تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833158447
خود شیفتگی و پیامدهای آن
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > جودکی، حجت الله - حجت الله جودکی در اوایل انقلاب اسلامی که شور و هیجان بر کشور حاکم بود، خواسته یا ناخواسته همه نیروهای ضد امپریالیست با اختلاف در اندیشه و رفتار در یک جبهه قرار داشتند. در آن زمان بسیاری سرهنگ معمر قذافی را انقلابی میپنداشتند، بویژه که با شروع جنگ تحمیلی از انقلاب اسلامی ایران حمایت کرد و در مخالفت با قرارداد کمپ دیوید نیز عضو جبهه پایداری به حساب بود. با گذشت زمان ماهیت ایشان روز بروز آشکارتر شد و شد آنچه شد! زنده یاد خانم اوریانا فالاچی خبرنگار برجسته ایتالیائی چند سال پیش از مرگش مصاحبه جالبی با سرهنگ معمر قذافی انجام داد. با اینکه این مصاحبه قدیمی شده، اما حاوی نکات مهمی است و همچنان راهگشای تحلیلگرانی است که میخواهند علت رفتارهای رهبر لیبی را واکاوی نمایند. این مصاحبه در زیر چادری انجام گرفت که قذافی در آن سکونت داشت. مکانی در مرکز حکومت طرابلس. چادر پهناور و بزرگی که با پارچه های نفیسی تزیین شده بود و فرش های گران بها و مخده های بسیار بزرگ در چادر وجود داشت. با چراغ های الکتریکی به محیط ، نور مناسب و هنر مندانهای داده شده بود. دست چپ، تلویزیونی رنگی جا داشت. طبق معمول در تلویزیون ملت را با مشت های گره کرده نشان می دادند که نام قذافی را بر زبان دارند و به او درود می فرستند. در مقابل در ورودی خیمه، چند نفری بخاری هیزمی را با رنج دائم، گرم نگاه می داشتند. او به عکس هایش خیلی اهمیت می دهد. خیلی دوست دارد او را رهبر انقلاب بنامند. رهبر انقلاب یک لباده ی سفید نخی نازک به تن داشت، حاشیه هایش طلایی بود . مثل یک آدم بدوی. مثل "پیتر اتول" در فیلم" لورنس عربستان ". قذافی فکر میکند که خیلی خوش تیپ و دوست داشتنی است. او هرگز نمی پذیرد که دیگران او را نمی پسندند. پایش را با چکمهای پاشنه دار گران بهایی از چرم نازک و لطیفی پوشانده بود. حرکاتش خیلی قاطع بود. مثل پادشاهی که دنیا را تغییر داده باشد. به نظر می رسد که محیط و زندگی خارج از این قلعه را فراموش کرده است. قلعه ای که دور تا دورش سربازان تا دندان مسلح هستند. خارج از قلعه، شهری است که در آن بدبختی جریان دارد، شهری است که با آمدن دو قطره باران تلفن ها از کار می افتد و خیابان ها دریاچه میشود. قذافی با یک کودتای آمریکایی به قدرت رسید، اما بلافاصله آمریکایی ها را بیرون کرد. یک کتابچه ای در ابعاد هشت در پنج سانتی متری نوشته و با این کتابش به دموکراسی و پارلمان تف میکند . در این کتاب نوشته که زن ها فقط برای شیر دادن به بچه ها به دنیا می آیند. اگر مادرها به بچه هایشان شیر ندهند، بچه ها مثل جوجه های ماشینی که گوشت های بی مزه دارند، رشد خواهند کرد. اسم این کتاب را " کتاب سبز" گذاشته. او از رنگ سبز خوشش می آید. پرچم لیبی سبز است. دستمال هایی هم که با آن دماغش را می گیرد سبز است. وقتی که با او مصاحبه میکردم به یاد فرمانش افتادم که به یک زیر دریایی مصری گفته بود، کشتی اقیانوس پیمای ملکه الیزابت که مملو از مسافر به سوی "تل آویو" می رفت، غرق شود . این فاجعه اتفاق نیفتاد، زیرا قبل از خروج اژدرها، فرماندهی زیردریایی با سادات مشورت کرده بود. هم چنین به روزی میاندیشم که او تصمیم گرفت "جلود" را برای خرید بمب اتمی به چین نزد "چوئن لای " بفرستد ، ولی چوئن لای به او بمب اتمی نفروخت... راستی می دانستید که این قدر نچسب هستید؟ این قدر کم دوست تان دارند؟ (با سر و صدای غافل گیر کننده ای جواب می دهد): من را کسانی که ضد آزادی و ضد خلق هستند دوست ندارند. برعکس مبارزین راه آزادی و توده ها مرا دوست دارند، همیشه و در همه جا. من یک رئس جمهور و یا وزیر نیستم. من رهبر انقلابم. من به فلسفه ی آزادی، مبارزه و کتاب سبزم مشغولم. و اگر شما می خواهید چهره ی من را بشناسید باید راجع به کتاب سبزم از من بپرسید.بسیار خوب از انقلاب صحبت میکنیم و از کتاب سبز . کدام انقلاب ؟ من هرگز خسته نمی شوم که به یاد بیاورم پاپادوپولوس، موسولینی و پینوشه هم دم از انقلاب می زدند. انقلاب هنگامی است که توسط توده ها انجام بگیرد . به این انقلاب ، می گویند یک انقلاب مردمی . و نیز انقلابی که دیگران انجام دهند اما بیانگر خواست توده ها باشد . آن هم انقلابی مردمی است . مردمی است به خاطر اینکه هم حمایت توده ها را دارد و هم خواست آن ها را بیان میکند . حرف هایتان خیلی روشن نیست . می شود مثالی بزنید؟لیبی ، ایران و ویتنام. آن چه در سپتامبر 1969 در لیبی اتفاق افتاد ، یک انقلاب نبود ، یک کودتا بود . درست است یا نه ؟ ولی بعد انقلاب شد . من کودتا کردم و کارگران انقلاب . کارگران کارخانه ها را اشغال کردند. به جای حقوق شریک شدند. سیستم اداری شاهی را از بین بردند و کمیته های خلقی درست کردند . خلاصه، خودشان ، خودشان را آزاد کردند . همین کار را هم دانشجویان کردند . به طوری که امروز در لیبی فقط مردم حاکمیت میکنند و بس. چه طور هر جا که میرویم فقط تصویر شما را می بینیم ؟ حتی در مقابل کلیسای کاتولیک ها که حالا انبار شده ، تصویر بزرگ شما با لباس نظامی نصب شده است . به این ترتیب همه جا عکس شماست . در خیابان ها ، مغازه ها ، ادرات . در هتل من حتی بشقاب هایی نقره ای می فروشند که تصویر شما در آن است. به من چه ربطی دارد ؟ مردم این طور می خواهند . شما خیلی چیزها را ممنوع می کنید . کاری جز ممنوع کردن ندارید . شما چه طور پرستش تان را ممنوع نمی کنید ؟ در هر لحظه ای که تلوزیون را روشن کنیم ، توده ها را می بینیم که با مشت های گره کرده فریاد می زنند : قذافی. من چه کار می توانم بکنم؟ هیچ چیز. من هم وقتی کوچک بودم ، چنین صحنه ای را برای موسولینی می دیدم . این یک تهمت بزرگ است و جواب دقیقی می خواهد .هیتلر و موسولینی از حمایت توده ها برای حکومت شان استفاده می کردند. ولی من از حمایت مردم برای کمک به مردم استفاده میکنم . من کاری نمی کنم جز اینکه برای مردم پیام بفرستم خودتان حکومت را در دست بگیرید . به همین خاطر هم مرا دوست دارند. بر عکس هیتلر که می گفت "همه کار برای شما می کنم " ، من می گویم " شما خودتان همه کار بکنید ." جناب سرهنگ ، اگر شما را این اندازه دوست دارند ، چرا این همه از خودتان محافظت می کنید ؟ قبل ازاینکه من به اینجا بیایم ، سه بار سربازان آماده ی شلیک جلوی مرا گرفتند. یک تانک هم دم در ورودی لوله هایش به طرف خیابان است . فرامومش نکنید که اینجا یک پایگاه نظامی است . و تازه ، تعبیر شما از این همه محافظت چیست ؟ معلوم می شود که شما در کشور خودتان هم محبوب نیستید . (با لبخند جواب می دهد ) شما اول می گویید که من از سوی توده ها حمایت می شوم ، بعد می گویید از خودم خیلی محافظت میکنم . چرا ضد و نقیض صحبت می کنید؟نه برای ترس است . ملت از ترسش شما را تحسین میکند و شما هم از ترس مواظب خودتان هستید. به نظرم نتیجه گیری عجیبی است . یک نتیجه گیری برای یک دیکتاتور. میبینم که شما خودتان را یک دیکتاتور می دانید جناب سرهنگ ، نه رئیس جمهور ، نه وزیر! ممکن است به من بگویید که شما چه کاره هستید؟ من رهبر انقلاب هستم . معلوم است که کتاب سبزم را نخوانده اید. برعکس آن را خوانده ام . می توان یک ربع ساعت آن را خواند . به نظرتان نمیآید که کتابتان خیلی کوچک باشد ؟ شما هم حرف سادات را تکرار میکنید . چون که او می گفت ، کتاب من کف دست جا می گیرد.سادات درست می گوید . برای نوشتن آن ، چه قدر وقت گذاشتید ؟ سال های زیاد ، قبل از پیدا کردن راه حل نهایی . روی تاریخ بشریت ، جنگ های گذشته و حال خیلی تعمق کرده ام. جدا؟ پس چگونه این نتیجه را گرفتید که دموکراسی یک سیستم دیکتاتوری است . پارلمان تحمیلی است . انتخابات یک نیرنگ است . این ها مسائلی است که در آن کتاب کوچک نوشته اید و مرا متقاعد نمی کند . برای اینکه خوب مطالعه اش نکردید . سعی نکرده اید که بفهمید جماهیریه یعنی چه . شما باید در لیبی سکونت داشته باشید و مطالعه کنید که چگونه کشوری دولت ندارد ، مجلس ندارد و اعتصابات هم درآن وجود ندارد. چنین کشوری، جماهیریه لیبی است. در جماهیریه هیچ کس انتخاب نمی شود. انتخابات و نمایندگی وجود ندارد. چقدر شما غربی ها سنتی هستید. شما فقط دموکراسی و جمهوری را می فهمید. حتی آماده ی پذیرش زمان حال، زمان توده ها و مردم نیستید. قبلا دوران پادشاهی بود و بعد مبارزه ی انسان ها. جمهوری را دولت ها و رئیس جمهور ها به وجود آوردند. حالا بشریت این مرحله ی دوم را گذرانده و راه حل نهایی یعنی جماهیریه را به وجود آورده است. پس مخالفین کجا جا دارند ؟ کدام مخالف ؟ وقتی همه عضو کنگره ی خلق هستند، چه احتیاجی به گروه های مخالف است ؟ مخالفت با چه چیزی؟ مخالفت با دولت معنی دارد و اگر دولت از بین برود و مردم خودشان حکومت کنند، دیگر با چه کسی مخالفت می شود؟ با چیزی که وجود خارجی ندارد. به هر حال من مخالف هستم . مخالف چه کسی ؟ مخالف شما. برای اینکه جماهیریه مرا متقاعد نمی کند، و حالا که مخالفت میکنم شما با من چه می کنید؟ مرا دستگیر کرده و اعدام می کنید؟ صبورانه گفت: مسیر تاریخ بشریت را مطالعه کنید. آیا این نیست که بشر همیشه می خواسته به قدرت برسد؟ بله یا نه؟ با جماهیریه بشریت به قدرت می رسد. خواب و خیال به تحقق می پیوندد و مبارزه تمام می شود. برای شما ممکن است تمام شده باشد، اما برای من نه . من می خواهم بدانم چه بر سرم می آید اگر جماهیریه را نفی کنم؟شما نمی توانید جماهیریه را نفی کنید. جماهیریه سرنوشت جهان است. حاکمیت مردم، مرحله ی نهایی است. در همه دنیا سرانجام به همت کتاب سبز روز انقلاب فرا خواهد رسید. مردم قدرت را به دست می گیرند و راهنمای آنها کتاب سبز خواهد بود ... جناب سرهنگ در تمام این داستان آیا جای کوچکی برای آزادی هست؟آزادی ؟ کدام آزادی ؟ این خودش آزادی است. تنها آزادی واقعی همین است. چه طور چنین سوالی را از من می کنید؟برای اینکه سال گذشته خواندم که شما چهل نظامی را تیر باران کردید، چون آنها مخالف جماهیریه بودند. در سال 1977 هم پنجاه و پنج تن دیگر را به همین دلیل اعدام کردید . چندی پیش هم خواندم که در بنغازی در یک میدان عمومی، تعدادی از دانشجویان مخالف کتاب سبز را به دار کشیدید. همین چیزها ست که اعتماد مرا از غرب سلب می کند. چرا این حرف های غیر واقعی را می نویسند ؟چه کسی می داند؟ شاید آدم های حسود این ها را می نویسند. جناب سرهنگ آیا واقعا این کتابچه ی سبز دنیا را عوض خواهد کرد ؟ بدون شک. کتاب سبز محصول مبارزه ی بشریت است. کتاب سبز راهنمای بشریت به سوی استقلال است. کتاب سبز انجیل است. یک انجیل جدید. انجیل دوران معاصر، دوران مردم. شما زیاد هم فروتن نیستید ؟ نه، اصلا فروتن نیستم. برای اینکه می توانم در مقابل هجوم دنیا بایستم. برای اینکه با کتاب سبزم تمام مسائل بشر و جوامع را حل کرده ام. یک کلمه آن می تواند دنیا را یا نابود کند یا نجات دهد. کارتر می تواند در جهان جنگ به راه بیندازد، ولی برای دفاع در جهان سوم کتاب سبز کافی است. کتاب سبز من. یک کلمه ی کتاب سبز می تواند دنیا را منفجر کند و ارزش ها را تغییر دهد. جناب سرهنگ می توانم آخرین سوالم را مطرح کنم ؟ بله ... ولی کوتاه باشد. شما به خدا اعتقاد دارید؟ روشن است. البته، چرا چنین سوالی از من می کنید؟ برای این که فکر می کردم شما خود خدا هستید![2] خود شیفتگی انسانها را استحاله میکند، به طوری که باور میکنند، همه کارهای آنان درست است و آنچه را که دیگران انجام میدهند و مغایر فکر و رفتار ایشان است، از اساس نادرست میباشد. خداوند در برابر این خود شیفتگان به مردم چنین توصیه مینماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً.[3] ای کسانیکه ایمان آوردهاید از خدا و پیامبر او و منتخبان خودتان پیروی کنید و اگر در چیزی - با منتخبان خود - دچار چالش شدید، خدا و رسول خدا را فصل الخطاب قرار دهید، زیرا اگر شما مومن بوده و به معاد ایمان داشته باشید، این بهترین راهکار برای شما میباشد. این خود شیفتگان در دوران اخیر با استفاده از رسانههای گروهی که با پول ملت درست کردهاند، دائما عکس و کلمات قصار خود را به مردم تلقین مینمایند، تا مردم فراموش نکنند که هر چه دارند ازآنها دارند. متاسفانه این جهل مرکب، ناخواسته به شرک میانجامد تا جائیکه مردم مجبور میشوند به جای اینکه مردان را با حق بسنجند، حق را با ایشان مقایسه کنند و اگر سخن حق با سخن ایشان همسو نبود، آنرا به کناری نهند. ویژگی دیگر این خود شیفتگان در پاسخگو نبودن آنهاست. زیرا هم بر حق هستند و هم اینکه هیچ کس به اندازه آنان درک و فهم ندارد! فاعتبروا یا اولی الابصار. از همین روست که آقای قذافی همه مخالفان را مهدور الدم میداند و به انحای مختلف آنان را سرکوب مینماید، غافل از اینکه إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ.[4]دیدن اوضاع کشور لیبی از دریچه تلوزیون رسمی این کشور نشان میدهد آقای قذافی در حال از دست دادن فرصت است و هنوز خداوند این توفیق را به ایشان نداده تا با خود خلوت کرده و به نتیجه اعمالش بیندیشد! [1] - پژوهشگر تاریخ و کارشناس مسائل شمال آفریقا. [2] - به نقل از کتاب: گفت وگوهای اوریانا فالاچی، ترجمه غلامرضا امامی. تهران. [3] - قرآن کریم، سوره نساء، آیه 59. [4] - قرآن کریم، سوره الفجر، آیه 14.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 309]
صفحات پیشنهادی
حفاظت از محيط زيست بايد در اولويت برنامه ريزيهاي كلان كشور ...
خود شیفتگی و پیامدهای آن · آهنج «خواب زمین» را تمام کرد · 525 بنگاه دولتي درقالب طرح واگذاري بنگاه هاي اقتصادي واگذار شد · sms : غربت ديرينه ام را با ...
خود شیفتگی و پیامدهای آن · آهنج «خواب زمین» را تمام کرد · 525 بنگاه دولتي درقالب طرح واگذاري بنگاه هاي اقتصادي واگذار شد · sms : غربت ديرينه ام را با ...
4.5 ميليون ايميل گم شد
خود شیفتگی و پیامدهای آن · کارت ملي هوشمند براي هدفمند کردن يارانه ها مورد استفاده قرار مي گيرد · زندگي عاشقانه الاغ ماده و اردك نر ...
خود شیفتگی و پیامدهای آن · کارت ملي هوشمند براي هدفمند کردن يارانه ها مورد استفاده قرار مي گيرد · زندگي عاشقانه الاغ ماده و اردك نر ...
ادبیات علمی ـ تخیلی چگونه شكل گرفت؟
چگونه خاطره های بد را از یاد ببریم؟ اقتراح(6)نظام های دمکراتیک به دنبال فضیلت جهانی باشند · دو زن و فرزندان قربانیان یک مرد · خود شیفتگی و پیامدهای آن ...
چگونه خاطره های بد را از یاد ببریم؟ اقتراح(6)نظام های دمکراتیک به دنبال فضیلت جهانی باشند · دو زن و فرزندان قربانیان یک مرد · خود شیفتگی و پیامدهای آن ...
فکر میکنید چند درصد جوانان با جنس مخالف خود ارتباط دارند؟!
فکر میکنید چند درصد جوانان با جنس مخالف خود ارتباط دارند؟ ... ازدواج منجر نمیشود که این امر مطمئناً پیامدهای ناگواری را برای آنها به همراه خواهد داشت. ... دانست و گفت: شیفتگی پسران برای ازدواج معمولاً در سن 19 تا 20 سالگی اتفاق میافتد. ...
فکر میکنید چند درصد جوانان با جنس مخالف خود ارتباط دارند؟ ... ازدواج منجر نمیشود که این امر مطمئناً پیامدهای ناگواری را برای آنها به همراه خواهد داشت. ... دانست و گفت: شیفتگی پسران برای ازدواج معمولاً در سن 19 تا 20 سالگی اتفاق میافتد. ...
بخشش و بهداشت رواني
شخص بي عدالتي نسبت به خود را مي پذيرد و واکنش احساس منفي به مانند عصانيت ، حتي تنفر ... و حل پيامدهاي جسماني و بيماريهايي که بوسيله تنفر بوجود مي آيد ، است . ... خود را متوجه همسر خود مي کند و يا اشتياقي براي تغيير رفتار خودشيفتگي خود ...
شخص بي عدالتي نسبت به خود را مي پذيرد و واکنش احساس منفي به مانند عصانيت ، حتي تنفر ... و حل پيامدهاي جسماني و بيماريهايي که بوسيله تنفر بوجود مي آيد ، است . ... خود را متوجه همسر خود مي کند و يا اشتياقي براي تغيير رفتار خودشيفتگي خود ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها