واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: تجربهاي مغتنم از همكاري با يك پيشكسوتشب مهتاب برنامهاي شبانه است كه از فرم و شكل رايج برنامههاي گفتوگومحور خارج است. شيوا بلوريان و منوچهر واليزاده به عنوان 2 چهره ثابت اين برنامه با مهماناني به گفتوگو مينشينند و تجربه اين گفت وگوها به نوعي همراه با صميميت و آرامش به بيننده تلويزيوني نيز منتقل ميشود. با شيوا بلوريان درباره اين تجربه به گفتوگو نشستهايم.با توجه به فرم خاص برنامه شما چه شد كه به اين كار دعوت شديد؟مقوله اجرا از انتخابهاي من به دور است و به نوعي فاصله دارد. گرچه تجربه آن را داشتهام. سالها پيش هم بارها عنوان كردم كه ديگر قصد ندارم در تلويزيون مجري باشم. نه به اين دليل كه مجري بودن كار دلچسبي نيست. اجرا كار ظريفي است و افراد متفاوت و موفقي در تلويزيون ايران در حال فعاليت در اين حرفه هستند. منتها با اساس انتخابهاي فردي من مغايرت دارد. به اين دليل كه من در دانشگاه فوق ليسانس كارگرداني خواندهام و انتخاب من هنوز هم كارگرداني است. كارهاي متفاوتي در تئاترشهر اجرا كردهام كه رسميترين و معتبرترين مركز تئاتري ايران است. فيلمهاي كوتاهي ساختهام و در جشنوارههاي مختلفي در داخل و خارج نمايش داده شده. بنابراين براي شيوا بلوريان اجرا، انتخاب دوري است. در بازيگري هم اين شانس را داشتهام كه با كارگردانهاي خوبي كار كنم. كساني مثل سعيد سلطاني، كاظم معصومي، مرحوم رسول ملاقليپور، بيژن بيرنگ و آقاي رسام، محمدرضا آهنج، سعيد عالمزاده و ديگر كارگردانهاي مطرح ايران. زماني كه براي اين كار دعوت شدم، به تهيهكننده و كارگردان گفتم كه خيلي علاقهمند نيستم. ايشان تلفني خيلي اصرار داشتند كه به دفتر بروم و فرم اجراي برنامه را ببينم. آنها گفتند كه فرم اين كار، بازيگري است و اجرا نيست و با هرآنچه كه تا امروز در تلويزيون ديده شده، متفاوت است. من نزد ايشان رفتم و توضيحات را كه شنيدم تا حدودي مجاب شدم كه اين كار را بپذيرم. بعد كه وارد كار شديم و دكور را ديدم و قسمتي از برنامه ضبط شد، اطمينان يافتم كه با برنامهاي خاص طرف هستم با آدمهايي بسيار خوشفكر و توانمند كه قطعا گام گذاشتنم در اين راه و همكاري با آنها برايم حاصلي جز خوشحالي نخواهد داشت.يعني شما به عنوان بازيگر دعوت شديد؟بله. در قرارداد من نوشته شده بازيگر و كلمه مجري هم در قرارداد من نوشته نشده و در هيچ كدام از خبرهايي كه در جرايد كار شد هيچكجا از من و آقاي واليزاده به عنوان مجري نام برده نشده است. من بهعنوان بازيگر نقش دختر آقاي واليزاده دعوت شدم. اين دختر دانشجوي رشته عكاسي و 25 ساله است. محل اجراي برنامه كافيشاپي است كه در آن گفتوگوها انجام ميگيرد.پس نميتوان به شما و آقاي واليزاده براي اجراي اين كار عنوان «مجري بازيگر» را داد؟نه، اين كار «مجري بازيگري» نيست. اين اصطلاح به نظر من پشتوانه فكري درستي ندارد. من نميدانم عدهاي كه اين را ميگويند منظورشان چيست. آيا منظور اين است كه مثلا يك مجري مثل آقاي حياتي گفتوگوهايش را اجرا نكند و از لاين خبري فاصله بگيرد و چون موقع اجرا احساس دارد، مجري بازيگر است؟ من با اين تعريف مخالفم. كساني كه اخبار ميگويند و بدون دخالت احساسشان اين كار را ميكنند، اسمشان گوينده خبر است. در همه جاي دنيا و در تمامي برنامههاي موفق احساس مجري دخالت دارد. از اين اصطلاح تنها در ايران استفاده ميشود.تجربه خود شما در كار چگونه بود؟اين تجربهاي ديگر در حوزه بازيگري بود. در برنامهاي متفاوت با ساختاري متفاوت كه من از آن بسيار خوشحالم. ما اتاق فكر داشتيم. قبل از آمدن هر مهماني با آقاي واليزاده و كارگردان صحبت ميكرديم و خطوط سوالها مشخص بود. من در آن به شكل جديدي حضور داشتم و از حاصل كار راضيام. در ضمن در نقشهايي كه داشتهام معمولا فرد ديگري را بازي كردهام كه خيلي از من دور بود. به هر حال نقشها متفاوت است. اين شخصيت بيش از همه به من نزديك بود و در بخشهاي گفتوگو ناخودآگاه شيوا بلوريان واقعي بيرون ميآمد. در پرسيدن سوالها و بروز احساسات، چون به خودم نزديك بود برايم حالت خوشايندي داشت. بازتابهاي مردمي ديدم هم همين مساله را نشان ميداد. در اينجا در خود گفتوگوها خود شيوا بلوريان قابل درك است، واكنشهاي من هم پراحساس است. بخش زيباي كار من و آقاي واليزاده اين است كه خود واقعي ما در گفتوگوها سهيم است. احساسات و درك ما از دنياي بيرون. انگار واقعا مهماني به خانه ما آمده بود. اما در چارچوبهايي كه براي برنامه تعريف شده بود.كار با آقاي واليزاده چطور بود؟بسيار تجربه دوستداشتني و خوبي بود و من احساس خوبي نسبت به حضور محترم و مغتنم ايشان داشتم. افتخار ميكنم كه شانس داشتم در خدمت يكي از پيشكسوتان و استادان حوزه دوبله و بازيگري باشم. من از ايشان ياد گرفتم. اين تعاريف اغراق نيست. شايد اگر فرد ديگري جاي ايشان بود همكاري ما شكل ديگري پيدا ميكرد. اما ايشان بسيار به من اعتبار و دلگرمي ميداد و از اين شكل فعلي بسيار راضي هستم. هر موقع سوالي ميپرسيدم، صبوري ميكردند تا پاسخ گفته شود و آن گاه سوال خودشان را ميپرسيدند. هميشه اين آرامش را ايجاد ميكرد كه من با فراغ بال و بدون نگراني سوالم را مطرح كنم و با مهمان ارتباط داشته باشم. اين طور نبود كه به ميان حرف من بيايند و سوالات مرا دوست نداشته باشند يا اين كه بخواهند برنامه را با محوريت خودشان بگردانند. كاملا ما با احترامي كه براي همديگر قائل بوديم، حس پدر و دختري را در اجرا داشتيم. ايشان از اينكه من در كنارشان كار مي كردم احساس رضايتمندي داشتند و من هم بشدت همينطور. اين احترام و ادب و ارادت وجود داشت و افتخار بزرگي براي من بود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 485]