تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هیچ تهیدستی سخت تر از نادانی و هیچ مالی سودمندتر از عقل نیست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846596322




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آموزش مهارتهاي زندگي به صورت کاربردي


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: irib.ir : * مهارت ابراز وجود مثالهائی که در این متن ارائه می شود ، معناي ابراز وجود کردن يا احقاق حق نمودن را در حوادث مختلف نشان مي دهد شايد برخي از اين نمونه ها را در زندگي خود نيز تجربه کرده باشيد . چند دقيقه اي وقت بگذاريد و صادقانه به سخنان خود درباره روابطي که با اشخاص مهم در زندگي خود داريد گوش فرا دهيد . به دقت به تماسهاي خود با والدين ، دوستان ، همکاران ، هم شادگرديها ، همسر ، بچه ها ، رؤسا ، آموزگاران ، فروشندگان ، همسايه ها و اقوام و بستگان توجه کنيد . چه کسي در اين روابط نقش غالب را ايفا مي کند ؟ آيا در ارتباط با اين اشخاص از شما سوء استفاده مي کنند ؟ آيا معمولاً احساسات و نقطه نظرهاي خود را ابراز مي کنيد ؟ آيا از اشخاص به سود خود بهره برداري مي کنيد ؟ آيا آنها را از خود مي رنجانيد ؟ مثالها را که بخوانيد مي توانيد کمي در ابراز وجود کردن تواناتر شويد . صرف شام در رستوران تعارف مواد مخدر عوض کردن يک کالاي معيوب قرض گرفتن وزن زياد صرف شام در رستوران علي و سارا براي صرف شام به رستوران گران قيمتي رفته اند . علي سفارش مرغ نيم پزي داده است اما وقتي گارسون مرغ را مي آورد علي متوجه مي شود که مرغ اورا بيش از اندازه سرخ کرده اند . علي مي تواند به ۳ شکل از خود واکنش نشان دهد . بدون ابراز وجود علي به سارا غر مي زند و مي گويد : مرغ او بيش از اندازه سرخ شده و سوخته و ديگر به اين رستوران نمي آيد اما وقتي گارسون از او مي پرسد : آيا غذا مطابق ميل شماست : علي مي گويد : نه متشکرم نتيجه : شام و شب او خراب مي شود و او از اينکه اعتراضي نکره و حرفي از سرخ شدن بيش از اندازه مرغ نزده خشمگين مي گردد . پرخاشگرانه علي با عصبانيت گارسون را به سر ميز فرا مي خواند و با صدايي بلند و به طرزي غيرمنصفانه از اينکه مرغ او سرخ شده است با فرياد اعتراض می کند . لحن او در نظر گارسون خنده دار است و همسرش هم خجالت زده مي شود . نتيجه : غذاي او عوض مي شود اما خجالت کشيدن همسرش ميان آن دو برخورد به وجود مي آورد . گارسون هم احساس ميکند تحقير شده است و شب بدي براي هر دوي آنها بوجود مي آيد . اما مهارت ابراز وجود علي گارسون را صدا مي زند و به او مي گويد که مرغ نيم پز سفارش داده است و بعد سرخ شدن بيش از اندازه مرغ را به او نشان مي دهد . علي مؤدبانه و در ضمن قاطعانه از گارسون مي خواهد که مرغ را به آشپزخانه برگرداند و به جاي آن مرغ نيم پز را که قبلاً سفارش داده بياورد . نتيجه : گارسون از اشتباهي که صورت گرفته عذرخواهي مي کند و پس از چند دقيقه مرغ نيم پزي را براي او مي آورد . و از اينکه مشتریش راضي بوده خوشحال مي شود . علي و سارا از صرف شام در رستوران لذت مي برند . علي احساس مي کند از طرز برخورد خود راضي است . تعارف مواد مخدر رامين دانشجوي دانشگاه است رفتاري بسيار دوستانه دارد و در زمينه هاي اجتماعي فعال و پوياست . مدتي است با سعيد دوست شده ، يک شب سعيد رامين را به يک ميهماني دعوت مي کند . در طول ميهماني يک نفر بسته کوچکي حاوي مواد مخدر را به ديگران تعارف ميکند همه جز رامين استقبال مي کنند اما وقتي سعيد به او پيشنهاد مي کند مي ماند که چه بايد بکند : ۳ شکل واکنش او را توضيح مي دهيم : بدون ابراز وجود رامين بالاخره مي پذيرد و وانمود مي کند که قبلاً هم مواد مصرف کرده ، او به دقت به ديگران نگاه مي کند و از طرز استعمال آن ماده خاص آگاه مي شود . اما نگران است مبادا با زهم مواد بيشتري به او تعارف کنند . نتيجه : او نمي خواهد سعيد را ناراحت کند اما خودش تن به کاري می دهد که به آن علاقه اي نداشته است . پرخاشگرانه رامين از پيشنهاد سعيد عصباني مي شود و او را سرزنش مي کند و از او مي خواهد که سريعاً او را به منزل برگرداند . وقتي ميهمانها به او مي گويند الزامي نيست در قبول اين تعارف ، او هم چنان به تندخويي ادامه مي دهد ، سعيد احساس مي کند که نزد ميهمانها تحقير شده است و علاقه اش به رامين کم مي شود و به اين نتيجه مي رسد که اگر با او دوستي نکند بهتر است . مهارت ابراز وجود رامين از قبول پيشنهاد سعيد خودداري مي کند و مؤدبانه جواب مي دهد : نه متشکرم . بعد به حاضرين مي گويد که تا کنون مواد مصرف نکرده و علاقه اي هم به اين کار ندارد . رامين به سعيد و دوستانش مي گويد که ترجيح مي دهد به سينما برود اما به آنها حق مي دهد که به ميل خود رفتار کنند . وقتي از ميهماني خارج مي شود از سعيد گله مي کند که چرا به او نگفته دوستانش مواد استعمال مي کنند و بعد اضافه می کند که با پيشنهاد مصرف مواد و تعارف آن ، آزادي او را به مخاطره انداخته زيرا اگر به هر شکل پليس از موضوع باخبر مي شد او را هم دستگيري مي کرد . رامين به اين فکر مي افتد که احتمالاً اگر با سعيد قطع رابطه کند بهتر است . عوض کردن يک کالاي معيوب بدون ابراز وجود کامران با قدمهاي آرام و با ترديد به متصدي کتاب فروشی نزديک مي شود و درحاليکه چشم به زمين دوخته با صدايي کمي بلندتر از نجوا حرف مي زند . چهره اش به گونه اي است که انگار کار بدي کرده است . کتاب را محکم در دستهاي خود گرفته و انگار که به متصدي مي گويد « مرا آزار مده » از پس دادن کالا منصرف مي شود . پرخاشگرانه کامران خشمگين در حاليکه صدايش به گونه اي است که در هر جاي مغازه شنيده ميشود و حالت چهره اش به گونه اي است که انگار مي خواهد فروشنده را تحقير کند . پول کالا را مي گيرد اما فروشنده با او دشمن شده است و خودش هم راضي نيست . با ابراز وجود کامران به سمت فروشنده مي رود و به چهره او نگاه مي کند چهره ای آرام و مطمئن دارد ، لبخندي مي زند و به طرز دوستانه با فروشنده صحبت ميکند و نقص کالا را با او در ميان مي گذارد ، هم کامران به خواسته خود مي رسد و هم فروشنده احساس خوبي دارد زيرا مشکل يکي از مشتريانش را حل کرده است . قرض گرفتن افسانه کارمند يک شرکت خصوصي است او زني خوش برخورد ، علاقه مند به گردش و کارمندي خوب است . رفتارش به گونه اي است که هم همکارانش و هم دوستانش او را دوست دارند . مريم يکي از دوستان صميمي اش از او خواهش کرد ؛ گفت که قرار است به ميهماني برود و از افسانه خواست گردن بند جديد و گران او را قرض بگيرد ، افسانه گردن بند را از نامزدش هديه گرفته بود و مايل نبود که گردن بند را به کسي بدهد . رفتارهاي او : بدون ابراز وجود او نگراني اش را از گم شدن يا آسيب ديدن گردن بند پنهان مي کند و با اين که گردن بند خيلي براي او عزيز است مي گويد خواهش مي کنم و گردن بند را به مريم مي دهد و تمام شب را در نگراني سپري مي سازد . پرخاشگرانه افسانه از درخواست دوستش ناراحت مي شود و مي گويد : نه ، به هيچ وجه و خشمگين مي شود و به او مي گويد درخواست احمقانه اي داري . مريم تحقير مي شود اما افسانه بعد احساس پشيماني ميکند احساس رنجش مريم در تمام شب ادامه دارد و از آن به بعد رابطه بين مريم و افسانه به هم مي خورد . ابراز وجود کردن افسانه اهميت گردن بند را به مريم مي گويد و با لحني مؤدبانه و با اين حال محکم به او مي گويد که تقاضايش غيرمنطقي است زيرا اين گردن بند براي او ارزش ويژه اي دارد . مريم نااميد مي شود اما افسانه را درک مي کند افسانه هم از اينکه صادقانه حرف زده خوشحال است . وزن زياد علي و سارا ۹ سال است که با هم ازدواج کرده اند . اخيراً سارا چاق شده است و علي معتقد است سار خيلي از معيارهاي او فاصله گرفته است . علي مرتب به او گوشزد مي کند که وزن اضافه کردن سلامتي او را به مخاطره مي اندازد و بچه ها هم از او ياد مي گيرند . سارا ناراحت مي شود او سعي مي کند وزنش را کم کند اما حالا واکنش سارا را باهم مي خوانيم : بدون ابراز وجود او از چاق شدنش معذرت مي خواهد و عذر و بهانه هاي بي مورد مي آورد و در واقع اصولاً به علي جواب نمي دهد اما در درون خود به دليل غرولند شوهرش احساس بدي دارد و احساس گناه مي کند اما احساس اضطرب کاستن از وزنش را دشوارتر مي کند . اينگونه مشاجره ميان او و شوهرش ادامه دار مي شود . پرخاشگرانه سارا در مقام اعتراض به شوهرش مي گويد که خود او ديگر مالي نيست و مي گويد تو هم پر شدي ولي من هيچ وقت به روت نمي آورم و رفتارهاي ديگري از شوهرش را تحقير مي کند . و اينگونه با ابراز خشم به علي آسيب مي زند و به تيرگي روابط خود با شوهرش مي افزايد . با ابراز وجود وقتي سارا با علي تنها مي شود به او مي گويد که بله حق با اوست که وزن اضافي به سلامتي او لطمه مي زند اما اضافه مي کند که طرز برخورد او با اين مشکل را نمي پسندد . مي گويد همه تلاش خود را مي کند تا از وزنش کم کند و اين تلاش براي او سخت است . علي مي پذيرد و به اتفاق برنامه اي را تدارک می ببينند که به گونه اي حساب شده سارا بتواند وزن خود را کاهش دهد .




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 340]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن