واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > مختاباد، سید ابوالحسن - اول:حال استاد محمد نوری ،خواننده نامدار آثاری چون جان مریم و دو ترانه درباره ایران،خوب نیست. خوب نبودن حال عمومیاش را همه ما فهمیدیم،اما مناعت طبع و عزت نفس این پیر دیر خوانندگی اجازه نداد وضعیت مالی نه چندان مناسبش را بسیاری دریابند.شاید در همین لحظهای که این یادداشت را مینویسم، او رضایتی به این کار نداشته باشد،اما به جهت آنکه در این یادداشت ، قرار است زاویه نگاه نهادهای دولتی به هنرمندجماعت با ابتناءبه همین مورد آقای نوری تحلیل شود، مجبور به آوردن این مثال بودم.امید که استاد برمن ببخشاید.استاد نوری هنگامی که دریافت قرار است گروهی از برخی نهادهای دولتی در وضعیتی صدقهگونه حساب بیمارستانش را پرداخت کنند، برنتابید و خود پیشدستی کرد و یکی، دو روز زودتر و بامسئولیت خودش ،خود را ازبیمارستان ترحیص کرد و به منزل رفت تا بار منت چنین کاری را بر دوش نکشد. دوم:اگر در طول 5 سال گذشته ،بیش از90 شبکه رادیویی و تلویزیونی وابسته به سازمان صداو سیما(شبکههای داخلی و برون مرزی و محلی) به طور متوسط هفتهای یک بار دو اثر معروف استاد محمد نوری درباره ایران و وطن را ،پخش کرده باشند،فکر میکنید این اثر چند بار پخش شده است؟ و اگر قرار بود حقوق مالی این تعداد پخش به آقای نوری برسد( بر اساس همین قانون موجود که هیچگاه صداو سیما به آن عمل نمیکند)آیا اصولا این بحث پیش میآمد که کسی (دولت و صدا و سیما) به آقای نوری بابت هزینههای بیمارستان کمک کنند؟با یک جمع و تفریق ساده از میزان پخش یک بار در هفته به عدد 46800 میرسید. یعنی هر اثر 23400 بار پخش شده است که البته تعداد پخش این دو اثر بسیار بیشتر از این است. اثری که دستاندرکاران و سیاستگذاران ارتباطی میدانند پخش و تاثیر آن در برخی مناسبتهای ملی فراتر از ساخت صدها برنامه مناسبتی است که برای هر دقیقه آن شاید بیش از 50 هزار تومان از طرف خود سازمان صدا و سیما هزینه پرداخت میشود. اگر به ردیف بودجه سازمان در زمینه ساخت برنامههای مناسبتی در شبکههای مختلف ملی و استانی نگاه کنید، در خواهید یافت که چه پول کلانی بابت ساخت این کارها هزینه میشود، و از آن سو برخی از این کارها شاید حتی برای یکبار هم فرصت پخش نمییابند و مستقیم به آرشیو رانده میشوند.با توجه به اینکه این اثر در خارج از چارچوب سازمان صدا و سیما تهیه شده است،طبیعی است که طبق قانون حقوق مولف و مصنف باید حقوق مادی اثر به تهیه کننده این کار و البته خواننده و آهنگساز پرداخت شود. اما صدا و سیما در تمامی این سالها خود را به تغافل زده و از پرداخت این حقوق خودداری کرده است. سوم:داستان معروف مثنوی را به یاد آورید که نیم بیت زیر ماحصل آن است: بر سر گنج و گدایی میکند. این نیم بیت مصداق نوع نگاه دولت( از جمله صدا و سیما)به هنرمندان است که به جای آنکه بر حقوق آنها تکیه کند ، تنها بر تکلیفمحوری آنها و البته بی تکلیفی خود در اصول تاکید میکند. معاونت هنری ورازت فرهنگ و ارشاد اسلامی به جای آنکه به شکل صدقه به هنرمندان کمک کند،آن هم هنرمندی همانند آقای نوری، بهتر است که به عنوان مجری قانون و حامی هنرمندان که در شرح وظایفش هم آمده است،به رایزنی با دستاندرکاران اصلی صدا و سیما بپردازند و قانونی را که سالهاست با قلدری صدا و سیما اجرا نمیشود، به اجرا در آورند و این گونه هم به وظیفهقانونی خود عمل کنند و هم اینکه بنایی را پایهگذاری کنند تا از این پس هنرمند جماعت( به خصوص اهل موسیقی) از دسترنج خویش هزینههای مختلف زندگیشان را بپردازند و نه آنکه چنین نگاههای تحقییر آمیزی را شاهد باشند. هنوز یادمان نرفته است برخورد تحقیرآمیز با زندهیاد عطاء جنگوگ و یا هنرمندی همانند استاد جلیل شهناز را که گنجهای این سرزمین بودند و هستندو متاسفانه هر روزه آثارشان مفت و مجانی از شبکههای مختلف پخش میشود،اما دریغ از یک ریال درآمد از این همه پخش برای صاحب اصلی اثر.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 431]