واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: سرطان سینه شايعترين سرطان زنان است و تعداد مبتلايان به اين سرطان در ايران و ساير كشورها روزبهروز در حال افزايش است. از سوي ديگر، عدم تشخيص و درمان ديرهنگام سرطان سینه مبتلايان را به كام مرگ ميكشاند و ارتقاي سطح آگاهي زنان و توجه آنان نسبت به خطرات جدي بيماري عاملي براي كنترل آن است. دكتر محمدعلي محققي، رئيس مركز تحقيقات انستيتو كانسر، در اين خصوص ميگويد: «سرطان پستان رايجترين بيماري بدخيم زنان در دنيا و ايران است، بهطوريكه در سال 2000 ميلادي 4 ميليون نفر به سرطان سینه مبتلا بودند و 24 تا 32 درصد سرطانهاي بدخيم زنان در دنيا از نوع سرطان پستان است. در همين زمان، 6/25 درصد سرطانهاي بدخيم زنان ايران نيز از نوع سرطان پستان بوده و اين بيماري اولين علت مرگ و مير ناشي از سرطان در بين زنان ايراني بوده است.» وي شيوه و عادات زندگي، توارث و سابقة فاميلي سرطان پستان در بستگان درجة اول را از عوامل مؤثر در بروز سرطان پستان دانست و گفت: «اگر افراد مبتلاي فاميل قبل از 40 سالگي مبتلا شده باشند يا اينكه سرطان پستان در يك مرد عضو خانواده اتفاق افتاده باشد، افراد مؤنث آن خانواده بايد تحت مراقبت بيشتري قرار گيرند. همچنين اگر خانمي به سرطان تخمدان مبتلا شده باشد يا همزمان سرطان پستان و تخمدان در او بروز كرده باشد، خود و بستگان درجة يك خانواده بايد تحت مراقبت قرار گيرند. ضمن اينكه كيستهاي تخمداني (سندروم تخمدان پليكيستيك) فينفسه خطر سرطان پستان را افزايش نميدهد، ليكن فرد بايد از نظر سرطان پستان تحت مراقبت قرار گيرد.» محققي در زمينة عوامل خطرزاي مؤثر در بروز سرطان پستان گفت: «عوامل خطر به دو دستة قابل پيشگيري و غيرقابل پيشگيري تقسيم ميشوند. عوامل خطر غيرقابل پيشگيري شامل عوامل توارثي، سابقة فاميلي و عواملي است كه بهسهولت قابل دسترسي نيستند. عمدة عوامل خطر قابل پيشگيري هم مربوط به عادات، الگوها و رفتارهاي زندگي، بهويژه رفتارهاي مخاطرهآميز غذايي نظير دريافت كالري زياد (مصرف چربيهاي اشباعشده) و بيتحركي است كه منجر به افزايش وزن ميشود. چرا كه، به موازات صنعتي شدن و زندگي شهرنشيني، ميزان تحرك در شهرهاي بزرگ كاهش يافته و هرچه فعاليت فيزيكي كم شود و دريافت كالري و چربي افزايش يابد، احتمال خطر بيشتر ميشود. هورمونها نيز گروهي از فاكتورهاي خطرزا هستند، زيرا سرطان پستان بيماري وابسته به هورمون است. بهطوريكه اگر هورمونهاي جنسي مؤنث وجود نداشت، سرطان پستان ايجاد نميشد. بنابراين، همة عواملي كه باعث تماس طولانيتر و شديدتر بافت سينه با هورمونهايي نظير استروژن، پروژسترون و هورمونهاي زنانه ميشود احتمال خطر را افزايش ميدهد.» وي اضافه كرد: «افرادي كه قاعدگي زودرس و يائسگي ديررس دارند، افرادي كه ازدواج نكردهاند يا اولين بارداريشان بعد از 35 سالگي رخ داده است بيشتر در معرض خطر ابتلا به سرطان پستان هستند. همچنين مصرف هورمونهاي زنانه، مثلا ً به شكل قرصهاي جلوگيري از بارداري، احتمال خطر را افزايش ميدهد. با وجود اين، هيچيك از عوامل بهتنهايي اثرگذار نيست و مجموعهاي از عوامل زمينة ابتلا به سرطان پستان را فراهم ميكند. بنابراين، آموزش صحيح جامعه و بهويژه زنان، اطلاعرساني دقيق و آموزشهاي بهداشتي مؤثر واقع ميشوند و از بروز بسياري از موارد ابتلا پيشگيري ميكنند.» رئيس مركز تحقيقات انستيتو كانسر به زنان توصيه كرد كه در صورت مشاهدة سفتي يكطرفة پستان، وجود تودة قابل لمس در پستان، توكشيدگي و خارش نوك پستان، ترشح خودبهخود از نوك پستان (بخصوص ترشح خوني)، بزرگي غدد زير بغل، تغيير در اندازة پستان و هرگونه تغيير در رنگ پستان، به پزشك متخصص زنان يا جراح مراجعه كنند. وي اضافه كرد: «زناني كه در دهة سوم و بالاتر زندگي هستند بايد خودآزمايي پستان را به صورت مرتب انجام دهند، با دستورالعملهاي سادهاي كه براي همه قابل دسترسي است. ضمن اينكه مراكزي وجود دارد كه خودآزمايي را به زنان آموزش ميدهد، زيرا خودآزمايي موجب تشخيص زودرس سرطان پستان ميشود و اگر در دهة 40 و 50 زندگي با معاينة باليني توأم شود، در صورت تشخيص سرطان، ميتوان با حفظ عضو و بدون نياز به درمانهاي پيچيده و معلوليتهاي شديد، بيماري را كنترل كرد.» وي با بيان اين مطلب كه درحالحاضر درمان سرطان پستان مطابق با استانداردهاي بينالمللي است، گفت: «شيوة درمان سرطان در مراكز علمي و دانشگاهي مطابق با آخرين استانداردهاي بينالمللي است بهروش غدد لنفاوي پيشغراول، كه منجر به معلوليت كمتر و برداشت كمتر غدد لنفاوي است. هرچند كه، اگر روشهاي درماني راديوتراپي، شيميدرماني و هورموندرماني به صورت صحيح، اصولي و علمي بهكار برده شود و به حفظ عضو و درمان كامل منجر شود، ناگزير از شيوة جراحي (قطع عضو و برداشتن پستان) استفاده ميشود. هرچند، با توجه به توسعة روشهاي بازسازي پستان در كشور، مشكلات ناشي از ماستكتومي (برداشت پستان) مرتفع شده است.» وي تصريح كرد: «متأسفانه در كشور پروتكلي در زمينة سن انجام ماموگرافي موجود نيست، زيرا ابزار مورد نياز آن در تمامي نقاط كشور وجود ندارد. بنابراين به گروههاي پرخطر، نظير زنان بالاي 40 سال، زناني با سابقة فاميلي ابتلا به سرطان پستان و دهانة رحم، مصرفكنندگان داروهاي سركوبكنندة دستگاه ايمني و كساني كه سابقة راديوتراپي در ناحية سر و گردن و قفسة سينه دارند توصيه ميشود كه مرتباً از طريق غربالگري به شيوة ماموگرافي از نظر ابتلا به سرطان پستان بررسي شوند و در صورت دسترسي، هر 2 سال يك بار و در غير اين صورت، هر 3 سال يك بار ماموگرافي انجام دهند. ليكن توصية متخصصان هر 2 سال يك بار است كه به علت نبود امكانات لازم در تمامي استانها نميتوان آن را به كل كشور تعميم داد. ضمن اينكه مشخص هم نيست كه دستاورد نهايي آن كاهش مرگومير ناشي از سرطان پستان باشد.» به گفتة يكي از محققان، سن انجام دادن ماموگرافي 40 سالگي به بعد است و در هيچ شرايطي قبل از آن توصيه نميشود. رئيس مركز تحقيقات انستيتو كانسر ميانگين سني ابتلا به سرطان پستان را 47 سال دانست و گفت: «سن ابتلاي زنان ايراني به سرطان پستان نظير كشورهاي جنوب شرقي آسياست. ليكن تفاوتهايي كه در آمارها ديده ميشود ناشي از تراكم سني جمعيت است. زيرا جمعيت جوان كشور از ميانسالان و كهنسالان بيشتر است. بنابراين تعداد موارد ابتلا به سرطان پستان در كشور بيشتر در دهة چهارم زندگي ديده ميشود.» وي شيوههاي مؤثر براي مهار سرطان پستان را پيشگيري اوليه با هدف تشخيص زودرس، درمانهاي صحيح و اصولي، و در صورت نياز، بازتواني و بازسازي عضو در بيماران درمانشده دانست و افزود: «اتخاذ راهكارهاي صحيح و راهبردهاي اصولي به كنترل مناسب ميزان بيماري منجر ميشود.» وي با بيان اين مطلب كه طرح غربالگري سرطان پستان در نظام شبكههاي بهداشتيـدرماني شعاري بيش نيست، عنوان كرد: «بحث غربالگري بيماري در سطح جامعه و ادغام آن در نظام شبكه به كاهش ميزان مرگومير و افزايش كيفيت زندگي افراد مبتلا منجر ميشود. سنجش اين موارد نيز از طريق راهكارهاي علمي امكانپذير است و به صورت آزمايشي در قالب چند برنامه در حال اجراست. يكي از اين برنامهها غربالگري براساس ماموگرافي در سطح جمعيت است و با همكاري مركز تحقيقات سرطان دانشگاه علوم پزشكي تبريز در يكي از شهرهاي آذربايجان شرقي اجرا خواهد شد. ليكن، آنچه در سطح شبكههاي بهداشتيـدرماني مطرح است پايهگذاري برنامههايي براساس ظرفيتهاي فعلي نظام شبكه است.» وي ادامه داد: «درحالحاضر، طرح بيمة روستايي و پزشك خانواده در كشور توسعة خوبي داشته و، در سطح روستاها، ماماها ميتوانند در كنار پزشكان در اين طرح خدمت كنند و وظيفة تشخيص زودرس سرطان پستان را در زنان روستايي بر عهده داشته باشند. بنابراين، اين مسئله نيازمند برنامههاي جامع و فراگير آموزشي و حمايت وسيع نظام سلامت كشور است.» رئيس مركز تحقيقات انستيتو كانسر كشور در خاتمه تأكيد كرد: «حفاظت از زنان در برابر ابتلا به سرطان پستان مستلزم داشتن برنامههاي كشوري است. با توجه به اينكه چندين هزار زن در كشور با اين بيماري دست و پنجه نرم ميكنند يا دوران نقاهت را ميگذرانند توجه به كيفيت زندگي اين گروه بسيار حائز اهميت است و بايد تسهيلاتي براي برخورداري آنان از زندگي بهتر فراهم شود. بر اين اساس، كنترل سرطان بهطور عام و كنترل سرطان پستان بهطور خاص برنامهاي است كه بايد در نظام بهداشتي ادغام شود و مديريت و هدايت صحيح آن بهتدريج به تشخيص زودرس و درمان بهموقع بيماري منجر ميشود.»■ * كارشناس بهداشت عمومي زنان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 837]