پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1851394994
بخش اول/جزاير سه گانه: از ادعا تا واقعيت
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: بخش اول/جزاير سه گانه: از ادعا تا واقعيت
خبرگزاري فارس: پس از بازپس گيري جزاير سه گانه توسط ايران، امير نشين شارجه با حمايت گاه به گاه برخي كشورهاي عربي از جمله عراق، ليبي و يمن جنوبي در مقاطعي چند، ادعاي مالكيت خود بر جزاير سه گانه را تكرار كرد.
جزاير سه گانه ابوموسي، تنب بزرگ و كوچك از ديرباز متعلق به ايران بوده اند. فراز و فرود تاريخي و شايد سياست هاي نادرست حاكمان ايران در گذشته موجب شد تا اين واقعيت دستخوش سياست بازي هاي رندانه اي قرار گيرد كه هدف آن پوشاندن لباس گسستگي بر پيوستگي حاكميت ارضي ايران بود. ادعاي امارات پيرامون حاكميت بر اين جزاير از سال 1971 بارها تكرار شده است. ماهيت چنين ادعاهايي نميتواند غيرسياسي باشد.
به خصوص پس از پيروزي انقلاب اسلامي اين امر با حمايت گسترده ي قدرت هاي بزرگ صورت پذيرفته است. تقويت و تعميق دو شكاف ايراني- عربي و مذهبي شيعي-سني توسط آن ها مي تواند اقدامي درجهت تأمين منافع شان باشد. چرا كه منافع و مطامع خود را در وجود تشنج و تنش در خاورميانه مي دانند. منازعه ي ايران- امارات و داعيه هاي امارات بر سر جزاير سه گانه موضوعي است كه محققان و نگارندگان بسيار پيرامون آن نگاشته اند. امّا اين نوشتار با هدف واكاوي مسأله ، ابتدا موضوع را در عمق تاريخ جستجو كرده و سپس به تحليلي پيرامون ادعاي امارات و پيامدهاي آن خواهد پرداخت.
پيشينه اي بر تارك جزاير سه گانه
مروري بر صفحات تاريخ نشان مي دهد در دوران مادها و هخامنشيان جزاير سه گانه تحت حاكميت ايران بوده و قلمرو آن محسوب شده-اند؛ [1]چنان چه همه ي جزيره ها و كرانه هاي خليج فارس از 550 سال پيش از ميلاد مسيح تا 651 پس از ميلاد دراختيار ايران بوده است. [2] در قرون 18 و 19 ميلادي نيز اين جزاير جزيي از ولايت لنگه –كه خود بخشي از استان فارس بوده- به حساب آمده و تحت صلاحيت و اداره ي اين ولايت بوده است. همچنين در نقشه هاي جغرافيايي تهيه شده توسط انگليسي ها و پرتغالي ها از خليج فارس، در اين دو قرن نيز اين جزاير به رنگ سرزمين ايران و در محدوده ي جغرافيايي و ارضي ايران ترسيم شده اند.
افزون بر اين ها اواسط 1800 ميلادي (اواخر قرن يازدهم شمسي) حاج ميرزا آغاسي وزير خارجه ي وقت ايران، ادعاي ايراني بودن آب ها و جزاير خليج فارس را تكرار كرد؛ تا اين كه با حضور استعماري انگليس در خليج فارس و اشغال اين جزاير، در سال 1887 براي نخستين بار ادعاي انگليس پيرامون حاكميت بر اين جزاير سه گانه اظهار شد. [3]
با آغاز قرن بيستم، انگلستان به دليل نگراني از نفود روسيه در خليج فارس، اين سه جزيره را بدون اطلاع ايران به شيوخ قاسمي شارجه بخشيد و در ژوئن 1903 فرماندار انگليسي هند به شيوخ قاسمي دستور داد پرچم خود را در اين سه جزاير برافزازند. پس از تصرف اين جزاير از سوي انگليس، ادعاي مالكيت بر اين جزاير از سوي اين كشور با همراهي شارجه، در سال هاي 1923-26 و 1927 باز هم تكرار شد تا اين كه در سال 1928، معلوم شد تا جايي كه به ايران مربوط مي شود پس از اعتراض 1904، هيچ پرچمي كه نشانه ي هويت باشد در اين سه جزيره برافراشته نشده است. [4]
در همين سال براي بار نخست دولت ايران به جامعه ي ملل در اين باره شكايت كرد و خواستار بازگشت اين سه جزيره به ايران شد. [5] در پايان اين سال، ايران اين سه جزيره را گرفت امّا با اعتراض انگليس مواجه شد. از اين تاريخ به بعد اين روند ادامه داشت. مذاكرات متعدد و مفصلي تا سال 1971 بين دو كشور ايران و انگليس در اين باره انجام شد كه همگي نشان از تلاش ايران براي اعاده ي حاكميت ايران بر اين جزاير دارد.
فرآيند ادعا:انگليس تا امارات
در دي ماه 1347(ژانويه1968) انگلستان اعلام كرد تا سال 1350 نيروهاي خود را از شرق سوئز و از خليج فارس بيرون خواهد كرد. در اين مقطع زماني مسأله بحرين و ادعاي ايران و انگليس بر آن موجب شد تا درگاهي براي چانه زني با انگلستان پيرامون استقرار نيروهاي ايراني در سه جزيره باز شود. در واقع ايران قصد داشت پاسخ مثبت خود به خواست انگليس پيرامون ايجاد يك فدراسيون عربي را-در جهت پر كردن خلأ ناشي از حضور فيزيكي خود- به تأمين منافع خود در بحرين و ساير جزاير خليج فارس مرتبط كند.
امّا اين استراتژي به دلايلي همچون تلاش ايران به جلب دوستي با كشورهاي عربي خليج فارس كه با سفر محمدرضاشاه به عربستان و كويت انجام گرفت از يك طرف و وسوسه هاي انگلستان در مورد معامله بهتر با ايران در رابطه ي با جزاير سه گانه و فشارهاي سياسي ايالات متحده به ايران براي حل و فصل سريع تر اختلافات، نيمه كاره رها شد. [6]
ايران از ادعاي خود بر بحرين دست كشيد و طي سلسله مذاكرات طولاني در 24 مرداد 1350(15 اوت 1971) بحرين مستقل شد. در همين زمان در پويش تلاش كشورهاي منطقه، كنفدراسيون امارات نيز از مجموعه 7شيخ نشين امارات، ابوظبي، دوبي، شارجه، عجمان، فجريه، ام القوين و راس الخيمه تأسيس گرديد. همزمان با تلاش سازمان ملل متحد در اعطاي استقلال به بحرين و با توافق ايران و انگليس ادعاي مالكيت ايران بر جزاير نيز در سازمان عنوان شد.
در مقابل تلاش ايران براي پيوند بين انصراف از حق خود بر بحرين و ادعاي مالكيت بر جزاير سه گانه، انگليس علاقه اي به پيوند اين دو مسأله به هم نشان نمي داد. در اين باره اسدالله علم در خاطراتش، از گفت و گوي خود با سفير انگليس مي نويسد و اين كه چگونه سفير انگليس بر جدايي اين دو موضوع تأكيد مي كند.
سفير انگليس با اكراه از صحبت در باره ي ابوموسي، ايران را به اشغال تنب بزرگ و كوچك تشويق مي نمايد. اصرار بر اشغال اين دو جزيره، نشان از عدم تمايل انگليس به حل حقوقي اين موضوع است. [7] ولي در نهايت سياست چانه زني و ابن الوقتي انگليس در اين باره تحت فشارهاي ديپلماسي ايران و الزام اين كشور به هماهنگي سياست هايش در خليج فارس با آمريكا به عنوان قدرت برتر، پايان يافت.
پس از توافق 5 ماده اي انگليس و آمريكا بر مواردي چون برتري نظامي-ديپلماتيك ايران به عنوان ضامن امنيت منطقه، به رسميت شناختن استقلال كشورهاي تازه استقلال يافته، غيرقابل تحمل دانستن جنبش ها و رژيم هاي چپ گرا و راديكال بر هم زننده ي ثبات منطقه [8] و همچنين حمايت آمريكا، انگليس مذاكرات خود را با ايران در سال 1349 جهت بازگشت سه جزيره ابوموسي، تنب بزرگ و تنب كوچك ادامه داد و با خروج نيروهاي خود از منطقه شتاب بيشتري به اين مذاكرات بخشيد.
در نهايت در 8 آذر 1350(29 نوامبر 1971) بر اساس تفاهمي كه با ميانجي گري انگليس بين ايران و شارجه ايجاد شد؛ حق حاكميت ايران بر جزيره ي ابو موسي به رسميت شناخته شد. امّا در مورد دو جزيره ي تنب بزرگ و كوچك كه حاكميت و مالكيت ايران بر آن قطعي عنوان مي شد ضرورتي بر عقد توافقنامه با شيخ راس الخيمه نبود. به موجب توافقنامه قرار شد پس از استقرار نيروهاي ايراني در اين جزيره، براي يك دوره ي نه ساله ايران ساليانه مبلغ يك ميليون و نيم ليره به شيخ شارجه بپردازد. [9]
يك روز قبل از خروج نيروهاي انگليسي از منطقه و دو روز قبل از اعلام رسمي تشكيل امارات متحده عربي در نه آذر 1350(29 نوامبر 1971) نيروهاي نظامي با حضور مقامات شارجه وارد سه جزيره شدند. دو روز بعد از استقرار نيروها، ايران تأسيس امارات متحده عربي را به رسميت شناخت و از دي 1351 مناسبات خود را با اين كشور تحت مبادله ي سفير آغاز كرد. بدين ترتيب مناسباتي كه تا پيش از اين جزيي از روابط ايران- انگليس محسوب مي شد وارد دوران جديد شد. [10]
دوران نوين: منازعه وافعيت با ادعا
پس از بازپس گيري جزاير سه گانه توسط ايران، امير نشين شارجه با حمايت گاه به گاه برخي كشورهاي عربي از جمله عراق، ليبي و يمن جنوبي در مقاطعي چند، ادعاي مالكيت خود بر جزاير سه گانه را تكرار كرد. براي نمونه يك روز پس از استقرار نيروهاي ايراني در جزاير 21 كشور عربي، شكايت نامه اي را در ضديت با ايران به شوراي امنيت سازمان ملل ارائه كردند كه شوراي امنيت روند ديپلماتيك را به عنوان راه حل پي گيري موضوع انتخاب كرد.
بار ديگر شهريور 1351 با تحريك دو كشور عراق و يمن جنوبي ياداشتي با امضاي پانزده كشور عربي تسليم شوراي امنيت شد تا در ميان نامه ها و اسناد بين المللي ثبت و بايگاني شود. [11] بنابراين دوران نوين ادعاهاي حاكميتي راجع به جزاير سه گانه، در ابتدا با ادعاي امير شارجه آغاز شد كه البته بدون حمايت و تحريك كشورهاي عربي صورت نپذيرفته است.
آغاز منازعه ايراني-امارتي
پس از وقوع انقلاب اسلامي رويدادهاي مختلفي چون تجاوز عراق به ايران و جنگ هشت ساله، حمله ي عراق به كويت و ائتلاف بين المللي در برابر عراق در منطقه رخ داد. در اين مدت وقفه اي بيست ساله در ادعاهاي حاكميتي راجع به جزاير سه گانه، پيش آمد. اولين بارقه ي منازعه ميان كشور امارات و ايران بدون احتساب اختلافات با امير نشين شارجه، پيرامون جزاير سه گانه به فروردين 1371 (1992)باز مي گردد.
در اين سال رسانه هاي اماراتي پس از چندين سال ادعا كردند مقامات تهراني از ورود تعدادي كارگر هندي و پاكستاني در خدمت شارجه به جزيره ابوموسي ممانعت كردند. چند ماه بعد در مرداد ماه بار ديگر، امارات موضوع ممانعت از ورود چند خانواده ي شارجه اي به ابوموسي را حربه اي براي تكرار ادعاهاي خود يافت. هر چند مقامات ايراني اظهار كردند اين افراد تابعيت اماراتي نداشته و جاسوس عراقي بودند.
از اين پس امارات سكوت بيست ساله ي خود را شكست و داستان ادعاهاي حاكميت خود را به ميان برنامه ي خليج فارس تبديل كرد. پس از گزارش اين موارد، شوراي عالي اتحاديه امارات در 23 ارديبهشت 1371(12 مه 1992) تشكيل جلسه داد و در انتها نتيجه گرفت كه تعهدات خارجي هر يك از شيخ نشين هاي عضو فدراسيون امارات به مثابه ي تعهد اتحاديه امارات عربي متحده تلقي شده و بنابراين از اين پس مسأله ي ابوموسي را وزارت امور خارجه ي امارات پي گيري خواهد كرد. بدين ترتيب ابوظبي، ابتكار عمل را از ساير امارات امير نشين كه تا پيش از اين با ايران مذاكره مي كردند؛ گرفت.
