واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: عرفان معنويت گرا و عبوديت محور
پرسش:
عرفان هاي كاذب چه تفاوت هايي با عرفان اصيل و ناب اسلامي دارد و شاخص هاي رفتاري آنها كدام است؟
پاسخ:
عرفان ناب اسلامي، «عرفان زندگي» است كه در آن تهذيب و سلوك معنوي با زيست در جامعه و ايجاد ترابط و تعامل مبتني بر «خدا باوري» تأييد و تأكيد شده است كه معنويت و جامعه و سلوك و سياست با هم در تعارض نيستند، بلكه متن قرآن، احاديث اسلامي و سيره اهل بيت(ع) حاوي و حامل معارفي اساسي در خدمت به خلق، شفقت بر خلق خدا، اهتمام به امور مسلمين، تربيت نفوس و اجراي حدود الهي در جامعه است، نه عزلت نشيني به بيان ديگر عرفان حقيقي و حقيقت عرفاني جز از رهگذر عبوديت و بندگي خدا و خروج از انانيت و فاني كردن آن حاصل نمي شود و عبوديت است كه محور ربوبيت و ولايت انسان سالك بر درون و بيرون خود خواهد بود و عبوديت در پرتو معرفت به خدا و عمل به شريعت ممكن است و لاغير. حال آنكه برخي از فرقه هاي تصوف و عرفان هاي كاذب به سماع و رقص روآورده اند و از جلوات و جذبات و مستي در عالم سماع و دست افشاني با توجيه هاي عرفاني سخن گفته اند و به تعبير مرحوم علامه طباطبايي(ره): «عبادت هاي پاك ديني به شاهد بازي و حلقه هاي ني و دف و ترانه هاي مهيج و رقص و وجد تبديل گرديد و طبعا جمعي از سلاطين و اولياي دولت و توانگران و اهل نعمت كه فطرتاً به معنويت علاقمند بودند و از طرف ديگر نمي توانستند از لذائذ مادي دل بكنند، سرسپرده اين طوايف شده، هرگونه احترام و مساعدت ممكن را نسبت به مشايخ قوم بذل مي كردند كه اين خود، يكي از بذرهاي فساد بود كه در ميان جماعت نشو و نما مي كرد. بالاخره عرفان به معناي حقيقي خود (خداشناسي يا معادشناسي) از ميان اين قوم رخت بربسته، و به جاي آن جز گدايي و ديوزگي و افيون و... و غزلخواني چيزي نمانده» (مذاكرات هانري كربن با علامه طباطبايي«ره»)
سماع كه به طور معمول در قالب رقص، موسيقي، شعر و آواز است اگرچه نزد همه صوفيان و عارفان مورد تأييد نيست، اما برخي از متصوفه درصدد تاييد آن با مستمسك قراردادن برخي از آيات قرآن كريم كه مشتقات واژه سمع در آن بكار رفته است هستند، و حتي برخي آن را به رقص و سماع رسول خدا(ص) مستند ساخته اند و گروهي ديگر سماع را علاوه بر آوازخواني، رقص و پايكوبي با ويژگي هاي ديگر چون: رقص در ميان زنان نامحرم، خواندن شعر به جاي قرآن، آميختن سماع با ميگساري، سماع با پسران جوان و زيبا و گاه با برخي گناهان ديگر درآميخته اند.
گروهي ديگر نيز بر اين باورند كه سماع، هيجانات، تمايلات، حسرت ها، آرزوها و ناكامي هاي انسان را آشكار مي سازد و با صرف انرژي هاي روحي و مغزي كه در سماع تجلي مي يابد، كم كم فروكش مي كند و اين آرامش را براي سالك ضروري مي دانند. حتي برخي سماع را با نماز يكسان و همتا ساخته كه كاركرد هر دو يعني «عروج روح» يكي است، و تنها فرقشان در اين است كه دو ظرف وجود دارد كه يكي نماز و ديگري سماع است و مظروف مهم است و اشكالي ندارد كه در حال سماع نماز ترك شود. (عبدالحسين زرين كوب، پله پله تا ملاقات با خدا، ص 181) «محي الدين عربي» سماع را در هر قالبش، پديده اي ضدعرفان و ناسازگار با مقام و روح عرفان مي داند و معتقد است كه سلوك معنوي، وقار و طمأنينه مي آورد، نه جست و خيز و پاي بازي و رفتار سبك و انفعال و شور و حالي كه بر اثر شنيدن نغمه ها و آواز پديد مي آيد. از ديد ابن عربي اين كار ريشه نفساني دارد و اين خود طبيعي است كه به وجد و حال مي آيد، نه خود معنوي و الهي و علاقه به سماع نشانه نقص و نوعي وسوسه شيطاني است و حتي اشتغال به سماع عامل سقوط انسان تكامل يافته (اگر به كمالي رسيده باشد) خواهد شد.
بنابراين سلوك عرفاني با استعلاي عقل و شكفتن حقايق پنهان قلبي در پرتو معارف معنوي و عبوديت الهي ممكن است، نه برانگيزش احساس و حالات روحي و رواني، زيرا معيار و ملاك «شريعت» است و قرآن كريم و سيره اهل بيت(ع) منبع و روش فهم و شناخت چنين مسايلي است كه هرگز به همسان سازي نماز با سماع يا تجويز رقص و موسيقي براي برانگيختن احساس و عواطف دستور نمي دهد، بلكه معتقد است احساس، غرايز و تمايلات حسي انسان بايد تحت تدبير عقل و مديريت نفس مطمئنه قرار گيرد و بحث رياضت شرعيه و مجاهده با نفس نيز در همين جهت و هدف مطرح شد. نه اينكه «شهوت پنهان» و «غريزه سركوب شده» با آواز و حركات دست و پا نمودار و نام عرفان بر آن نهاده شود. در پايان جمع بندي اين بحث را مي توان در اين جمله خلاصه كرد كه عرفان حقيقي تنها در قرآن، سنت و سيره رسول خدا(ص) و ائمه هدايت و سعادت، عالمان رباني و اولياي صادق الهي يافت مي شود و خارج از اين مسير و مجري عرفان ها غيرحقيقي و كاذب بوده و در نهايت به انحراف و ضلالت منجر خواهد شد.
دوشنبه 18 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 65]