واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: انتخابهای آقای مجری
عمر تاك شوها در ایران چندان زیاد نیست كه بتوان به گامهای طی شده در این مسیر خرده گرفت.همین كه به این مقوله جذاب در تلویزیون بها داده میشود، غنیمت است اما نباید از یاد برد كه آزمون و خطا محدوده زمانی معینی دارد و از آن پس قابل توجیه نیست.اكنون تعداد مجریانی كه قابلیت اجرای یك تاكشوی درست و حسابی را داشته باشند، چندان زیاد نیست و از اینرو اجرای رضا رشیدپور با چند برنامه پرمخاطب او را تبدیل به چهرهای رسانهای كرده است اما مسلما رشیدپور، برنامهها و حتی اجرایش بدون ایراد نیست. ناگفته نماند كه عمده ضعف، به رشیدپور برنمیگردد بلكه نوك پیكان این انتقاد را باید به سوی مدیریت تلویزیون نشانه گرفت كه از یكسو سیاستهای خاصی را بر برنامه تحمیل میكند و از سوی دیگر به خاطر واهمه از جاروجنجالها و فشارهای احتمالی، قیف جذابیت این تاكشو را تنگتر و تنگتر میكند تا جایی كه گاهی اوقات برنامه از یك گفتوگوی صریح تبدیل به برنامهای تبلیغاتی برای شخص یا گروهی خاص میشود. این اتفاق برای برنامهای كه با اقبال مخاطب مواجه میشود، گریز ناپذیر است؛ مضاف بر اینكه تلویزیون به بخش خصوصی تعلق ندارد و به نوعی بیانكننده گفتمان سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نظام است كه برای هر اظهارنظری در آن میشود تعبیر و تاویل خاصی داشت. اینجاست كه انتقاد متوجه رشیدپور و گروه اجرایی برنامه میشود كه چرا راه خود را بهطور كامل مشخص نمیكنند. پیش از این محمدرضا شهیدی فر با تاك شوی «مردم ایران سلام» نشان داد كه با مشخص كردن دامنه و محدوده میهمانان و بحث ها میتوان پر تاثیرتر برنامه ساخت اما رشیدپور در تعیین این محدوده چندان موفق عمل نكرده است؛ روزی میهمان برنامه اش را از میان چهرههای سینما و ورزش انتخاب میكند و روز دیگر پای مسئولان یا سیاسیون را به برنامهاش باز میكند. بهطور قطع و یقین تفاوتی میان انتخاب چهره از میان قشرهای گوناگون نیست اما این درحالی است كه لحن رشیدپور هم عوض نشود؛ به گونهای كه وقتی فلان بازیگر را به اسم كوچك صدا میزند، برای بهمان چهره سیاسی از القاب و فعل جمع استفاده نكند. البته در رفتار خودمانی، آنگونه كه با دوست خود صحبت میكنیم، با غریبه ترها یا كسانی كه با آنها رودربایستی داریم، حرف نمینیم اما نباید از یاد برد كه رسانهای چون تلویزیون ارتباطی فراتر از گفتوگوهای روزمره میطلبد و تماشاگرانی كه پای یك تاكشوی تلویزیونی مینشینند، برایشان چندان تفاوتی نمیكند كه میهمان برنامه چه جایگاه و شأنی برای خود قائل است؛ آنها انتظار یك برخورد صریح و روشن دارند نه اظهارنظرهایی پیچیده در لفافه تعارف و متأسفانه گاهی تملق. اساسا بسیاری از كسانی كه میهمان برنامهای تلویزیونی میشوند بهویژه چهرههای سیاسی، از قاب شیشهای تلویزیون توقع تریبونی مفت و مجانی دارند كه بازگوكننده عملكرد خود، مجموعه زیر دست شان یا جناح مورد نظرشان باشد، در حالی كه برگ برنده یك مجری توانا عكس این خواسته است. او باید بتواند درعین حفظ شأن و شئون افراد با گریزهای به موقع، به جای ایجاد تریبون برای افراد، بنا به خواسته جامعه و مردم، آنها را به چالش بكشد درحالی كه اكنون چنین اتفاقی كمتر رخ میدهد. شاید همانگونه كه گفته شد، این موضوع به دخالتهای مدیران تلویزیون برگردد اما گریزگاه رشیدپور از افتادن به چنین دامی گزینش افرادی است كه میتواند با صراحت لهجه بیشتر با آنها صحبت كند. این دقیقا همان انتخابی است كه رشیدپور باید به آن تن بدهد و آن را درصورت مخالفت مدیران بالادست به آنها بقبولاند. آمار پیامكهای تعاملی برنامه هم نشاندهنده همین موضوع است كه علاقه مردم به چهرههایی كه رشیدپور با آنها خودمانیتر است و رك و پوست كنده از آنها سؤال میكند بهمراتب بیشتر از چهرههایی است كه رودربایستی مجری با آنها از در و دیوار برنامه میریزد و حالا این وظیفه رشیدپور است كه راه خود را در این میان انتخاب كند؛ ادامه همان مسیر قبلی و تكرار خود یا انتخابهای درست و نگه داشتن برنامه در اوج. منبع : همشهری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 252]