تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833127857
درسهایی از زندگی
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: صفحه ها : [1] 2 3 4 5 6 7 sepide-a4th May 2006, 10:55 PMآموخته ام ... که بهترين کلاس درس دنيا، کلاسي است که زير پاي پيرترين فرد دنياست آموخته ام ... که وقتي عاشقيد، عشق شما در ظاهر نيز نمايان مي شود آموخته ام ... که تنها کسي که مرا در زندگي شاد مي کند کسي است که به من مي گويد: تو مرا شاد کردي آموخته ام ... که داشتن کودکي که در آغوش شما به خواب رفته، زيباترين حسي است که در دنيا وجود دارد آموخته ام ... که مهربان بودن، بسيار مهم تر از درست بودن است آموخته ام ... که هرگز نبايد به هديه اي از طرف کودکي، نه گفت آموخته ام ... که هميشه براي کسي که به هيچ عنوان قادر به کمک کردنش نيستم دعا کنم آموخته ام ... که مهم نيست که زندگي تا چه حد از شما جدي بودن را انتظار دارد، همه ما احتياج به دوستي داريم که لحظه اي با وي به دور از جدي بودن باشيم آموخته ام ... که گاهي تمام چيزهايي که يک نفر مي خواهد، فقط دستي است براي گرفتن دست او، و قلبي است براي فهميدن وي آموخته ام ... که راه رفتن کنار پدرم در يک شب تابستاني در کودکي، شگفت انگيزترين چيز در بزرگسالي است آموخته ام ... که زندگي مثل يک دستمال لوله اي است، هر چه به انتهايش نزديکتر مي شويم سريعتر حرکت مي کند آموخته ام ... که پول شخصيت نمي خرد آموخته ام ... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگي را تماشايي مي کند آموخته ام ... که خداوند همه چيز را در يک روز نيافريد. پس چه چيز باعث شد که من بينديشم مي توانم همه چيز را در يک روز به دست بياورم آموخته ام ... که چشم پوشي از حقايق، آنها را تغيير نمي دهد آموخته ام ... که اين عشق است که زخمها را شفا مي دهد نه زمان آموخته ام ... که وقتي با کسي روبرو مي شويم انتظار لبخندي جدي از سوي ما را دارد آموخته ام ... که هيچ کس در نظر ما کامل نيست تا زماني که عاشق بشويم آموخته ام ... که زندگي دشوار است، اما من از او سخت ترم آموخته ام ... که فرصتها هيچ گاه از بين نمي روند، بلکه شخص ديگري فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد آموخته ام ... که آرزويم اين است که قبل از مرگ مادرم يکبار به او بيشتر بگويم دوستش دارم آموخته ام ... که لبخند ارزانترين راهي است که مي شود با آن، نگاه را وسعت داد آموخته ام ... که نمي توانم احساسم را انتخاب کنم، اما مي توانم نحوه برخورد با آنرا انتخاب کنم آموخته ام ... که همه مي خواهند روي قله کوه زندگي کنند، اما تمام شادي ها و پيشرفتها وقتي رخ مي دهد که در حال بالا رفتن از کوه هستيد آموخته ام ... که بهترين موقعيت براي نصيحت در دو زمان است: وقتي که از شما خواسته مي شود، و زماني که درس زندگي دادن فرا مي رسد آموخته ام ... که کوتاهترين زماني که من مجبور به کار هستم، بيشترين کارها و وظايف را بايد انجام دهم نويسنده: اندي روني ؛ مردي که با کلمات اندک حرفهاي بسياري مي زند امیدوارم خوشتون اومده باشه ;) sepehr325th May 