با مسوولان ارتباط پيدامي كرديم ، آن وقت به بنده گفتند كه يك معاون استاندار تا حالا به ايرانشهر نيامده است ، در سال ۵۷در ايرانشهر سيل آمد و هشتاد درصد شهر قطعا خراب شد، يعني من يك به يك تمام مناطق شهر را با پاي خودم رفتم و ديدم. پنجاه روز ما امداد و پشتيباني ميكرديم ، يك نفر از مركز كه هيچ، از زاهدان هم يك نفر آدم برجسته متشخص به ايرانشهر نيامد كه بگويد چه خبر است اينجا ، به صورت ظاهري هدايايي به وسيله فرستادند كه اولا اگر به دست مردم ميرسيد، يك دهم نيازهايي كه مردم داشتند و يك دهم آنچه كه ما تبعيديها براي مردم فراهم كرده بوديم، نميشد. ثانيا همان را هم نميدادند و از آن هداياي ناچيز، مبالغي هم براي خودشان لازم داشتند تا بخورند، يعني اصلا ايرانشهر كه مركز جغرافيايي و به يك معنا مركز فرهنگي بلوچستان بوده، هميشه در طول زمان، بكلي مغفولانه بود. زاهدان هم همينطور ، براي شتر سواري و استفاده از شراب چند ده ساله به بيرجند ميرفتند و براي اينكه در آنجا عياشي كنند، بيرجند فرودگاه داشت، اما چون در اينجا وسيله عياشي فراهم نبود، به بلوچستان نميآمدند. يعني هر نقطه در كشور - چه بلوچستان، چه هر نقطه ديگر - كه محروميت داشت، مغفولانه بود. مازندران خوب بود، براي اينكه بروند آنجا استفاده كنند، رژيم گذشته اينطوري بود، يك چيز جالبي به شما بگويم ، در مازندران، پنج فرودگاه هست كه از زمان رژيم گذشته مانده است ، پنج فرودگاه در يك استان كه همهاش هم براي رژيم گذشته و آن شخص طاغوت يا نزديكان او بوده است. فرودگاه رامسر براي استفاده از هتل رامسر كه ميدانيد براي چه كساني بوده است ، فرودگاه نوشهر براي گردشگاه هر ساله طاغوت كه برود آنجا و دو ماه استراحت كند. فرودگاهي براي يك اردوگاه نظامي كه نظاميان وابسته به آنها - كه از يك نيروي بخصوصي بودند و نميخواهم اسم بياورم - آنجا بروند و خوش بگذرانند. فرودگاه دشت ناز نزديك ساري - كه امروز فرودگاه رسمي مازندران است و مردم از آن استفاده ميكنند و در گذشته براي الواط و اوباش اولاد رضاخان بوده است - كه هزاران هكتار از زمينهاي حاصل خيز را تصرف و يك فرودگاه هم وسطش درست كرده بودند، و يك فرودگاه هم در املاك نوكران خودشان در حدود مينودشت. پنج فرودگاهبراي دستگاههاي وابسته به حكومت يا نزديك به آنها،اما مردم، اساتيد، مستحقان و بيماران علاج ناپذير مازندران مطلقا نه از فرودگاه ، نه از هواپيما و نه از هيچ تسهيلات ديگري برخوردار نبودند. آنها هر سال چند بار به مازندران ميرفتند ، اما به مثل زاهدان در تمام عمر حكومتشان يك بار هم سر نميزدند ، اين ميشود غبار فراموشي. احمد سوكارنو ما را با هم رفيق كرد جنبش عدم تعهد در يك برهه نسبتا طولاني توانست در دنيا نقش ايفا كند، اما امروز متاسفانه نقش جنبش عدم تعهد كمرنگ شده است. در واقع پايه گذار اصلي اين جنبش، سه چهار نفر معدود بودند كه موثرترين آنها مرحوم احمد سوكارنو بود. بد نيست خاطره يي را هم در اينجا بگويم ، سال ۱۳۵۳شمسي ( ۱۹۷۴ميلادي) من با يكي دو نفر ديگر در سلول خيلي كوچكي در تهران زنداني بودم ، طول اين سلول ۲/۲۰متر و عرض آن ۱/۸۰متر بود. يك شب اول مغرب داشتم نماز ميخواندم كه يك نفر زنداني جديد را وارد سلول كردند ، زنداني جديد از كمونيستهاي خيلي متعصب و داغ بود. وقتي ديد من دارم نماز ميخوانم و فهميد مذهبي هستم، از همان اول براي من قيافه گرفت ، هرچه سعي كردم با او ارتباط برقرار كنم، ديدم نميشود. اخمهايش توي هم است و حاضر نيست با من گرم بگيرد ، به او جمله يي گفتم كه بكلي تغييرش داد ، گفتم احمد سوكارنو در كنفرانس باندونگ گفته است چيزي كه ما را اينجا گرد آورده، وحدت دين يا عقيده يا نژاد نيست ، بلكه وحدت نياز است ، گفتم من و تو در اينجا وحدت نياز داريم ، در يك سلول داريم زندگي ميكنيم ، يك مامور پشت در مراقب ماست. يك بازجو و يك شكنجه گر منتظر من و توست ، عقيده ما يكي نيست ، اما نيازمان يكي است ، گفتم وقتي وحدت نياز در سطح عالم ميتواند تاثيرگذار باشد، در يك سلول به اين كوچكي بيشتر ميتواند تاثيرگذار باشد. پس از اين صحبت، ما با هم رفيق شديم ، در حقيقت احمد سوكارنو ما را با هم رفيق كرد. امروز هم همينطور است ، كشورهاي ما وحدت نياز دارند ، امروز همه كشورهاي اسلامي بدون استثناء مورد هدف توطئهها و طمعه ايي هستند ،اين در حالي است كه امكانات خيلي زيادي دارند. برو اين قليان را چاق كن و بياور! اين خاطره به نقل از حضرت آيت الله خامنهاي در ديدار با اقشار مختلف مردم در سي ام فروردين ماه سال ۱۳۶۹بيان شده است. نوكري دنبال سرش بود و پوستيني قيمتي روي دوشش ميانداخت و لباسهاي فاخري ميپوشيد، چون از خانواده اعيان و اشراف بود و پدرش در تبريز ملك التجار بوده يا از خانواده ملك التجار بودند. ايشان طلبه و اهل معنا بود و بعد از آنكه توفيق شامل حال اين جوان صالح و مومن شد، به در خانه عارف معروف آن روزگار، استاد علم اخلاق و معرفت و توحيد، مرحوم آخوند ملاحسين قلي همداني - كه در زمان خودش در نجف، مرجع و ملجا و قبله اهل معنا و اهل دل بوده است و حتي بزرگان ميرفتند در محضر ايشان مينشستند و استفاده ميكردند - راهنمايي شد. روز اولي كه مرحوم حاج ميرزا جواد آقا با آن هيئت يك طلبه اعيان و اشراف متعين، به درس آخوند ملاحسين قلي همداني ميرود، وقتي كه ميخواهد وارد مجلس درس بشود، آخوند ملاحسين قلي همداني از آنجا صدا ميزند كه همانجا - يعني همان دم در روي كفشها - بنشين ، حاج ميرزا جواد آقا هم همانجا مينشيند. البته به او برمي خورد و احساس اهانت ميكند ، اما خود اين و تحمل اين تربيت و رياضت الهي، او را پيش ميبرد ، جلسات درس را ادامه ميدهد استاد را - آنچنان كه حق آن استاد بوده - گرامي ميدارد و به مجلس درس او مي رود. يك روز در مجلس درس، او كه در اواخر مجلس هم نشسته بود، هنگامي كه درس تمام ميشود، مرحوم آخوند ملاحسين قلي همداني به حاج ميرزا جواد آقا رو ميكند و ميگويد: برو اين قليان را براي من چاق كن و بياور، بلند ميشود، قليان را بيرون ميبرد ، اما چه طور چنين كاري بكند! اعياني، اعيان زاده، جلوي جمعيت، با آن لباسهاي فاخر، ببينيد، انسانهاي صالح و بزرگ را اينطور تربيت ميكردند ، قليان را ميبرد، به نوكرش كه بيرون در ايستاده بود، ميدهد و ميگويد: اين قليان را چاق كن و بياور. او ميرود قليان را درست ميكند و ميآورد به ميرزا جواد آقا ميدهد و ايشان قليان را وارد مجلس ميكند. البته اين هم كه قليان را به دست بگيرد و داخل مجلس بياورد، كار مهم و سنگيني بوده است ، اما مرحوم آخوند ملاحسين قلي ميگويد كه خواستم خودت قليان را درست كني، نه اينكه بدهي نوكرت درست كند ،اين، شكستن آن من متعرض فضول موجب شرك انساني در وجود انسان است. اين، آن منيت و خودبزرگ بيني و خودشگفتي و براي خود ارزش و مقامي در مقابل حق قائل شدن را از بين ميبرد و او را وارد جادهايي ميكند و به مدارج كمالي ميرساند كه مرحوم ميرزا جواد آقاي ملكي تبريزي به آن مقامات رسيد. او در زمان حيات خود قبله اهل معنا بود و امروز قبر آن بزرگوار محل توجه اهل باطن و اهل معناست. بنا به اعلام مقامات رسمي فارس،يازدهم ارديبهشت ماهامسال شيراز و استان فارس با قدوم مبارك رهبر معظم انقلاب اسلامي و سفر ايشان متبرك و گلباران ميشود و عطر گلهاي محمدي وشميم گلهاي بهاري در آن دو چندان ميگردد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 426]