واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اوضاع سياسي زمان امام هادي عليه السلام
زندگي اجتماعي - سياسي امامان عليهم السلام صحنه تامل برانگيز احساس مسئوليت ائمه عليهم السلام در جهت حفظ دين و توسعه آگاهي و شعور است. پايبندي به اصول و مباني دين در کنار توجه به اوضاع و احوال جامعه، سبب شده است تا مطالعه کنندگان تاريخ، مشترکات و تفاوتهاي قابل توجهي را در زندگاني آنان شاهد باشند.پس از شهادت حضرت رضا (عليه السلام)، رويکرد عباسيان نسبت به ائمه در ظاهر نيز روي به تندي و شدت گذاشت. امام جواد (عليه السلام)، به بغداد فراخوانده شد و مأمون به رغم اکراه امام جواد (عليهالسلام)، با هدف کنترل هر چه بيشتر امام و نيز بازسازي چهره خود در جامعه به عنوان قاتل حضرت رضا (عليه السلام)، دخترش را به عقد امام جواد عليه السلام درآورد و بدين ترتيب شبکه جاسوسي خود را تا عمق خانه امام نفوذ داد.به گواهي تاريخ امام هادي (عليه السلام)، با زيرکي و دقت نظر الهي خود نه تنها توانست از کمند حيلهها در امان بماند، بلکه با سکونت در سامرا، علاوه بر خنثي کردن تبليغات اطرافيان خليفه و نيز با گرفتن فرصت هرگونه بهانهجويي از شخص خليفه، توانست در ادامه فعاليتهاي امام جواد (عليه السلام)، شبکه ارتباطي وکالت را بيش از گذشته ساماندهي، تثبيت و تقويت کند و از طريق بسط تشيع به شيوه مکاتبهاي، موجبات آشنايي شيعيان را با شرايطي آتي، خصوصاً شرايط غيبت امام معصوم، فراهم آورد.در زمان امام هادي (عليه السلام)، اوضاع بغرنجتر شده بود. حکومتيان که ديگر نظير گذشته تنها از نژاد عرب نبودند، بر اساس تيره و نژاد به گروههاي قدرتطلب درون دولت عباسي تجزيه شده بودند. آشکارترين اثر اين اتفاق، زوال هيبت و عظمت مقام خلافت بود. چنانکه موضوع کشمکش بردگان، ترکان و اعراب در درون حکومت عباسي کاملا روشن شده بود. همزماني و مقارنت دوره کوتاه امامت حضرت هادي (عليهالسلام)، با زمان خلافت شش خليفه از خلفاي عباسي، مويد تزلزل مقام خلافت و جنگ قدرت درون حاکميت است. همچنين خوشگذراني و هوسراني درباريان در اين دوره، شدتي بيش از پيش يافت و بالطبع دو نکته مزبور، ظلم و خودکامگي گسترش يافت و موجبات نارضايتي بيشتر مردم فراهم آمد.از ميان اين شش تن، متوکل شخصيتي ويژه و استثنايي است. هوش و سياستش، قساوت و شدت عملش، بيبندباري و شهوترانياش در کنار نفرت و کينهاش از حضرت علي (عليه السلام) دوره خلافت او را نه تنها در ميان شش خليفه معاصر امام، بلکه در تمام دوران خلافت عباسيان و حتي امويان، به دورهاي حساس تبديل کرده است. مهمترين نمونههاي دشمني متوکل با اهل بيت عبارت است از:1- نفرت از حضرت علي (عليه السلام) و تلاش براي تخريب شهرت و شخصيت او با فعاليتهاي تخريبي نظير برگزاري نمايشهاي مضحک در دربار که حتي با عکس العمل منتصر، فرزندش، روبرو شد.
2- تخريب مرقد امام حسين (عليه السلام) و تبديل آن به زمين کشاورزي، همراه با مجازات زايران آن امام مظلوم و احداث پستهاي بازرسي جهت ممانعت از رسيدن زوار به مرقد شريف .در زمان امام هادي (عليه السلام)، اوضاع بغرنجتر شده بود. حکومتيان که ديگر نظير گذشته تنها از نژاد عرب نبودند، بر اساس تيره و نژاد به گروههاي قدرتطلب درون دولت عباسي تجزيه شده بودند. آشکارترين اثر اين اتفاق، زوال هيبت و عظمت مقام خلافت بود.3- محاصره اقتصادي علويان و محبان اهل بيت، آنچنان که موجبات نابودي آنان فراهم شود.4- تلاش براي ايجاد يک جايگزين ضعيف براي رهبري شيعيان از طريق حمايت از موسي، برادر امام هادي (عليه السلام)، تا ضمن انحراف جريان امامت، فردي دستنشانده به رهبري مخالفان گمارده شود.5- فراخواني امام هادي (عليه السلام)، به سامرا و اسکان ايشان در اين شهر که ماهيتاً شهري نظامي و محل سکونت سپاهيان و لشگريان متوکل بود.اما به گواهي تاريخ امام هادي (عليه السلام)، با زيرکي و دقت نظر الهي خود نه تنها توانست از کمند حيلهها در امان بماند، بلکه با سکونت در سامرا، علاوه بر خنثي کردن تبليغات اطرافيان خليفه و نيز با گرفتن فرصت هرگونه بهانهجويي از شخص خليفه، توانست در ادامه فعاليتهاي امام جواد (عليه السلام)، شبکه ارتباطي وکالت را بيش از گذشته ساماندهي، تثبيت و تقويت کند و از طريق بسط تشيع به شيوه مکاتبهاي، موجبات آشنايي شيعيان را با شرايطي آتي، خصوصاً شرايط غيبت امام معصوم، فراهم آورد.همزماني و مقارنت دوره کوتاه امامت حضرت هادي (عليهالسلام)، با زمان خلافت شش خليفه از خلفاي عباسي، مويد تزلزل مقام خلافت و جنگ قدرت درون حاکميت است.ايشان همچنين با حضور در مناظرات علمي که نوعاً در دربار عباسي برگزار ميشد، توانست از حوزههاي مختلف انديشه اسلامي، نظير فقه و اعتقادات پاسداري نمايد و با پاسخگويي به مسائل، از بروز و گسترش هر چه بيشتر انحراف در ميان عامه مسلمين جلوگيري کند.از درخشانترين فرازهاي زندگي امامهادي عليه السلام، ميتوان به مبارزه سخت و قاطع ايشان با غُلات(1) اشاره کرد. مبارزه امام با غُلات و سران آنان، از آنچنان اهميتي برخوردار است که ميتوان آن را در رديف مبازره حضرت علي (عليه السلام) با خوارج ارزيابي کرد. مبارزهاي که به کور شدن چشم فتنه انجاميد و تنها از يک امام معصوم برميآمد. پينوشت:1- غُلات عدهاي از افراد سودجو و منحرف بودند که وقتي اقبال مردم به امامان را ديدند، از محصور بودن ائمه در شهرهاي نظامي نظير سامرا سوء استفاده کردند و با ادعاي اعتقاد به خدايي و يا نبوت امامان، در شهرها و بلاد اسلامي، خود را نمايندگان و جانشينان آنان معرفي کرده، خواستار رياست بر مردم شدند و چشم طمع به اموال مردم و وجوهات شرعي دوختند. شدت عمل ائمه در برخورد با اين گروه کمنظير است. منبع:پايگاه اسلامي شيعي رشد با تصرف .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 288]