2006, 12:34 AMآيا آموخته ها را در واقعيت هم به كار مي گيرم اگر اين چنين باشه خيلي خوبه Kamil5th May 2006, 01:26 AM<P>من از عشق زندگی را اموختم واز زندگی عاشق بودن را وتو نحوه درست زندگی کردن را و اموختم با دوست هیچ هم معنا دارد<IMG alt=0 src="کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند" border=0 smilieid="3"> </P> Kamil5th May 2006, 01:33 AM:( من از اینکه این طئری تایپ شده معذرت میخوام غنچه6th May 2006, 04:14 PMوآرزوي من براي همه انسانها اين است(همچنين تقديم به همه بچه هاي خوب اين تالار): آرزويم اين است نتراود اشك در چشم تو هرگز مگر از شوق زياد نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز وبه اندازه هر روز تو عاشق باشي عاشق انكه تو را مي خواهد و به لبخند تو از خويش رها مي گردد و تو را دوست بدارد به همان اندازه كه دلت مي خواهد avisa17th May 2006, 12:06 PMبنام آنکه ناقوس قلبش آهنگ عشق می زند خاطرات ترک خورده ی سالهای رنج و درد را به خاطر می آوری ای مغرور پا برجا تلخی نافرجام زهر هجررا در کالبد کوچک ذهنت هنوزهم بایگانی کرده ای ؟ سردی فاصله بین دستهای من وتو را کدامین قصیده باید بسراید ؟ کدامین واژه باید فرصت از دست رفته سبز وجودمان را ترجمه کند ؟ کدامین باد باید پریشانی دلهایمان را تسکین ببخشد ؟ کدامین موج باید اشک چشمهایمان را به آبی ترین اقیانوس جهان بسپارد ؟ پر واژه بی انتها دستهایت کدامین مرزها را در نوردیده اند که مرز قلبم انتهایی ندارد ! کدامین آلاله عشق را در سرزمین قلبت کاشته ای که شقایق وحشی دلم آرام نمی گیرد ؟ بگو با ابهت مغرور کدامین مه نگاهت را گرفته است که حجم سبز حضورم را ندیده می گیری ؟ بگو ایستاده ام بر صخره های جدایی و نگاهم خیس ازبارانی است که نه تنها چشمانم بلکه تمام وجودم را می شوید . قلبم را میان دستهایم گرفته ام و آنرا با تمام وجود تقدیم به آسمان می کنم ! نگاه خسته ام را به آهوی دشت می سپارم و خستگی تنم را به جاده ی بی انتهای زمان در گذر از جاده ی بی انتهای تقدیر هر گاه لحظه ای قلبت فرمان ایستادن را مادر کرد به جاده غروب نگاه کن ! ببین مسافری خمیده قامت در حال عبور به سوی مرز ناپیدایی است سکوت نکن که فریاد هم شوق رفتن و گم شدن را نمی تواند در وجودم مهار کند . نگاهت حتی اگر گرم باشد باز هم سردی فاصله هایمان را نمی تواند از یادم ببرد وسعت حضور پاییزی تو حجم سبزم را به سخره می گیرد . دلم می خواهد مثل کابوس های فراموش شده کودکیم یادت را به دست باد بسپارم . می خواهم از یاد ذهن و دلم برای همیشه بروی ! دلم می خواهد ناقوس قلبم فقط یک آهنگ بنوازد. آنهم بدرود avisa17th May 2006, 12:08 PMبرسرگورکشیشی درکلیسای وست مینسترنوشته شده است : (( کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییردهم بزرگترکه شدم متوجه شدم دنیا خیلی بزرگ است من باید انگلستان را تغییر دهم بعدها دنیا را هم بزرگ دیدم و تصمیم گرفتم شهرم را تغییردهم در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را متحول کنم اینک که درآستانه مرگ هستم می فهمم که اگرروزاول خودم را تغییر داده بودم شاید می توانستم دنیا راهم تغییردهم )) . avisa17th May 2006, 12:09 PMما به هم محتاجیم مثل دیوونه به خواب مثل گندم به زمین مثل شوره زار به آب ما به هم محتاجیم.... ما به هم محتاجیم مثل ما به آدما مثل ماهیها به آب مثل ادم به حوّا ما به هم حتاجیم... دستامون از هم اگه دور بمونه شب شیشه ای دیگه نمی شکنه از تو این شیشه ی همیشگی خورشید مقوای سر می زنه به عزای دوری دستای ما کوچه ها تاریکو بی صدا می شن بوی رخوت همه جا رو می گیره همه درها به غربت وا می شن avisa17th May 2006, 12:10 PMسیزده نکته مهم زندگی يك : دوستت دارم ، نه به خاطر شخصيت تو ، بلكه به خاطر شخصيتي كه من در هنگام بودن با تو پيدا مي كنم . دو : هيچ كس لياقت اشك هاي تو را ندارد و كسي كه چنين ارزشي دارد باعث اشك ريختن تو نمي شود سه : اگر كسي تو را آن گونه كه مي خواهي دوست ندارد ، به اين معني نيست كه تو را با تمام وجودش دوست ندارد . چهار : دوست واقعي كسي است كه دست هاي تو را بگيرد ولي قلب تو را لمس كند . پنج : بدترين شكل دلتنگي براي كسي آن است كه ر كنار او باشي و بداني كه هرگز به او نخواهي رسيد . شش : هرگز لبخند را ترك نكن . حتي وقتي ناراحتي . چون هر كس ممكن است عاشق لبخند تو شود . هفت : تو ممكن است در تمام دنيا فقط يك نفر باشي ، ولي براي بعضي افراد تمام دنيا هستي . هشت : هرگز وقتت را با كسي كه حاضر نيست وقتش را با تو بگذراند ، نگذران. نه : شايد خدا خواسته است كه ابتدا بسياري افراد نامناسب را بشناسي و سپس شخص مناسب را . به اين ترتيب وقتي او را يافتي بهتر مي تواني شكرگزار باشي . ده : به چيزي كه گذشت غم نخور ، به آن چه پس از آن آمد لبخند بزن . يازده : هميشه افرادي هستند كه تو را مي آزارند . با اين حال همواره به ديگران اعتماد كن و فقط مواظب باش كه به كسي كه تو را آزرده دوباره اعتماد نكني . دوازده :خود را به فرد بهتري تبديل كن و مطمئن باش كه خود را مي شناسي قبل از آن كه شخص ديگري را بشناسي و انتظار داشته باشي او تو را بشناسد . سيزده : زياده از حد خود را تحت فشار نگذار ، بهترين چيزها در زماني اتفاق مي افتد كه انتظارش را نداري avisa17th May 2006, 12:11 PMای عشق همه بهانه از توست به پاس دوستی ،به پاس عاطفه سرشار که در این روزگار بد گمانی ،چون شب چراغی برایم درخشید و،روح تنهایم را ،از نومیدی رهایی داد به پاس قلب بزرگت که فریادرس است وبه پاس از عشق می نویسم و به تو با تمام ، عشق، تقدیم می کنم s_mary19th May 2006, 09:42 AMزندگی شیرین تر : * هر اقدام بزرگی ابتدا محال به نظر می رسد *یک تمبر پستی موفقیتش را تضمین میکند ، چون این توانایی را دارد که تا رسیدن به هدف به چیزی بچسبد . *هیچ کس برای شکست خوردن نقشه نمی کشد ، بلکه این نقشه است که اگر اشتباه کشیده شود منجر به شکست خواهد شد * اگر میخواهید آسوده زندگی کنید ، همیشه به آنچه دارید بیاندیشید نه آنچه میخواهید . مهرنازm.o19th May 2006, 01:30 PMزندگی کردن من مردن تدریجی بود آنچه جان کند تنم عمر حسابش کردم kouroshe_kabir19th May 2006, 01:35 PMمیگن یه آقا هه ای تو آمریکای لاتین عاشق ترومپت بوده ولی پول نداشته برای همین کلیه خودش رو می فروشه باهاش یه ترومپت می خره الان همون آقا هه جزو بزرگترین ترومپت زن های جهان نکته : همیشه پشتکار و امید داشته باشید laleh19th May 2006, 08:17 PMيه روز مسوول فروش ، منشی دفتر ، و مدير شرکت برای ناهار به سمت سلف قدم می زدند... يهو يه چراغ جادو روی زمين پيدا می کنن و روی اون رو مالش ميدن و جن چراغ ظاهر ميشه... جن ميگه: من برای هر کدوم از شما يک آرزو برآورده می کنم... منشی می پره جلو و ميگه: «اول من ، اول من!... من می خوام که توی باهاماس باشم ، سوار يه قايق بادبانی شيک باشم و هيچ نگرانی و غمی از دنيا نداشته باشم»... پوووف! منشی ناپديد ميشه... بعد مسوول فروش می پره جلو و ميگه: «حالا من ، حالا من!... من می خوام توی هاوايی کنار ساحل لم بدم ، يه ماساژور شخصی و يه منبع بی انتهای آبجو داشته باشم و تمام عمرم حال کنم»... پوووف! مسوول فروش هم ناپديد ميشه... بعد جن به مدير ميگه: حالا نوبت توئه... مدير ميگه: «من می خوام که اون دو تا هر دوشون بعد از ناهار توی شرکت باشن»! نتيجهء اخلاقی اينکه هميشه اجازه بده که رئيست اول صحبت کنه! درسهاي بعدي را بعداً ميگم laleh19th May 2006, 08:19 PMيه روز يه کشيش به يه راهبه پيشنهاد می کنه که با ماشين برسوندش به مقصدش... راهبه سوار ميشه و راه ميفتن... چند دقيقهء بعد راهبه پاهاش رو روی هم میندازه و کشيش زير چشمی يه نگاهی به پای راهبه ميندازه... راهبه ميگه: پدر روحانی ، روايت مقدس ۱۲۹ رو به خاطر بيار... کشيش قرمز ميشه و به جاده خيره ميشه... چند دقيقه بعد بازم شيطون وارد عمل ميشه و کشيش موقع عوض کردن دنده ، بازوش رو با پای راهبه تماس ميده... راهبه باز ميگه: پدر روحانی! روايت مقدس ۱۲۹ رو به خاطر بيار!... کشيش زير لب يه فحش ميده و بيخيال ميشه و راهبه رو به مقصدش می رسونه... بعد از اينکه کشيش به کليسا بر می گرده سريع ميدوه و از توی کتاب روايت مقدس ۱۲۹ رو پيدا می کنه و می بينه که نوشته: «به پيش برو و عمل خود را پيگيری کن... کار خود را ادامه بده و بدان که به جلال و شادمانی که می خواهی می رسی»! نتيجهء اخلاقی اينکه اگه توی شغلت از اطلاعات شغلی خودت کاملا آگاه نباشی، فرصتهای بزرگی رو از دست ميدی! laleh19th May 2006, 08:20 PMمن خيلی خوشحال بودم... من و نامزدم قرار ازدواجمون رو گذاشته بوديم... والدينم خيلی کمکم کردند... دوستانم خيلی تشويقم کردند و نامزدم هم دختر فوق العاده ای بود... فقط يه چيز من رو يه کم نگران می کرد و اون هم خواهر نامزدم بود... اون دختر باحال ، زيبا و جذابی بود که گاهی اوقات بی پروا با من شوخی های ناجوری می کرد و باعث می شد که من احساس راحتی نداشته باشم... يه روز خواهر نامزدم با من تماس گرفت و از من خواست که برم خونه شون برای انتخاب مدعوين عروسی... سوار ماشينم شدم و وقتی رفتم اونجا اون تنها بود و بلافاصله رک و راست به من گفت: اگه همين الان ۵۰۰ دلار به من بدی بعدش حاضرم با تو ................! من شوکه شده بودم و نمی تونستم حرف بزنم... اون گفت: من ميرم توی اتاق خواب و اگه تو مايل به اين کار هستی بيا پيشم... وقتی که داشت از پله ها بالا می رفت من بهش خيره شده بودم و بعد از رفتنش چند دقيقه ايستادم و بعد به طرف در ساختمون برگشتم و از خونه خارج شدم... يهو با چهرهء نامزدم و چشمهای اشک آلود پدر نامزدم مواجه شدم! پدر نامزدم من رو در آغوش گرفت و گفت: تو از امتحان ما موفق بيرون اومدی... ما خيلی خوشحاليم که چنين دامادی داريم... ما هيچکس بهتر از تو نمی تونستيم برای دخترمون پيدا کنيم... به خانوادهء ما خوش اومدی! dokhtarak19th May 2006, 09:38 PMخوش به حال دختره که همچین پسری یرش اومده power1121st May 2006, 05:39 PMمن آموختم که ............ معنای هر "متن" در هر عصر محصول تعامل معنای تاریخی ان با جنبه های امروزترین ذهن خواننده است اما نمی دانم چرا ؟ آنان که در دفاع از دین با تعصب کور می ستیزند ، در دین داری آن ها باید تردید کرد؟! من آموختم که ... همانگونه که زنبور عسل شیرین ترین عسل را از تلخ ترین گل های آویشن می سازد ، ما نیز باید شیرین ترین فرصت های زندگی را از تلخ ترین صحنه های زندگی بر گیریم . اما نمی دانم چرا؟ آن کسی که در منع کاری تعصب می ورزد بیش از هر کس به انجام آن کار علاقه مند است ؟! من آموختم که ... خلق هر کس جایگاه و پایگاه دین و ایمان اوست ؛ جایی که دین را به رنگ خود در می آورد. اما نمی دانم چرا؟ راه مستقیم پر پیچ و خم ترین و پر سنگلاخ ترین ، اما با کمترین همراه برای جویندگان حقیقت است؟ من آموختم که ... شخصیت هرکس همانگونه "می شود " که "بوده " است ؛ یعنی هرکس همانگونه که "بوده" است می شود. (من بودم ، شدم) اما نمی دانم چرا؟ خودپسندی دیگران تنها هنگامی برای ما ناپسند است که خلاف خود پسندی ما باشد؟ من آموختم که ... اگر چه با پول نمی توا خوشبختی را خرید اما پول آتش زنه خوبی برای شعله ور کردن خوشبختی درونی است. اما نمی دانم چرا؟ ما به دوست داشتن دیگران بیش از دوست داشته شدن از طرف دیگران نیازمندیم؟ من آموختم که ..... تربیت علم نیست بلکه علم ، جزئی از تربیت است اما نمی دانم چرا؟ این قدرت است که انسان ها را فاسد می کند یا این آدم های فاسد هستند که جذب قدرت می شوند؟ من آموختم که .... همانگونه که برای خواندن یک کتاب علمی باید علم خواندن آن کتاب را داشت ، برای شنیدن نصایح اخلاقی نیز باید هنر عمل کردن به ان را در خود پرورش داد. اما نمی دانم چرا؟ به راستی علم بهتر است یا ثروت ؟ اگر علم ، کدام علم ؟ اگر ثروت کدام ثروت؟ من آموختم که ... باید باهم بود بدون تصاحب یکدیگر باید هم نوا بود بدون تصرف اندیشه یکدیگر باید همراه بود بدون خدشه دار کردن راه دیگر باید همکار بود بدون دخالت در کار یکدیگر باید همدل بود بدون راه یابی به راز یکدیگر باید هم نشین بود بدون تجاوز به مرز های یکدیگر باید همخواه بود بدون یکی کردن خواهش های یکدیگر اما نمی دانم چرا ؟ هرچه قفس تنگ تر باشد ، طعم آزادی شیرین تر است ؟! من آموختم که ... دوست داشتن یعنی رها کردن اندوختن یعنی بخشیدن و غنی بودن یعنی قانع بودن اما نمی دانم چرا؟ در اغلب اوقات محدودیت ها ، فشار ها ، و رنج ها منبع اصلی خلاقیت به شمار می آیند؟! من آموختم که .... دوست داشتن زمانی به اوج ظهور خود می رسد که به هیچ شکلی اظهار نشود ! اما نمی دانم چرا ؟ عاشق بودن تصاحب معشوق است یا در کنار معشوق بودن؟ (امین هاشمی ) Sx3D : تاپیک ها پیوست شد در زدن تاپیک جدید توجه کنید مهرنازm.o25th May 2006, 02:13 AMمي دوني ؟؟ بايد بفهمي وقتي دلت مي گيره ... تنهايي !! بايد ياد بگيري از هيچ كس توقع نداشته باشي ! بايد عادت كني كه با كسي درددل نكني !! بايد درك كني كه هر كس مشكلات خودشو داره !! بايد بفهمي وقتي ناراحتي ... دلتنگي ... يا بي حوصله اي ... هيچ كس حوصله ي تو رو نداره !! ديگه بايد فهميده باشي همه رفيق وقتاي خوشي اند !! همه خودشون اينقدر دردسر دارن كه حوصله ي گند اخلاقياي تو رو ندارن !! همه اينقدر كار دارن كه وقت ندارن واسه تو وقت بذارن ! كه به حرفات گوش بدن يا وقتايي كه تنهايي كنارت باشن !! ولي تو نبايد اينجوري باشي !! تو بايد رفيق غم و كم همه باشي !! تو بايد سنگ صبور باشي !! تو بايد سنگ باشي !! درداي تو پيش درداي اونا هيچي نيست !! تو اصلن سختي نكشيدي ... تو اصلن تنها نموندي ... تو هيچ وقت غصه دار و گريه دار نيستي ! نبايد باشي !!! فهميدي ؟؟ اينا همه ي حرفايي كه چند روزه يكي از ته دلم داره تو گوشم مي خونه !!! داره جادوم مي كنه !! كه آروم تر باشم !! كه هيچ كس اذيت نكنم !! كه هر وقت تنها شدم و دلتنگ و خسته ... ياد تنهايي و دلتنگي و خستگي مامان بيفتم !! بعدش همه چي يادم بره !! خوب ؟؟ دختر خوبي باش !! somito25th May 2006, 06:06 PMمن آموختم كه : راز عشق در اين است كه حس تملك را از خود دور كني در حقيقت هيچ كس نميتواند مال كسي شود.شريك زندگي ات را با طناب ني& سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 491]
صفحات پیشنهادی
درسهایی برای زندگی
درسهایی برای زندگی بهترین درسها همان است که انسان از آنها در زندگانی خویش بهره برمی دارد. ائمه هدی علیه السلام آموزشهای بسیاری برای زندگی ارائه داده اند که اگر ما به ...
درسهایی برای زندگی بهترین درسها همان است که انسان از آنها در زندگانی خویش بهره برمی دارد. ائمه هدی علیه السلام آموزشهای بسیاری برای زندگی ارائه داده اند که اگر ما به ...
درس هایی برای زندگی زیبا
درس هایی برای زندگی زیبا-کاش وقتی هجده سالم بود کسی این مسائل را به من میگفت! امروز داشتم در کافی شاپ مورد علاقه ام کتابی میخواندم که یک جوان 18 ساله کنارم ...
درس هایی برای زندگی زیبا-کاش وقتی هجده سالم بود کسی این مسائل را به من میگفت! امروز داشتم در کافی شاپ مورد علاقه ام کتابی میخواندم که یک جوان 18 ساله کنارم ...
درسهایی از زندگی
درسهایی از زندگی-صفحه ها : [1] 2 3 4 5 6 7 sepide-a4th May 2006, 10:55 PMآموخته ام ... که بهترين کلاس درس دنيا، کلاسي است که زير پاي پيرترين فرد دنياست ...
درسهایی از زندگی-صفحه ها : [1] 2 3 4 5 6 7 sepide-a4th May 2006, 10:55 PMآموخته ام ... که بهترين کلاس درس دنيا، کلاسي است که زير پاي پيرترين فرد دنياست ...
درسهايي از زندگي
درسهايي از زندگي-بهتره براي چيزي که هستي مورد نفرت باشي تا اين دوستت داشته باشن براي اون چيزي که در واقع نيستي انسان ها ممکنه سخنانت رو فراموش کنن .
درسهايي از زندگي-بهتره براي چيزي که هستي مورد نفرت باشي تا اين دوستت داشته باشن براي اون چيزي که در واقع نيستي انسان ها ممکنه سخنانت رو فراموش کنن .
درسهایی برای زندگی
درسهایی برای زندگی-1- مشکلات حل نگردیده، تکامل یافته و ساختارشان تغییر می یابد. ابعاد، تاثیرات و هزینه هایشان نیز فزونی می یابد. 2- اعتماد بیش از حد به ...
درسهایی برای زندگی-1- مشکلات حل نگردیده، تکامل یافته و ساختارشان تغییر می یابد. ابعاد، تاثیرات و هزینه هایشان نیز فزونی می یابد. 2- اعتماد بیش از حد به ...
درس. هایی برای زندگی
درس. هایی برای زندگی-کاش وقتی هجده سالم بود کسی این مسائل را به من میگفت! امروز داشتم در کافی .شاپ مورد علاقه .ام کتابی می.خواندم که یک جوان 18 ساله کنارم ...
درس. هایی برای زندگی-کاش وقتی هجده سالم بود کسی این مسائل را به من میگفت! امروز داشتم در کافی .شاپ مورد علاقه .ام کتابی می.خواندم که یک جوان 18 ساله کنارم ...
درسهایی ارزشمند از زندگی !
درسهایی ارزشمند از زندگی ! درسهایی از زندگی که باید از میمون، موش، قورباغه و سگ ها و حتی مورچه ها فرا بگیریم. این مطلب ترجمه فارسی مطلب What Animals Can Teach ...
درسهایی ارزشمند از زندگی ! درسهایی از زندگی که باید از میمون، موش، قورباغه و سگ ها و حتی مورچه ها فرا بگیریم. این مطلب ترجمه فارسی مطلب What Animals Can Teach ...
درسهایی از زندگی نبی رحمت(2)
درسهایی از زندگی نبی رحمت(2) حق پياده پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله هنگامى كه سواره بودند، نمى گذاشتند كسى پياده با آن حضرت حركت كند، يا او را با خود سوار مى ...
درسهایی از زندگی نبی رحمت(2) حق پياده پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله هنگامى كه سواره بودند، نمى گذاشتند كسى پياده با آن حضرت حركت كند، يا او را با خود سوار مى ...
درسهایی از زندگی نبی رحمت(1)
درسهایی از زندگی نبی رحمت(1) قدرشناسى پيامبر صلى الله عليه و آله بسيار وفادار و حق شناس بود، و بر همين اساس ، ثويبه كنيز آزاد شده ابولهب با اينكه بيش از چند ...
درسهایی از زندگی نبی رحمت(1) قدرشناسى پيامبر صلى الله عليه و آله بسيار وفادار و حق شناس بود، و بر همين اساس ، ثويبه كنيز آزاد شده ابولهب با اينكه بيش از چند ...
درسهايي از زندگي شهيد هاشمي نژاد افتخار مردم بهشهر
درسهايي از زندگي شهيد هاشمي نژاد افتخار مردم بهشهر هفتم مهرماه هر سال يادآور خاطره عالم مجاهد و جوانمرد فاضل و فرزانه ايست كه در پي يك توطئه ناجوانمردانه قرباني جهل و ...
درسهايي از زندگي شهيد هاشمي نژاد افتخار مردم بهشهر هفتم مهرماه هر سال يادآور خاطره عالم مجاهد و جوانمرد فاضل و فرزانه ايست كه در پي يك توطئه ناجوانمردانه قرباني جهل و ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها