واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: گام اول موفقیت : با حوصله طی مدت سه هفته یک لیست از خوراکی هایی که کودک آنها را دوست ندارند تهیه کنید. گام دوم موفقیت : یک مطالعه مناسب و معقول را روی این خوراکی ها شروع کنید . چطور ؟ 1) سعی کنید بفهمید که کودک شما ممکن است بواسطه درد یا یک عارضه جسمی که بعد از خوردن این غذاها به آن دچار می گردد از این غذا ها متنفر باشد . اگر جواب مثبت باشد بدون درنگ با یک متخصص تغذیه مجرب مشاوره نمایید تا راهنمایی لازم را انجام دهد چرا که رفتن ما بقی راه از عهده شما خارج است و نیاز به تخصص فنی دارد و متخصص تغذیه مطمئناً با هماهنگی یک پزشک متخصص کودکان عارضه را شناسایی و آن را درمان خواهد نمود . اگر جواب منفی است ، گام بعدی را بردارید. 2) مشخص کنید که بین غذاهای مورد تنفر ، چه موارد مشترکی وجود دارد برای مثال از نظر رنگ ، شکل ، مزه ، طعم و بو و … اگر جواب مثبت باشد ، شما علت را پیدا کرده اید و با تغییراتی که در غذاها می دهید ( بسته به نوع حساسیت کودک ) می توانید این غذاها را به کودک بخورانید . مثلاً اگر کودک نسبت به بو حساس است شما با تغییراتی که در پخت می دهید می توانید این مشکل را حل کنید و همچنین است در ارتباط با دیگر موارد … 3) بررسی کنید زمان خوردن این غذاها در کودک چه تاًثیراتی دارند ، یعنی آیا ممکن است کودک از یک غذای خاص برای ناهار متنفر باشد ولی برای شام آنرا مصرف کند و لذت ببرد و مواردی شبیه به این . برای مثال بر اساس تحقیقاتی که این مرکز به انجام رسانده است ما دریافته ایم اگر کودکانی که در مهد کودک گذاشته می شوند ظهرها به طور اجباری بخوابند و این خواب اجباری که معمولاً بعد از ناهار می باشد باعث ایجاد نوعی واکنش شرطی شدن کودکان برای نخوردن ناهار شود ، اکثر کودکان تا سالها از خوردن ناهار متنفر می شوند . اگر چنین است راهکار آن بسیار ساده است که به تجربه ثابت گردیده است ، یعنی با دادن یک قول ساده مثل پارک رفتن – فیلم تماشا کردن یا بازی کردن بعد از ناهار می توانید ذهنیت کودک را در مورد این مسئله پاک کنید . 4) بررسی کنید که آیا کودک خاطره بدی را که با خوردن غذا همراه شده ندارد ؟ مثلاً در هنگام خوردن آش والدین کودک به شدت با یکدیگر دعوا کرده باشند و احتمالاً موجب شکستن چیزی در منزل شده باشند ، که در نتیجه کودک برای همیشه از خوردن آن نوع غذا متنفر خواهد شد و مواردی مشابه این که شما می توانید با کمی تفحص به آن برسید و به نحوی که صلاح می دانید این ذهنیت را پاک کنید . 5) مطالعه و دقت کنید که آیا ممکن است کودک شما غذاها را با چیزهایی مثل انواع حیوانات و حشرات مقایسه کند ؟ برای مثال در پژوهشکده ما کودکی بود که به شدت از ماکارونی می ترسید و با مطالعه زیاد ، دریافتیم این کودک ماکارونی های سس زده شده را دقیقاً شبیه به کرمهای خاکی باغچه پدر بزرگش می دید. و متاسفانه مادر کودک ماکارونی را به اجبار به کودک می خورانده که تصور آن برای شما هم مشکل است . این مساله باعث شده بود که کودک حتی از حالت تعادل روانی نیز خارج گردد . در چنین مواقعی بایستی یا خیالبافی کودکان را تصحیح کنید یا نوع غذا را از حالت قبلی خارج نمایید و راهکارهایی شبیه به این مسئله را در پیش بگیرید . برای مثال نوع ماکارونی را از رشته ای به نوع صدفی آن تغییر دهید . 6) دقت کنید که آیا ممکن است کودک شما بواسطه جلب توجه ، اقدام به نخوردن غذا بکند ، که البته این موضوع بیشتر درباره بچه هایی مصداق پیدا می کند که معمولاً تک فرزند بوده و در دوران کودکی با تمام وجود در مرکز توجه قرار داشته اند که با کم شدن این توجه ، کودک درصدد چاره جویی بر می آید و با اولین موفقیت در این راه ، به ادامه آ ن تشویق می گردد. در اینگونه موارد بایستی والدین با ملایم ترین روش ، به اصطلاح ناز کشیدن از کودک را کنار بگذارند و سعی کنند کودکشان در این گونه موارد ، احساس موفقیت نکنند . با توجه به تحقیقات و مطالعاتی که انجام داده ایم با مواردی جز مسایل اشاره شده برخورد نشده و حتی طرح تئوری موارد دیگر نیز به نظر نمی رسد و بسیار نادر خواهد بود که مادری با اجرای دقیق این راهکارها نتواند مشکل کودک را پیدا کند . ما مطمئن هستیم که شما در این راه موفق خواهید شد . کودکم غذا نمیخورد. غذا نخوردن كودكان يكي از مشكلات رايج تغذيه اي موجود در خانواده هاست سوال اين است كه والدين در مقابل اين عمل چه ميكنند ؟ تهديد و ارعاب ؟ ضرب و شتم ؟ مقايسه با ديگران ؟به زور خوراندن غذا ؟ تطميع با خوراكيهاي بي ارزش يا به اصطلاح هله هوله ؟ و ….؟كدام يك از راهها صحيح است ؟ از نظر بنده هيچكدام اگر كودكتان غذا نميخورد بايد او را نزد كارشناس تغذيه و همچنين در صورت نياز نزد روانشناس ببريد. بنظر من اگر از كودكتان – مخصوصا اگردختر است – بخواهيد در بعضي از كارهاي بي خطر آشپزي به شما كمك كند هنگامي كه سفره را پهن كرديد به همه اعلام كنيد كه غذاي امروز را با كمك فلاني آماده كرده ايد و از اهل خانه هم بخواهيد- ولو اينكه از آشپزي شما ناراضي هستند- از غذا تعريف كنند مسلما اين برخورد باعث خواهد شد كه بچه نسبت به غذائي كه خودش تهيه كرده است رغبت نشان داده و مقدار بيشتري از آنرا بخورد. راه ديگر اينست كه ببينيد كودكتان براي غذا خوردن چه شرايطي را براي شما در نظر ميگيرد و حتي الامكان آن را بپذيريد و فراموش نكنيد آنچه از نظرما نامعقول است شايد براي كودكتان – در آن شرايط – كاملا معقول و پذيرفتني است و قبول آن باعث بهبود وضعيت روحي كودك ميشود. حتما قضيه ابن سينا و شاهزاده اي را كه فكر ميكرد گاو است را ميدانيد. شاهزاده به هيچ وجه غذا نميخورد و ميخواست تا قصابي را براي ذبح كردنش احضار كنند.ابن سينا در هيات قصاب نزد شاهزاده رفت و گفت،اين گاو لاغر است به او غذا بدهيد تا فربه شود.آنگاه او را قرباني خواهم كرد.آنوقت شاهزاده شروع به خوردن غذا كرد هنگامي كه كمي غذا خورد حالش بهبود يافت و سالم شد. با كودكان هم بايد همين گونه برخورد كرد. يكي از اساتيدمان تعريف ميكرد: كودكي را براي رژيم درماني نزدش آورده بودند كه بشدت لاغر بود و به هيچوجه حاضر به خوردن غذا نميشد مگر اينكه خواسته اش را- كه از نظر خانواده غير معقول بود- عملي ميكردند. اين بچه از پدرش كه از قضا وقدر يك نظامي بوده ميخواست تا او را روي يخچال بگذارد و خودش به اتفاق همسرش(مادر بچه) دور ميز غذا خوري برقصند تا او غذايش را بخورد. خانواده از انجام اين كار طفره ميرفتند و بچه هم متقابلا از خوردن غذا سر باز ميزد. هنگامي كه استادمان انجام اين كار را از والدين كودك طلب كرد آنها ابتدا طفره رفتند اما بعد از اصرار او قبول كردند. بعد از مدتي كودك خوب شد و به حالت عادي بازگشت. banovan.net
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 384]