واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: بررسي اوضاع سياسي زمان امام هادي(ع)
گروه خبرنگاران افتخاري / جمشيد غضنفري: زندگي اجتماعي - سياسي امامان عليهمالسلام صحنه تأملبرانگيز احساس مسؤليت ائمه عليهم السلام در جهت حفظ دين و توسعه آگاهي و شعور است. پايبندي به اصول و مباني دين در كنار توجه به اوضاع و احوال جامعه، سبب شده است تا مطالعه كنندگان تاريخ، مشتركات و تفاوتهاي قابل توجهي را در زندگاني آنان شاهد باشند.
پس از شهادت حضرت رضا (عليهالسلام)، رويكرد عباسيان نسبت به ائمه در ظاهر نيز رو به تندي و شدت گذاشت.
امام جواد (عليه السلام)، به بغداد فراخوانده شد و مأمون به رغم اكراه امام جواد (عليهالسلام)، با هدف كنترل هر چه بيشتر امام و نيز بازسازي چهره خود در جامعه به عنوان قاتل حضرت رضا (عليه السلام)، دخترش را به عقد امام جواد عليهالسلام درآورد و بدين ترتيب شبكه جاسوسي خود را تا عمق خانه امام نفوذ داد.
به گواهي تاريخ امام هادي (عليه السلام)، با زيركي و دقت نظر الهي خود نه تنها توانست از كمند حيلهها در امان بماند، بلكه با سكونت در سامرا، علاوه بر خنثي كردن تبليغات اطرافيان خليفه و نيز با گرفتن فرصت هرگونه بهانهجويي از شخص خليفه، توانست در ادامه فعاليتهاي امام جواد (عليه السلام)، شبكه ارتباطي وكالت را بيش از گذشته ساماندهي، تثبيت و تقويت كند و از طريق بسط تشيع به شيوه مكاتبهاي، موجبات آشنايي شيعيان را با شرايطي آتي، خصوصاً شرايط غيبت امام معصوم، فراهم آورد.
در زمان امام هادي (عليه السلام)، اوضاع بغرنجتر شده بود. حكومتيان كه ديگر نظير گذشته تنها از نژاد عرب نبودند، بر اساس تيره و نژاد به گروههاي قدرتطلب درون دولت عباسي تجزيه شده بودند. آشكارترين اثر اين اتفاق، زوال هيبت و عظمت مقام خلافت بود. چنانكه موضوع كشمكش بردگان، تركان و اعراب در درون حكومت عباسي كاملا روشن شده بود. همزماني و مقارنت دوره كوتاه امامت حضرت هادي (عليهالسلام)، با زمان خلافت شش خليفه از خلفاي عباسي، مويد تزلزل مقام خلافت و جنگ قدرت درون حاكميت است. همچنين خوشگذراني و هوسراني درباريان در اين دوره، شدتي بيش از پيش يافت و بالطبع دو نكته مزبور، ظلم و خودكامگي گسترش يافت و موجبات نارضايتي بيشتر مردم فراهم آمد.
از ميان اين شش تن، متوكل شخصيتي ويژه و استثنايي است. هوش و سياستش، قساوت و شدت عملش، بيبندباري و شهوترانياش در كنار نفرت و كينهاش از حضرت علي (عليه السلام) دوره خلافت او را نه تنها در ميان شش خليفه معاصر امام، بلكه در تمام دوران خلافت عباسيان و حتي امويان، به دورهاي حساس تبديل كرده است. مهمترين نمونههاي دشمني متوكل با اهل بيت عبارت است از:
1- نفرت از حضرت علي (عليه السلام) و تلاش براي تخريب شهرت و شخصيت او با فعاليتهاي تخريبي نظير برگزاري نمايشهاي مضحك در دربار كه حتي با عكس العمل منتصر، فرزندش، روبرو شد.
2- تخريب مرقد امام حسين (عليه السلام) و تبديل آن به زمين كشاورزي، همراه با مجازات زايران آن امام مظلوم و احداث پستهاي بازرسي جهت ممانعت از رسيدن زوار به مرقد شريف .
در زمان امام هادي (عليه السلام)، اوضاع بغرنجتر شده بود. حكومتيان كه ديگر نظير گذشته تنها از نژاد عرب نبودند، بر اساس تيره و نژاد به گروههاي قدرتطلب درون دولت عباسي تجزيه شده بودند. آشكارترين اثر اين اتفاق، زوال هيبت و عظمت مقام خلافت بود.
3- محاصره اقتصادي علويان و محبان اهل بيت، آنچنان كه موجبات نابودي آنان فراهم شود.
4- تلاش براي ايجاد يك جايگزين ضعيف براي رهبري شيعيان از طريق حمايت از موسي، برادر امام هادي (عليه السلام)، تا ضمن انحراف جريان امامت، فردي دستنشانده به رهبري مخالفان گمارده شود.
5- فراخواني امام هادي (عليه السلام)، به سامرا و اسكان ايشان در اين شهر كه ماهيتاً شهري نظامي و محل سكونت سپاهيان و لشگريان متوكل بود.
اما به گواهي تاريخ امام هادي (عليه السلام)، با زيركي و دقت نظر الهي خود نه تنها توانست از كمند حيلهها در امان بماند، بلكه با سكونت در سامرا، علاوه بر خنثي كردن تبليغات اطرافيان خليفه و نيز با گرفتن فرصت هرگونه بهانهجويي از شخص خليفه، توانست در ادامه فعاليتهاي امام جواد (عليه السلام)، شبكه ارتباطي وكالت را بيش از گذشته ساماندهي، تثبيت و تقويت كند و از طريق بسط تشيع به شيوه مكاتبهاي، موجبات آشنايي شيعيان را با شرايطي آتي، خصوصاً شرايط غيبت امام معصوم، فراهم آورد.
همزماني و مقارنت دوره كوتاه امامت حضرت هادي (عليهالسلام)، با زمان خلافت شش خليفه از خلفاي عباسي، مويد تزلزل مقام خلافت و جنگ قدرت درون حاكميت است.
ايشان همچنين با حضور در مناظرات علمي كه نوعاً در دربار عباسي برگزار ميشد، توانست از حوزههاي مختلف انديشه اسلامي، نظير فقه و اعتقادات پاسداري نمايد و با پاسخگويي به مسائل، از بروز و گسترش هر چه بيشتر انحراف در ميان عامه مسلمين جلوگيري كند.
از درخشانترين فرازهاي زندگي امامهادي عليه السلام، ميتوان به مبارزه سخت و قاطع ايشان با غُلات(1) اشاره كرد. مبارزه امام با غُلات و سران آنان، از آنچنان اهميتي برخوردار است كه ميتوان آن را در رديف مبازره حضرت علي (عليه السلام) با خوارج ارزيابي كرد. مبارزهاي كه به كور شدن چشم فتنه انجاميد و تنها از يك امام معصوم برميآمد.
********************************************************************
پينوشت:
1- غُلات عدهاي از افراد سودجو و منحرف بودند كه وقتي اقبال مردم به امامان را ديدند، از محصور بودن ائمه در شهرهاي نظامي نظير سامرا سوء استفاده كردند و با ادعاي اعتقاد به خدايي و يا نبوت امامان، در شهرها و بلاد اسلامي، خود را نمايندگان و جانشينان آنان معرفي كرده، خواستار رياست بر مردم شدند و چشم طمع به اموال مردم و وجوهات شرعي دوختند. شدت عمل ائمه در برخورد با اين گروه كمنظير است.
منبع:
پايگاه اسلامي رشد
يکشنبه 16 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 210]