واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: مروري گذرا بر سير مبارزات و حركتهاي انقلاب اسلامي و همچنين مروري بر نوشتههاي محققان، رهبري امام خميني(ره) را در اين انقلاب به سه صورت و در سه نقش ميتوان مورد بررسي قرار داد. ** امام خميني (ره) به عنوان رهبر كاريزماتيك بيشك اگر بتوان مصداقي براي نظريه كاريزماي وبر در جهان معاصر سراغ گرفت، رهبري امام خميني(ره) در انقلاب اسلامي ايران برجستهترين مورد آن خواهد بود. امام راحل در سراسر دوران رهبري خود هميشه قبل از آنكه دستوري صادر كنند، مقدمات لازم را براي پذيرش آن براي مردم فراهم ميكردند و با ارايه دلايل آن، مردم را درباره اتخاذ آن تصميم قانع ميكردند، در حالي كه در يك رابطه مبتني بر شيفتگي، جايي براي ارايه دليل و قانع كردن مردم وجود ندارد. حتي در مواردي كه عموم مردم نظري غير از نظر امام(ره) داشتند، ايشان بهجاي آنكه از نفوذ فكري و روحي خود براي پيشبرد نظريه خود استفاده كنند، تأمل ميكردند و اجازه ميدادند نظر مردم اعمال شود و در عمل، درستي يا نادرستي آن به اثبات برسد. حال اگر بخواهيم ويژگيهاي يك رهبر كاريزما را با ويژگيهاي شخصي امام(ره) قياس كنيم، نتيجه ميگيريم با وجود اينكه ويژگيهاي امام(ره) ميتواند به عنوان يك رهبر كاريزما مطرح شود اما با وجود علايق فوقالعاده تودههاي مردم به ايشان، رابطه رهبري و مردم در انقلاب اسلامي مبتني بر اقتدار كاريزماتيك نبوده است. ** امام خميني (ره) به عنوان مرجع تقليد در تاريخ معاصر ايران نقش مراجع تقليد در شكلدهي و پيروزي انقلاب اسلامي غيرقابل انكار است. از يك طرف به دليل آنكه نياز به پاسخ به مسايل شرعي يك نياز دايمي و هميشگي از جانب شيعيان است، مراجع تقليد همواره مستقيم و يا غيرمستقيم به مردم دسترسي داشته و از نيازها و مسايل آنان مطلع بودهاند. در مقالهاي با عنوان نهاد مرجعيت در دوران نهضت و نظام امام(ره) دو بعد داشتند؛ از يك سو مرجع تقليد بودند و از سويي ديگر مصلحي مبارز و آزاديخواه و در يك كلام مرجع مصلح راز موفقيت امام(ره) همين نكته است. نفوذ و اعتبار امام (ره)بر پايه مبناي تقليد و زبان رهبري ايشان نيز زبان تكليف و مردم با اين مبنا و اين زبان انس ديرينه داشتند. در بررسي زندگي سياسي امام خميني (ره) و دوران 25 ساله رهبري انقلاب اسلامي، مواردي از ايفاي چنين نقشي مشاهده ميشود. ايشان در تمام دوران مبارزات و رهبري انقلاب در موارد بسيار معدودي از چنين موقعيت و اختياراتي استفاده كردهاند و آن هم زماني بود كه با اصول و موازين اسلامي برخورد ميشد. به بيان كليتر امام خميني (ره) از صدور فتوا براي پيشبرد اهداف نهضت انقلاب اسلامي كمتر استفاده ميكردند، حتي در طول دوران جنگ تحميلي با آنكه ميتوانستند با صدور يك فتوا، اكثر مردم را به حضور در جبهه ملزم و متعهد كنند، اما ترجيح دادند مردم با آگاهي و داوطلبانه در جبهههاي جنگ حضور يابند. لذا شواهد ياد شده نشان ميدهد كه احراز مقام مرجعيت براي امام خميني (ره) به اين معنا نبوده كه ايشان در هر موضوع بزرگ و كوچك اجتماعي يك فتواي شرعي صادر و مردم را از اين طريق ملزم به اجراي آن كنند. ** امام خميني (ره) به عنوان مرشد و آگاهي دهنده از مطالعه دقيق زندگي امام(ره) و نوع برخورد ايشان با مردم ميتوان به اين نتيجه رسيد كه با وجود شيفتگي شديد مردم نسبت به ايشان، رابطه مردم و امام(ره) هيچگاه به شكل يك تقليد صرف و كوركورانه نبوده است و با وجود قدرت عظيمي كه مقام مرجعيت به ايشان ميداده، رفتار ايشان هيچگاه به صدور حكم شرعي منحصر نميشده است، بلكه در تمام مراحل قبل و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، ايشان به عنوان يك معلم و مرشد با مردم برخورد ميكردند. امام خميني (ره) در برخورد با مردم بر نقش زيربنايي فرهنگ تأكيد بسيار داشتند و ميفرمودند: فرهنگ مبدأ همه خوشبختيهاي ملت است و آن چيزي كه ملتها را ميسازد، فرهنگ صحيح است. در ادامه به برخي بيانات امام خميني(ره) در مقاطع مختلف زماني به دليل اهميت آن مطالب مي پردازيم : - اگر به من بگوييد خدمتگزار، بهتر از اين است كه بگوييد رهبر؛ رهبري مطرح نيست، دمتگزاري مطرح است. اسلام ما را موظف كرده كه خدمت كنيم. - دولت در حكومت اسلامي در خدمت ملت است و بايد خدمتگزار ملت باشد. - كشاورزان و كارگران اساس استقلال كشور هستند، همانطور كه سرحدات را قواي مسلح نگهداري ميكنند، شما (كشاورزان) متن كشور را از وابستگي حفظ ميكنيد. - آن چيزي كه روحانيون هرگز نبايد از آن عدول كنند و نبايد با تبليغات ديگران از ميدان بهدر روند، حمايت از محرومين و پابرهنههاست، چرا كه هر كسي از آن عدول كند، از عدالت اجتماعي اسلام عدول كرده است. - اين پايينشهريها و اين پابرهنهها به اصطلاح شما اينها ولي نعمت ما هستند. - زنان، مردان شجاع را در دامن خود بزرگ ميكنند، قرآن كريم انسانساز و زنان نيز انسانسازند. اگر زنان شجاع و انسانساز از ملتها گرفته شوند، ملتها به انحطاط كشيده ميشوند. قوانين اسلام همه به صلاح زن و مرد است. زن بايد در مقدرات اساسي مملكت دخالت كند. تهرام/پ/ /1556/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 967]