تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):زِنا، شش پيامد دارد: سه در دنيا و سه در آخرت. سه پيامد دنيايى‏اش اين است كه: ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805674453




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

چرا بايد دين داشت؟


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اعتقادات اسلامي از نظر شيعه دوازده امامي 7
قانون پرواز
دين چيست ؟اين مجموعه نوشتار كه در  4 موضوع اصلي: 1 – خداشناسي، 2 – پيغمبرشناسي، 3 – معادشناسي، 4 - امام شناسي، تنظيم شده، هديه‌اي است از گلستان آثار فرزانه‌ي قرن، مرد آسماني و خدايي، علامه طباطبايي، كه از كتاب "شيعه در اسلام" دستچين شده است.در بخش اول يعني "خدا شناسي" پنج موضوع، الف: نظري به جهان هستي و واقعيت، ب: وحدانيّت خداوند، ج: معناي صفات  خداوند، د: قضا و قدر، هـ: انسان و اختيار، بحث شد.بخش دوم يا همان پيغمبرشناسي، به اثبات نيازمندي بشر به قانون الهي و كسي كه آن را از خدا به او برساند خواهد پرداخت.اين بخش در چهار قسمت تنظيم شده كه قسمت اول از نظرتان گذشت و هم اكنون قسمت دوم تقديم حضور مي‌گردد.آنچه گذشت: به سوى هدف هدايت خصوصى خرد و قانون شعور مرموزى يا «وحى» قسمت دوم عصمت پيغمبران پيغمران و دين آسمانى پيغمبران و حجت وحى و نبوت شمار  پيغمبران خدا پيغمبران اولوا العزم و صاحبان شريعت  پيغمبران - عصمت نبوت  ظهور پيغمبران خدا نظريه وحي را كه در فصل سابق گذشت تأييد مي‌كند پيغمبران خدا مرداني بودند كه دعوي وحي و نبوت نمودند و براي دعوي خود حجت قاطع اقامه كردند و مواد دين خدا را كه همان قانون سعادت‌بخش خدايي است، به مردم تبليغ نموده در دسترس عموم گذاشتند و چون پيغمبران كه با وحي و نبوت مجهز بودند، در هر زمان كه ظاهر شدند بيش از يك فرد يا چند فرد نبودند، خداي متعال هدايت بقيه مردم را با مأموريت دعوت و تبليغ كه به پيغمبران خود داده، تتميم و تكميل فرمود.و از اينجاست كه پيغمبر خدا بايد با صفت عصمت متصف باشد؛ يعني در گرفتن وحي از جانب خدا و در نگهداري آن و در رساندن آن به مردم از خطا مصون باشد و معصيت (تخلف از قانون خود) نكند؛ زيرا تلقي وحي و حفظ و تبليغ آن سه ركن هدايت تكويني مي‌باشند و خطا در تكوين معنا ندارد.براي ثبوت ادعاي نبوت، حجت و دليل لازم است و مجرد اينكه شريعتي كه پيغمبر مي‌آورد مطابق عقل مي‌باشد، در صدق ادعاي پيغمبري كافي نيست؛ زيرا كسي كه دعوي پيغمبري مي‌كند علاوه بر ادعاي صحت شريعت خود، دعوي ديگري دارد و آن، رابطه با عالم بالا و مأموريت دعوت از جانب خداستگذشته از اينكه معصيت و تخلف از مفاد دعوت و تبليغ خود، دعوتي است عملي به ضد دعوت و موجب سلب اطمينان مردم نسبت راستي و درستي دعوت، و در نتيجه غرض و هدف دعوت را تباه مي‌كند.خداي متعال در كلام خود به عصمت پيغمبران اشاره نموده مي‌فرمايد :وَ اجْتَبَيْناهُمْ وَ هَدَيْناهُمْ اِلي صِراطٍ مُسْتَقيمٍ؛ و پيغمبران را به سوي خود جمع آوري كرديم (به غير ما نمي‌پردازند و از غير ما اطاعت نمي‌كنند) و به راهي راست رسانيديم 1و باز مي‌فرمايد :عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلي غَيْبِهِ اَحَداً اِلاّ مَنِ ارْتَضي مِنْ رَسُولٍ فَاِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً لِيَعْلَمَ اَنْ قَدْ اَبْلَغَوُا رِسالاتِ رَبِّهِمْ؛ تنها اوست كه داننده غيب است و به غيب خود كسي را مسلط نمي‌كند مگر پسنديدگان را از پيغمبران و در اين صورت از پس و پيش او (پيغمبر يا وحي) مراقبت كامل و رصدي به راه مي‌اندازد كه محققا پيامهاي خداي خود را برسانند.2 پيغمران و دين آسماني آنچه پيغمبران خدا از راه وحي به دست آورده و به عنوان پيغام و سفارش خدايي به مردم رسانده‌اند "دين " است؛ و دين يعني: روش زندگي و وظايف انساني كه سعادت واقعي انسان را تأمين مي‌كند.دين آسماني به طور كلي از دو بخش اعتقادي و عملي تركيب شده‌است، بخش ‍ اول يك رشته اعتقادات اساسي و واقع بيني‌ها است كه بايد انسان پايه زندگي خود را بر آنها گذارد. سه اصل كلي "توحيد، نبوت و معاد" اساس آن اعتقادات است كه با اختلال يكي از آنها پيروي دين صورت نمي‌پذيرد.و بخش دوم يك رشته وظايف اخلاقي و عملي‌ست كه مشتمل بر وظايفي است كه انسان نسبت به خداي جهان و نيز در برابر جامعه بشري دارد. و از اينجاست كه وظايف فرعي كه در شرايع آسماني براي انسان تنظيم شده بر دو گونه است اخلاق و اعمال و هر يك از آنها نيز بر دو قسم است:الف - اخلاق و اعمالي كه به پيشگاه خداوندي ارتباط دارد مانند صفت ايمان و اخلاص و تسليم و رضا و خشوع و مانند عمل نماز و روزه و قرباني و اين دسته بويژه "عبادات " ناميده مي‌شود و خضوع و بندگي انسان را نسبت به پيشگاه خدايي مسجل مي‌سازد.ب - اخلاق و اعمال شايسته‌اي كه به جامعه ارتباط دارد مانند اخلاق و صفات "بشر دوستي" ، خيرخواهي، عدالت و سخاوت و مانند وظايف معاشرت، داد و ستد، و غيره  كه اين قسم به طور كلي "معاملات "ناميده مي‌شود.از طرف ديگر نوع انساني تدريجا متوجه كمال است و جامعه بشري به مرور زمان، كاملتر مي‌شود، ظهور اين تكامل در شرايع آسماني نيز ضروري است و قرآن كريم نيز همين تكامل تدريجي را - چنانكه از راه عقل به دست مي‌آيد- تأييد مي‌كند و چنانكه از آياتش پيداست، هر شريعت و ديني، از شريعت گذشته‌ي خود كاملتر است. در قرآن مي‌خوانيم :وَ اَنْزَلْنا اِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتابِ وَ مُهَيْمِناً عَلَيْهِ؛ و فرستاديم كتاب (قرآن) را به سوي تو به حق در حالي كه كتابي (مانند تورات و انجيل) را كه در برابر خود دارد تصديق مي‌كند و تسلط و برتري دارد نسبت به آن.3و البته چنانكه نظريات علمي نشان مي‌دهد و قرآن كريم نيز تصريح مي‌كند، زندگي جامعه انساني در اين جهان ابدي نيست و طبعا تكامل نوع وي نامتناهي نخواهد بود و از اين روي، كليات وظايف انساني از جهات اعتقاد و عمل ناگزير در مرحله‌اي متوقف خواهد شد بالتبع نبوت و شريعت نيز روزي كه از جهت كمال اعتقاد و توسعه مقررات عملي به آخرين مرحله رسيد، ختم خواهد گرديد.و از اينجاست كه قرآن كريم براي روشن ساختن اينكه اسلام، دين محمد صلّي اللّه عليه و آله و سلّم، آخرين و كاملترين اديان آسماني است، خود را كتاب آسماني غير قابل نسخ و پيغمبر اكرم را خاتم انبيا و دين اسلام را مشتمل به همه وظايف، معرفي مي‌كند؛ چنانكه مي‌فرمايد :وَ اِنَّهُ لَكِتابٌ عَزيزٌ لا يأتيِه الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ؛ و تحقيقا قرآن كتابي است گرامي و از حريم خود منع كننده كه هيچ باطلي را از پس و پيش  نمي‌پذيرد4 .و مي‌فرمايد :ما كانَ مُحَمَّدٌ اَبا اَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيّينَ؛ محمد پدر كسي از شماها نيست بلكه پيغمبر خدا و ختم پيغمبران مي‌باشد 5.و مي‌فرمايد: وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيءٍ؛ و نازل كرديم به سوي تو كتاب را در حالي كه روشن كننده هر چيز است6. پيغمبران و حجت وحي و نبوت  بسياري از دانشمندان امروزي كه در وحي و نبوت كنجكاوي كرده‌اند، مسأله وحي و نبوت و امور مربوط به آن را با اصول رواني اجتماعي توجيه نموده‌ و مي‌گويند: پيغمبران خدا مرداني پاك نهاد، بلند همت و بشر دوست بوده‌اند كه براي پيشرفت مادي و معنوي بشر و اصلاح جامعه‌هاي فاسد قوانين و مقرراتي تنظيم نموده‌اند و مردم را به سوي آن دعوت كرده‌اند و چون مردم آن روز زير بار منطق عقل نمي‌رفته‌اند براي جلب اطاعت مردم، خود و افكار خود را به عالم بالا نسبت داده‌اند و روح پاك خود را روح القدس و فكري كه از آن ترشح مي‌كند "وحي و نبوت" و وظايفي را كه از آن نتيجه گرفته مي‌شود "شريعت آسماني" و بياناتي كه مشتمل به آنهاست مثلاً "كتاب آسماني "ناميده‌اند.كسي كه با انصاف و نظر عميق به كتابهاي آسماني و بويژه به قرآن كريم و همچنين به شريعت پيغمبران نگاه كند، ترديد نخواهد داشت كه اين نظريه درست نيست، پيغمبران خدا نه مردان سياست بلكه مردان حق و سراپا صدق و صفا بودند. چيزي را كه درك مي‌كردند بي كم و كاست مي‌گفتند و آنچه را مي‌گفتند، مي‌كردند و آنچه مدعي بودند شعور مرموزي بود كه با مدد غيبي به ايشان اضافه مي‌شد و از آن راه، وظايف اعتقادي و عملي مردم را از پيشگاه خدايي فرا گرفته به مردم تبليغ مي‌كردند.پيغمبر خدا بايد با صفت عصمت متصف باشد؛ يعني در گرفتن وحي از جانب خدا و در نگهداري آن و در رساندن آن به مردم از خطا مصون باشد و معصيت (تخلف از قانون خود) نكند؛ زيرا تلقي وحي و حفظ و تبليغ آن سه ركن هدايت تكويني مي‌باشند و خطا در تكوين معنا نداردو از اينجا روشن مي‌شود كه براي ثبوت ادعاي نبوت، حجت و دليل لازم است و مجرد اينكه شريعتي كه پيغمبر مي‌آورد مطابق عقل مي‌باشد، در صدق ادعاي پيغمبري كافي نيست؛ زيرا كسي كه دعوي پيغمبري مي‌كند علاوه بر ادعاي صحت شريعت خود، دعوي ديگري دارد و آن، رابطه با عالم بالا و مأموريت دعوت از جانب خداست. و اين دعوي در جاي خود دليل مي‌خواهد. و از اين روي بود كه (چنانكه قرآن كريم خبر مي‌دهد) پيوسته مردم با ذهن ساده خود از پيغمبران خدا براي اثبات صدق دعوي نبوت معجزه مي‌خواسته‌اند.و معناي اين منطق ساده و درست اين است كه وحي و نبوت كه پيغمبر خدا ادعا مي‌كند در ساير مردم كه مانند وي انسانند يافت نمي‌شود و ناچار نيرويي است غيبي كه خدا به طور خرق عادت به پيغمبر خود داده تا بوسيله آن سخن خدا را شنيده، به مردم برساند، اگر راست است، پس پيغمبر از خداي خود بخواهد كه خارق عادت ديگري به وجود آورد كه مردم به وسيله آن، صدق نبوت پيغمبر (مدعي نبوت) را باور كنند.چنانكه روشن است درخواست معجزه از پيغمبران طبق منطقي درست است و بر پيغمبر خداست كه براي اثبات نبوت خود، معجزه بياورد و قرآن كريم نيز اين منطق را تأييد كرده و از بسياري از پيغمبران معجزه نقل مي‌فرمايد.البته بسياري از كنجكاوان، تحقق معجزه (خرق عادت) را انكار نموده‌اند ولي سخنشان دليل قابل توجهي ندارد و هيچگونه دليلي در دست نيست كه علل و اسبابي كه براي حوادث تا كنون با تجربه و فحص كشف شده دائمي هستند و اينگونه نيست كه هيچ حادثه‌اي هرگز با غير علل و اسباب عادي خود متحقق نشود. بايد توجه داشت كه معجزاتي كه به پيغمبران خدا نسبت داده شده محال و خلاف عقل (مانند زوج بودن عدد سه ) نيستند، بلكه خرق عادت مي‌باشد در صورتي كه اصل خرق عادت از اهل رياضت بسيار ديده و شنيده شده است . شماره پيغمبران خدا به حسب نقل در گذشته تاريخ، پيغمبران بسياري آمده‌اند و قرآن كريم نيز كثرت ايشان را تأييد فرموده و عده‌اي از ايشان را به نام و نشان ياد كرده ولي عده مشخص ‍ برايشان ذكر ننموده است .از راه نقل قطعي شماره ايشان به دست نيامده جز اينكه در روايت معروفي كه از ابوذر غفاري از پيغمبر اكرم بيان شده، عدد ايشان 124 هزار نفر تعيين شده است . پيغمبران اولوا العزم و صاحبان شريعتبا توجه به مفاد قرآن كريم، همه پيغمبران خدا شريعت نياورده‌اند بلكه پنج نفر از ايشان كه حضرت نوح و ابراهيم و موسي و عيسي و محمد صلّي اللّه عليه و آله و سلّم هستند، اولوا العزم و صاحبان شريعت مي‌باشند و ديگران در شريعت، تابع اولوا العزم بوده‌اند. خداي متعال در كلام خود مي‌فرمايد:شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدّينِ ما وَصّي بِهِ نُوحاً وَ الَّذي اَوْحَيْنا اِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ اِبْراهيمَ وَ مُوسي وَ عيسي؛ خدا تشريع فرمود براي شما از دين آنچه به نوح (ع) توصيه شده و آنچه را كه به خودت وحي كرديم و آنچه را كه به ابراهيم و موسي و عيسي (ع) توصيه شده است. 7 و مي‌فرمايد:وَ اِذ اَخَذْنا مِنَ النَّبِيّينَ ميثاقَهُمْ وَ مِنْكَ وَ مِنْ نُوحِ وَ اِبْراهيمَ وَ مُوسي وَ عيسي بْنِ مَرْيَمَ وَ اَخَذْنا مِنْهُمْ ميثاقاً غَليظاً؛ و وقتي كه از پيغمبران پيمانشان را گرفتيم و از تو ابراهيم و موسي و عيسي و از ايشان پيمان محكمي گرفتيم.8 1- سوره انعام، آيه 872- آيه 26 - 283- سوره مائده، آيه 484- سوره حم سجده، آيه 41 و 425- سوره احزاب، آيه 406- سوره نحل، آيه 897- سوره شوري، آيه 13؛ آيه در مقام امتنان است و معلوم است در اين صورت اگر غير از اين پنج تن كه در آيه ذكر شده‌اند اگر پيغمبر ديگري صاحب شريعت بود ذكر مي‌شد.8- سوره احزاب، آيه 7 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 636]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن