محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1852702726
توسعه علمی یا ازدیاد تعداد مقالات؟
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > داوریاردکانی، رضا - یکی از آثار جهانی شدن، همه جایی شدن زبان انگلیسی است. در این جریان جهانی شدن، زبان علم و سیاست هم مثل زبان تجارت و جنگ در سراسر روی زمین یک زبان میشود و چنانکه میبینیم و میدانیم اکنون این زبان، زبان انگلیسی است. این یک ضرورت تاریخی است و بجای اینکه ما را پریشان سازد باید بکوشیم درباره آن بیندیشیم اما در جهان توسعه نیافته از این وضع احیاناً بعنوان یک فرصت استقبال میکنند (بشر همواره با الفاظ خود را فریب میدادهاست و این رسم خودفریبی در جهان توسعه نیافته کنونی یک امر شایع و عادی شدهاست). خیلی خوب است که دانشمندان کشور ما هم مقالاتی در نشریات کشورهای غربی چاپ کنند اما درست نیست که صرف چاپ چند مقاله را راهبر به مرحله کمال علم بدانیم. من با دانشمندان خوشبینی که فکر میکنند باید پی در پی و مدام مقاله به زبان انگلیسی بنویسند و آنها را در مجلاتی که مقالاتش فهرست میشود، چاپ کنند بحثی ندارم اما متأسفم که بعضی از آنها وقتی به خلوت هم میروند، خرسندند و نماز شکر میخوانند که اهل پژوهشند و گزارش پژوهشهای خود را بجای اینکه برای جامعه خود و بزبان مردم کشور خود بنویسند، به زبان انگلیسی مینویسند و در مجلات خارجی چاپ میکنند. اگر هم بپرسی که این چه کار است میگویند کار علمی میکنیم و مقالات خود را در مجلات علمی جهان چاپ میکنیم تا هم به علم خدمت کردهباشیم و هم در بالابردن رتبه علمی کشورمان در جهان شریک باشیم. البته خوب وردی بر زبان میآورند ولی در این صورت اینها با دانشمندانی که در خارج از کشور اقامت گزیدهاند و به پژوهش میپردازند چه تفاوت دارند و تفاوتشان با دانشمندان دیگر مناطق روی زمین چیست؟ وقتی مهم نیست که چه پژوهشی میکنند و مسائلشان را از کجا میآورند و گزارش پژوهش را به انگلیسی مینویسند و در مجلات بینالمللی چاپ میکنند، علم و پژوهش دیگر به کشور و مردم خاصّی نمیتواند تعلق داشتهباشد بلکه صرفاً جهانی است. تنها توجیهی که برای استقبال از این جهانی شدن میشود لزوم بالا بردن رتبه علمی کشور است. البته الزام و تشویق پژوهندگان به نوشتن مقاله و فرستادن به خارج برای طبع و نشر ممکن است موقّتاً رتبه علمی کشور را در آمارهای جهانی بالا ببرد ولی توجه کنیم که طرح مسئله رتبه علمی جزئی از طرح جهانی شدن علم است و این مسابقه در نسبت با آن طرح پیش آمدهاست. ثانیاً گرچه رتبه علمی هم در جای خود و به لحاظ سیاسی اهمیت دارد، مقصود باید پیشرفت علمی باشد. ما علم میخواهیم نه رتبه علمی. رتبه علمی امری عرضی و اعتباری است و در پی استوارشدن بنیاد علم بالا میرود یعنی اول خودمان باید بفهمیم و بدانیم که در علم بکجا رسیدهایم و از علم چه بهرهای میبریم و بعد به فکر رتبه علمی در جهان بیفتیم. ثالثاً علمی که به زبان زمخت و الکن بازاری نوشته میشود رو به توسعه و ترقی نمیتواند داشته باشد. ما در مورد زبان و علم فکر نکردهایم و بهمین جهت است که تاکنون سیاست علم نداشتهایم و اگر چیزهایی بنام سیاست علم عنوان شده است، یا مضمون و حقیقتی داشتهاست که برچسب فلسفهبافی خورده و مردود شده یا غالباً حرفهای کلّی مشهور بوده که به سازمان دادن و پیشبرد علم مددی نرساندهاست. در باب سیاست علم و زبان مقالات بخصوص در فلسفه و علوم انسانی و هنرها باید قدری درنگ کرد. ما تاکنون در مورد علم سیاستی که مبتنی بر اصول اندیشیده باشد، نداشتهایم. اشخاص دانشمند خوش ذوق گهگاه به نظرشان رسیدهاست که از راهی با وضع فلان آییننامه و مقررات میتوان علم را توسعه داد ولی این آییننامهها هم بیشتر ترجمه و اقتباس از خارج است یا به هرحال با نظر به طرحها و اقدامهای ناظران علم در جهان توسعه یافته تدوین میشود. در جهان توسعه یافته از چند دهه پیش به اینسو نظارت بر پیشرفت علم و سنجش و اندازهگیری این پیشرفت اهمیت یافته و به آن اهتمام میشود. در کشور ما هم از روی گرده اقدامها و پژوهشهایی که در جهان غربی صورت گرفتهاست، کارهایی انجام شدهاست. از جمله بهترین این پژوهشها طرح گسترده و وسیع ارزیابی درونی است که گزارشهای آن ظاهراً در دو همایش عرضه شدهاست. صرفنظر از اینکه پژوهندگان ارزیابی درونی در دانشگاهها و دانشکدهها و گروههای آموزشی به کجا رسیدهاند، در مواردی فهم مطالب گزارششان بسیار دشوار است. صریح بگویم گزارشها به زبانی سست و سنگین و الکن نوشته شدهاست. زبان سست و سنگین هرجا باشد، نشانه ضعف ادراک است. ما چون این معنی را درنیافتهایم، بزبان خود بیاعتنایی میکنیم و احیاناً آن را رها کردهایم. ارزیابی درونی کار خوبی است اما باید در یک نظام سیاست علم صورت گیرد. ما هنوز سیاست علم نداریم و مقدمات تدوین آن را فراهم نکردهایم. برای تدوین سیاست علم باید 1- نظم علم جهانی و تاریخ و جایگاه و وضع آن را در جهان کنونی شناخت 2- در مورد نسبت علوم و تفاوتهای میان آنها صاحبنظر یا لااقل بااطلاع بود 3- شرایط و امکانهای اخذ و اقتباس و پیشبرد علم در کشور را شناخت 4- بر اساس علم و اطلاعی که در بندهای 1 و 2 و 3 به آن اشاره شد، ملاکها و شاخصهای پیشرفت علم را تعیین کرد 5- به کارکرد شصت هفتاد ساله علم و پژوهش در کشور توجه کرد. در این توجه شاید معلوم شود که بعضی تصمیمها و تدبیرها که دهها سال معتبر و مجری بوده، هیچ اثر مثبت و مؤثری در پیشرفت علم نداشتهاست 6- به چگونگی طرح مسائل علمی فکر کرد و دید که این مسائل از کجا میآیند و اگر مسائل از خارج آمدهاند و شنیدنیاند چگونه میتوان به مسائل رسیدنی رسید. از حدود پنجاه سال پیش که مسئله پژوهش در کشور ما مطرح شدهاست پیشرفت علم را در ظاهرترین صورت آن یعنی در افزایش تعداد مقالات دیدهاند و این کم اعتبارترین شاخص و ملاک را ملاک مطلق و قطعی پیشرفت علم تلقی کردهاند. البته تعداد مقالات و کتابها اگر دقیق و تحقیقی باشد نشانه پیشرفت علم است اما وقتی این نشانه یعنی افزایش تعداد مقالات جای علم و پیشرفت آن را میگیرد یا اصل اساسی سیاست علم میشود، میتوان گفت که ترتیب و نظام جهان علم چنانکه باید درک نشدهاست و نظم و برنامه پژوهش وجود ندارد. این حکم که برای پیشرفت علم باید تعداد مقالات افزایش یابد، از چند جهت قابل ملاحظه است. 1- از جهت منطقی این حکم تکرار معلوم و توضیح واضح است البته بشرط اینکه مقاله، مقاله علمی و تحقیقی باشد 2- از جهت وقوعی، قضیه معکوس است یعنی تا علم و نظم علمی نباشد، مقالات خوب و دقیق و تحقیقی کافی نوشته نمیشود. میگویند دانشگاه و پژوهشگاه داریم و کسانی در آنجاها پژوهش میکنند و مقاله مینویسند پس میتوان آنها را تشویق و وادار کرد که بیشتر پژوهش کنند و بنویسند و به این ترتیب تعداد مقالات افزایش مییابد و علم پیش میرود ولی این تلقی مکانیکی که از دهها سال پیش تنها اصل و رهآموز علم کشور بوده هیچ معجزهای نکرده و گشایشی از آن حاصل نشدهاست معهذا ما هنوز به آن وفاداریم یعنی ترک عادت نمیکنیم. ترک عادت تاریخی از ترک عادت شخصی دشوارتر است. حرفهایی هم که در باب بودجه پژوهش بزبان میآید و نوشته میشود بهمین تلقی باز میگردد. وقتی بودجه پژوهش یک کشور توسعه نیافته را با کشوری مثل ژاپن یا آلمان قیاس میکنند بنظر میرسد که میخواهند بگویند هرجا که پول باشد و هزینه شود، پژوهش هم رونق میگیرد ولی امیدوارم هیچیک از متصدیان امر سیاست علم در ایران چنین نیندیشند زیرا اگر علم و پژوهش در زمان ما هزینه دارد نمیتوان نتیجه گرفت که با هزینهکردن پول علم بدست میآید. علم با پول و سرمایهگذاری بوجود نیامدهاست. گالیله و دکارت و پاسکال و لایب نیتس و نیوتون و . . . با صرف پول حکومت و برای دریافت حق التحقیق به مقامی که در علم دارند، نرسیدهاند. دانشمندان بزرگ زمان ما هم اعتنایی به مزد و پاداش نداشتهاند و ندارند. چیزی که موجب اشتباه شدهاست شاید قیاس وضع علم بطورکلی با وضع سرمایهگذاری دهههای اخیر در علم و پژوهش باشد. اگر علم و پژوهش را در همهجا و همه وقت تابع حکم پژوهش پنجاه سال اخیر در جهان توسعه یافته بدانند باید گفت که علم همیشه چنین وضعی نداشتهاست و جهان توسعه نیافته نیز گرچه باید راه علم را بپیماید، نباید به عوارض و آثار جهان علم دلخوش کند. تا وقتی که علم به مرحله اطلاعات نرسیدهبود و تولید آن مطرح نبود، به بودجه خاص نیاز نداشت. در اوائل قرن بیستم بود که طرحهای پژوهشی در کار آمد و پژوهندگان در مراکز علمی که بتدریج وسعت مییافت، به تولید اطلاعات علمی پرداختند (یکی از بزرگترین این مراکز با نام کیپ کاناورال که بنام کیپ کندی تغییر نام داد، در آمریکا تأسیس شد. در این مرکز دهها هزار پژوهشگر به پژوهش مشغول شدند). این اطلاعات، اطلاعات علمی تکنولوژیک بود و خیلی زود به بازار مصرف همگانی وارد میشد و البته بدون صرف بودجه و هزینه بدست نمیآمد. این بودجه و هزینه را بیشتر مؤسسات تجاری و تولیدی و نظامی بزرگ تأمین میکردند و آن را به حساب سرمایهگذاری میگذاشتند تا جایی که بنظر میرسد اگر دولتها در آمریکا و اروپای غربی ارتش و تسلیحات نداشتند و سرمایهگذاری نمیکردند، بودجهای هم به پژوهش اختصاص نمیدادند. اگر این وضع را بخوبی دریابیم درباره علم و پژوهش در مناطق دیگر جهان هم میتوانیم نظر روشنی پیدا کنیم. درست است که آمریکا و اروپای غربی و ژاپن در تخصیص بودجه پژوهش خسّت بخرج نمیدهند اما آنها با نظر رمانتیک و احساساتی به علم نگاه نمیکنند و آن را برای حیثیت نمیطلبند بلکه با آن زندگی میکنند و کسب و کارشان را پیش میبرند. این وضع با وضع کشوری که در آنجا دولت باید تأمین همه هزینههای پژوهش را به عهده بگیرد و احیاناً به برخورداری از فواید حیثیتی علم اکتفا کند، قابل قیاس نیست. آنجا که پول فراوان برای پژوهش خرج میکنند سود فراوان تر از آن میبرند مقصود این نیست که در غرب علم ارزش ندارد و صرف کالای بازار خرید و فروش است. هرجا که دانشمند هست دانش قدر و ارج دارد اما در زمانی که دیگر دوران نظریهها و نظریهپردازی نیست و علم اطلاعاتی است که از مرکز پژوهشی بیرون نیامده به بازار میرسد، دیگر علم و سوداگری را از هم تفکیک نمیتوان کرد. این سخن را معمولاً یک شعار سیاسی تلقی میکنند زیرا ظاهر سخن سیاسی است اما این وصف پژوهش زمان است. در زمان ما همهچیز سیاسی شدهاست و گاهی تا چیزها را به سیاست برنگردانند، آنها را درک نمیکنند. ویکو میگفت ما چیزهایی را میشناسیم که خود آنها را ساختهایم. سخن ظاهراً غریبی است و من میگویم ما چیزهایی را میشناسیم که میتوانیم بسازیم یعنی علم ما بقدر توانایی ماست. ما وقتی میتوانیم نسبت و رابطه پژوهش و بودجه آن را دریابیم که بتوانیم نسبت میان اطلاعات علمی و بازار تکنیک را درک کنیم و چون درک این نسبت آسان نیست، از دولت توقع داریم هرچه بیشتر پول بدهد تا با آن مقالهای برای چاپ شدن و درج در فهرستها فراهم شود. آنجا که پول برای پژوهش میدهند پژوهشها در گردش چرخ زندگیشان وارد و دخیل میشود و آنها که پول میدهند، حتی اگر پولشان را از طریق مؤسسات و بنگاههای خیریه بدهند، نذر و خیرات نمیکنند و برای خدا پول نمیدهند بلکه کارشان حساب و کتاب رسمی و عملی دارد. چرا ما این نکته ساده را درک نمیکنیم؟ چرا وقتی پیش پا افتادهترین رسوم و تشریفات پژوهش را که در غرب متداول است میگیریم و به آن عمل میکنیم، از اصل و آغاز آن رسوم و آداب غافل میشویم؟ در جایی کسانی مستعد پژوهشند و وسائل و امکانهای پژوهش هم برایشان فراهم است. جامعه هم بکارشان نیاز دارد. مؤسسات اقتصادی و تکنیکی اعم از دولتی و خصوصی واسطه میشوند و علم و سیاست و معیشت با دخالت آنان بهم پیوند میخورد. در این ترتیب و رابطه ما فقط یک نسبت را میبینیم و آن اینکه کسانی پول میگیرند و پژوهش میکنند و نتیجه میگیریم که پول عنصر مقوّم پژوهش است. اینکه چه مقامی برای چه پول میدهد و چه پژوهشی و برای چه صورت گیرد، مهم نیست ولی در کشور توسعه یافته معمولاً چنین نگاه رمانتیکی به علم و پژوهش نمیکنند. آنها پول میدهند و پژوهشهای مفید و بهم بسته و متناسب را سفارش میدهند بعبارت دیگر چون مسئله دارند میکوشند و وسائل فراهم میکنند تا مسئله را حل کنند. هرجا مسئله باشد علم و پژوهش هم هست اما اگر باید بگردیم و مسئله و موضوعی را برای پژوهش دست و پا کنیم چه بسا که در این صورت پژوهشها هم مثل مسئلهای که با تکلّف برای رفع تکلیف پیدا کردهاند، تصنّعی و قالبی باشد. البته در دورانی که علم به مرحله تولید اطلاعات میرسد و پژوهش بصورت یک حرفه درمیآید مسئله قدری از اهمیت همیشگی را از دست میدهد زیرا مسئله را تنها دانشمند و پژوهشگر مطرح نمیکند بلکه جهان علم و اخیراً بازار تکنولوژی هم در طرح مسائل، مشارکت مؤثر پیدا میکنند. در هر صورت مسئله باید وجود داشتهباشد. در جایی که مسئله نیست علم و پژوهش هم نیست. میگویند این تنها علم جهان توسعه نیافته نیست که مسائلش را از بیرون می گیرد بلکه در جهان توسعه یافته هم پژوهشها را سفارش میدهند. این درست است و اهمیت هم ندارد که سفارشدهنده پژوهش کیست. در شوروی سفارشدهنده بیشتر ارتش بود و در آمریکا ارتش و بازار سفارشدهنده اند ولی هم ارتش شوروی و هم بازار و ارتش آمریکا به پژوهش احساس نیاز میکردند و از آنها بهره میبردند. بهرحال در پژوهش پاسخ مسائلی داده میشود که گروههایی از مردم یا بعضی سازمانها و مؤسسات مالی و اداری و فنی و فرهنگی میتوانند از آن بهرهمند شوند. گفتیم که علم و پژوهش بدون مسئله وجود ندارد اما نسبت پژوهشگر با مسئله همیشه یکسان و بیک نحو نیست. درست است که هرگز در هیچ عالمی مسئله به شخص دانشمند و پژوهشگر مربوط نبوده است اما او خود در تأمل و در مسیر علم و تحقیق مسائل را مییافتهاست. در دوران تولید اطلاعات علم مسائل در مؤسسات علمی که با بیرون بده بستان دائم دارند، مطرح میشود و آنها را به پژوهشگرانی که در حکم کارمندان متخصص دفاتر و ادارات دانش و پژوهشند، میدهند و معمولاً در موعد معیّن پاسخ را دریافت میکنند. در این وضع پژوهشگر گرچه با سنخ مسئله آشنایی دارد و خود نیز میتواند آن را بیابد، از بیرون سفارش دریافت داشتهاست. وضع سومی هم وجود دارد که در آن معلوم نیست مسائل از کجا میآید و کی و کدام سازمان چگونه از پاسخهایی که داده میشود بهره میبرد. بسیاری از پژوهشهای جهان سوم از این سنخ و نوع است. در این جهان معلوم نیست که مسئله از کجا میآید. مسائل پژوهش در دوران تولید اطلاعات علمی غالباً و معمولاً از طریق سازمانهای عمومی اقتصادی و مالی و فنی و بازرگانی که کارشان به مدد پژوهش پیش میرود، به مراکز علمی راه مییابند و به دانشمندان و پژوهشگران پیشنهاد میشوند. در جایی که میان سازمانهای مزبور و مراکز علمی پیوند و نسبتی نیست، پژوهشگران باید مسائل را از اینجا و آنجا و در فلان نشریه و مجله و گزارش و البته بیشتر با فکر و تأمّل خود بیابند و چون پاسخگوی شخص و سازمانی نیستند، گاهی در انتخاب مسائل حیران میمانند و احیاناً به حکم قرعه یا با ترجیح بلامرجح مسئله را انتخاب میکنند. این وضع را در تعیین موضوع رسالههای فوق لیسانس و دکتری در همه دانشگاههای کشور کم و بیش میتوان دید. با این مقدمه یکبار دیگر وضع علم را در مناطقی از عالم که آن را مناطق پیرامونی خواندهاند، از چند نظر و با چند پرسش به اختصار مرور کنیم: وقتی میپرسیم چرا پژوهش باید کرد میگویند سؤال بیوجه است. از پژوهشگر نباید پرسید که چرا پژوهش میکند.. بسیار خوب، این سخن خوبی است زیرا پاسخدهنده میخواهد بگوید علم شریف است و چرا به آن نپردازیم (برای رعایت ادب فعلاً مپرسید که اگر اقبال به پژوهش باید بی قید و شرط باشد و علم بطورکلی شریف است و پژوهش در آن نباید ناظر به هیچ غرض بیرون از علم باشد چرا بعضی رشتههای علمی مقدّم و مقبولترند و به بعضی دیگر اهمیت داده نمیشود مثلاً چرا پژوهشهای مهندسی از پژوهشهای فیزیک و نجوم و این هر دو از پژوهشهای ادبی و فرهنگی مهمتر تلقی میشوند و بودجه بیشتری هم به آنها اختصاص مییابد). درست است که دانشمند در راه علم در طلب هیچ سودی نیست و بیرون از علم چیزی نمیجوید اما معنی سخن این نیست که علم کاری لغو و عبث است. علم مشغولیت دانشمند و پژوهشگر نیست بلکه نظامی است که دانشمند و پژوهشگر در درون آن مطالعه و پژوهش میکند. اگر علم را در بیرون از این نظام در نظر آورند در مورد جایگاه آن اختلاف پیش میآید چنانکه یکی میگوید دانشمند نباید به بهرهبرداری از علم بیندیشد بلکه وظیفه او تولید علم و انتشار آن در مجلات معتبر (جهانی) است. گروه دیگر هرجا و هروقت از علم گفته شود از فایدهاش میپرسد و اگر نتوان فایده فوری برای علم ذکر کرد، آن را زائد میخواند و عجبا که این هر دو گروه مثل همه گروههای اهل افراط و تفریط به هم میرسند. اولی اگر راست میگفت که به فایده علم کاری ندارد و از علم جز علم نمیخواهد، اصرار نمیکرد که باید به فلان زبان نوشته شود و در مجلهای که فلان عنوان رسمی دارد چاپ شود. علمی که اعتبارش را از عنوان یک مجله و مؤسسه میگیرد علم مفلوکی است که واقعاً هم سودی از آن عاید نمیشود و صاحبش درست فکر میکند که سود ندارد و نباید داشتهباشد اما آیا اینهمه دربند آداب و رسوم و تشریفات بودن با غایت انگاشتن علم و پژوهش منافات ندارد یعنی کسی که اصرار دارد مقاله در صورتی علمی است که در فلان گروه مجلات چاپ شدهباشد و علم را هم علم دقیق آزمایشگاهی قابل بیان به زبان ریاضی میداند، نمیداند که خود از نظم جهانی علم که نظم تکنولوژیک است، پیروی میکند و در اصل پذیرفتهاست که اعتبار علم در نظم تکنولوژیک معیّن میشود. در شرایط کنونی بهتر است که دو مطلب را از هم جدا کنیم. یکی توسعه علم و بنیادگذاری جهان علمی و دیگر رتبه علمی کشور در رتبهبندی جهانی. متأسفانه دومی که فرع اولی است در این اواخر اهمیت بیشتر یافتهاست چنانکه هرجا سخن از توسعه علم بمیان میآید نه فقط ملاک و میزان آن را تعداد مقالات (البته چاپشده در مجلات معیّن) میدانند بلکه غایتی هم جز انتشار و احصاء آن در خارج از کشور برای علم و پژوهش قائل نیستند. آیا نمیخواهیم به این وضع که از عوارض و آثار جهان پست مدرن در جهان توسعه یافته است فکر کنیم؟ بودریار فیلسوف فرانسوی میگفت در زمان ما مردمان با اشیاء سر و کار ندارند بلکه با تصاویر و نمایشها زندگی میکنند و همه کارها در رسانه و با رسانه صورت میگیرد. البته این جهان رسانهای، جهان علمی- تکنیکی است. ظاهراً پژوهش هم در جهان کنونی بخصوص در جهان توسعه نیافته تا رسانهای نشود، بعنوان پژوهش پذیرفته نمیشود. نمیگویم که ملاکهای علم سنجی ما مستقیماً از اندیشههای پست مدرن اخذ شده و یا خدای نکرده معتقدان به این ملاکها و مشوقان پرنویسی، با فلسفه پست مدرن آشنایی دارند و اعتقادات خود را از آن منبع گرفتهاند. اصلاً فلسفه پست مدرن منبع و منشاء چنین اعتقاداتی نیست بلکه اینها را از آثار و اوصاف جهان کنونی میداند. ساده بگویم پژوهش دیگر اهمیت ندارد بلکه باید نمایش داشته باشد. نمایش پژوهش از نفس پژوهش مهمتر است. در این طریق جهان توسعهنیافته از جهان توسعهیافته پستمدرنتر است. گمان مکنیم کسانی که میزان و ملاک علمیبودن مقاله را درج آن در مجلات علمی- پژوهشی و ثبت در فهرستهایی نظیر ISI میدانند، به علم و پژوهش اهمیت نمیدهند. درست برعکس، آنها چون به علم اهمیت میدهند، اعتقاد شبه دینی به ISI و مجله علمی- پژوهشی پیدا کردهاند. بهمینجهت مقابله با رأی آنها دشوار است. وقتی رأی و نظر و رسمی صفت و جلوه زمان است، چرا در آن چون و چرا میکنیم؟ پاسخش اینست که همه کس مثل آن متفکّر آلمانی که کارش به جنون کشید، جسارت و جرأت تماشای گسترش برهوت جهل مرکّب را ندارد. ما اگر علم را دوست میداریم و حقیقتاً میخواهیم کشورمان در راه علم گامهای بلند و استوار بردارد باید از این ظاهربینیها بگذریم و دل به علم و پژوهش بسپاریم و در حدود برنامه علم پژوهش کنیم. پژوهش بیبرنامه را باید به دانشمندانی که جهان علم را دگرگون میکنند واگذاشت. اکنون که در کشور دانشگاهها گسترش یافته و پژوهش نیز پیشرفتهایی داشتهاست کافی نیست که هرکس در خلوت خود یا در گوشه آزمایشگاه بر حسب ذوق و سلیقه به پژوهشی بپردازد و آن را بجایی که نمیداند کجاست، پرتاب کند و دلخوش باشد که در ISI ثبت میشود. پژوهشهای علمی باید هماهنگ و مکمّل یکدیگر باشند و در یک نظام علمی قرار گیرند. البته تحقق این امر در مناطقی که تکنولوژی توسعه یافته ندارند بسیار دشوار است و ما کمتر به این دشواری توجه داریم و با این بیتوجهی یا کم توجهی است که شکوه و شکایت میکنیم که چرا رابطه محکمی میان علم و صنعت وجود ندارد گویی با نصیحت و دستورالعمل این رابطه برقرار میشود. تذکر به این دشواری مقدمه و شرط ورود در راه است. اگر صد سال مقاله بنویسیم و به خارج تبعید کنیم و برنامه پژوهش نداشتهباشیم، باز هم بیشتر اطلاعات علمی مورد نیاز خود را باید از خارج خریداری کنیم. من مخالف هزینه کردن برای پژوهش نیستم و نمیگویم چرا باید پژوهش کنیم و پول بدهیم که گزارش آن را چاپ کنند یا اجازه دهند که در سمینار و کنفرانسی ایراد شود بلکه تأکید میکنم که ما نیاز داریم مقاله بنویسیم و در کنفرانسها عرضه کنیم و بکوشیم که مقالاتمان در مجلات علمی بینالمللی چاپ شود. پیداست که دانشمند هم وظیفهای جز پژوهش ندارد اما بدانیم که اگر ادای این وظیفه در یک برنامه جامع صورت نگیرد و دانشمندان به مهمترین و لازمترین مسائل علم نپردازند و پژوهشها متفرق باشد، بخش مهمی از استعداد و توانایی پژوهشی آنان مهمل میماند و هدر میشود. علم در فضا و هوای خاص شکفته میشود و هرگز الزام به نوشتن مقاله موجب پدیدآمدن فضا و هوای علم نمیشود. رسیدن کشور به رتبههای بالای علمی مایه افتخار و مباهات است و کیست که این پیشرفت را نخواهد. دانشمندان و صاحبنظران، فراهمآورندگان افتخار پیشرفت علم کشورند اما وقتی سیاست روشن و سنجیده علم و پژوهش وجود نداشتهباشد، علم بدشواری میافتد. بسیار متأسفم که باید بگویم راهی که ما برگزیدهایم و گاهی آن را بهترین راه و حتی تنها راه میدانیم، بهیچ جا نمیرسد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 714]
صفحات پیشنهادی
بازيگر در چشم باد: سکانس هاي دفاع مقدس اين مجموعه باورپذير است
توسعه علمی یا ازدیاد تعداد مقالات؟ عناوین مهمترین خبرهای جهان · تجاوز، آخرين جنايت شرور فرارى بود · پرونده ایران روی میز G8 ...
توسعه علمی یا ازدیاد تعداد مقالات؟ عناوین مهمترین خبرهای جهان · تجاوز، آخرين جنايت شرور فرارى بود · پرونده ایران روی میز G8 ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها