محبوبترینها
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1854071325
خاطراتي منتشر نشده از هاشمي رفسنجاني
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: خاطراتي منتشر نشده از هاشمي رفسنجاني آقاي سيدزاده آمد. گزارش وضع باختران را پس از بمباران و شايعه بمباران شيميايي كه منجر به خلوت شدن شهر شده داد و براي امكانات بيشتر استمداد كرد. دفتر نشر معارف انقلاب كه تاكنون ٢٥ جلد كتاب مربوط به آيتالله هاشمي رفسنجاني منتشر كرده، كتاب كارنامه و خاطرات سال ١٣٦٥ را تحت سرپرستي مهندس عماد هاشمي به زير چاپ برد. به گزارش ايسنا بخشي از خاطرات مندرج در اين كتاب كه هنوز منتشر نشده، به اين شرح است: سه شنبه ١٦ دي ١٣٦٥ / ٥ جمادي الاول ١٤٠٦ چمدانم را براي سفر همراهم به مجلس آوردم. قبل از دستور در جلسه علني سخنان كوتاهي به مناسبت ميلاد حضرت زينب و روز پرستار ايراد كردم. جمع زيادي از نمايندگان شهادت مهدي، همشيره زادهام را تسليت و تبريك گفته بودند. تا تنفس در جلسه ماندم. آقاي روحاني آمد به دفتر براي تعيين نحوه سفر، براي مراعات امنيت ناچار شديم به فردا صبح موكول كنيم. سلماني آمد براي اصلاح. اخوي محمد تلفني اجازه گرفت براي ترتيب مصاحبه مستقيم با راديو آمريكا در هفته آينده. آقاي سيدزاده آمد. گزارش وضع باختران را پس از بمباران و شايعه بمباران شيميايي كه منجر به خلوت شدن شهر شده داد و براي امكانات بيشتر استمداد كرد. عصر آقايان عبايي و هاتفي آمدند و گفتند كار كليد قرآن شروع شده با سه گروه و كمك خواستند براي طلاب اعزامي به جبهه. شب به خانه رفتم. عفت هم از رفسنجان رسيده بود. توضيحاتي درباره مراسم تشييع جنازه شهدا و منجمله دو نفر از شهداي بهرمان نوق كه مهدي همشيرهزاده يكي از آنها است داد. با شكوه برگزار شده، آقاي رضايي تلفني اجازه خواست كه يك روز حمله تاخير بيفتد. موافقت كردم. نخست وزير تلفني بيدار كردم و گفت دكتر فيروز آبادي كار فوري دارد. سپس خودش تماس گرفت و گفت لازم است امشب من را ببيند. با جمعي از دكترهاي سپاه ساعت دوازده شب آمدند. گفتند از جبهه خواستهاند كه دكترها را فورا ببريم و نگران كشف شدن عمليات با اعزام دكترها بودند. قرار شد دوازده ساعت قبل از ساعت حمله حركت كنند. چهارشنبه ١٧ دي ١٣٦٥ / ٦ جمادي الاول ١٤٠٦ بعد از نماز صبح به فرودگاه رفتم براي رفتن به جنوب براي عمليات. چون فضاي خوزستان امن نيست به شيراز رفتيم. از شيراز ساعت ٩ با اتومبيل از طريق بهبهان به سوي اهواز حركت كرديم. در ارتفاعات برف ميباريد. جاده بد نبود بخشي كوهستاني و بخشي دشت. حدود پانصد كيلومتر راه داشتيم كه ساعت ٨ شب رسيديم. خسته شدم. بعد از نماز و شام به قرارگاه خاتم الانبيا رفتيم. فرماندهان سپاه جمع شدند تا ساعت چهار بامداد. درباره عمليات و زمان آن بحث شد بعضيها با زمان مقرر موافق نبودند به خاطر اشكال مهتاب و جمعي با تاخير مخالف بودند به خاطر آماده شدن نيروها و امكانات در پاي كار و احتمال قوي كشف شدن عمليات در صورت تاخير و برگشتن نيروها كه مدت تعهدشان تمام شده، آقايان رضايي و شمخاني موافق بودند و آقايان رشيد و رحيم (صفوي) مخالف. سرانجام قرار شد من و آقاي رضايي تصميم بگيريم. ما دو نفر به اضافه دكتر روحاني با توجه به اظهارات به مشورت پرداختيم و عمل كردن در وقت مقرر را ترجيح داديم و به قرارگاه ٤ اعلان كرديم و قرار شد عمليات آغاز شود مگر اينكه فرمانده سپاه تشخيص بدهد كه مشكل عمدهاي دارند. ترديدها بسيار رنج دهنده است براي اولين بار در تاريخ جنگ قبل از عمليات دچار چنين حالي شدهام. شايد به خاطر وضعي كه در كربلاي چهار پيش آمد و چشممان ترسيد و به خاطر مسووليت مستقيمي كه دارم و همين وضع درباره فرماندهان ديگر هم صادق است. دو ساعتي را خوابيدم و پس از اذان صبح براي نماز برخاستم. حالي شبيه حال دوران زندان كه از بهترين حالات عرفانيم بوده داشتم. احساس رضايت از تقديرات الهي سبكم كرده. آقاي سنجقي در ساعت سه و چهل و پنج دقيقه اطلاع داد دو لشكر فجر و سيدالشهدا خوب پيش ميروند ولي عاشورا و ثارالله كندتر حركت ميكند و لشكر امام رضا نيز شروع كرده و الغدير و المهدي هم به خط آمدهاند. اگر تا روشن شدن هوا جاي پاي محكمي بگيرند ادامه عمليات مقدور است. پس از طلوع آفتاب از قرارگاه مقدم اطلاع دادند كه در بخشي از منطقه عمليات نيروهاي ما جاي پاي محكمي به دست آوردهاند و مشغول پيشروي هستند و چند پل، كه دشمن در آب احداث كرده بود تصرف نمودهاند و ضلع شمالي كانال پرورش ماهي را تصرف كردهاند. در عمليات رمضان هدف، عبور از كانال ماهي بود كه موفق نشديم و چند بار تاكنون براي گرفتن شملچه عمليات كرده بوديم و موفق نبوديم. ساعت ٩ آقاي رضايي اطلاع داد كه در منطقه پنج ضلعي شلمچه نيروهاي ما به جنوب كانال ماهي رسيدهاند و تعدادي از تانكهاي دشمن را غنيمت گرفتهاند و راه براي عبور تانكهاي خودمان باز شده و اكنون با تانك با دشمن آن طرف آب گرفتگي ميجنگيم و حدود هفتصد اسير گرفتهايم. از اين كه در روز ميتوانند حمله را ادامه دهند راضي است. ضمنا دشمن گويا توپهاي خودش را از اينجا به منطقه فاو برده يا براي حمله يا براي دفاع كه گويا فريب خورده و آتش توپخانه دشمن و بمباران هوايياش ضعيف است. هاك هم فعال است و تاكنون (ساعت ١٠:30) دو هواپيماي دشمن را انداخته. تا شب يازده هواپيما را ساقط كرديم. در آخرين ساعات روز در نقاط حساسي از زمين دشمن سرپل داشتيم و پاتكهاي دشمن را دفع كردهايم. پنجاه تانك و نفربر غنيمت گرفتهايم. و ٦٥٠ اسير گرفتهايم كه تخليه به عقب شدهاند. عراق حمله به شهرها را آغاز كرده و امروز سوسنگرد و دزفول را بمباران نموده و ما هم اعلان مقابله به مثل كرديم. به نيروي زميني ارتش دستور دادم كه خودشان را آماده كنند در زمان مقرر حمله را شروع كنند. عصر رفتيم در جاده اهواز از دزفول براي رفع خستگي، كاهو خريديم و همانجا خورديم. پنجشنبه ١٨ دي ١٣٦٥ / ٧ جمادل الاول ١٤٠٦ بعد از نماز همراه دكتر روحاني و سرهنگ ترابي به اهواز آمدم چون محافظان معتقد بودند قرارگاه در روز، امنيت ندارد، قرار شد روزها در قرارگاه نباشيم و شبها باشيم. به دفترم گفتم كه خبري در اخبار ظهر پخش كنند كه غيبت ما را از تهران توجيه نمايد ولي بالاخره گويا خواستهاند خبري در مورد ملاقات با امام (ره) باشد. امام موافقت نكردهاند كه خبر ملاقات بدون واقعيت پخش شود. دكتر روحاني و سرهنگ ترابي رفتند براي سركشي به مراكز دريايي و پدافند و قرارگاه ابوالفضل، ما هم در محل گلف مانديم. رييسجمهور وضع را سوال كردند. بعد از شام دسته جمعي دعاي توسل خوانديم و دعا كرديم براي پيروزي رزمندگان، قرار است عمليات ساعت دو بامداد شروع شود. خوابيدم و به آقاي سنجقي گفتم هر گونه تحولي را به من اطلاع دهد تلفني با قرارگاهها در تماس باشد. ساعت ٢:15 بامداد اطلاع دادند كه عمليات ساعت يك شروع شد و اغلب محورها موفق شدهاند خط دشمن را در شلمچه بشكنند و عمليات كربلاي ٥ با رمز يا زهرا آغاز شد. جمعه ١٩ دي ١٣٦٥ / ٨ جمادي الاول ١٤٠٦ ساعت ٤ بامداد است و در گلف اهواز هستيم" ساعت دو و پانزده دقيقه بامداد آقاي سنجقي بيدارم كرد و اطلاع داد پيشروي آغاز شده و چهار واحد خط ها را شكستهاند. ثارالله و فجر و عاشورا و سيدالشهدا. بلند شدم وضو را گرفتم براي نماز شب، احساس كردم حال عبادت دارم. اين اثر شكست حمله قبلي است كه من را بيشتر متوجه به خدا كرده است. لابد روي ديگران هم چنين اثري داشته. بالعيان اثر شكست را در ساختن انسانها و شكستن غرورها در وجود خودم لمس ميكنم و اين نعمت عظيم الهي را كه بندگانش را با تلخي و مشكلات ميسازد و از انحراف و غفلت نجاتشان ميدهد ميبينم. مدتي است كه لذت عبادت را خوب درك نميكنم. عدم توفيق در عمليات گذشته كه كربلاي چهار نام گرفت ضربه بيدار كنندهاي بود. نماز شب و دعاي كميل و دعاي صباح و مناجات "راجين" را با حال و ميل خواندم. شنبه ٢٠ دي ١٣٦٥ /٩ جمادي الاول ١٤٠٦ ساعت پنج بيدار شدم. نماز شب خواندم. براي پيروزي رزمندگان دعا كردم و التماس، و مقداري از سوره انفال را خواندم. حال خوبي ايجاد كرد. ساعت ٦:30 از آقاي سنجقي آخرين خبرهاي ميدان جنگ را خواستم و گفت ساعت ٣ بامداد گفتهاند دو لشكر نجف و امام حسين يك تيپ مكانيزه دشمن را در محاصره دارند و لشكرهاي نصر و علي بن ابي طالب از جاده شلمچه عبور كرده وارد ميدان نبرد شدهاند. گفتم آخرين اخبار را بياورد. ساعت ٧ آخرين خبرها ميگويد ديشب پيشرفت زيادي نداشتهايم. اميد زيادي به پيشرفت بود. معلوم شد دشمن توانسته تعادل خود را به دست بياورد و در خطوط جديد مقاومت نمايد. در مجموع از نقاطي كه تا ديشب گفته بودند در اختيار داريم در بعضي موارد جلو رفتهايم و در بعضي موارد عقب و در مواردي ثابت ماندهايم. به احتمال قوي امروز درگيريها شديد خواهد بود. هوا ابري و كاربرد نيروي هوايي دشمن ضعيف است. ساعت ٨:30 اطلاع دادند يك هواپيماي دشمن ساقط شده و خلبانش اسير. درخواست كمك بيشتر هوانيروز و هوايي شد. با سرهنگ جمالي، جانشين فرمانده نيروي زميني براي ساعت "س" روز عمليات ارتش مذاكره كرديم. سه روز مهلت خواست با مهلت دو روز موافقت شد و ابلاغ گرديد. بعضيها معتقدند ميخواهند با تاخير يا از حمله معاف شوند (در صورت ناموفق ماندن عمليات جاري) و يا جبهه مقابل آنها خلوت شود( در صورت تداوم يا پيروزي كامل عمليات جاري). تا ساعت ١:30 بعد از ظهر پاتكهاي دشمن به شدت ادامه دارد و گاهي در صفوف ما نفوذ ميكند و سپس عقب زده ميشود؛ در غرب كانال ماهي فشار بيشتر است. بعد از ظهر آقاي رضايي اطلاع داد كه حملهاي داشتهايم و پيشرفت خوبي بوده اول شب اطلاع دادند كه كليه پاتكهاي امروز دشمن دفع شده و خودمان را آماده ميكنيم براي حمله به دشمن. آقاي رفيقدوست از قرارگاه مقدم آمد گزارش حضوري داد. مطلب جديدي نداشت. خواستار تغيير محل سايت هاك شدند كه با رسيدگي و مذاكره با سرهنگ ستاري مصلحت نديديم. آخر شب اطلاع دادند در سه محور حمله كردهايم و ساعت ٢ بامداد اطلاع دادند كه هر سه محور موفق بودهاند. آقاي محمدي عراقي آمد خبر آورد كه تعداد شهدا در كربلاي پنج خيلي كم است. دكتر كينژاد آمد وضع هوا در سه روز آينده را گفت. عراق امروز به بروجرد و رامهرمز و نهاوند موشك زد و اصفهان را بمباران كرد. همان رفتارهاي معمولش كه بعد از هر شكست با شرارت در شهرها و مراكز غيرنظامي عمل ميكند. يكشنبه ٢١ دي ١٣٦٥ /١٠ جمادي الاول ١٤٠٦ آقاي سنجفي ساعت ٢ بيدارم كرد و گفت براي انتقال مجروحان نياز به هواپيماي بيشتر داريم. آقاي دكتر روحاني را بيدار كرديم. مذاكره شد. چون هوا در فرودگاه اهواز مساعد نيست، قرار شد به اميديه ببريم و از آنجا منتقل كنيم. بعد از نماز صبح و استحمام گزارش جبهه را از آقاي رضايي گرفتم. راضي و خوشحال بود و اطلاع داد پاتكهاي دشمن در چند محور با نيروهاي تازه نفس گارد و مخصوص شروع شده. مرتبا وضعيت قرمز و آژير خطر به صدا در ميآمد. عراق حمله به شهرها را شروع كرد و با وسعت ادامه ميدهد، ما هم مقابله به مثل ميكنيم. نزديك ظهر اطلاع داد كه پاتك دشمن دفع شده و در محور جنوب كه به سوي جزيره بوارين پيش ميرويم موفقيتهاي خوبي داشتهايم، از تاخير دو روزه عمليات ارتش اظهار شكوه كرد. به نخست وزير در جلسه هيات دولت تلفني گفتم اعتبار سپاه را بدهند و خبر موفقيتهاي ديشب را دادم. احمدآقا هم تلفني از اوضاع جنگ پرسيد و جواب گرفت و اطلاع داد آيتالله منتظري نامهاي به امام نوشته و از احتمال تبعيد آسيدهادي اظهار نگراني كرده و گفته چون كمك كار نخواهند داشت، اگر بنا است او تبعيد شود پس به ايشان اجازه داده شود كه منزوي شوند. اطلاع رسيد كه اعضاي سپاه پاسداران توانستهاند امروز صبح موشك اسكادبي به بغداد شليك كنند. خوشحال شديم چون ماموران ليبي اخيرا از همكاري استنكاف كردهاند. معلوم نبود كه خودمان بتوانيم عمل كنيم. مخصوصا وقتي كه خبرگزاريها از شنيده شدن انفجار در بغداد خبر دادند اطمينان كامل پيدا شد. اين توفيق نيروهاي خودمان در راهاندازي سايت موشكي فتح مهي است. بعد از ظهر اطلاعات بيشتري از موفقيت در محور جنوبي شلمچه و درگيري و در جبهه غربي آن گرفتيم. براي تفرج به بيرون اهواز رفتيم، كاهو خورديم و اسلحهام را آزمايش كردم. اول شب درباره محل سايت هاك تصميمگيري كرديم. با آقاي خامنهاي تلفني درباره فرمانده نيروي هوايي صحبت كردم. امروز عصر هم عراق به باختران و ايلام موشك زده. نشان ضعف و استيصال است. با آقاي رضايي آخر شب تماس گرفتم. معلوم شد نيروها در منطقه كربلاي پنج از چند محور پيشروي را آغاز كردهاند و راجع به ادامه عمليات و عمليات آينده ارتش صحبت كرديم. تلفني با عفت در منزل حرف زدم. گفت مردم خيلي از پيروزيها خوشحالند و گفت كه نقل شده كه من مجروح شيميايي شدهام. گفتم دروغ است. لابد خبر مصدوم شيميايي شدن مهدي در عمليات گذشته به اين صورت در آمده. آمار شهدا و مجروحان را گرفتم تا ساعت ٩ صبح، نهصد و سي و يك شهيد و شش هزار و ده مجروح داشتهايم. حقيقتا جاي تاسف است كه سرمايههاي انساني كشور از دست ميروند. گرچه آثار خون شهدا جايشان را تا حدودي پرخواهد كرد. دوشنبه ٢٢ دي ١٣٦٥ / ١١ جمادي الاول ١٤٠٦ اول اطلاع گرفتم از آقاي رضايي در مورد عمليات ديشب. معلوم شد در محور جنوب به جزيره بوارين رسيدهاند و مشغول پاكسازي جزيره هستند و در نقطهاي بر سر قرارگاه دشمنان درگيرند. در محور غرب شلمچه پيشرفت نداشتهاند و فقط انهدام دشمن انجام شده گويا دشمن هم با حضور شخص صدام در اين محور برنامه تهاجم وسيع داشته كه شكست خورده. در شمال جبهه با تصرف پلي بر روي كانال ماهي پيشرفت كردهاند. به آقاي خرازي گفتم تبليغات را با شور و حال ادامه دهند. از مشكلات فيلمبرداران در جبهه و سختگيري حفاظت شكوه كرد، كمك كرديم. آقاي روحاني اطلاع داد كه فرمانده نيروي هوايي آقاي صديق در بيمارستان بستري است ولي متاسفانه هنوز تكليف مساله خلبان رييس ستاد نيرو كه با اجازه آقاي صديق به لندن رفته و خانوادهاش را برده و احتمالا از ترس تعقيب يك اتهام، برنگردد، روشن نشده است. عصر آقاي روحاني و آقاي ترابي رفتند به غرب براي بررسي برنامه عمليات ارتش، امروز هم عراق به شهرها حمله وسيع بمباران و پرتاب موشك داشته مهمترين حربهاش را به كار گرفته . تعداد شهدا تا امروز ١٥٠٠ است ، سخت متاثر شدم. اول شب آقاي سعيدي مسوول حفاظت سپاه آمد،گزارشي در مورد پرونده انصاري دلال اسلحه كه اخيرا به اتهام گرفتن مبلغ كلاني از اطريشيها در معامله توپ ١٥٥ و رشوه دادن به مسوولان بازداشت شده داد. شب رفتيم به محل قررارگاه سابق خاتم در جاده اهواز –خرمشهر آقايان رحيم صفوي و رشيد و رفيقدوست از منطقه عمليات آمدند، توضحياتي درباره برنامه عمليات و وضع موجود دادند. دشمن به سختي مقاومت ميكند و پيشروي ما به كندي انجام ميشود. نيروها نياز به واحدهاي تازه نفس دارند. اصرار داشته كه عمليات ارتش تاخير نيفتد. كه دشمن مجبور به تقسيم نيروهايش بشود ميتواند نيروي زياد به منطقه بصره بياورد. در انتهاي كانال ماهي دشمن در ميان نيروهاي ما موضعي را حفظ كرده و مانع الحاق دو بخش مهم صفوف ما در پنج ضلعي و كانال ميشود. به گلف برگشتم. امروز دستوري به واحدهاي سپاه مبني بر تداوم عمليات و بهرهبرداري كامل از امكانات و نيروها خطاب به فرمانده سپاه دارم. سه شنبه ٢٣ دي ١٣٦٥ / ١٢ جمادي الاول ١٤٠٦ بعد از نماز صبح با آقاي شمخاني تلفني صحبت كردم؛ ديشب توانستهاند يكي از قرارگاههاي مهم دشمن در شرق رود دويجي را تصرف كنند و نيروي كافي وارد جزيره بوارين كنند (ديشب هم وارد شده بودند ولي چون مشكل همان قرارگاه باقي بوده پيشرفتي نشده بود). آقاي رضايي اطلاع داد كه موشك به بغداد زده شده. دستور دادم حل مساله نفوذ دشمن در ميان دو بخش در اولويت قرار گيرد. قرار است به غرب روم براي نظارت عمليات ارتش. آقاي وحيدي آمد از قربانيفر نقل كرد كه به كنگرلو گفته نظاميان شوروي آمدهاند عراق و هدايت عمليات در مقابل ما را به عهده گرفتهاند. لحن شوروي در حمايت از عراق اخيرا صريح و گستاخ شده. ساعت نه حركت كرديم، به سوي غرب در بين راه از انديمشك وضع جبهه را پرسيديم. نگران بوديم چون نيروهاي گارد رييسجمهور عراق امروز پاتك سنگيني آغاز كردهاند. ناهار را در كافهاي در نزديك كوهدشت خورديم و نماز ظهر را همانجا خوانديم. نزديك غروب به اسلامآباد رسيديم. تازه بمباران شده بود مردم شهر را تخليه كرده بودند و شبيه تعطيل عمومي بود. حتي پمپ بنزين هم كار نميكرد. اول شب به قرارگاه غرب نيروي زميني ارتش رسيديم در ارتفاعات مشرف به سومار و نفت شهر، در بين راه بعد از كوهدشت تا اينجا همه جا از ميان جنگلهاي بلوط گذشتيم. خوشبختانه در غرب اين همه جنگل خوب داريم. در قرارگاه آقاي حسني سعدي و آقاي جمالي گفتند ديشب يك اسير عراقي گرفتهايم. گفته كه از عمليات ما مطلعند و آنها هم يك درجهدار از ما اسير گرفتهاند. نظرشان را راجع به انجام عمليات خواستم. گفتند بهتر است عمل بكنيم. آنها رفتند جلوتر براي انجام عمليات من هم ماندم در قرارگاه به انتظار. احمد آقا تلفني پيغام داد كه موشك به بغداد خيلي موثر بوده باز هم زده شود، گفتم به تاسيسات نظامي و حساس اقتصادي بزنند. بعد از نماز و شام دعاي توسل خوانديم. ساعت ده نيم عمليات با رمز يا فاطمه الزهرا آغاز شد. نيروي زميني با ٥ لشكر عمل ميكند. از بام قرارگاه منظره را ببينم ولي جز صداي توپها و برق آتش سلاحها چيزي قابل تشخيص نبود. به انتظار نتيجه مانديم. اطلاع رسيد عراق خرمآباد و باختران را بمباران كرده و در جنوب موفقيت داشتهايم. چهارشنبه ٢٤ دي ١٣٦٥ ١٣/ جماديالاول ١٤٠٦ نزديك صبح بيدار شدم. اطلاع گرفتم از نتيجه عمليات گفتند. در دو محور راست و چپ موفق بودهاند. ولي در دو محور وسط كه اصل و هدف عمليات بوده پيشرفتي نداشتهاند. آقاي روحاني هم صبح از قرارگاه جلو آمد و شرح كار را داد. آقايان حجازي و رازيني هم آمدند. مايوس نبودند، ولي آقاي روحاني به ادامه كار خوشبين نيست. سايت هاك را هم كه بنا بود اينجا باشد هنوز راه نينداختهاند. گويا يك بخش آن از هليكوپتر حامل آن افتاده و خراب شده، برنامه تبليغي را مشخص كرديم و آقاي خرازي به اجرا پرداخت. با قرارگاه كربلاي پنج در جنوب تماس گرفتيم. ديروز و ديشب هم پيشرفتهايي داشتهاند و پاتكها را به خوبي دفع كردهاند. امروز مشغول پاكسازي جزيره بوارين هستند. عصر فرماندهان ارتش آمدند جمع بندي عمليات را گفتند. قرار شد عمليات را ادامه دهند. نياز به كمپرسي داشتند، به آقاي فروزنده گفتم تامين كنند. با اتومبيل به سوي تهران حركت كرديم. از ساعت ٥ عصر تا ٣ بامداد در راه بوديم. پنجشنبه ٢٥ دي ١٣٦٥ /١٤ جمادي الاول ١٣٠٤ ساعت ٩ به مجلس آمدم. از جبههها سراغ گرفتم . جنوب خوب است و غرب جالب نيست و پيشروي جنوب هم كند است. بعد از تنفس در جلسه علني شركت كردم. پس از ختم جلسه براي نمايندگان اوضاع جبههها را توضيح دادم. خيلي خوشحالند. بمباران شهرها در سايه پيروزيهاي جبهه تلخي و تاثيرات سوء معمولي را ندارد. ظهر و عصر در دفترم به خواندن گزارشها و رسيدگي به امور جنگ گذشت. شب آقايان نخست وزير و رييسجمهور آمدند. توضيحات وضع جبههها را دادم و در امور مربوط،مشورت شد. در مورد فرماندهي نيروي هوايي و مساله كويت و انتقاد از شوروي در نماز جمعه فردا بحث شد. شب به خانه رفتم. جمعه ٢٦ دي ١٣٥٦ /١٥ جمادي الاول ١٤٠٦ از جبههها خبر گرفتم. در جنوب پيشرفت داشتهايم و در جزيره بوارين و در غرب خبري نبوده جز پاتك دشمن. در نماز جمعه عمدتا درباره جنگ حرف زدم. عصر احمد آقا آمد. درباره جنگ و فرماندهي نيروي هوايي صحبت شد. آقاي رحماني آمد درباره اعزام نيروهاي بسيج مشورت كرد. براي اعزام نيروي انبوه در دهه فجر. شب بيشتر به مطالعه و گزارشهاي رسيده چند روز سفرم گذشت. امروز ما به بغداد موشك زديم و عراق چند مورد بمباران شهرها را داشت. در حال اقامه نماز جمعه و ايراد خطبه وضعيت قرمز اعلان شد و آژير خطر به صدا درآمد و وضع مراسم عادي ماند و من به صحبت ادامه دادم و مردم مضطرب نشدند. همان لحظه قم بمباران شد و در نماز جمعه قم مردم با شعار و حماسه به استقبال بمباران رفتند. شنبه ٢٧ دي ١٣٦٥ /١٦ جمادي الاول ١٤٠٦ بعد از نماز تا ساعت ٩ در منزل گزارشها را خواندم. از غرب فرمانده نيروي زميني گفت در اثر پاتك ديروز دشمن ديشب نتوانستهاند عمل كنند و به فردا شب موكول شده. به مجلس آمدم. تا ظهر به خواندن گزارشها گذشت. آقاي معاديخواه تلفني خواست بودجه ماهانه بنياد تاريخ را به چهار صد هزار تومان بالا ببريم. آقاي اقبالي آمد براي تعيين مساله سفر به جنوب كه قرار بود با قطار برويم ولي در اثر بمباران پل تله زنگ قطار نميرود. به آقاي شهاب گفتم از امكانات قرارگاه ابوالفضل استفاده شود براي آزمايش، از جنوب اطلاعات ميگويد كه كار تسخير جزيره بوارين تمام شده و جمعي از عراقيها فرار كردهاند. نيروهاي ما در حال تسخير جزيره ماهي و طويله در جنوب بوارين هستند. ظهر صداي انفجاري شنيده شد و بلافاصله ضد هواييها كار كردند و سپس وضعيت قرمز اعلان شد. بعدا معلوم شد دو هواپيماي عراقي به شمال غرب تهران نفوذ كرده و در ولنجيك بمب انداختهاند كه دو نفر شهيد و جمعي مجروح شده و شيشههاي خانهها در منطقه وسيعي شكسته (منجمله منزل اخوي محمد نيروي هوايي اصلا اثري از آنها را در رادارها نديده) شب با ديگر سران قوا مهمان احمد آقا بوديم .امام هم شركت كردند. از نتايج عمليات راضيند توضيحاتي درباره عمليات جنوب دادم. اصرار به ادامه عمليات دارند. اجازه ندادند كه موشك به بندر كويت بزنيم. بعد از رفتن ايشان درباره آسيد هادي هاشمي صحبت شد. وزارت اطلاعات از امام اجازه تبعيد خواسته امام به سران قوا محول كردهاند. من با تبعيد مخالفت كردم و گفتم پستي بدهيم و مامور به خارج كنيم. آقاي اردبيلي هم با نظر من موافقت كردند. به نتيجه نرسيديم. درباره مصاحبه من با راديو آمريكا به طور مستقيم و پخش زنده بحث شد. همه موافقت دارند قرار شد انجام شود. دير وقت به خانه رسيدم. يكشنبه ٢٨ دي ١٣٦٥ /١٧ جمادي الاول ١٤٠٦ بعد از نماز به مجلس رفتم. با جبهه تماس گرفتم در منطقه نفت شهر، ارتفاع مهمي در شرق نفت شهر را گرفتهايم در جنوب هم به طرف بصره پيشرفت داشتهايم. قبل از دستور در جلسه علني سخناني ايراد كردم. بيشتر به منظور جا افتادن حضورم در تهران قبل از رفتن به جبهه. به دفترم آمدم. آقاي ناطق نوري آمد و برنامه اي براي عمل در داخل عراق ارائه داد كه قرار شد بعد از سفرم بررسي شود. آقاي سيدزاده آمد در مورد سفر رييس مجلس صحرا مشورت كرد. ساعت نه و نيم با اتومبيل به سوي اهواز حركت كرديم. در بين راه قم لباس نظامي پوشيدم. از سلفچكان رفتيم از جاده دليجان، محلات، خمين، اليگودرز، ازنا، درود و خرم آباد با اينكه قدري دورتر شد به علت تازگي داشتن كمتر خسته كننده بود مغرب به خرمآباد رسيديم. ناهار را در مزرعهاي در حومه اليگودرز خورديم. پاسداران از كافه چلوكباب گرفته و به آنجا آوردند. با صفا و خوش هوا بود نماز مغرب و عشاء را در حومه انديمشك خوانديم و شام را حاضري در راه خورديم. ساعت ١٢ شب به اهواز رسيديم. در گلف مستقر شديم. با آقاي رضايي تماس گرفتيم. گفت عملياتي شروع كردهايم و سوي به خط دشمن پيشرفت داشتهايم. قرار شد فردا بيايد اينجا براي توضيح و مشورت بيشتر ، عراق امروز در شهرها شرارت زيادي كرده ، در مقابل شكست در جبههها متوسل به زدن شهرها شده. دوشنبه ٢٩ دي ١٣٦٥ /١٨ جمادي الاول ١٤٠٦ بعد از نماز با آقاي شمخاني در قرارگاه مقدم تماس گرفتيم. اطلاع داد كه در عمليات ديشب پيشرفت خوبي داشتهايم و دو جاده در جنوب منطقه عمليات را كه دشمن از آنها استفاده مي كرد. قطع كرده ايم و خواست كه نيروي هوايي امروز فعال باشد. آقاي سنجقي هم اطلاع داده كه در غرب هم ارتش در ارتفاعات سترميل تثبيت شد و چند ارتفاع ديگر را هم گرفته. آقاي رضايي آمد و توضيحات كاملي در مورد عمليات جاري و برنامههاي آينده داد. ديشب از نهر جاسم عبور كرده و يك كيلومتري به طرف بصره پيش رفتهاند و پاتكها شروع شده. آقاي ذوالقدر فرمانده قرارگاه رمضان آمد برنامه عمليات داخل خاك عراق را گفت. سرما و برف پيشرفت كار را كند كرده است ظهر آقاي كوثري فرمانده لشكر محمد رسولالله (ص) آمد. گزارش عمليات خودش را داد پشت كانال ماهي سخت تحت فشار بوده و تلفات زيادي داشته . نجيبانه از عدم هماهنگي لشكرهاي سيدالشهدا، و ٢٥ كربلا در شب عمليات شاكي بود. اگر مطالب ايشان درست باشد متاسفانه اشتباهي ما را از يك موفقيت مهم محروم كرده و باعث خسارات عمدهاي شده. قرار شد عمليات ديشب را مرحله سه كربلاي پنج اعلان كنيم. عصر جمع زيادي از فرماندهان گردانها آمدند براي آنها صحبت كردم. پيام و سلام امام را ابلاغ كردم. مبني بر لزوم ادامه عمليات. آقاي علايي فرمانده نيروي دريايي سپاه آمد. قرار شد يك موشك به كشتي مزاحم بزند. عصر فرماندهان گردانهاي بعضي از واحدهاي عملكننده سپاه آمدند. براي آنها سخنراني كردم و پيام امام را در خصوص لزوم تداوم عمليات دادم و سپس با آنها جلسات و مذاكرات خصوصي برگزار كردم. اين برنامه از ساعت چهار و نيم تا ده ادامه يافت. معمولا فرمانده هر گرداني گزارش عملكرد خود را در عمليات كربلاي چهار و پنج ميداد و من سوالاتي در مورد وضع فعلي، تلفات، موفقيتها، غنائم و برنامه آيندهاش ميكردم. لشكر ٢٧ محمد رسولالله بيش از ديگران آسيب ديده به خاطر حضور در خط پشت كانال ماهي و انجام دو حمله كه با دو جناح چپ و راست يعني سيدالشهداء و ٢٥ كربلا هماهنگي نداشته. با لشكرها نصر، امام رضا، فجر، المهدي و تيپهاي امام حسن و قائم سمنان نيز مذاكره شد. دو نفر از اطلاعات و عمليات غرب سپاه آمدند و از كمي توفيق عمليات ارتش در غرب گفتند. آقاي امين مسوول قرارگاه ابوالفضل آمد و از عدم تاثير آن، گزارش داد. آقايان ستاري و بابايي آمدند. درباره تقويت پدافند منطقه تاكيد كردم. سه شنبه ٣٠ دي ١٣٦٥ /١٩ جمادي الاول ١٤٠٦ بعد از نماز صبح تا ساعت هشت گزارشها را خواندم و به راديوها گوش دادم. با اينكه تا حدودي به پيروزي ما در كربلاي پنج اعتراف ميشود ولي هنوز تلاش در حفظ روحيه عراقيهاست. آقاي شمخاني و آقاي باقري از جلو آمدند. گزارش كاملي دادند. معتقدند همين جا ميتوانيم جنگ را ببريم اگر امكانات بسيج شود. ارتش عراق ضربههاي كاري خورده. آقاي باقري آمار انهدام نيروهاي عراقي را داد. اگر درست باشد ضربه جدي است. حدود صد تيپ به ميدان آورده و هشتاد درصد آن آسيب ديده، از بيست تيپ دست نخورده ديگر ميتواند استفاده كند (البته از آسيبديدهها هم استفاده ميكند). سه محور براي ادامه عمليات مطرح است. روي هم رفته آن محوري كه فرماندهان سپاه انتخاب كردهاند مهمترين است گرچه آقاي خامنهاي و من قبلا روي محور ديگري تكيه داشتيم. خواستار تقويت مهندسي، پدافند و توپخانه بودند. آقاي رفيقدوست مدعي است از نظر مهمات در مضيقه نميافتيم. دكتر روحاني و سرهنگ ترابي از غرب آمده بودند. گزارش وضع آنجا را دادند. مجموعا اميدي به موفقيت چشمگير ارتش ندارند. ميگويند حداكثر دو ارتفاع كوچك سرميل و تپه سرخه را ممكن است بگيرند. به دكتر روحاني گفتم براي تقويت پدافند خط چند اورليكن را جلو ببرند و سايتهاك را هم جلوتر ببرند. (عصر آقاي انصاري از طرف امام هم در اين خصوص پيغامي تلفني گفت). ظهر با آقاي فروزنده درباره تقويت مهندسي خط مذاكره و تصميمگيري كرديم. قرار شد براي واحدهاي آسيبديده و گرفتن ماشينهاي سنگين از ارگانهاي دولتي اقدام كنيم. عصر بيشتر به خواندن گزارشها گذشت. اعتراف به شكست عراق كم كم رواج ميگيرد. از آقاي ريشهري در مورد سه آتشسوزي در كويت پرسيدم توضيح داد. آقاي رضايي تلفني اطلاع داد پاتكها و آتش توپخانه دشمن امروز شديد بوده و كمي عقبنشيني داشتهايم. شب ديروقت آقاي رحيم صفوي و آقاي قرباني آمدند از فشار فوقالعاده توپخانه و نيروي هوايي دشمن بر محور پيشروي به سوي بصره اظهار نگراني كردند و خواستار تقويت پدافند و توپخانه و مهندسي بودند. به نظر ميرسد در پيشروي دچار مشكل شدهاند و پيشبينيهاي ديشب و امروز صبح جاي خود را به نگراني داده. چهارشنبه ١ بهمن ١٣٦٥ /٢٠ جمادي الاول ١٤٠٦ قبل از اذان بيدار شدم. نافله شب خواندم و براي پيروزي رزمندگان دعا كردم و بخشي از سوره احزاب را كه مربوط به جنگ است قرائت كردم. با اينكه بر اساس مباني و نظر امام در اين جنگ حق با ما است و ما براي اسلام ميجنگيم و دشمن براي سركوب اسلام جنگ را شروع كرده و ادامه ميدهد اما شيطان دست از سر انسان برنميدارد و گاهي كه در جنگ جمع زيادي كشته ميشوند و يا با انبوه جانبازان در بيمارستان مواجه ميشوم و يا آمار اسراي فراوان دو طرف را كه سالها در اسارت به سر ميبرند ميبينم وسوسه اينكه مسلمانها در دو طرف كشته ميشوند و رنج ميبرند انسان را آزار ميدهد و با مقداري تفكر و استدلال اين وسوسه را دفع ميكنم. لابد ديگران هم چنين حالي دارند و مخصوص، اين وسوسه در مواقعي كه از جهتي احساس ضعف يا مشكل شدن كار جنگ پيش آمد ميكند بروز ميكند. مشكلات پيشروي ديروز و فشار هوايي بر شهرها و مردم غيرنظامي در روحيهام اثر گذاشته و امروز صبح دمغ و غمگين هستم و شايد به خاطر اينكه پس از ماهها تلاش و آماده كردن همه چيز براي عمليات سرنوشتساز به منظور ختم جنگ و اكنون علائم عدم تحقق اين هدف در اين عمليات باشد. راديو صداي آمريكا امروز صبح با اعتراف به پيشروي موذيانه بر زياد جلوه دادن تلفات ما و كم كردن تلفات عراق (برعكس واقعيت) نوعي عدم موفقيت را القاء كرد. معلوم است كه از سقوط احتمالي بصره و در نتيجه پيروزي اسلام و تضعيف با شكست بعث عراق نگرانند و موذيانه روحيه او را تقويت ميكنند. با آقاي خرازي براي مبارزه با اين خط انحرافي تبليغات مذاكره كردم و قرار شد در مصاحبه با خبرنگاران خارجي كه امروز ميآيند مطرح كنند. آقاي رفيقدوست گفت كه ديشب در جهت تحكيم خط پيشروي داشتيم. تلفني با عفت در منزل صحبت و احوالپرسي كردم. آقاي رفان فرمانده نيروي هوايي سپاه آمد. از بينيازي واحد موشكي از كمك ليبي و ديگران و شليك چند موشك بدست خودشان گفت و اجازه گرفت كه يك روز دو موشك متوالي به كاخ صدام بزند. موافقت كردم چون عراقيها اعلان كردهاند كه به قصد بمباران جماران به تهران حمله كردهاند و قرار شد يك سايت موشك زمين به هواي چيني در اصفهان ايجاد كنند و براي گرفتن موشك جديد به آقاي رياضي تاكيد كردم. عصر فرماندهان تيپ الغدير آمدند. گزارش عمليات اخير و موفقيتها و تلفات را دادند. لشكر المهدي و عاشورا نيز به همين ترتيب. سپس رفتيم بيرون اهواز؛ هواپيماهاي عراقي به اهواز حمله كردند و چند فروند موشك خوردند، يكي از آنها متلاشي شد و روي اهواز سقوط كرد ولي يك بمب در محل گلف ريختند. شب فرماندهان قرارگاه رمضان آمدند. از آمادگي نيروهاي نظامي مخالف عراق براي اجراي عمليات گفتند و براي باز كردن راه كمك به آنها استمداد نمودند. تلفني با آقاي خامنهاي درباره جنگ و نتيجه سفر آقاي ولايتي به ليبي كه منفي بوده و برنامه گفتن تكبير بر بامها براي تاييد از جنگ صحبت كرديم. به چند شهرمان حمله هوايي شده. پنجشنبه ٢ بهمن ١٣٦٥ / ٢١ جمادي الاول ١٤٠٦ ديشب عملياتي در جبهه نداشتهايم و امروز خبري براي پخش نداريم به خاطر بحران جنگ شهرها نيازمند خبر پيروزي هستيم. آقاي حسني سعدي آمد توضيحاتي درباره عدم توفيق در كربلاي شش و برنامه آينده داد. عراق پاتك در جزيره صالحيه انجام داده كه سركوب شده به آقاي رضايي گفتم بيشتر مواظب باشد عصر به اطراف شهر اهواز رفتيم براي رفع خستگي. تعداد زيادي هواپيماي عراقي كه گفته شده حدود شصت فروند بودند براي بمباران اهواز آمدند. سايت موشكيها كه پنج موشك به سوي آنها پرتاب كرد كه سه فروند آنها سرنگون شد و قطعات يك هواپيما در اطراف محل اقامت ما فرود آمد كه پاسداران به داخل آوردند. آقاي ذوالقدر فرمانده قرارگاه رمضان برنامه عمليات درون خاك عراق را توضيح داد. خلبابان آمدند براي بمباران عراق. آقاي علائي آمد جريان شليك موشك ساحل به درياي چيني به هدف تعيين شده در ساعت ٩ ديشب را توضيح داد. مدعي است موشك به هدف اصابت كرده. كويت اعلام كرده خمپارهاي ديشب در جزيره فيلكه منفجر شده. گويا خواسته محملي براي صداي انفجار معرفي كند و از اعلان آن براي پرهيز از ايجاد جو ناامني در آستانه كنفرانس اسلامي احتراض كرده. امروز عراق به بيش از ده شهر ما حمله كرده و بيش از دويست نفر را شهيد نموده است. با آيتالله خامنهاي تلفني صحبت كردم و پيشنهاد كردم اقدام براي ساختن پناهگاه شود. ظاهرا جنگ شهرها ادامه يابد. آقاي رضايي اطلاع داد امشب در منطقه كربلاي پنج عمليات خواهيم داشت و در كربلاي شش هم احتمالا حمله محدودي داريم. جمعه ٣ بهمن ١٣٦٥ /٢٢ جمادي الاول ١٤٠٦ از آقاي رضايي استفسار وضع عمليات ديشب را كردم. در محور جاده شلمچه به بصره پيشروي داشتهايم. در غرب كانال ماهي دشمن پاتك كرده و شكست خورده و اسير هم داده است. از گزارشها بوي قصد دخالت آمريكا عليه ما ميآيد و به احتمال بيشتر قصد ارعاب دارند. خبرنگاران خارجي امروز از محل فتح شده كربلاي پنج بازديد كردند. زود برده شدند كه قبل از فعال شدن هواپيماهاي دشمن برگردند. با همراهان به هفت تپه رفتيم به طور ناشناس جاي زيبايي است. از مزارع نيشكر و كارخانه و تلمبه خانه آبياري بازديد كرديم. همانجا يك هواپيماي ميگ بيست و پنج عراقي را ديديم كه به طرف اصفهان ميرفت (رفت و بمباران كرد و برگشت تقريبا ربع ساعت) آن قدر بالا رفته بود كه ضدهواييها تيرشان به آن نميرسيد. ساعت دو بعدازظهر به اهواز برگشتيم ناهار و نماز و اخبار و استراحت. از خط مقدم سوال كرديم معلوم شد در محور جزيره صالحيه پيشرفت داشتهايم و در محور ديگري عقب نشيني محدود و پاتكهاي شديدي دفع شده شرارت حمله به شهرها امروز كم بوده شايد به خاطر طوفاني بودن هوا. احمد آقا از تهران تلفني احوالپرسي كرد. شب با آقاي علائي درباره زدن موشك صحبت شد. شنبه ٤ بهمن ١٣٦٥ /٢٣ جمادي الاول ١٤٠٦ بعد از نماز صبح به اخبار راديو فارسي آمريكا گوش دادم رييسجمهور آمريكا در مورد توسعه جنگ به كشورهاي ديگر به ما هشدار داده و تصرف اراضي عراق را محكوم نمود. آقاي محسن رضايي آمد وضع جبهه را توضيح داد. برنامه ادامه عمليات را در كربلاي پنج و نيازها را گفت. ساعت هشت و پانزده دقيقه با اتومبيل به طرف تهران حركت كرديم از انديمشك به بالا باران ميباريد و در ارتفاعات خرمآباد تا اراك برف و كولاك بود. شهرهاي پل دختر و خرمآباد را به صورت تعطيل ديديم. ناهار را در كافه محقري در "زاغه" خورديم كه غذاي خوبي نداشت. ساعت نه و نيم شب به منزل رسيديم. امروز تهاجم عراق به شهرها محدود بود شايد به خاطر نامناسب بودن وضع هوا. انتهاي پيام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 444]
صفحات پیشنهادی
خاطراتي منتشر نشده از هاشمي رفسنجاني
خاطراتي منتشر نشده از هاشمي رفسنجاني آقاي سيدزاده آمد. گزارش وضع باختران را پس از بمباران و شايعه بمباران شيميايي كه منجر به خلوت شدن شهر شده داد و براي امكانات ...
خاطراتي منتشر نشده از هاشمي رفسنجاني آقاي سيدزاده آمد. گزارش وضع باختران را پس از بمباران و شايعه بمباران شيميايي كه منجر به خلوت شدن شهر شده داد و براي امكانات ...
خاطرات منتشر نشده هاشمي رفسنجاني
خاطرات منتشر نشده هاشمي رفسنجاني از صميم دل با خانواده پهلوي بد بوديم. به خاطر سوابق ضد روحاني و ضد ديني اينها. با جبهه ملي از اين جهت خوب بوديم كه اينها حركت ملي ...
خاطرات منتشر نشده هاشمي رفسنجاني از صميم دل با خانواده پهلوي بد بوديم. به خاطر سوابق ضد روحاني و ضد ديني اينها. با جبهه ملي از اين جهت خوب بوديم كه اينها حركت ملي ...
هاشمی: برخی خاطرات امام(ره) به دلیل مصلحت منتشر نشده است
هاشمی: برخی خاطرات امام(ره) به دلیل مصلحت منتشر نشده است-هاشمی: برخی خاطرات ... هاشمی رفسنجانی انقلاب را انقلاب ملت و شاخهای از اسلام و مکتب اهل بیت دانست.
هاشمی: برخی خاطرات امام(ره) به دلیل مصلحت منتشر نشده است-هاشمی: برخی خاطرات ... هاشمی رفسنجانی انقلاب را انقلاب ملت و شاخهای از اسلام و مکتب اهل بیت دانست.
ناگفتههای قطعنامه 598 از زبان هاشمی رفسنجانی
برای اولین بار در کتاب خاطرات سال 1367 اسناد، نامههای منتشر"> ... کتاب خاطرات 1367 آقای هاشمی رفسنجانی بسیاری از ابهامات و پرسشهای مطرح شده درباره مقطع پایان ...
برای اولین بار در کتاب خاطرات سال 1367 اسناد، نامههای منتشر"> ... کتاب خاطرات 1367 آقای هاشمی رفسنجانی بسیاری از ابهامات و پرسشهای مطرح شده درباره مقطع پایان ...
ناگفته های تازه هاشمی رفسنجانی
ناگفته های تازه هاشمی رفسنجانی-ناگفته های تازه هاشمی رفسنجانی گفت و گو با ... كه به زودی خاطرات سال 1367 جنابعالی منتشر میشود، خاطراتی كه تاكنون منتشر شده ...
ناگفته های تازه هاشمی رفسنجانی-ناگفته های تازه هاشمی رفسنجانی گفت و گو با ... كه به زودی خاطرات سال 1367 جنابعالی منتشر میشود، خاطراتی كه تاكنون منتشر شده ...
کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی توقیف شد
کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی توقیف شد-کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی ... هاشمی رفسنجانی نسبتهایی به امام راحل(ره) داده شده و منتشر گشته است، قرار است تا از چاپ ...
کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی توقیف شد-کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی ... هاشمی رفسنجانی نسبتهایی به امام راحل(ره) داده شده و منتشر گشته است، قرار است تا از چاپ ...
جوابيه دفتر هاشمي رفسنجاني به خبرگزاری فارس
خبرگزاري فارس، در ادامه انتشار خاطرات منتشر نشده ياران انقلاب اين بار ... مصاحبههاي اعضاي دفتر مطالعه و تدوين تاريخ ايران با هاشمي رفسنجاني بوده است ..... ما بايد ...
خبرگزاري فارس، در ادامه انتشار خاطرات منتشر نشده ياران انقلاب اين بار ... مصاحبههاي اعضاي دفتر مطالعه و تدوين تاريخ ايران با هاشمي رفسنجاني بوده است ..... ما بايد ...
افراد صلاحیت دار برای اظهار نظر درباره خاطرات هاشمی معرفی شدند
افراد صلاحیت دار برای اظهار نظر درباره خاطرات هاشمی معرفی شدند-افراد صلاحیت دار ... جلد از خاطرات منتشر شده اكبر هاشمي رفسنجاني از دوران مسئوليتهاي وي ميباشد و در ...
افراد صلاحیت دار برای اظهار نظر درباره خاطرات هاشمی معرفی شدند-افراد صلاحیت دار ... جلد از خاطرات منتشر شده اكبر هاشمي رفسنجاني از دوران مسئوليتهاي وي ميباشد و در ...
نا گفته های تازه هاشمی رفسنجانی
... های تازه هاشمی رفسنجانی-آینده گفت و گویی با هاشمی را به شرح زیر منتشر کرد: ... به زودی خاطرات سال ۱۳۶۷ جنابعالی منتشر میشود، خاطراتی که تاکنون منتشر شده ...
... های تازه هاشمی رفسنجانی-آینده گفت و گویی با هاشمی را به شرح زیر منتشر کرد: ... به زودی خاطرات سال ۱۳۶۷ جنابعالی منتشر میشود، خاطراتی که تاکنون منتشر شده ...
خاطره منتشرنشده از شهيد همت
خاطرات منتشر نشده هاشمي رفسنجاني. ... امام خوب در سطح امام، ما نبوديم ولي سعي ميكردم خودم در مسير راه يك قدري همت را بيشتر كنم در مسير امام سئوالات را از امام ميكردم.
خاطرات منتشر نشده هاشمي رفسنجاني. ... امام خوب در سطح امام، ما نبوديم ولي سعي ميكردم خودم در مسير راه يك قدري همت را بيشتر كنم در مسير امام سئوالات را از امام ميكردم.
-
گوناگون
پربازدیدترینها