تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):خداوند اجابت دعاى مؤمن را به شوق (شنيدن) دعايش به تأخير مى اندازد و مى گويد: «صداي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833370503




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. آفتاب يزد «نگراني از يك تصميم پليس!‌» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفتاب يزد است كه در آن مي‌خوانيد؛در سال‌هاي گذشته يكي از پديده‌هاي خطرناك و ضد امنيتي در كشور، سوء استفاده از لباس و عناوين انتظامي توسط افرادشياد و سوء استفاده‌گر بوده است. البته گاه به گاه نيز كساني با فرصت طلبي از موقعيت‌هاي شغلي خود، ناامني آفريده‌اند كه اگرچه تعدادسوء استفاده گران نسبت به مجموعه پرسنل زحـمـت‌كش و خدوم انتظامي قابل توجه نيست، اما چه كسي است كه نداند خطريك مامور قلابي يا مامور سوء استفاده‌گر براي مردم چقدر است و احساس ناامني ناشي از وجود چنين سوء استفاده‌گراني تا چه حد آزاردهنده است؟ به خاطر همين نگراني‌ها فرماندهان انتظامي و مراجع قضايي نهايت تلاش خود را به كا ر مي‌گيرند تا اولاً احتمال جعل عنوان و لباس پليس به حداقل برسد و ثانياً مجازات سنگين ماموران خاطي، امكان وسوسه ساير ماموران براي ارتكاب تخلف را به حداقل برساند. در سال‌هاي اخير اراده‌اي در نـيروي انتظامي وجود داشته است كه رسيدن به هدف دوم - كاهش تخلف ماموران انتظامي - را تسهيل كند. برهمين اساساز سوي فرماندهان نيروي انتظامي اخباريدر خصوص اخراج گسترده ماموران متخلف در اختيار رسانه‌ها قرار گرفته و قوه قضائيه نيز احكام سنگين - در حد اعدام - براي بعضي ماموران متخلف صادر كرده است. در چـنـيـن شـرايـطي به نظر مي‌رسد هر اقدامي كه راه را براي سوء استفاده‌گران باز نمايد هم بر دغدغه‌هاي مردم مي‌افزايد و هم ثمره تلاش‌هاي گسترده انتظامي و قضايي براي جلوگيري از تخلف يا تقلب ماموران و مامور نماها را از بين خواهد برد. روز گذشته يك مقام عاليرتبه نيروي انتظامي با اشاره به جلب همكاري بسيج براي تامين امنيت اجتماعي اظهار داشته است: موضوعي كه بسيج را از ديگر نيروها متمايز مي‌كند اين است كه آنها مي‌توانند از امكانات مردم بهره‌مند شوند، يعني نيروهاي بسيجي مي‌توانند از خودروهاي شخصي خود و يا خودروهاي سازماني در گشت‌زني‌ها استفاده كنند. البته تا زماني كه اين گروه از بسيجيان ماموريت گشت‌زني براي كمك به ماموران رسـمـي و تـابلودار انتظامي داشته باشند، استفاده از همكاري آنها بلامانع و بلكه لازم است. اما آيا فرماندهان نيروي انتظامي به اين موضوع انديشيده‌اند كه استفاده از خودروي شخصي براي كساني كه طبق اعلام اخير، حق دستگيري افراد را دارند چه پيامدهايي خواهد داشت؟ اين مقام محترم انتظامي چند لحظه خود را به جاي مردم عادي بگذارد كه شب‌ها به دلايل گوناگوني ناچارند در خيابان‌ها تردد كنند. اگر يك اتومبيل شخصي، آنان را تعقيب كرد و خواستار توقف و بازرسي خودرو شد، مردم چه تكليفي دارند؟ آيا بايددر يك نقطه خلوت و در تاريكي شب(12 ‌ شب تا 6‌ صبح) بايستند و از تعقيب كنندگان، حكم قانوني درخواست كنند؟ اگر اتومبيل مورد نظر، حامل عده‌اي از مامورنمايان سوء استفاده‌گر باشد آيا هـمـين توقف، فرصت كافي براي ارتكاب اقدامات مجرمانه ضد امنيتي فراهم نمي‌كند تا جان، مال و ناموس عده‌اي از شهروندان را مورد تعرض قرار دهند؟ فرمانده محترم انتظامي تاكيد كرده است كه اين گروه از بسيجيان، بايستي لـبـاس مـشخص، حكم ماموريت و كارت شناسايي به همراه داشته باشند. اما مگر چند درصد مردم از توانايي‌ كافي براي تشخيص صـحـت يـا جـعلي بودن كارت‌ها و احكام ماموريت برخوردارند؟ ضمن آنكه بسياري از تخلفات زماني اتفاق خواهد افتاد كه عده‌اياز مردم ناچار شوند براساس درخواست يك خودرو شخصي تعقيب كننده توقف نمايند و در مرحله بعد لباس، حكم و كارت تعقيب كنندگان را شناسايي نمايند! از سوي ديگر حتي اگر اين مسئله بتواند فضا را براي معدودي از مأموران مساعد كند كه تحت تاثير اغواهاي شيطاني، حقوق ديگران را به خطر بيندازند زيان وارده به احساسامنيت مردم و اعتبار نهاد مردميو مـحبوب بسيج در حدي است كه حتي احتمال آن بايستي موجب انصراف از اتخاذ چنين تصميمي شود. كيهان «روانشناسى يک مبارزه» عنوان يادداشت روز روزنامه ي كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در آن مي‌خوانيد؛ ميان «واقعيت» و «تلقين» تفاوتي هست که روانشناسان اغلب به آن توجه کرده اند. واقعيت داراي محتواي شناختي (معرفتي) است يعني از چيزي در جهان بيروني حکايت مي کند اما تلقين فقط داراي يک محتواي رواني است که سعي مي کند جايگزين واقعيت شود. افراد و البته جوامع و نهادهاي سياسي زماني به تلقين روي مي آورند که واقعيت مورد نظر آنها مفقود باشد و امکان بوجود آوردن آن هم مهيا نشود. تحت اين شرايط، فرد -يا جامعه و نهاد سياسي- روي خودش«عمليات رواني» مي کند، يعني سعي مي کند به خود بقبولاند موضوع مد نظر آنها «واقعي» است ولو اينکه خود خوب مي دانند واقعيتي در کار نيست و همه چيز به تلاش براي دستکاري در الگوهاي ذهني خود و ديگران باز مي گردد. به عنوان يک پديده فردي، تلقين شايد خصوصيت جدانشدني همه انسان ها باشد که ممکن است هر کسي بيش و کم در مقطعي از زندگي و در مواجهه با حادثه اي آن را ضروري بيابد. بالاخره هميشه همه آنچه آدمي به آن نياز دارد واقعا موجود نيست و گاهي بايد خود را فريفت. اين مقدار اشکالي هم البته ندارد. قصه زماني جالب توجه مي شود که گروه ها و شخصيت هاي سياسي که قاعدتا بايد رفتار خود را بر مبناي دقيق ترين ارزيابي ها از واقعيات بنا کنند، دست به دامن عمليات رواني بر روي ديگران و حتي خود بشوند و دائما تلاش کنند چيزي را به خود و مردم تلقين کنندکه مي دانند واقعيت ندارد. اگر چنين رفتاري از اندازه خارج شود، به وضعيت ناگواري خواهد انجاميد. فرايند فريب دادن خود و نشاندن آرزوها به جاي واقعيت اگر فراگير شود به ايجاد شکافي بزرگ ميان «آنچه واقعا هست» و «آنچه دوست داريم باشد» منجر مي شود و اين در مدت زمان کوتاهي مي تواند به يک غافلگيري بزرگ ختم شود. غافلگيري که ديگر نمي توان از نتايج آن گريخت و به خود و ديگران تلقين کرد: «واقعيت ندارد»! درست مثل مرد تشنه اي که سخت محتاج آب است و چون آبي نمي يابد دائما به خود تلقين مي کند که آب خورده و سيراب است. چنين فرد متوهمي فقط تا زماني مي تواند به اين کلاه گذاشتن سر خود ادامه دهد که تشنگي او را از پا درنياورده و همچنان زنده باشد، والا وقتي از تشنگي مرد، ديگر نمي تواند به خود تلقين کند که «زنده است»! آنجا واقعيت، خود را به مجاز تحميل خواهد کرد. نويسنده اين سطور ماه هاي طولاني با دقت تحرکات انتخاباتي داعيه داران اصلاحات را مطالعه و در آنها تامل کرده است و اکنون که مي خواهد کليت اين فضا را در يک جمله خلاصه کند عبارتي مناسب تر از «عمليات رواني همه روي همه» پيدا نمي کند. نوعي فضاي مجازي هست که اصلاح طلبان ماه هاست درون آن زندگي مي کنند و سعي مي کنند همه پديده هاي سياسي حال و حتي آينده را با استفاده از چارچوب هاي آن تحليل کنند. اين فضاي مجازي قبل از هرچيز به دليل بازسازي ذهني واقعياتي شکل گرفته که در جهان واقعي موجود نيستند. نوعي تلقين سازمان يافته و شبکه اي در ميان اصلاح طلبان وجود دارد که سعي مي کند کمبود واقعيت را منظما با مجاز پر کند تا ولو واقعيات در مسيري ديگر در حرکت هستند هواداران اصلاحات به لحاظ رواني خود را نبازند و امکان ادامه مسير از دست نرود. اين روش کار را بهتر از هر جاي ديگر در بازي مي توان ديد که اصلاح طلبان تندرو خصوصا سازمان مجاهدين، حزب مشارکت و بخشي از مجمع روحانيون و حزب کارگزاران با محمد خاتمي آغاز کرده اند و هر روز پرده جديدي از آن آشکار مي شود.  واضح ترين واقعيت درباره خاتمي براي کساني که منتظرند تا او داستان « مي آيم، نمي آيم » را تمام کند، حجم انبوه ترديدهايي است که بوضوح ذهن او را به خود مشغول کرده است. اصلاح طلبان و خود محمد خاتمي در يکي دو ماه گذشته سعي فراواني کرده اند که علت اين ترديدها را ساختار نظام جمهوري اسلامي معرفي کنند و همانطور که خاتمي خود يکي دو بار در قالب شرط گذاري يا غير آن گفته اينطور وانمود کنند که ساختار نهادهاي حکومتي جمهوري اسلامي به گونه اي است که امکان کار را از رييس جمهور مي گيرد و لذا هر کسي در انديشه ورود به اين عرصه باشد بايد براي اين مشکل چاره اي بيابد. اين ادبيات، که خاتمي خود مبدع و يکي از بسط دهندگان عمده آن است اولين مصداق عمليات رواني بر روي خود وديگران است. اينکه ساختار نظام جمهوري اسلامي مانع کار کردن قلمداد شود فقط در يک صورت مي تواند صحيح باشد و آن هم اينکه کسي بخواهد با ايفاي نقش اپوزيسيون درون حکومت براي ضد انقلاب کار کند؛ والا همانطور که برخي اصلاح طلبان منتقد خاتمي هم گفته اند دولت احمدي نژاد اگر هيچ کاري هم نکرده باشد لااقل اين يک موضوع را که دولت (به معناي دستگاه اجرايي) درايران، واجد ظرفيت هاي فراوان و رييس جمهور داراي اختيارات وسيع است به خوبي نشان داده است. حجم عظيم کارهاي صورت گرفته در اين دولت و تعداد فراوان تصميم هاي بزرگي که رييس آن اتخاذ کرده، هرگونه توهمي را درباره «فاقد اختيار» بودن دولت و رييس جمهور از بين برده است و تحت اين شرايط اصلاح طلبان براي توجيه بي عملي 8 ساله خود راهي جز اعتراف به بي عرضگي نخواهد داشت. نکته مهم تر اما اين است که در اثر عمليات رواني وسيع حاميان خاتمي کساني باور کرده باشند مشکل اصلي اصلاح طلبان همان است که مي گويند و آنها به راستي نگرانند که نتوانند کار کنند. چنين چيزي مطلقا واقعيت ندارد. مهم ترين علت ترديد خاتمي و حاميانش که البته کمتر اجازه صحبت علني درباره آن را مي دهند اين است که آيا به واقع اصلاح طلبان آن مقدار که ادعا مي کنند راي دارند؟ (صداي يکي دو اصلاح طلبي که در اين باره ابراز ترديد کرده بودند خيلي زود خفه شد).   ترديد اصلي خاتمي در «راي» است والا او زماني که بداند راي کافي دارد ديگر به فلسفه بافي درباره ساختار نخواهد پرداخت و اکنون که اين کار را مي کند فقط به اين دليل است که نسبت به اين موضوع مردد است. همين حالا آخرين نظرسنجي هاي انجام شده -که لابد اصلاح طلبان هم خبر آن را دريافت کرده اند- نشان دهنده آن است که خاتمي در تهران حداقل 10 درصد و در شهرستان ها بيش از 50 درصد از رقيب اصولگراي خود عقب تر است. البته در تقابل با اصلاح طلباني که عقيده دارند با اين وضع بهتر است خاتمي با پذيرش خطر باخت در مقابل احمدي نژاد همه سرمايه اصلاح طلبان را به خطر نيندازد، ديگراني هم هستند که به عمليات رواني بر روي خاتمي مشغولند تا اعتماد بنفس مبارزه از دست نرود. اخيرا برخي اصلاح طلبان -وديگراني که در ترغيب خاتمي به کانديدا شدن نفع دارند-  براي خاتمي پيام فرستاده اند که 10 ميليون راي بيشتر از احمدي نژاد دارد! در حالي که همين ها در جمع هاي خصوصي تر خود مي گويند نبايد همه چيزمان را به خاتمي گره بزنيم چون اگر او بيايد و ببازد ديگر چيزي از اصلاحات باقي نخواهد ماند. قاعدتا فهم اينکه اين قبيل پيغام ها عمليات رواني گروه هاي خاص براي سوزاندن ترديدهاي خاتمي است نبايد سخت باشد (يک فيلسوف آلماني جايي گفته است گاهي براي فهم يک نکته لازم نيست فکر کنيد، بپرسيد يا مشورت بگيريد، فقط کافي است بلند شويد و کمي در خيابان راه برويد) اما جالب است که پيغام دهندگان و پيغام گيرندگان که خود مي دانند همه اين داستان ها عملياتي است که خود طراحي کرده اند، قضيه را جدي گرفته اند و با استناد به آن از آمادگي انتخاباتي خود خبر مي دهند! آدمي به ياد نصرالدين مي افتد که به قصد راندن کودکان شرور از خود آنها را به شيريني هايي احاله داد که پشت کوه پخش مي کنند؛ شر کودکان که کم شد و دقايقي گذشت خودش هم به ترديد افتاد که نکند به راستي شيريني در کار باشد و ...     اصولگرايان اکنون در حال نزديک شدن به يکديگر و بازآرايي سازمان سياسي خود هستند (به اين موضوع در فرصتي ديگر خواهيم پرداخت). کانديدا شدن خاتمي پروژه انتخاباتي اصولگرايان را تکميل خواهد کرد و حداقل دو چيز به آنها هديه مي دهد که در شرايط کانديدا نبودن خاتمي از آن محروم خواهند بود: 1- اجماع کامل در جبهه اصولگرا و قرار گرفتن همه نيروهاي انقلاب در يک سوي معرکه و2- ايجاد فرصت تاريخي وارد آوردن شکست قطعي به اصلاح طلبان و تکميل نتيجه اي که در سوم تير 1384 فقط نيمي از آن حاصل آمد. 22 خرداد 1388 احتمالا جزو روزهايي خواهد بود که به روشن شدن تفاوت حقيقت و مجاز کمک مي کند. اعتماد ملي «مقاومت تنها گزينه است » عنوان سرمقاله روزنامه‌ي اعتماد ملي است كه در آن مي‌خوانيد؛حمله روز گذشته ارتش تروريستي رژيم صهيونيستي به باريكه غزه بيش از 200 شهيد و 300 زخمي به جا گذاشت. ارتش رژيم صهيونيستي روز گذشته در ادامه جناياتي كه در تاريخ 60ساله خود تجربيات گوناگوني از آن را دارد، بار ديگر خاطره ديرياسين و كفرشوبا و قانا را زنده كرد. حمله جنگنده‌هاي پيشرفته ارتش عبري به مردمي كه پيشرفته‌ترين سلا‌حشان موشك‌هاي دست‌ساز است، نشان از آن دارد كه سران جنايت‌پيشه و مزور اين رژيم هيچ ارزشي براي انسان و ارزش‌هاي انساني قائل نيستند و هر لحظه امكان دارد جنايتي نو و كشتاري تازه راه بيندازند. ‌ اين حمله كه در روزهاي عيد مسيحيان جهان رخ داد، به ماهيت خاص اين رژيم مي‌پردازد. در حالي كه بسياري از مردم جهان سرگرم جشن و شادماني به‌خاطر تولد حضرت عيسي مسيح(ع) هستند، سران سياسي حاكم بر تل‌آويو كه ورشكسته‌هاي سياسي‌اي بيش نيستند و توان مقابله با مقاومت اسلا‌مي در لبنان را ندارند، اين‌بار به جان مردمي افتاده‌اند كه بيش از يك‌سال است محاصره‌اي كشنده را تجربه مي‌كنند و نه غذايي براي خوردن دارند، نه ناني و نه آبي‌و نه سوختي. زنداني كه رژيم نامشروع اسرائيل با همكاري رژيم‌هاي عربي همدست خود مانند مصر، عربستان‌سعودي، اردن و ديگر كشورهاي عضو اتحاديه عربي ساخته، روز گذشته هدف موشك‌هاي پيشرفته آمريكايي قرار گرفت تا در كشتار مردم مظلوم غزه، سه ضلع اين مثلث كامل شده باشد. سران رژيم‌هاي عربي كه امروز براي صلح به دامان اسرائيل افتاده‌اند و براي مذاكره با اين رژيم به هر دري مي‌زنند، در طول دوران محاصره غزه با سران تروريست و جاني اين رژيم نشستند، گفتند و بريدند تا امروز اين رژيم جرات ساختن چنين سناريوي وحشتناكي را داشته باشد. ‌ صهيونيست‌ها كه با مطرح كردن هولوكاست و با مظلوم‌نمايي سرزمين فلسطين را اشغال كردند، امروز خود به هيتلرها و گورينگ‌ها و رومل‌هايي تبديل شده‌اند كه دست از هيچ جنايتي برنداشته و نخواهند داشت. تاريخ اين رژيم نامشروع را انگار با خون نوشته‌اند. سال گذشته در همين روزها بود كه اين رژيم، غزه را آماج حملا‌ت خود قرار داد و صدها زن و كودك و پير و جوان را به خاك و خون كشيد. ‌ بايد سراغ مدعيان حقوق بشر رفت و از آنها پرسيد چرا وقتي خوني از دماغ يك صهيونيست مي‌آيد همه يكپارچه به محكوم كردن و صدور بيانيه و اعلا‌ميه مي‌پردازيد، اما امروز همه زبان در كام كشيده‌ايد و انگار اتفاقي نيفتاده است؟ دبيركل سازمان ملل كه تنها با شليك چند موشك دست‌ساز دست به قلم مي‌شود و بيانيه رسمي در محكوميت آن صادر مي‌كند، امروز چه حرفي براي گفتن دارد؟ آيا رهبران كشورهاي اروپايي مدعي حمايت از حقوق بشر مي‌توانند از اين جنايت دفاع كنند؟ سال‌هاي دراز است كه برخي از كشورهاي سازشكار عرب به همراه سران تشكيلا‌ت خودگردان فلسطين طوق بندگي به گردن انداخته و واشنگتن را قبله آمال خود ساخته و از صلح با رژيمي سخن مي‌گويند كه در قاموسش چيزي به نام صلح وجود ندارد؛ آنها با نشستن در اسلو، مادريد، آناپوليس و نيويورك نشان دادند كه نشانه‌اي از مردانگي ندارند و ترس و سازش تمام وجود آنها را پر كرده است. اما در مقابل، مردان مقاومت با به جان خريدن تمام خطرات، راه را براي پيروزي هموار كرده‌اند و چنانكه مقاومت اسلا‌مي در لبنان نشان داد، تنها راه پيروزي بر دشمن خونخوار، مقاومت است و بايد فرهنگ مقاومت را به عنوان بهترين گزينه در پيش گرفت كه اين تنها راه است. ابتكار «غزه؛ شعب ابي طالبي ديگر» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم منصور وندا است كه در آن مي‌خوانيد؛در صدر اسلام، کمي بعد از زماني که پيامبر(ص) مامور به دعوت علني شد، آن بزرگوار و اصحاب گرامي او، در دره اي به نام ابي طالب در نزديکي مکه در محاصره شديد اقتصادي، سياسي، نظامي و در يک کلام محاصره اي همه جانبه از جانب زرمندان، زورمندان و قدرتمندان کفار قريش قرار گرفتند. 3 سال اين عزيزان، يعني پيامبر(ص) و اصحاب او، به همراه خانواده هايشان در آن دره بي آب و علف سختي کشيدند. ناله هاي کودکان آنها شب و روز از فرط گرسنگي به آسمانها بلند مي شد، دل ضعفاي قريش از ناله هاي اين بچه ها مي سوخت، ليکن از ترس اقويا و بزرگان خود، کاري انجام نمي دادند. چقدر از کودکان و ناتوانان و ضعفاي مسلمانان مريض شدند و چقدر جان خود را از دست دادند. در ايام موسم يعني زماني که جنگ نبود، بر طبق سنن جاهلي، مسلمانان براي تهيه ارزاق به مکه مي رفتند. سران قريش به زير دستان خود سپرده بودند که هرگاه مسلمانان خواستند جنسي را بخرند و ارزاق تهيه کنند، شما برويد و آن جنس را به چند برابر قيمت بخريد. با وجود اين، پيامبر(ص) و اصحاب آن بزرگوار، بر اين سختي ها فائق آمدند و پيروز شدند.عوامل متعددي در غلبه آن عزيزان بر اين دشواري ها وجود داشت که در اين وجيزه تنها به عامل مهم آن اشاره مي شود.رهبر انقلاب در سالروز بعثت نبي مکرم اسلام(ص) در سال 86 سخناني -که به عقيده نگارنده، ايشان در اين سخنراني به تبيين يکي از اصول مهم سياست خارجي ايران پرداختند-، ايراد کردند: ...«ايستادگي و مقاومت، همراه با معرفت عميق به آن هدفي که به سوي آن حرکت مي کند و آن راهي که آن را مي پيمايد، اين پشتوانه همه پيشرفت هاي پيغمبر(ص) و پشتوانه شکوفايي اين حرکت عظيم شد. بله، حق پيروز است اما به شرطها، شرط پيروزي حق دفاع از حق است، شرط پيروزي حق ايستادگي در راه حق است... حق را صرفا در حالت آسايش در حالت امن و امان، پرچم حق را بلند کردن و پاي آن سينه زدن، اينطوري حق پيش نمي رود، حق آن وقتي پيش مي رود که صاحب حق و پيرو حق در راه پيشرفت حق از خود استقامت و استحکام نشان دهد...بنابراين، يکي از اصلي ترين علل پيروزي پيغمبر(ص) و غلبه ايشان بر سختي هاي 3 سال شعب ابي طالب، همين ايستادگي و مقاومت عالي است. خداي متعال در قرآن کريم مي فرمايد: «محمد رسول الله و الذين معه اشدا علي الکفار رحما بينهم» اشدا علي الکفار معنايش آن نيست که با کفار دائم در حال جنگند، شدت يعني استحکام، استواري، خورده نشدن، يک فلزي خورده مي شود، پوک مي شود، از بين مي رود، اما يک فلزي سال هاي متمادي دچار خوردگي نمي شود، پوسيده نمي شود، پوک نمي شود، شدت يعني اين. اين يک وقت در ميدان جنگ است، يک طور بروز مي کند، يک وقت در ميدان گفتگوست، يک طور بروز مي کند، يک وقت در ميدان تعامل است، يک جور بروز مي کند. در جنگ احزاب پيامبر (ص) با کفار وارد گفنگو شد، تاريخ را بخوانيد! سر تا پاي پيامبر(ص) آکنده از استحکام و استواري بود.»اما موضوع اصلي اين يادداشت، ماجراي شعب ابي طالب نيست، بلکه غزه و جنايات اخير رژيم خونخوار صهيونيستي است. مدتي است باريکه غزه، با جمعيتي حدود 5.1 ميليون نفر، در محاصره شديد صهيونيست ها قرار گرفته و از ورود هرگونه ارزاق، دارو و کمک هاي اوليه به اين باريکه جلوگيري مي شود. در اين باره به بيان چند نکته بسنده مي شود:الف-ماجراي شعب ابي طالب به اين منظور يادآوري شد تا به اين نکته برسد که اين ماجرا با تقريب بسيار خوبي مي تواند الگويي براي برادران و خواهران فلسطيني باشد. منتهي:1-بدانند که چه هدفي را دنبال مي کنند، چه کاري مي خواهند انجام دهند.2-صبر و استقامت در راه رسيدن به مقصود پيشه کنند. اميرالمومنين علي (ع) در جنگ صفين خطاب به ياران خود مي فرمايد: «الا لا يحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر» ب-در رساله توضيح المسائل مراجع گرانقدرآمده است: «دفاع از کشورهاي اسلامي واجب است و منحصر به کشوري نيست که انسان در آن زندگي مي کند، بلکه همه مسلمين دنيا در برابر هجوم اجانب به کشورهاي اسلامي يا مقدسات مسلمين بايد مدافع يکديگر باشند.»امروز به مانند روز امتحاني در تاريخ اسلام براي کشورهاي اسلامي است اما با کمال تاسف بايد گفت اکثر اين کشورها در اين امتحان مردود شده اند. برخي از کشورهاي عرب زبان مسلمان که مثل هميشه سکوت مي کردند، الآن هم سکوت کرده اند و برخي ديگر در اقدامي شرم آور نسبت به رژيم صهيونيستي اظهار دوستي مي کنند. شرم باد بر سران کشورهاي به اصطلاح مسلمان، شرم باد بر شيخ الازهر -رئيس دانشگاه الازهر مصر-که با شيمون پرز-رئيس رژيم صهيونيستي-دست دوستي داد، شرم باد بر سران دولت عربستان که از رژيم صهيونيستي براي شرکت در کنفرانس اديان دعوت به عمل آوردند. متاسفانه از کشورهاي عرب زبان مسلمان به غير از چند کشور که تعدادشان به انگشتان يک دست نمي رسد، همچنين از سازمان بي خاصيت ملل انتظار هيچ گونه کمکي نمي رود.اما نکته مهم در اينجا اين است که اين حوادث در تاريج ثبت مي شود و سران اين کشورهاي سازشکار و خائن، همچنين سازمان بي خاصيت ملل و شوراي بي خاصيت تر امنيت، روزي بايد پاسخگوي اين جنايات باشند، چراکه امروز هر کس سکوت کند، در جرم آن جنايتکاران شريک است.ج-خوشبختانه در کشور ما از رهبر گرانقدرمان گرقته تا دولت و مردم عزيز، از ملت مظلوم فلسطين حمايت مي کنند، اما در سال هاي قبل -و هنوز هم-احزاب و گروه هاي انگشت شماري بودند و هستند که به سخنان دکتر احمدي نژاد خرده گرفته بودند -و اگر چنين اتحادي در حمايت از مردم مظلوم فلسطين در کشور نبود هنوز هم مي گرفتند-که چرا مي گويي "اسرائيل بايد از صحنه ي روزگار محو شود" يا موضوع هولوکاست را وسط کشيدي، اين سخنان باعث تنش در روابط بين الملل مي شود. جواب اين سخنان نياز به حوصله بيشتري دارد و در اين وجيزه نمي گنجد اما به اين بسنده مي شود که اگر قرار بود، تنشي ايجاد نشود، نبايد انقلابي رخ مي داد، ما هم به احمدي نژاد خرده اي داريم که چرا اين سخن امام راحل(ره) را به حرف هاي خود اضافه نکرد که "اگر مسلمانان جهان، نفري يک سطل آب بردارند، اسرائيل را سيل خواهد برد".د-نکته آخر اينکه ممکن است با خود بگوييد ماجراي شعب ابي طالب 3 سال به طول انجاميد اما فلسطين بيش از 60 سال است که در اشغال صهيونيست هاست و بعيد به نظر مي رسد که آزاد شود. در اين باره بايد گفت خداوند اين جهان را با قوانين خود آفريد و براي انسان ها دين و شريعت وضع کرد که اين دو بر هم منطبقند. نتيجه حتمي ايستادگي در راه حق، پيروزي است. اگر ملتي مطابق شريعت، ايستادگي و مقاومت کند، مطابق قوانين جهان آفرينش، جنود سماوات و ارض به کمک او خواهند آمد، به مانند يک کشتي که در جريان آب حرکت مي کند; "دير و زود دارد اما سوخت سوز ندارد". جام جم «جنايت خاموش» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي جام جم به قلم عباس محمد نژاد است كه در آن مي خوانيد؛حمله گسترده ديروز نظاميان رژيم صهيونيستي به غزه و مراكز متعلق به جنبش حماس قابل پيش‌بيني بود از آن جهت كه صهيونيست‌ها به بهانه شليك تنها چند گلوله خمپاره از سوي مبارزان فلسطيني به شهرك‌هاي صهيونيست ‌نشين از چند روز پيش جنگ تبليغاتي گسترده‌اي را به راه انداخته بودند تا حمله خود را به غزه توجيه كنند. علاوه بر اينكه محاصره چندماهه غزه و فشار مضاعف به مردم فلسطين با وجود سختي‌هاي بسيار نتوانسته بود در عزم و اراده فلسطينيان خدشه‌اي وارد كند. اما آنچه كه بيش از همه باعث شد رژيم حاكم بر تل‌آويو به راحتي جرات كند در ميان ديدگان جهانيان، مردم بي‌دفاع فلسطين را آماج حملات خود قرار دهد چراغ سبز آمريكا به عنوان بزرگ‌ترين حامي رژيم صهيونيستي و سكوت كشورهاي اسلامي به ويژه كشورهاي عربي منطقه است كه خموشي آنان در قبال محاصره چند ماهه غزه، اسرائيل را به حمله نظامي به اين منطقه ترغيب كرد. افكار عمومي هيچگاه از سران كشورهاي غربي كه با ژستي متمدنانه دم از حقوق بشر مي‌زنند اما نه‌تنها چشمان خود را در برابر نسل‌كشي فلسطينيان در سرزمين‌هاي اشغالي مي‌بندند بلكه صهيونيست‌ها را حمايت مي‌كنند انتظاري بيشتر ندارد اما محكمه تاريخ سرانجام حاكمان عرب سازشكار را در قبال سكوت و انفعال آنان در قبال جنايات صهيونيست‌ها محاكمه خواهد كرد. و اما سخن آخر؛ صهيونيست‌ جهاني با اسلام سازشكار و بي خاصيت  كه هم‌اكنون بيشتر كشورهاي به ظاهر اسلامي آن را يدك مي‌كشند مشكل ندارد همچنان كه محمود عباس را بر دولت مردمي حماس ترجيح مي‌دهد. مشكل غرب و صهيونيست با اسلام سياسي است؛ اسلامي كه در مقابل ظلم ظالم سكوت نمي‌كند، حق را با وجود تمامي سختي‌ها ياري مي‌كند، عدالت را در تمامي اركان جامعه كه حتي در جامعه بين‌الملل خواستار است و براي رسيدن به آرمان‌هايش از جان و مال مي‌گذرد و اين اسلام سياسي پرتويي از انقلاب اسلامي ايران است كه هم‌اكنون نه‌تنها در فلسطين و لبنان بلكه در قلب اروپا و آمريكا نفوذ كرده است و با سركوب و كشتار مردم به خاموشي نمي‌گرايد. جمهوري اسلامي «جنايات غزه و بي عملي مسلمانان» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛ سرانجام رژيم صهيونيستي به تهديدهاي خود عمل كرد و ديروز غزه را زير حملات وحشيانه ارتش جنايتكار خود گرفت و بيش از 200 نفر از مردم را به شهادت رساند و صدها نفر را نيز زخمي كرد. طي روزهاي قبل سران رژيم صهيونيستي با چراغ سبز آمريكا و سازمان ملل غزه را به حملات گسترده تهديد كرده بودند. وزير جنگ اين رژيم گفته بود : « غزه را ويران خواهيم كرد » وزيرخارجه و نخست وزير مستعفي صهيونيست ها هم در تهديدهاي جداگانه اي گفته بودند باحملات گسترده نظامي به غزه مردم اين منطقه را وادار به تسليم خواهيم كرد. صف آرائي ارتش رژيم صهيونيستي براي جنايت آفريني هاي جديد در غزه از چند روز قبل كاملا مشهود بود و خود سران اين رژيم نيز آنرا بارها اعلام كرده بودند. اقتضاي درنده خوئي صهيونيست ها نيز همين است و جناياتي بالاتر از اين كه ديروز در غزه مرتكب شده اند نيز از آنها دور از انتظار نيست . صهيونيست همان كساني هستند كه جنايات ديرياسين و كپرقاسم را آفريدند و در طول 60 سال حضور غاصبانه در فلسطين همواره مرتكب جنايت شدند. ريشه همه جنايات صهيونيست ها در فلسطين از آغاز تا امروز در سازشكاري ارتجاع عرب فرمايشي بودن وجود سازمان ملل و حمايت قدرت هاي استعماري از رژيم صهيونيستي است . در جنايت ديروز غزه نيز سكوت ارتجاع عرب و بي عملي سازمان ملل زمينه ساز بودند و چراغ سبز قدرت هاي استعماري همانند آمريكا و انگليس راه را براي اين جنايت بزرگ هموار ساختند. هداياي طلائي شاهان اردن و عربستان و شيوخ خليج فارس به رايس و بوش درست در زماني كه آنها با صراحت از جنايات رژيم صهيونيستي حمايت مي كردند سران اين رژيم را مطمئن ساخت كه آنها مرتكب هر جنايتي عليه فلسطيني ها شوند با هيچ عكس العملي از طرف سران ارتجاع عرب مواجه نخواهند شد. سياست ايجاد تفرقه در ميان خود فلسطيني ها نيز در زمينه سازي جنايت غزه نقش عمده اي داشت . اينكه ديروز بعضي از رهبران جهاد فلسطيني اعلام كردند « امروز بايد اختلافات در رام الله و نوار غزه كنار گذاشته شود و بايد در برابر اين حملات در يك صف ايستاد » اشاره اي درست به همين واقعيت تلخ است . خالد بطش دبير كل جهاد اسلامي فلسطيني علاوه بر اين گفته است : « اسرائيلي ها تهديدات خود را از مدت ها قبل آغاز كرده اند آنها مي خواهند با اين تجاوزات بستن گذرگاه نوار غزه و تحريم اين منطقه نوار غزه را كاملا نابود كنند ملت فلسطيني امروز با جنگ علني روبروست اين حملات هرگز ملت فلسطين و مقاومت را به هراس نخواهد انداخت و ما هرگز دست از مقاومت برنمي داريم » . اين راه درستي است كه خالد بطش برآن تاكيد كرده است اما بر اين نكته نيز بايد تاكيد كرد كه مقاومت ملت فلسطين هنگامي به نتيجه خواهد رسيد كه ملت هاي عرب و مسلمان و دولت هاي كشورهاي اسلامي نيز به صحنه بيايند و از ملت مظلوم فلسطين حمايت كنند. كدام ننگ از اين بالاتر كه يك مشت صهيونيست دوره گرد هر وقت هر جنايتي را كه اراده مي كنند عليه ملت مسلمان فلسطين مرتكب مي شوند و كشورهاي اسلامي يا در سكوت بسر مي برند و يا به دادن چند شعار اكتفا مي كنند توسل به سازمان ملل و شوراي امنيت نيز اقدام بي خاصيتي است كه فقط موجب وقت كشي و فرصت دادن به صهيونيست ها براي ادامه جناياتشان عليه مردم مظلوم فلسطيني مي شود. سازمان ملل خود يكي از زمينه سازان جنايات رژيم صهيونيستي است و اگر دبيركل اين سازمان هشدار مي دهد و اعلام خطر مي كند براي اينست كه ظاهر را حفظ كند ولي در باطن هر كاري بتواند براي كمك به رژيم صهيونيستي انجام مي دهد . مگر در جنگ 33 روزه لبنان شاهد همراهي آشكار سازمان ملل با آمريكا و صهيونيست ها براي باز گذاشتن دست رژيم صهيونيستي در جنايت عليه ملت لبنان نبوديم در آن جنگ هنگامي كه كاملا مشخص شد حزب الله لبنان برنده نهائي است و رژيم صهيونيستي جنگ را باخته سازمان ملل دست بكار شد و قطعنامه آتش بس صادر كرد تا از رسوائي بيشتر صهيونيست ها و آمريكا جلوگيري كند. اكنون هرچند حمله به غزه يك مانور انتخاباتي توسط صهيونيست ها در داخل حكومت است لكن اين احتمال نيز وجود دارد كه سران رژيم جنايتكار صهيونيستي در تلاش هستند از اين طريق شكست جنگ 33 روزه را جبران كنند و خود را از كابوس تحقيري كه در اثر آن جنگ به سراغشان آمد خلاص نمايند. كشورهاي مسلمان بايد با همه توان وارد صحنه شوند و با استفاده از امكاناتي كه در اختيار دارند مانع ادامه جنايات صهيونيست ها در غزه گردند و با خنثي كردن توطئه هاي آنها رژيم جنايتكار صهيونيستي را ناكام نمايند و اجازه ندهند به اهداف پليدش برسد. رسالت «فرصت‌ها و تهديدات انضباط مالي در لايحه تجارت» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن مي‌خوانيد؛ديروز دانشكده حقوق دانشگاه علامه طباطبايي نقد و بررسي <لايحه تجارت> را طي همايشي تحت همين عنوان در دستور كار خود داشت و قرار است نتايج اين همايش را به كميسيون تخصصي مجلس ارسال نمايد. به اين بهانه مطلبي تحت عنوان فرصت‌ها و تهديدات انضباط مالي در لايحه تجارت تقديم مي‌كنم. اولين قانون تجارت مصوب 1303 و دومين قانون تجارت مصوب 1311 و اصلاحي آن مصوب سال 1348 مي‌‌باشد و هم اكنون در حوزه تجارت و اقتصاد در حال اجرا است كه در صورت تصويب لايحه دو شوري تجارت در مجلس هشتم، سومين قانون تجارت در كشور ما از 84 سال پيش تاكنون خواهد بود. لايحه جديد با حجمي مشتمل بر 1028 ماده و 15 مبحث در دستور كار مجلس قرار گرفته است. افزايش حجم 1028 ماده‌اي لايحه جديد نسبت به حجم 600 ماده‌اي قانون فعلي به دليل ادغام ساير قوانين مربوط و مرتبط به تجارت در لايحه جديد مي‌باشد كه عبارتند از: 1- قانون تجارت مصوب 13112- نظام نامه امور ورشكستگي قانون تجارت مصوب 1311 3- قانون اداره تصفيه امور ورشكستگي مصوب 13184- آيين نامه درآمد صندوق‌هاي الف و ب مصوب 13195- قانون حمايت صنعتي و جلوگيري از تعطيلي كارخانه‌‌هاي كشور مصوب 1343 6- لايحه قانوني اصلاح قانون تجارت مصوب 1347 7- قانون نحوه انتشار اوراق مشاركت مصوب 13768- قانون صدور چك و قانون ثبت شركت‌ها كه در صورت تصويب لايحه جديد، تمامي قوانين 8 گانه فوق منسوخ و احكام مندرج در آنها ملغي الاثر خواهد شد 11) از زاويه‌اي ديگر تمامي مباحث 15 گانه لايحه جديد را مي‌توان در مدار ساماندهي امور تجارت و احكام آن را در مدار برقراري انضباط مالي و اقتصادي دانست اما شاه بيت اين مباحث 15 گانه مبحث نهم مي‌باشد. مبحث نهم لايحه تجارت مربوط به بازرس است كه وظايف، مسئوليت‌ها و اختيارات بازرس از مواد 619 تا 637 موضوع لايحه تجارت را شامل مي‌شود كه مراتب زير در مورد هر يك از مواد آن قابل اهميت بوده و لازم است نمايندگان محترم مجلس به هنگام تصويب آن، بدان توجه لازم را بنمايند تا قانوني كه بعد از 76 سال قرار است از تصويب مجلس شوراي اسلامي بگذرد از هر نظر جامع و شايسته مجلس و نظام جمهوري اسلامي ايران باشد. 1- در قانون تجارت مصوب سال 1311 بخش هفتم آن به بازرس اختصاص داشت و كليه وظايف و اختيارات و مسئوليت‌هاي بازرس قانوني در 13 ماده (از مواد 144 تا 156) در آن تبيين گرديده است. عمده وظايف تكليفي آن به شرح زير است: الف. بازرس مكلف است در مورد صحت و سقم صورت‌هاي مالي اظهارنظر كند. (ماده 148)ب. بازرس موظف است گزارش جامع راجع به وضع مالي شركت ارائه دهد. (ماده 150)ج. بازرس در صورت تخلف در انجام وظايف مسئوليت مدني جبران خسارت دارد (ماده 154)د. بازرس بايد تخلف و تقصير مديران را به مجمع، و وقوع جرم در شركت را به مرجع قضائي اعلام كند. (ماده 151) شك نيست حسن عملكرد بازرس قانوني يا حسابرس مستقلي كه مي‌تواند هر دو وظيفه را با هم انجام دهد ضامن سلامت مالي و انضباط اقتصادي در هر بنگاهي مي‌تواند باشد. في‌الواقع با افشاي آنچه كه در صورت‌هاي مالي مستور است به صورت گزارش به مجمع مي‌توان حصول اطميناني را به صاحبان سهام در هر بنگاه اقتصادي بدهد كه مديران چه مي‌كنند. در غير اين صورت هيچ يك از صاحبان سهام قادر نخواهند بود از صحت و سقم عملكرد مالي مديران منصوب خود مطلع گردند. ترديد تكاليف مقرر در قانون تجارت مصوب سال 1311 براي بازرس علي‌رغم گذشت 76 سال از تصويب همچنان مترقي و به روز بوده و در صورت حسن اجراي اين تكاليف مي‌توان حصول اطمينان لازم را به صاحبان سهام در هر بنگاهي بدهد. 2- با رهگيري مواد قانوني فوق و تكاليف مربوط به وظايف بازرس در لايحه تجارت روشن خواهد شد كه مواد 13 گانه‌اي كه وظايف و اختيارات و مسئوليت‌هاي بازرس را در قانون قديم احصا كرده بود در لايحه جديد به 19 ماده افزايش يافته و در قالب اين افزايش 6 ماده‌اي، متاسفانه اصلي‌ترين و مهمترين تكليف قانوني بازرس در لابه‌لاي اين مواد 19 گانه حذف شده است. بدين نحو كه عمده وظايف تكليفي بازرس در لايحه جديد به شرح زير است: الف. بازرس مكلف است درباره صورت‌هاي مالي اظهار نظر كند. (ماده 624) ب. بازرس موظف به دعوت مجمع در صورتي كه انتظار براي تشكيل مجمع عادي موجب ضرر و زيان شود گرديده است. (ماده 629) به طوري كه ملاحظه مي‌شود در هيچ يك از مواد 19 گانه مبحث نهم لايحه كه اختصاص به بازرس دارد، هيچ تكليف اعلام جرمي براي بازرس به هنگام مشاهده وقوع جرم مالي در بنگاه اعم از سوء استفاده، تخلف و تصرف غير قانوني در وجوه شركت يا دولت يا هر صاحب سهمي، نشده است، در حالي كه اين مهم در ماده 151 قانون تجارت مصوب 1311 با لفظ <بازرس بايد اعلام جرم به مرجع قضائي كند> صراحتا آمده و لايحه جديد از اين باب 86 سال از قانون تجارت قديم عقب است. جوان «زخم بر پيكره امت اسلامى»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جوان است كه در آن مي‌خوانيد؛تجاوزات رژيم صهيونيستى به غزه و چراغ سبز آمريكا و حكام رژيم هاى عربى از جمله مصر واقعيتى است كه جهان اسلام با آن درگير است و متاسفانه اقدام عملى انجام نمى گيرد، بلكه مسامحه و اهمال كارى هاى سران كشورهاى عربى موجب شده است تا فاجعه انسانى در غزه رقم بخورد. اينكه چرا حاكمان جهان اسلام نه تنها سكوت كه خيانت به آرمان هاى فلسطين و مردم بى دفاع را روا مى دارند داستان پرغصه اى است كه جاى پرداختن به آن در اين موقعيت نيست اما اگر جلوى ددمنشى هاى سبعانه صهيونيست ها گرفته نشود ممكن است جهان شاهد تراژدى غمبارى باشد. جنگ 33 روزه و پيروزى دولت مردمى فلسطين و مقاومت جانانه مردم غزه در برابر تحريم ها، اسراييل را دچار شكستى نمود كه براى جبران آن حمله به مردم بى دفاع غزه و نابودى تاسيسات حياتى آن را هدف قرار داده است. به نظر مى رسد براى جلوگيرى از حملات رژيم خبيث صهيونيستى بايد مقاومت فلسطينى تقويت شود و راه تقويت آن اين است كه آحاد مردم كشورهاى اسلامى و روشنفكران جهان اسلام با اعتراضات فراگير حاكمان مرعوب و ذليل خود را مجبور كنند كه كمك هاى انسانى خود را به مردم غزه گسيل بدارند و از طرف ديگر با رايزنى ها و فشارهاى بين المللى اذهان جهانيان را آگاه كنند. اسراييل به دليل سرگرم بودن مردم جهان به مراسم سال نو مسيحى به حملات خود ادامه مى دهد كه رسانه هاى جهان اسلام در اين خصوص نبايد ساكت بنشينند.امروز وجدان عمومى به نظاره نشسته است و به خوبى همدردى و كمك هاى جهانيان را رصد مى كند. وقتى سرزمينى براى اميال استعمارى مورد تجاوز و غصب قرار مى گيرد و مردم آن كشته و اسير مى شوند و جراحت و زخم فراوان مى بينند، سازمان هاى بين المللى و سازمان كنفرانس اسلامى چرا سكوت مى كنند و هيچ اقدامى انجام نمى دهند.سياست يك بام و دو هواى مدعيان حقوق بشر نيز از جمله نكات قابل توجهى است كه ظاهرا بيش از هر زمانى خود را آشكار نموده است و امروزه بايد اين سياست مزورانه قدرت هاى مدعى بيش از گذشته آشكار شود. در پايان از آزاديخواهان و آزادانديشان و روشنفكران مسلمان درخواست مى شود به صورت فعال ترى در صحنه دفاع از مظلوم وارد شوند و جنبش دانشجويى بايد بيش از هر زمان ديگرى تحرك و فعاليت خود را در دفاع از مظلومان فلسطينى نشان بدهد. مردم سالاري «چگونگي حل مشکل ترافيک» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم محمد حسين روانبخش است كه در آن مي‌خوانيد؛هر روز، همه ما، شهروندان کلا نشهرها بالاخص تهران بيش از روز قبل در خيابان هاي قفل شده گرفتار مي شويم و وقت، انرژي و سرمايه خود را هدر مي دهيم ولي گويا مثل گرفتاران بيماري مزمن لاعلاج که اميدي به سلامت ندارند، به وضع اسف بار و غيرعادي خويش عادت کرده ايم و رضايت داده ايم، تا جايي که حتي گاه از ابراز گله اي شفاهي هم پرهيز مي کنيم که نه حوصله تکرار هزار باره شکايت از ترافيک هست ونه حوصله توجه و شنيدنش. با اين همه منطقا بايد اين حکايت پر درد را داراي نقطه پاياني دانست و نمي توان دلخوش بود که اين مرض مهلک اجتماعي را اگر عادي جلوه دهيم و معتاد گونه با دل و جان بپذيريم، ديگر مي توان زندگي را با آن آميخت و همچنان ادامه داد. چرا که بالا خره آستانه تحملي وجود دارد و روزي زيستن در چنين شهري غيرممکن خواهد شد وگريز از آن بر  مردم و دولت ناگزير مي شود. اين واقعيت تلخ چنان بديهي است که کسي منکر آن نمي شود اما به ظاهر هيچ تلاش موثري براي رفع آن يا حداقل به تعويق انداختنش نمي شود. چرا؟ 1- مشکلات ريشه دار، چند وجهي و پيچيده اي از اين قبيل چيزي نيست که فقط به همت مسئولي يا سازماني رفع و رجوع شود. اگر به گسترش روز افزون ترافيک نگاهي دقيق و آسيب شناسانه کنيم مي توانيم فهرست بلند بالايي از علت هاي مستقيم وغيرمستقيم براي آن تهيه کنيم که هر يک مختصات خاصي دارد و به بخشي از دولت يا بدنه جامعه مربوط مي شود و حل آن راهکار مخصوص - و گاه منحصر به فرد- و برنامه ريزي درازمدت و نظارت مستمر و بودجه کافي و کارشناسي متبحر و مديريت شايسته و از همه مهم تر همراهي  و همگامي سازمان ها و ارگان هاي مختلف و متفاوت را مي خواهد که جمع اينها در روزگار ما چيزي شبيه محال است! به اين فهرست نگاهي بيندازيد: سيستم حمل ونقل عمومي نامطلوب و کم توان، نبودن فرهنگ استفاده از وسايل نقليه عمومي در بين شهروندان، گذرگاه ها و خيابان هاي قديمي و کم عرض و نامناسب با ترافيک روز، تغيير برنامه هاي مديريت شهري به دليل تغيير مديران شهري ، سو» مديريت در صنعت، فرهنگ غلط رانندگي شهروندان، وجود به سفرهاي غيرضروري شهري به دليل عدم استفاده يا ارائه خدمات دولتي و بانکي به وسيله فناوري هاي نوين الکترونيکي ، تمرکز مجموعه هاي دولتي در پايتخت يا کلانشهرها، مهاجرت بي رويه به پايتخت و کلا نشهرها به دليل نبودن امکانات مناسب در شهرستان ها و بحران بيکاري، عدم گسترش خدمات نوين اقتصادي ، قرار گرفتن مراکزي چون بازار در مرکز  شهر و ... حل هر کدام از اين معضلات نياز به همه آن امکانات و هماهنگي ها و برنامه ريزي ها دارد، حال آنکه حل مشکل ترافيک کلانشهري چون تهران در گرو  حل متناسب همه اين نارسايي هاست اينجاست که بايد گفت چنين مشکل حادي را فقط مي توان  به شکل بحراني ملي ديد و با  عزمي همه جانبه و ملي حل کرد. 2- وقتي از عزم ملي براي رفع بحراني اين چنيني سخن مي گوييم در واقع دولت را هم مجموعه اي منظور داشته ايم که نه تنها برآمده از آراي مردم است بلکه در نظر و عمل منطبق برخواسته ها و احتياجات جامعه قدم برمي دارد، نه اميال  و افکار خويش. از سوي ديگر قدرت برنامه ريزي صحيح و تحليل علمي و تصميم گيري منطقي، نظم و انسجام دروني زيرمجموعه و سازمان هاي دولتي و همگامي و همراهي ارگانيک و همچنين توان هدايت و اجراي برنامه اي دراز مدت و دقيق براي رفع مشکلي اين چنيني در دولت، لا زمه اصلي چنين عزمي است. اگر مجموعه دولت چنين تواني داشته باشد و به چنين کاري همت گمارد، شهروندان در مرحله بعد هستند که بايد به پيشبرد آن کمک کنند و تا به ثمر نشستن آن همراه و همگام دولت - يا دولت ها - باشند والا  بدون وجود چنين دولت يا بدون تصميم همه جانبه دولت در اجراي پروژه اي براي رفع مشکل از مردم کار زيادي برنمي آيد (منظور از دولت در اينجا، دولت به معناي کلي وعام است). حال مي توان با نگاهي تاريخي به مجموعه اقدامات يا تصميمات اخذ شده در اين زمينه، قضاوت کرد که آيا چنين شرايطي براي تحقق عزم ملي در رفع مشکل ترافيک وجود دارد؟ مي توان ادعا کرد که هيچ برنامه ريزي همه جانبه و کلاني براي رفع مشکل ترافيک در سال هاي اخير شکل نگرفته است. تعامل دولت با مجلس، دولت با  شهرداري تهران و حتي انسجام دروني دولت به گونه اي نبوده که اصلا  انتظار چنين برنامه ريزي وجود داشته باشد! شواهد  بسياري در اين باره وجود دارد، اما به مرور چند مساله اکتفا مي کنيم:  دولت 2 سال قبل تصميم گرفت براي کاهش بار ترافيک شهرها، ساعت کار بانک ها را تغيير دهد و چنين کرد، در حالي که به اذعان کارشناسان چنين طرحي بدون کار کارشناسي و علمي داده شده بود و عملا  هم نتيجه عکس داد ، اما دولت به جاي قبول اشتباه بر اقدام خود چندان پافشاري کرد که نمايندگان مجلس مجبور به تصويب مصوبه اي در لغو اين تصميم گرفتند. براساس قانون، دولت بايد در 2 سال گذشته با اختصاص بودجه در گسترش سيستم حمل و نقل عمومي و جمع آوري خودروهاي فرسوده اقدامات موثري را انجام مي داد که در عمل به تعهدات چندان عمل نشد و مثلا  از اتوبوس هايي که بايد تحويل شهرداري تهران مي شد، بسياري از آنان در موعد مقرر تحويل داده نشده است. در مواردي که به نظر مي رسد راهکار دولت براي رفع بيکاري و بهبود وضع اقتصادي شهرستانها باشد، اما و اگرهاي فراواني وجود دارد، مثلا  در موفقيت طرح پرداخت وام به بنگاه هاي زودبازده بين وزارت کار وبانک مرکزي اختلاف دراز داماني وجود داشته و دارد و ... تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل.پس در واقع پيش  نيازهاي تحقق عزم ملي براي رفع مشکل اين چنيني وجود ندارد و اين اولين و مهم ترين مانع در اين راه است.  3- مي توان به گونه اي ديگر هم به معضل ترافيک روز افزون و چگونگي حل آن نگاه کرد. اينکه به جاي تجزيه آن به علت هاي مختلف و تلا ش براي حل آنها، ترافيک را بخشي از زنجيره مشکلات و معضلاتي  ديد که مي تواند در سايه يک مديريت سيستماتيک و علمي حل شود. در واقع در اين نگاه ترافيک بخش کوچکي از مجموعه مسائل و معضلا ت شکل گرفته از سو» مديريت هاي کلان است اما آنچه از اين نوع نگاه هم به دست مي آيد با آنچه پيش از اين بدان رسيديم تفاوتي ندارد و بايد گفت که در هر دو صورت بايد در راه تشکيل مجموعه اي مديريتي کوشيد که قدرت، صلاحيت و صداقت براي تحقق عزم ملي در رفع مشکلات کلان و مزمن کشور را داشته باشد. قدس «توطئه خونين در غزه» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي قدس به قلم محمد ملازهي است كه در آن مي‌خوانيد؛سفر وزير خارجه اسرائيل به مصر و گفتگو با مقامات اين كشور درباره باريكه غزه يك سفر بسيار مهم بود كه نشان مي دهد اسرائيل در اشغال مجدد غزه جدي است. اما پيش از آن مي خواهد نظر كشورهاي عرب را بداند. به نظر مي رسد كه اسرائيلي ها روي دو موضوع براي اشغال غزه حساب باز كرده باشند. نزديك بودن انتخابات عمومي و تأث




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 402]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن