واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > کثیریان، کیوان - اگریادتان نمیآید چند وقت است یک فیلم شهری درست و حسابی یا یک فیلم معمایی جاندار ندیدهاید، بدانید که حسن فتحی یکیاش را ساخته است. "کیفر" بدون آنکه از واقعیتهای دوروبر ما زیاد فاصله بگیرد، دنیای پیچیده، خشن و بیرحم این روزهای ما را نمایشی کرده است. جوانی قرار است با کشف حقیقت، خودش را از اتهاماتی تبرئه کند. اودر ابتدا متهم و حتی مجرم است ولی در ادامه در می یابد که قربانی مناسباتی پیچیده در دنیای ترسناک خلافکاران شده است، او به مناطق ممنوعه و پرخطر سر می کشد، در شهر پرسه می زند و در نهایت با کشف تکه تکه های حقیقت، نوع نگاهش به آدم ها دستخوش تغییر می شود ودر انتها دیگر آن جوان اول قصه نیست چرا که برای کشف حقیقت بهای سنگینی پرداخته و به بلوغی تلخ رسیده است.سیامک پشت چهره صمیمی دوستانش، پلیدی هایی یافته که اورا آگاه تر از ابتدای فیلم کرده است و به واقع قربانی فضای پر سوء تفاهمی است که در اطرافش وجود دارد؛ قربانی شرایطی شده که خود در به وجود آمدنش نقشی نداشته است واز این رو شمایل یک قهرمان تنها را روی پرده ترسیم میکند.کتک خوردنش در رینگ بوکس هم کنایه ای است از بی رحمی جامعه خشن امروز که قهرمان معاصر ما را با تمام مولفه های امروزی اش، خونین و مالین کف رینگ پهن میکند. سیامک هرگز اقدام خشونت آمیزی نمیکند، نه قهرمانی رویین تن است و نه ذهن خلاق و هوش خارق العادهای دارد. یکی از ماست. ترس ها و سرگردانی هایش آشناست، شجاعت هایش نیز. استیصالش را میفهمیم و به کلی همراهش میشویم. همراه ما گرهها برایش گشوده میشوند، همزمان با ما رازها برایش فاش میشوند و کاری را انجام میدهد که اگر خود ما به جای او بودیم جز آن نمیکردیم. شخصیت ها در کیفر پرداخت درستی دارند. روشن بودن انگیزه شخصیتها از مهم ترین نکاتی است که در شخصیت پردازی کیفر مراعات شده و شخصیت ها به اندازهای خود را افشا میکنند که تعلیق لازم داستان حفظ شود و موتور محرک پیشبرد روایت نیز از کار نیفتد.سیامک، سپیده، پدر و مادر سیامک ، برادران سپیده و بهویژه برزو ازجمله کاراکترهایی هستند که به اندازه پرداخت شدهاند و به قدر تاثیرشان بر قصه و نیاز داستانی، از درام سهم میبرند؛ نه بیشتر و نه کمتر. بهخصوص برزو که منفیترین شخصیت فیلم است و به مثابه یک ضد قهرمان، سایهاش بر تمامی فیلم گستردهاست.بدون شک نقش مهسا گل انگبین در چارچوب همین " کیفر" می توانست به یک زن اغواگر موثر با ویژگی های خاص آن بدل شود و پیچیدگیهای روایت را بیشتر کند که ظاهرا فتحی عامدانه از آن اجتناب کرده است. به همین خاطر، رابطهاش با سیامک، جمال وحتی مشایخ تا حدی بلاتکلیف و کم رمق به نظر می رسد. دیالوگ نویسی روان و حساب شده، زمینه دار بودن رخدادها و ریتم مناسب اتفاقات در فواصل مشخص از ویژگی های بارز فیلمنامه و فیلم کیفر است. اطلاعات بسیار حجیمند اما این اطلاعات هماهنگ با پیشروی خط روایت، به تدریج افشا و به بدنه فیلم تزریق می شوند تا ضمن آنکه به فیلم ریتم تند و مطبوعی می بخشد تماشاگر را دائما با فیلم همراه نگاه دارد.گرچه حداقل در سه نقطه، این اطلاعات به صورت انبوه و یکجا با روایتگری مستقیم منتقل می شوند. یکی در فصل ملاقات سیامک با اسمال چارلی که بخش مهمی از وقایع ژاپن و جنایات برزو رو می شود و سیامک را به شناختی دقیق تر از برادرمعدومش میرساند و همچنین برای نخستین بار نام ابی بن بست هم شنیده میشود ودومی در سکانس ماقبل پایانی فیلم که پاسخ تمام سوالات باقیمانده را از زبان جمال فابریک و نانامی میشنویم.سکانس مواجهه سپیده و سیامک حین اسباب کشی و مرور خاطرات نیز تقریبا چنین وضعیتی دارد وصراحت انتقال اطلاعات کمی بیش از اندازه از آب در آمده است. ناگفته نماند تصویراغراق آمیزی که اسمال ازهیبت هیولایی به نام ابی بن بست برای ما و سیامک ترسیم میکند اختلاف فاحشی با واقعیت او دارد وگرچه ظن تماشاگر را کمتر به سمت جمال هدایت میکند و تقویت کننده تعلیق فیلم است اما با لو رفتن تصویر ابی، این تفاوت توی ذوق میزند. سکانس پایانی " کیفر" را جدا از نگاهی که میان سیامک ومهسا رد وبدل میشود دوست ندارم. مواجهه سپیده با نانامی در فرودگاه وصله ناجوری به حساب میآید، حتی حس برانگیز هم نیست. داستان کیفر نیازی به این مواجهه ندارد. ضمن آنکه بازی بی رمق بازیگر ژاپنی در مقابل بازی پرحس وحال مریلا زارعی فضای مرده ای در انتهای فیلم خلق میکند و ضرب پایان بندی را میگیرد.فتحی در سومین اثر سینمایی اش داستانی معمایی با رگه های عاشقانه را با کمترین لکنت روایت میکند. گرچه در فیلم، عناصر کمتر آشنایی همچون آیین های ژاپنی به چشم میخورد اما از عناصر بومی هم غفلت نشده است. فتحی و فیلمنامه نویس کاربلدش - علیرضا نادری - در همکاری تازه شان نشان دادند کم کم به درک متقابل بالایی دست یافتهاند و میتوان امیدوار بود راهی که فتحی برای فعالیتش در سینما انتخاب کرده، هم مخاطب خاص را راضی کند و هم مخاطب عام را. "کیفر" اگر درست اکران شود و خوب دیده شود می تواند الگویی برای سینمای سرگرم کننده، سالم و استاندارد تجاری ایران به حساب آید.این مطلب در شماره اول تیرماه ماهنامه 24 به چاپ رسیده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 519]