تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):به راستى كه اين زبان كليد همه خوبى‏ها و بدى‏هاست پس شايسته است كه مؤمن زبان خ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826242534




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سماع؛ عبادت يا رقص؟


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: با سامری های امت  (3)
سماع
واكاوی عرفان های آفت زده(تعارض های فکری- عقیدتی عارف نمایان با قرآن و اهل بیت علیهم السلام) اشاره:آنچه در مقاله پیشین از نظرتان گذشت به اختصار این بود كه یكی از انحرافات فكری و تعارضات عقیدتی عارف نمایان با مكتب نجات بخش اسلام، پیروی بدون پیش شرط و بی چون و چرا از مرشد و مراد سلسله و خانقاه است چندانكه پیروان اینگونه فرقه ها، قول و دستور العمل مراد خویش را در ردیف كلام معصوم نشانده، فلاح و رستگاری را در گروی عمل بدان می انگارند.در مجال حاضر نیز پرده از روی یكی دیگر از عقاید انحرافی این جماعت، به نام "سماع"، برداشته می شود كه بیشتر در میان اهل تصوف جریان و رواج یافته است.*******كاربرعزیز! قاب این پنجره اكنون چشم به راه نگاه توست؛ چیزی بگو مهربان! سماع؛ عبادت یا رقص ... حال که این مدعیان در عقل را تعطیل و فرمان فرمانبرداری کامل از مراد را صادر کردند، خود باید راهی را نیز نشان دهند. آنان عبادتی را به نام سماع اختراع کردند که در گذر تاریخ همواره اعتراض متشرعان را به دنبال داشته است. گروهی از صوفیان که سماع را پذیرفته اند، در توجیه آن می گویند: سماع رقص نیست؛ بلکه حالتی است که انسان از هستی خویش می گذرد و سر و پا گم کرده و بی هوش و محو می شود. سالک وقتی در سماع دست به هوا می افشاند، به زبان رمز هرچه را برای او تعلقات خودی محسوب می شود به دور انداخته و از خود جدا می سازد و چون پای بر زمین می کوبد خودی خود را زیر لگد خرد می کند و هرچه جسم در طی این حرکات بیش تر خسته می شود، روح بیش تر خود را آماده عروج می یابد.(1) سماع بنا بر این تفسیر وسیله ای برای عروج روح است. چنین نگاهی به سماع با منطق دینی سازگار نیست؛ اگر سماع چنین کارکردی دارد، چرا خدا از آن یاد نکرده و به پیامبرش تعلیم نداده است؟ بنابر این تفسیر، سماع کارکرد نماز را دارد. درباره نماز روایات فراوانی داریم؛ اما در مورد سماع حتی یک روایت هم در دست نیست. صدرالمتالهین در تحلیل سماع می فرماید: نقل مجالس این گروه اشعار است، شعرهایی در توصیف زیبایی معشوقان و دلربایی محبوبان و لذت وصال و درد فراق آنان، در صورتی که بیش تر حضار این مجالس، سفلگانی از عوام الناسند با قلب هایی آکنده از شهوات و درون هایی از لذت گیری و توجه به صورت های زیبا جدانشندنی. به همین سبب، خواندن اشعاری چنین با آهنگ های مخصوص جز بر انگیختن آن شهوت های پنهان و بیماری های مزمن که در درون آنان ریشه دوانیده است کاری نمی کند... در آن عامی بیچاره که نفسی مریض و همتی ناقص دارد، آتش های شهوات از زیر خاکستر بیرون آمده و شعله می کشد. در این جا است که اینان به وجد آیند و این را محبتی الاهی و عبادتی دینی انگارند.(2) و چه بسا برخی از هیات های عزاداری نیز در روزگار خودمان چنین باشد. ترک امر به معروف و نهی از منکر هم از اصولی است که باید فرد به آن پایبند باشد. مدعیانی بوده اند که مریدان خود را از انجام این واجب الاهی باز می داشتند و با تفاسیر وحدت وجودی که از جهان ارائه می کردند، عمل به این تکلیف را بی معنا می دانستند. علاوه بر آن، تفسیر نادرست از مساله قضا و قدر الاهی می تواند عامل این امر باشد. عبدالقادر گیلانی می گوید: ابلیس را در خواب دیدم و خواستم او را بکشم. گفت مرا به چه روی می کشی؟ گناه من چه بود اگر قضای نیک رفته بود؟ من آن را نمی توانستم بد کنم و اگر بد رفته بود هم نمی توانستم آن را بگردانم. در قطعه ای منسوب به سنایی هم از قول ابلیس نقل است که تمام محرومیت خویس را ناشی از تقدیر خدا می خواند و از قضای سابق.(3) بی اعتنایی به چنین واجب بزرگ الهی آثار ناگواری داشته است. شاید سرآغاز تاریخی این انحراف قرن هفتم هجری باشد. از قرن هفتم تصور خاصی از عرفان در میان عده ای پدیدار گشت. این گروه فرد را بر جمع برتری داده و او را از جمع جدا می کردند و به خود مشغول می داشتند. به او سفارش می کردند که به اطراف خویش نگاه نکند؛ چون تمرکزش را از اندیشه درباره خدا از دست می دهد. این گروه فرد را بر جمع برتری داده و او را از جمع جدا می کردند و به خود مشغول می داشتند. به او سفارش می کردند که به اطراف خویش نگاه نکند؛ چون تمرکزش را از اندیشه درباره خدا از دست می دهد. این گروه با برداشت افراطی از آیات مذمت دنیا و نیز آیاتی که در تشویق به زهد و تقواست، بخش عمده ای از فقه را که دانش اجتماعی زیستن اسلام است، بی اعتبار ساختند. بریدن از خلق خدا، گریز از مسوولیت های اجتماعی، فاصله گرفتن از قدرت سیاسی جامعه و فرو رفتن در خود با غفلت از اطراف، کم ترین آموزه هایی بود که این طیف بر آن پای می فشردند. این جریان بستر را برای پدید آمدن تصوف خانقاهی فراهم ساخت. (4) در مواردی نیز گزارش های تاریخی، از پاره ای پیوندها میان اینان با پادشاهان جور حکایت می کند. نقل شده است که سلطان محمود غزنوی از غزنین برای دیدار شیخ ابولحسن خرقانی به خرقان می رود و شیخ در آن جا سلطان را اولی الامر می خواند.(5) چه چیزی سلطان را به طی این طریق وامی دارد و شیخ بر اساس کدامین مستند، سلطانی ظالم چون محمد غزنوی را اولی الامر می داند؟ بی گمان نمی توان مستندی شرعی یافت. ترک جهاد نیز که در میان برخی مدعیان دیده می شود، برخاسته از همین روحیه است. و توجه به همین مطلب می تواند ما را در تحلیل بسیاری از رفتارها یاری رساند. سر این قصه دراز است هنوز ... پی نوشت‌ها: 1- پله پله تا ملاقات خدا، ص 181 2- عرفان و عارف نمایان، ص 57 3- پرسش ها و پاسخ های دانشجویی، ص 260 4- تذکره الاولیا، ج1، ص 90 5- منشور روحانیت (پیام امام به حوزه ها)  منبع: محمد رضا فلاح، نشریه فرهنگ پویا، شماره 6 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 432]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن