واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: توجيه روشنفكرانهي پديده وحي
کسانيکه دستگاه وحي و نبوت را با بيان علمي و روشنفکرانه توجيه ميکنند دانشمنداني هستند که بواسطه اشتغال و انس به علوم مادي و طبيعي همه چيز جهان هستي را در انحصار قوانين طبيعت ميدانند و آخرين ريشه حوادث را نيز همان طبيعت فرض مينمايند و از اين روي قهرا اديان آسماني را پديدههاي اجتماعي خواهند دانست و با ميزاني که از ساير پديدههاي اجتماعي بدست آمده خواهند سنجيد چنانکه اگر يکي از نوابغ اجتماعي مانند کورش و داريوش و اسکندر خود را برانگيخته خدا و کار خود را ماموريت آسماني وتصميمات خود را فرمانهاي خدائي معرفي کند، توجيهي جز اصلاح اجتماعي نخواهد داشت. طبق توجيه روشنفکري پيغمبر اکرم (صلياللهعليهوآله) افکار پاکي که بذهنش خطور مي کرد سخن خدا ناميده و معنياش اينست که اين رشته افکار مانند افکار ديگرش از آن خودش و تراوش مغز خودش بود ولي اين افکار ويژه براي اينکه پاک و مقدس بود بخدا نسبت داده شد و بالاخره اين افکار نسبت طبيعي به پيغمبر اکرم (صلياللهعليهوآله) و نسبت تشريفي به خدا دارندما فعلا در صدد اثبات جهان ماوراء الطبيعه نيستيم و نيز باين دانشمندان نميگوئيم که هر علمي تنها در اطراف موضوع خود مي تواند نظر دهد و علوم مادي که از خواص و آثار ماده بحث مي کنند اثباتا و نفيا حق مداخله در ماوراء ماده ندارند. آنچه مي گوئيم اينست که توجيه سابق هر چه باشد بايد با بيانات قرآن مجيد که سند نبوت پيغمبر اکرم (ص)است و ريشه اصلي همه اين سخنان در آنست وفق دهد و تطبيق پذيرد ولي صريح قرآن برخلاف اين توجيه دلالت دارد و اينک ما يکي يکي از اجزاء اين توجيه را با آيات قراني ميسنجيم: سخن خدا طبق توجيه روشنفکري پيغمبر اکرم (صلياللهعليهوآله) افکار پاکي که بذهنش خطور مي کرد سخن خدا ناميده و معنياش اينست که اين رشته افکار مانند افکار ديگرش از آن خودش و تراوش مغز خودش بود ولي اين افکار ويژه براي اينکه پاک و مقدس بود بخدا نسبت داده شد و بالاخره اين افکار نسبت طبيعي به پيغمبر اکرم (صلياللهعليهوآله) و نسبت تشريفي به خدا دارند ولي قرآن مجيد صريحا و جدا در آيات تحدي، نسبت خود را بلفظه از پيغمبر اکرم (صلياللهعليهوآله) و از هر بشر ديگر به کلي نفي ميکند، مي گويد (سوره يونس آيه 38 سوره هود آيه 13) اگر سخن، سخن بشر است سخني همانند آن در هر بابي که قرآن سخن گفته از معارف اعتقادي و اخلاق و احکام و قصص و حکمت و موعظت بياورند و در اين باره از هر جائي که مي خواهند استعانت و استمداد جويند؛ و وقتيکه نتوانستند بدانند که سخن خدا است نه سخن بشر و اگر جن و انس (سوره اسري آيه 88) دست به دست هم داده براي اينکار قيام کنند نخواهند توانست نظير قرآن را بياورند. مي گويند (سوره بقره آيه 23 ) اگر مي گوئيد قران سخن محمد است از کسي ديگر که در مشخصات زندگي مانند او است يتيم تربيت نديده درس نخوانده نوشتن ياد نگرفته در محيط تاريکي مانند محيط جاهليت بزرگ شده مانند اين کتاب يا سورهاي از سورههاي آنرا بياوريد.مي گويد (سوره نساء آيه 82) چرا در آيات قرآني که در مدت بيست و سه سال نزول هيچگونه تغيير و اختلافي در اسلوب بيان و لفظ و معناي خود پيدا نکرده درست تدبر نميکنند و اگر سخن بشر نه سخن خدا بود قطعا محکوم نظام طبيعت ميشد و تحول و تغيير و اختلاف در آن پديد مي آمد. بديهي است که اين بيانات با نسبت تشريفي سازگار نيست و قرآن را تنها کلام خدا معرفي ميکند. گذشته از اين قرآن مجيد در صدها آيه معجزاتي خارق عادت که با نظام عادي طبيعت قابل توجيه نيست اثبات مي کند که پيغمبران بواسطه آنها نبوت خود را اثبات مي کردهاند و اگر نبوت همان نداي وجدان و وحي آسماني به معني افکار پاک بشري بود اقامه حجت و استمداد از معجزه معنائي نداشت.برخي از نويسندگان روشنفکر اين معجزات صريحه را با يک وجوه خنده داري تاويل ميکنند ولي هر خوانندهاي بتوجيهاتشان مراجعه نمايد ترديد نخواهد داشت که مدلول قرآن مجيد غير از آنست که اين دانشمندان ميگويند. قرآن مجيد در صدها آيه معجزاتي خارق عادت که با نظام عادي طبيعت قابل توجيه نيست اثبات مي کند که پيغمبران بواسطه آنها نبوت خود را اثبات مي کردهاند و اگر نبوت همان نداي وجدان و وحي آسماني به معني افکار پاک بشري بود اقامه حجت و استمداد از معجزه معنائي نداشت.منظور ما در اينجا اثبات امکان تحقق معجزه و خارق عادت يا اثبات صحت نقل قرآن نيست بلکه مطلوب اينست که قرآن براي انبياء گذشته مانند صالح و ابراهيم و موسي و عيسي صريحا معجزاتي اثبات مي کند و اين قصه هائي که حکايت مي کند جز خرق عادت محملي ندارد و البته براي اثبات نداي وجدان اقامه معجزات لزوم ندارد. منبع:مطهري، مرتضي، قرآن در اسلام صفحه 66
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 227]