به هر حال جمهوري اسلامي ايران در سال 1371 حسن نيت خود را نشان داد و به افراد مورد نظري كه روزنامه هاي اماراتي گزارش داده بودند اجازه ي ورود به ابوموسي داد. سپس مذاكرات در ابوظبي پيرامون سوءتفاهم بين دو كشور آغاز شد امّا حكومت ابوظبي ادامه ي مذاكرات را منوط به مذاكره درباره ي سرنوشت سه جزيره كرد. [12]
روند اقدامات ابوظبي و ساير اميرنشينان نشان مي دهد در مقابل ابوظبي كه خواستار برخورد قاطع با ايران است دوبي به دليل حجم مبادلات تجاري و همجنين شارجه به دليل ميدان نفتي مشترك با ايران تمايلي به رفتار سخت گيرانه در برابر ايران ندارند. [13] بنابراين حكومت ابوظبي با حمايت نهادهاي عربي، منطقه اي و بين المللي سياست هاي خود را پيش مي برد.
براي نمونه شوراي همكاري خليج فارس در موارد متعدد طي بيانيه هايي از مواضع امارات به صورت كامل دفاع كرده است. در سال 1375(1996) لحن شوراي همكاري خليج فارس با تلاش امارات تند شد و از «اشغال جزاير توسط ايران» سخن راند. امارات با اين كار قصد داشت تا موضوع را وجهه اي منطقه اي-عربي بدهد. [14]
اين امر باعث مي شد تا موضوع به اختلاف بين كشورهاي عربي و ايران تبديل شود و فشار بر ايران تشديد شود. امارات در اجراي اين سياست موفق شد. به گونه اي كه شوراي همكاري خليج فارس در تمامي بيانيه هاي پاياني اجلاس وزيران و سران شوراي همكاري خليج فارس مداخله دارد. براي نمونه بيانيه ي هفتاد و يكمين اجلاس وزراي خارجه، كميته اي متشكل از سه كشور عربستان، عمان و قطر به همراه دبيركل شوراي همكاري را با هدف پي گيري موضوع جزاير سه گانه تشكيل داد.
علاوه بر شوراي همكاري خليج فارس، در همين اواخر در تاريخ 3 ارديبهشت 1391 دبيرخانه ي اتحاديه عرب هم اعلام كرد در نشست فوق العاده وزيران خارجه كشورهاي عربي، مسأله ي جزاير سه گانه مورد ادعاي امارات و سفر احمدي نژاد به جزيره ابوموسي بررسي مي شود.موضع اين نهاد نيز به موازات موضع امارات تعريف شده است. در بيانيه ي دبيرخانه اتحاديه ي عرب، جزاير سه گانه به عنوان مناطق تحت مالكيت امارات و تحت اشغال ايران توصيف شده اند.
احمد بن حلي معاون دبير كل اتحاديه عرب در اين باره گفت: هدف از بررسي اين موضوع در اين نهاد، اتخاذ موضع واحد و يكپارچه از سوي دولت هاي عربي در برابر موضوع جزاير است. [15] اين سخن بازنماياننده اين موضوع است كه مسأله جزاير سه گانه به يك مسأله عربي- ايراني بدل شده است و امارات توانسته است احساسات اعراب را در اين باره برانگيزاند.
امارات به موازات تكرار ادعاهاي خود و نيز سياست هاي اين چنيني به ابزارهاي ديگري نيز متوسل شده است. يكي از اين موارد كمك و حمايت مالي امارات به طالبان بود. با سلطه ي طالبان بر افغانستان، امارات همراه با پاكستان و عربستان حكومت طالبان را به رسميت شناخت. امارات به عنوان يكي از حمايت كنندگان مالي طالبان درآمد و بيش از سه ميليارد دلار به طالبان كمك كرد. اختلاف بر سر جزاير سه گانه يكي از دلايل اصلي كمك امارات به طالبان بود. [16]
روند ادعاهاي امارات با فراز و فرود امّا متداوم و با گسترش منازعه به سطوح فرامنطقه اي ادامه دارد. بر همين اساس سفر رياست جمهوري ايران به جزيره ي ابوموسي، بار ديگر آتش پنهان امارات را هويدا كرد. عيسي سيف المرزوعي، معاون فرمانده ارتش امارات در گفتگو با نشريه "درع الوطن" در اين باره گفت:"سفر احمدي نژاد به جزاير اشغالي تحريك آميز و نقض توافق طرفين بود. اين حركت مغاير با اصول همسايگي بود".المزروعي اظهار داشت: "در حالي كه ايران بر روي اشغال جزاير امارات اصرار دارد و آن را موضوع داخلي مي داند، داشتن سلاح هسته اي توسط ايران واكنشي به نگراني ها توسط اين كشور است." [17]
اين بار نيز يك مقام رسمي اماراتي از واژه ي "اشغال" استفاده كرده است تا بدين ترتيب حاكميت ايران را بر جزاير سه گانه مخدوش بنماياند. علاوه بر اين، المزورعي با اتصال ميان موضوع انرژي هسته اي به موضوع جزاير سه گانه قصد دارد تا هر چه بيشتر با تخريب وجهه ي ايران، مسأله را بعدي جهاني ببخشد. موضع امارات در اين باره مورد حمايت انگليس نيز قرار گرفت. به نقل از خبرگزاري رسمي كويت، سخنگوي وزارت امور خارجه انگليس سفر احمدي نژاد به جزيره ابوموسي را "بسيار تأسف برانگيز" توصيف كرد.اين سخنگو گفت: بريتانيا دست يابي به حل مسالمت آميز و مورد پذيرش دو طرف اين منازعه يعني امارات و ايران بر سر جزاير ابوموسي، تنب بزرگ و تنب كوچك براساس قوانين بين المللي را تأييد مي كند.
حمايت انگليس از موضع امارات و اظهاراتي اين چنين زير سؤال بردن مذاكرات 1971 است كه خود انگليس نيز آن را تأييد كرده بود. انگليس در اين بيانيه از "رفتارهاي از پيش بررسي شده" امارات درباره اين مسأله، تقدير مي كند.مصاديقي از رفتارهاي از پيش بررسي شده ي امارات را مي توان در مواردي همچون نام گذاري سه خيابان شهر عجمان به نام ابوموسي، تنب بزرگ و كوچك يافت. حاكم امير نشين عجمان در چرايي اين نامگذاري بر حفظ هويت اماراتي اين سه جزيره تأكيد مي كند. [18]
با مروري بر مباحث مطرح شده در نوشتار مزبور، ابتدا و انتهاي بحث به مداخله ي آشكار و پنهان انگليس در اين مسأله اختصاص يافت. با دوري از آن چه تئوري توهم توطئه مي خوانند اين فراز و فرود تاريخي مي تواند داده هايي مطلوب براي پردازش تحليلي مسأله باشد...
پي نوشت ها:
[1] ايرج افشار سيستاني، جزيره اوبوسي و جزاير تنب بزرگ و كوچك، تهران: دفتر مطالعات سياسي و بين المللي، چاپ دوم،1374، صص47-48
[2] پيروز مجتهدزاده، نگاهي به ادعاي امارات...، اطلاعات سياسي- اقتصادي، سال هشتم، ش9-10،1373، ص6
[3] پيروز مجتهدزاده، جزاير تنب و ابوموسي، تهران: دفتر مطالعات سياسي و بين المللي، چاپ اول، 1375، صص 1-31
[4] پيروز مجتهدزاده، كشورها و مرزها در خليج فارس، ترجمه نوري، تهران:وزارت امور خارجه، 1372، ص259
[5] پيروز مجتهدزاده، جزاير تنب و ابوموسي، ص7
[6] عليرضا ازغندي، روابط خارجي ايران20-57 دولت دست نشانده،قومس،1376، صص391-393
[7] اسدالله علم، گفتگوهاي من با شاه، خاطرات محرمانه امير اسدالاه علم، ترجمه گروه مترجمان، تهران: طرح نو،1371، ج دوم، ص62
[8] اميل نخله، روابط امريكا و اعراب در خليج فارس، تهران: انتشارات سروش، 1359، ص 71
[9] ع عليرضا ازغندي، پيشين، ص396
[10] وزارت امور خارجه، سياست گزاران و رجال سياسي در روابط خارجي ايران، تهران: دفتر آموزش و ارزشيابيمؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، 1370، ص35ُ
[11] افشار سيستاني، پيشين، ص85
[12] عباس نجفس فيروز جايي، روند سياسي شكل گيري دعاوي اماارت متحده عربي در قبال جزيار سه كانه، راهبرد، ش 47، يهار 1387، ص 143
[13]S Foley, The Uae:political Issues and Security Dilemmas, Geopolitics and Iinternational Boundaries, vol2, no 2, 1998,pp 102-20
[14] عباس نجفس فيروز جايي، پيشين، ص 144
[15] http://www.asriran.com/fa/news/210868/%D9%85
[16] حميد احمدي، طالبان و...، اطلاعات سياسي- اقتصادي، ش 132-131، 1377، ص32
[17] http://www.entekhab.ir/fa/news/61828/
[18] http://www.asriran.com/fa/news/210868/%D9%85
محمود زماني
منبع:مركز اسناد انقلاب اسلامي
ادامه دارد........
شنبه|ا|20|ا|خرداد|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-