واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: قاتلان مأمور پليس آگاهي محاكمه شدند خبرگزاري فارس: 2 قاچاقچي مواد مخدر كه 3 سال قبل، در جريان درگيري مسلحانه با پليس، يك مأمور پليس آگاهي را به شهادت رسانده بودند، امروز محاكمه شدند. به گزارش خبرنگار اجتماعي فارس، 26 فروردين 85، مأموران آگاهي تهران در حال گشتزني در بزرگراه آزادگان، به يك دستگاه زانتيا مشكوك شدند و به راننده آن دستور ايست دادند. اما راننده اين خودرو از توقف خودرو امتناع كرد و با افزودن بر سرعت خود، سعي كردند كه از دست مأموران فرار كنند. مأموران به تعقيب اين خودرو پرداختند ولي در حين اين تعقيب و گريز، يكي از كساني كه داخل خودرو بود، به سمت مأموران آتش گشود. تعقيب اين خودرو توسط مأموران ادامه داشت و اين درگيري مسلحانه، به داخل شهر كشيده شد و سرانجام سرنشينان مسلح اين خودرو دستگير شدند. اما اين درگيري، 2 كشته و تعدادي مجروح برجا گذاشت. يكي از اين كشتهشدگان، مأمور پليس بود كه در اولين دقايق تعقيب و گريز و توسط يكي از سرنشينان خودرو به شهادت رسيد و فرد ديگر، مردي بود كه قبل از دستگيري متهمان كشته شد ولي هنوز مشخص نشده است، وي توسط متهمان كشته شده است يا مأموران پليس. حدود 400 كيلو گرم مواد مخدر نيز از متهمان كشف شد و پرونده آنها به اتهام محاربه به دادگاه انقلاب ارسال شد. بعد از رسيدگي به اين پرونده، هر 2 متهم پرونده به نامهاي محمدرضا و عبدالمجيد به اعدام محكوم شدند. بعد از اعلام اين حكم توسط دادگاه انقلاب، اين پرونده براي رسيدگي به اتهام قتل، به دادگاه كيفري استان تهران ارجاع شد و امروز، در شعبه 71 دادگاه كيفري و به رياست قاضي نورالله عزيزمحمدي، برگزار شد. اصغري نماينده دادستان، جهت قرائت كيفرخواست در جايگاه قرار گرفت و گفت: عبدالمجيد متهم به مباشرت در قتل عمدي استوار محسن ندافان و همچنين مشاركت در قتل عمدي غفار، و محمدرضا به مشاركت در قتل عمدي غفار متهم هستند. متهمان در تاريخ 26 فروردين 85، يك محموله مواد مخدر را وارد تهران كردند كه در بزرگراه آزادگان، بعد از دستور ايست از سوي مأموران پليس اقدام به فرار و تيراندازي به سوي مردم و پليس كردند كه در نتيجه اين تيراندازي، يك مأمور پليس و يك شهروند شهيد و تعداد ديگري از شهروندان نيز مجروح شدند. متهم رديف دوم، به قتل استوار ندافان، اعتراف كرده است، اما درباره مقتول دوم، هنوز مشخص نشده است كه كدام يكي از متهمان به سمت مقتول شليك كرده است. با توجه به مدارك موجود در پرونده براي متهمان تقاضاي صدور حكم شايسته را دارم. بعد از اظهارات نماينده دادستان، عبدالمجيد متهم رديف اول در جايگاه قرار گرفت و در پاسخ به سؤال قاضي مبني بر قبول اتهام قتل گفت: فرد ديگري به نام علي هم همراه ما بود كه فرار كرد. من نميدانم مرحوم ندافان چطور كشته شد. قاضي از متهم سؤال كرد كه چرا فرار كردي كه متهم گفت: داخل خودرو اسلحه داشتيم كه قرار بود آنها را براي فردي كه در قم بود ببريم. به همين دليل از دست مأموران فرار كرديم. پليس در بزرگراه آزادگان ما را تعقيب كرد و ما از ترس فرار كرديم. قاضي از متهم سؤال كرد كه چرا صندلي عقب خودرو را برداشته بودي كه متهم در جواب گفت: مشكل داشت ما هم برداشتيم. در ادامه جلسه يكي از مأموراني كه به خودروي متهمان دستور توقف داده بودند، در جايگاه قرار گرفت و در تشريح روز حادثه گفت: ساعت 5 بعد از ظهر روز حادثه، به همراه شهيد ندافان در حال گشت بوديم كه خودروي زانتيا از كنار ما عبور كرد. به آنها دستور ايست داديم ولي با سرعتي زياد از كنار يك تريلي عبور كرد و جلوي تريلي قرار گرفت. ما هم به سرعت خود افزوديم و زماني كه تريلي را پشت سر گذاشتيم، ديديم كه سرنشين كنار راننده زانتيا، روي در خودرو نشسته و زماني كه ماشين ما در تيررس آنها قرار گرفت، با اسلحه كلاشينكف، شروع به تيراندازي كرد. من هم يك تير شليك كردم كه سلاح من گير كرد و از كار افتاد، اسلحه شهيد ندافان هم بعد از شليك يك گلوله از كار افتاد. فاصله را زياد كرديم تا نيروهاي كمكي به ما برسند. در تعقيب خودروي متهمان وارد شهرك گلريز در اتوبان قم شديم. در قسمتي از جاده آنها وارد لاين روبرو شدند و چون ما نتوانستيم مانند آنها وارد لاين مفابل شويم، در قسمتي از جاده، مقابل هم قرار گرفتيم كه در همان لحظه، متهم رديف اول، به سمت خودروي ما شليك كرد كه شهيد ندافان زخمي شد. اما وي با بيان اينكه زخم وي جدي نيست از ما خواست به تعقيب ادامه بدهيم. در ادامه راه وارد منطقه خلاويز شديم و اجازه داديم آنها از ما دور شوند. به همين دليل آنها را گم كرديم و تنها صداي شليك آنها به گوش ميرسيد. تعقيب و گريز ما به داخل شهر و حوالي پاسگاه نعمتآباد كشيده شد و زماني كه متوجه شديم نيروهاي كمكي، خودروي متهمان را شناسايي كردند، شهيد ندافان را براي درمان، به بيمارستان برديم. قاضي از اين مأمور سؤال كرد كه آيا غير از اين 2 نفر شخص ديگري هم در خودروي آنها بود كه وي گفت: خير، فقط همين 2 نفر بودند كه نفر دوم رانندگي ميكرد. بعد از اظهارات اين مأمور، ستوان موسوي، كه تيم دوم تعقيب را سرپرستي ميكرد، در جايگاه قرار گرفت و ادامه ماجرا را اينگونه تعريف كرد: بعد از اينكه متهمان متوجه شدند آنها را شناسايي كرديم، وارد يك كوچه شدند و زماني كه راه فرار را بسته ديدند، هر 2 نفر از خودرو پياده شدند و شروع به شليك بيهدف كردند. يكي از آنها به سمت يك مصالحفروشي فرار كرد و نفر دوم وارد خانه شد و بعد از رفتن به پشت بام، به سمت نيروهاي پليس تيراندازي كرد كه بعد از اينكه فشنگهايش تمام شد، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و در نهايت دستگير شد. متهم رديف اول نيز در همان مغازه دستگير شد. قاضي از وي درباره نحوه كشته شدن، مقتول دوم سؤال كرد كه وي گفت: مقتول، در مسير شليك ما نبود و در مكاني قرار گرفته بود كه با ما زاويه داشت. اما متهمان بيهدف شليك كردند، مطمئن هستم كه ما نزديم. اسلحه ما MP5 است و مقتول با كلاشينكف كشته شد. قاضي گفت: اما مشكل اينجا است كه پزشكي قانوني هم به صراحت اعلام نكرده است كه مقتول با چه سلاحي كشته شده است و از اين نظر پرونده داراي نقص است. بعد از اين اظهارات، حاتمينكو، راننده تيم دوم آگاهي در جايگاه قرار گرفت و گفت: آنها ابتدا از داخل خودرو شليك كردند و بعد از اينكه پياده شدند، آن عابر را زدند. وي در پاسخ به سؤال قاضي مبني بر اينكه چه كسي مقتول را زد، گفت: قابل تشخيص نبود. بعد از اظهارات اين شخص، متهم رديف اول، دوباره در جايگاه قرار گرفت و درباره آخرين درگيري گفت: من اصلاً اسلحه خود را از خودرو بيرون نياوردم و بعد از اينكه از خودرو پياده شدم به سمت آن مغازه فرار كردم. قاضي گفت: اما طبق اظهارات مأموران، مقتول در مقابل شما قرار داشت و به احتمال زياد با گلوله شما كشته شده است. در ضمن اهالي محل تيراندازي شما را تأييد كردند. متهم در جواب گفت: من تيراندازي نكردم. دفاع عبدالمجيد به پايان رسيد و بعد از آن محمدرضا ، متهم رديف دوم كه دايي عبدالمجيد نيز است، در جايگاه قرار گرفت و گفت: من آن روز فقط راننده بودم و كار ديگري نكردم. اطلاعي ندارم چه كسي ندافان را زد. قاضي گفت: اما در تحقيقات اعتراف كردي كه شهيد ندافان را عبدالمجيد زد. متهم در جواب گفت: علي هم تيراندازي كرد. نميدانم چه كسي او را زد. قاضي گفت: اما مأموران فقط شما 2 نفر را در خودرو ديدند و اهالي محل هم ادعا كردند كه 2 نفر با مأموران درگير شدند. متهم در ادامه تشريح روز حادثه گفت: به سمت قم در حركت بوديم كه مأموران به ما ايست دادند كه ما توجهي نكرديم. تا نزديكي بهشت زهرا رفتيم. تير خورده بودم و حال خوبي نداشتم، به همين دليل متوجه اوضاع نبودم. قاضي از او سؤال كرد كه چطور با اين حال، به پشتبام يكي از منازل در محل حادثه رفتي كه متهم در جواب گفت: من اصلاً به پشتبام نرفتم. همانجا بيهوش شدم و من را به بيمارستان بردند. تمام خودروهايي هم كه در محل حادثه دچار خسارت شدند توسط مأموران پليس خسارت ديدند و ما كاري نكرديم. قاضي گفت: بيش از 12 كيلومتر تعقيب و گريز شما و پليس طول كشيد، چطور متوجه تيراندازي نشدي. متهم در جواب گفت: حواسم به رانندگي بود. بعد از اظهارات اين متهم، وكلاي مدافع هر دو متهم، در جايگاه قرار گرفتند و از موكلان خود دفاع كردند. بعد از اظهارات وكلاي مدافع، قاضي عزيزمحمدي به مدت 15 دقيقه تنفس اعلام كرد و بعد از آن متهمان به بيان آخرين دفاعيات خود پرداختند كه عبدالمجيد بيان كرد كه حرفي براي گفتن ندارد و محمدرضا هم خود را فقط راننده ناميد و گفت در اين حادثه اصلاً تيراندازي نكرده است. يكي از وكلاي مدافع متهمان در اين لحظه گفت: كاليبري كه در نظريه پزشكي قانوني آمده بين 7 تا 8 ميليمتر عنوان شده است و مربوط به سلاح كلاشينكف نيست بلكه مربوط به سلاح سازماني پليس است. قاضي عزيزمحمدي، ختم جلسه را اعلام كرد و اعلام نظر را به آينده موكول كرد. انتهاي پيام/ش
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 178]