تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هان! ميان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نيست. از آن حضرت درباره معناى اين فرمايش س...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815249767




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

عروس شيشه‌اي در هم شكست


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: عروس شيشه‌اي در هم شكست جام جم آنلاين: زن جواني كه در آرزوي لاغري به سر مي‌برد، به توصيه زن همسايه به مصرف شيشه پرداخت اما در دام اعتياد گرفتار شد.خبر نگار جام جم از وضعيت اين زن گزارش مي دهد: در چشمانش دنيايي از نااميدي موج مي‌زند، همانند انسان مسخ‌شده‌اي است، قدرت فكر كردن ندارد، براي حضور در اتاق بي‌تابي مي‌كند. وقتي مقابل مشاور نيروي انتظامي قرار مي‌گيرد، با اولين پرسش بغض فروخورده‌اش مي‌تركد و قطرات اشك، شيار باريكي را روي صورتش نمايان مي‌كند. او با صداي لرزان مي‌گويد: چه فرقي مي‌كند اسم من چيست؟ فقط مي‌دانم كه ديگر راه بازگشتي براي خود باقي نگذاشته‌ام و پس از 22 سال سن، در پنجمين ماه زندگي مشترك خود از خانه‌اي كه با هزاران اميد و آرزو قدم در آن گذاشته بودم، با خفت و خواري بيرون رانده شدم. آب ليوان پلاستيكي را تا آخر سر مي‌‌كشد و مي‌گويد: در يكي از روزهاي سال گذشته جواني كه در همسايگي ما سكونت داشت مرا از پدر پيرم خواستگاري كرد، در همان روز خواستگاري نگاه معنادار جوان خواستگار آزارم مي‌داد، سرانجام به عقد و ازدواج يكديگر درآمديم و من روانه خانه بخت شدم؛ خانه‌اي كه مي‌گفتند بايد با لباس سفيد وارد آن مي‌شدم و با كفن بيرون مي‌آمدم. آهي مي‌كشد و ادامه مي‌دهد: به دليل چاقي مفرطي كه از دوران نوجواني داشتم، از همان روزهاي اول با زخم زبان مادرشوهر و ديگر اعضاي خانواده‌ام روبه‌رو بودم. يك روز مادرشوهرم به خانه آمد و گفت: فلان فاميل امروز به من مي‌گفت: عجب عروس چاق و چله‌اي از لپ‌لپ درآورده‌ايد! روز ديگر خواهرشوهرم مي‌گفت: وقتي راه مي‌روي زمين زير پايت تكان مي‌‌خورد و من براي ترساندن بچه‌هايم، از تصوير تو استفاده مي‌كنم و... ديگر تاب و تحمل اين زخم زبان‌ها را نداشتم تا اين كه يك روز صبح وقتي به قصد خريد از خانه خارج شده بودم، يكي از همسايه‌ها كه از قديم او را مي‌شناختم مرا ديد و وقتي متوجه ناراحتي من شد، سفره دلم را برايش گشودم و او نيز با ظاهري غمگين وانمود كرد كه شريك غصه‌هاي من است. زن جوان لختي سكوت مي‌كند و مي‌گويد: زن همسايه به من گفت: برادرش هم اين مشكل را داشت اما پس از مصرف كريستال بشدت لاغر شد. او آنقدر در اين باره صحبت كرد كه من نيز وسوسه شدم. زن همسايه وقتي اشتياق مرا ديد، گفت: اگر دو هفته از كريستال استفاده كني، بشدت لاغر مي‌شوي و ديگر كسي جرات تحقير و جريحه‌دار كردن احساسات تو را نخواهد داشت. آن روز با خوشحالي پيشنهاد او را پذيرفتم و زن همسايه پس از گرفتن 50 هزار تومان برايم كريستال آورد و من نيز به توصيه او روزي 2 بار مواد مصرف مي‌كردم. زن جوان بار ديگر بغض مي‌كند و پس از دقايقي ادامه مي‌دهد: هر روزي كه مي‌گذشت اعتياد من شديدتر مي‌شد تا اين كه شوهرم و اعضاي خانواده‌اش وقتي متوجه شدند من به كريستال (شيشه)‌ اعتياد پيدا كرده‌ام مرا طرد كردند و با شكايت همسرم در دادگاه خانواده، حكم طلاق من صادر شد. وي اضافه كرد: اكنون به بن‌بست رسيده‌ام و ديگر قادر به تحمل اين شرايط نيستم زيرا پس از طلاق، پدر پيرم نيز گفت حاضر به پذيرش دختري نيست كه اعتياد بخت او را به تباهي پيوند زده است و... گزارش حاكي است، پس از مشاوره زن جوان، وي با مساعدت مسوولان مركز مشاوره در يك مركز ترك اعتياد بستري شد.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 331]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن