تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1821121480
واكاوي تغييرات سياستهاي روسيه با بازگشت پوتين به پست رياستجمهوريمرد يخي و چالشهاي پيش روخبرگزاري فارس: يكي از خط قرمزهاي روسيه، اقدام نظامي در ايران و سوريه و يا ساير همپيمانان مسكو در منطقه است و دليل اصلي آن ترس مسكو از حضور نظامي آمريكا در مرزهاي اين كشور و بههمخوردن توازن قدرت استراتژيك در اين منطقه است.
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: واكاوي تغييرات سياستهاي روسيه با بازگشت پوتين به پست رياستجمهوريمرد يخي و چالشهاي پيش روخبرگزاري فارس: يكي از خط قرمزهاي روسيه، اقدام نظامي در ايران و سوريه و يا ساير همپيمانان مسكو در منطقه است و دليل اصلي آن ترس مسكو از حضور نظامي آمريكا در مرزهاي اين كشور و بههمخوردن توازن قدرت استراتژيك در اين منطقه است.
خبرگزاري فارس: يكي از خط قرمزهاي روسيه، اقدام نظامي در ايران و سوريه و يا ساير همپيمانان مسكو در منطقه است و دليل اصلي آن ترس مسكو از حضور نظامي آمريكا در مرزهاي اين كشور و بههمخوردن توازن قدرت استراتژيك در اين منطقه است.
به گزارش گروه فضاي مجازي خبرگزاري فارس به نقل از برهان، «ولاديمير پوتين» بار ديگر از پشت پرده به درآمد و مجدد صحنهگردان اصلي قدرت و سياست در روسيه شد. مردي كه در سالهاي اخير داراي جايگاه و شأن بلامنازعي در كاخ «كرملين» بوده و كمتر كسي را در كشورهاي غربي هم ميتوان يافت كه داراي چنين محبوبيت و قدرتي باشد.
رأي بالاي مردم روسيه به پوتين در انتخابات چند روز گذشته نشان دهندهي اعتماد مردم اين كشور به او و سياستهاي اوست. شعارهايي كه پوتين براي رقابت در انتخابات برگزيده بود، يادآور مجد و عظمت گذشته براي مردم اين كشور بود و با سياستهاي برآمده از قدرت و اعتماد به نفس، توانستهاست محبوبيت خود را در بين مردم كشورش به اوج رساند. وي قبل از اين، 8 سال رييس جمهور روسيه بود و به تازگيهم به مدت 4 سال نخستوزير اين كشور بود و هماكنون براي 6 سال ديگر به عنوان رييسجمهور روسيه، برگزيده شدهاست. اين تداوم حضور در قدرت به طور حتم داراي عناصر و مؤلفههاي بسياري است و دلايل متعددي براي محبوبيت وي وجود دارد.
در ابتدا اين دلايل را بررسي كرده و سپس به چالشهاي داخلي و خارجي پوتين در سالهاي آينده خواهيم پرداخت:
1. محبوبيت پوتين
بر اساس آخرين آمارهاي اعلام شده، ميزان محبوبيت ولاديمير پوتين در هفتهي گذشته با 4 درصد افزايش، به 52 درصد رسيد.[1] بسياري از تحليلگران و كارشناسان بر محبوبيت زياد پوتين در روسيه اذعان دارند و دليل آن را هم بالا بردن استاندارد زندگي و افزايش رفاه اقتصادي مردم در اين كشور ميدانند. هرچند مؤلفهي اقتصادي از مهمترين فاكتورهاي تأثيرگذار بر ميزان محبوبيت پوتين بوده اما به طور قطع تنهاترين عامل نبوده و موارد ديگري را هم شامل ميشود كه در اين بخش به آنها پرداخته ميشود:
1-1. بازگرداندن اقتدار به روسيه
زماني كه پوتين در روسيه به قدرت رسيد، كشوري را از «يلتسين» تحويل گرفت كه هنوز از شوك ناشي از فروپاشي شوروي در اغما بود و تمام زيرساختهاي اقتصادي، سياسي و نظامي اين كشور تحليل رفته بود و كشور هم به دليل از دست دادن قدرت در تمامي ابعاد آن از يك ابرقدرت جهاني به يك قدرت متوسط منطقهاي تبديل شده بود. مردم اين كشور هنوز دوران باشكوه گذشته را با حسرت ياد ميكردند. به قدرت رسيدن پوتين باعث گرديد اين اوضاع تا حدود زيادي تغيير پيدا كند. شخصيت كاريزماتيك و اقتدارمآبانهي او همراه با سياستهاي داخلي و خارجي اقتدارآميز، باعث گرديد جايگاه و وزن بينالمللي روسيه دستخوش دگرگوني بسياري شود.[2]
روسيه از يك كشور دنبالهروي غرب و آمريكا به كشوري تبديل شد كه در برخي موارد حتي رو در روي آمريكا ايستاد و مخالفت پوتين با سياستهاي يكجانبه گرايانهي آمريكا باعث گرديد كه صاحب نظران از اين دوران به عنوان دوران جنگ سرد جديد ياد كنند كه نمونهي آن، سخنراني آتشين پوتين در كنفرانس بينالمللي «مونيخ» آلمان بود كه غرب را دچار شوك كرد[3] و توجه همگان را به خرس خفتهاي جلب نمود كه ديگر در حال بيدار شدن از خواب رخوت است.[4]
مخالفت سرسختانهي پوتين با آغاز حملهي نظامي آمريكا به عراق در سال 2003م. جلوهي ديگري از اين رويارويي سنتي بود كه باعث گرديد مردم اين كشور به سياست اقتدارآميز رييس جمهورشان افتخار كنند و ميزان محبوبيت او به يك باره روند تصاعدي به خود بگيرد. اخطارهاي مكرر پوتين به سران آمريكا به خصوص «جرج بوش» در خصوص عواقب و تبعات يكجانبه گرايي اين كشور و سپس حملهي اين كشور به «گرجستان» را ميتوان از عوامل ديگري برشمرد كه باعث گرديد مردم اين كشور حس شكوهمند دوران گذشته را به يادآورند.
در پايان دوران رياست جمهوري پوتين در سال 2008م.، روسيه تبديل به قدرت منطقهاي مقتدري شده بود كه ديگر دوران ركود و رخوت را پشت سر گذاشته بود و براي تعيين دستور كار جهاني مورد مشورت قرار ميگرفت و نظر اين كشور براي ديگر بازيگران از اهميت فوق العادهاي برخوردار بود. دقيقاً به همين دليل بود كه «اوباما» بعد از رسيدن به قدرت سياست «باز تعريف روابط با روسيه» را در دستور كار خود قرار داد.[5]
2-1. بهبود اوضاع اقتصادي و سطح رفاه مردم
روسيه به لحاظ اقتصادي كشوري متوسط است و داراي مردم فقير زيادي است. بعد از آشفتگيهاي اقتصادي و اجتماعي دههي 1990م.، اقتصاد اين كشور فلج شد و سطح رفاه و آسايش در اين كشور به شدت افت كرد و ميزان درآمد سرانهي اين كشور كاهش بسيار شديدي يافت. اما به قدرت رسيدن پوتين مصادف شد با افزايش بيسابقهي قيمت نفت و گاز. اين مورد يادآور جملهي معروف «ناپلئون» است كه گفت: «من فرماندهي توانا نميخواهم بلكه فرماندهي خوش شانس ميخواهم.»[6]
اين تقارن باعث گرديد دست پوتين بازتر شود و بتواند سياستهاي اصلاحي مدنظر خويش را به اجرا درآورد. در نتيجه ميزان درآمد سرانهي روسها افزايش يافت و در نتيجهي آن هم ميزان رفاه و آسايش مردم هم بهبود پيدا كرد. مردم صاحب خانههاي بزرگتر و سود و درآمد بيشتر شدند و ميزان رضايتمندي آنها از عملكرد دولت مردان خود به ويژه پوتين به اوج خود رسيد.[7]
هر چند كه سيستم اقتصادي روسيه بيمار بود و هنوز هم هست اما افزايش درآمد و سطح رفاه باعث گرديد مردم موارد ديگر را به فراموشي بسپارند. اما عليرغم اين محبوبيت بايد اشاره داشت كه فاكتور اقتصادي تنها عامل تعيين كنندهي تأييد مردم نيست و بايد موارد ديگري را هم مد نظر داشت.
3-1. بازگردان ثبات داخلي به روسيه
يكي از مهمترين ايرادهايي كه منتقدان پوتين به او وارد ميكنند اين است كه سيستم حكومتي او فردي، اقتدارمآبانه و يا حتي ديكتاتوري است. طوري كه «گري كاسپارف» قهرمان سابق شطرنج جهان و يكي از مهمترين مخالفان پوتين در اين خصوص اظهار داشته است: «در دههي 1990م. كمتر كسي ميتوانست تصور كند كه 10 سال ديگر در روسيه كسي حكومت خواهد كرد كه مأمور «كا.گ.ب» بوده و يك سيستم ديكتاتوري و امنيتي را در اين كشور حاكم خواهد كرد.»[8]
هر چند كه پوتين اعتقاد چنداني به دموكراسي ندارد و ميتوان ادعا نمود كه به صورت اقتدارآميز بر روسيه حكومت ميكند، اما همين امر هم يكي ديگر از عوامل محبوبيت اوست. موافقان و طرفداران پوتين در سوي ديگر بر اين عقيدهاند با توجه به آشفتگيهاي دههي 1990م.، بهترين سيستمي كه ميتوانست روسيه را نجات دهد، سيستم فردي به رهبري شخصي كاريزماتيك و توانمند همچون پوتين بود كه توانست ثبات را به اين كشور بازگرداند. با توجه به همين ظرفيت تأثيرگذاري ايجاد ثبات بود كه بار ديگر پوتين در رقابت انتخاباتي شعارهايي را برگزيد كه بيشتر ناظر بر همين حوزه بودند: «ما به كسي اجازه نخواهيم داد تا در امور داخلي روسيه دخالت كند»، «ما نميخواهيم كسي ارادهي خود را بر ما تحميل كند» و «ما ارادهي خود را داريم كه هميشه ما را پيروز ساخته است.»[9]
به اذعان شبكهي «سي.ان.ان» آمريكا، پوتين به اين دليل در روسيه محبوبيت و مقبوليت دارد كه توانسته است آرامش و ثبات را به روسيهي پساشوروي بازگرداند و براي ملت خود مايهي غرور و افتخار باشد. وي همچنين نماد اعتماد به نفس و پيشرفت براي ملت روسيه است.[10]
2. چالشهاي داخلي
با وجود محبوبيتها و توانمنديهاي زيادي كه براي پوتين بايد قائل شد اما شرايط داخلي و بينالمللي روسيه دچار تغييرات زيادي شده و او در دور جديد رياست جمهوري، خود را با چالشهاي جدّي و جديدي مواجه ميبيند كه بايد در صدد مرتفع كردن آنها باشد. اين چالشها هم در حوزهي داخلي و هم در سطح بينالمللي او را به چالش خواهند طلبيد. در اين قسمت به چالشهاي داخلي او در روسيه خواهيم پرداخت:
1-2. باز تعريف مناسبات سنتي ميان جامعه و دولت
با گذر اعصار و رشد آگاهيها و مطالبات مردمي در جوامع مختلف، دولتها براي حفظ قدرت و مشروعيت خود ناگزير از گوش دادن به خواستها و مطالبات مردم خود هستند. به طور قطع مردم روسيه نيز از اين امر مستثني نيستند و خواستار ايجاد دگرگونيهايي در سيستم سياسي اين كشور هستند. در بخش پيشين ملاحظه شد كه در دههي گذشته مردم اين كشور خواستار رهبري قدرتمند و كاريزماتيك بودند تا با سيستم اقتدارمآبانهي خود به آشفته بازار جامعهي اين كشور سر و سامان دهد.
اما با مرور آمارهاي سالهاي اخير و رفته رفته ميبينيم كه مطالبات مردمي دچار تغيير شده است و از تمايل مردم براي داشتن سيستم پاتريمونيالي كاسته شده و آنان به مانند ديگر جوامع خواستار مشاركت بيشتر مردم، گروهها و احزاب در فرآيند سياسي اين كشور هستند و تك روي و خودكامگي هيچ فرد يا گروهي را بر نميتابند. با افزايش ارتباطات بينالمللي، جوانان اين كشور با ديگر كشورها در ارتباط هستند و سطح زندگي، آسايش، حقوق و آزاديهاي شهروندان ديگر كشورها را ميبينند و آن را با اوضاع كنوني اين كشور مقايسه كرده و در نتيجه خواستار احقاق حقوق خود هستند و از دولت انتظار دارند ميزان تصديگري سنتي خود را رفته رفته كاهش دهد و به حقوق و آزاديهاي فردي مردم بيش از پيش احترام گذارد.
از طرف ديگر، طرفداري مردم اين كشور از پوتين اين نتيجه را در پي دارد كه انتظارها و خواستههاي آنان نيز بايد مدنظر تصميم سازان اين كشور قرار گيرد. خود مردم نيز خواهان آن هستند كه مشاركت بيشتري در تصميم سازيها و سياست گذاريها داشته باشند. بنابراين تعريف مجدد رابطه بين دولت و مردم اين كشور از وظايف اصلي و چالش برانگيز پوتين در سالهاي آينده خواهد بود. اين موضوع همچون شمشيري دو لبه براي او خواهد بود:
از يك طرف اگر از ميزان اقتدار و يكجانبهگرايي و تصديگري دولت خويش نكاهد و مردم را در فرآيند سياست گذاري و تصميم سازي دخالت ندهد و به حقوق و آزاديهاي آنان احترام نگذارد، باعث خواهد شد حمايت مردمي را از دست بدهد و مشروعيت سيستم وي زير سؤال برود و براي آيندهي سياسي خود بايد برنامهي ديگري داشته باشد و اميدوار براي انتخاب شدن مجدد نباشد.
از طرف ديگر انجام اين اصلاحات به طور قطع باعث خواهد شد از ميزان اقتدار و توانمندي خود او و دولتش كاسته شود و نتواند همچون دو دورهي قبل شايستگيهاي خود را نشان دهد و بنابراين باز هم ممكن است نتواند پاسخگوي مطالبات و خواستهي مردم باشد و انتظارهاي آنها را برآورده نمايد. بنابراين بايد اين شرايط را طوري مديريت نمايد كه علاوه بر اين كه كارايي خود را حفظ ميكند، از طرف ديگر پاسخگوي نيازهاي روز جامعهي روس نيز باشد.
2-2. وضعيت اصلاحات سياسي-اقتصادي آغاز شده در زمان مدودف
«مدودف» پس از رسيدن به قدرت، انجام اصلاحات سياسي، اجتماعي و اقتصادي را در رأس برنامههاي خود قرار داد و تلاش كرد تا جامعهيرخوت زدهيروس را با برنامهريزي سياسي، اجتماعي و اقتصادي دچار تحول كند. اين برنامه در حوزههاي سياسي شامل اعطاي آزاديهاي بيشتر به مردم، حق انتخاب مستقيم فرمانداران توسط مردم، حق تشكيل حزب، ادامهيروند دموكراتيك سازي و .... ميشود.[11]
در حوزهياقتصادي هم مهمترين برنامهيوي كاستن از ميزان تصديگري دولت در اين كشور و حمايت از خصوصي سازي، كاستن از قدرت كارتلها و اليگارشيهاي حاكم بر اين حوزه، بهبود شرايط زندگي و رفاه مردم و حمايت از مصرف كنندگان بود. در حوزهياجتماعي نيز به دنبال اعطاي اختيارات بيشتر به مردم براي ادارهيامور عمومي، تقويت جامعهيمدني؛ كاهش كنترل دولت بر رسانهها و ايجاد شبكههاي تلويزيوني مردمي و تغيير و تعديل مجازاتهاي جرم و جنايت در روسيه بود.[12]
با پيروز شدن پوتين در انتخابات رياست جمهوري روسيه، اين بحثها قوت گرفته است كه سياستهاي مصالحه جويانهي مدودف در روسيه با سياست مشت آهنين پوتين جايگزين خواهد شد و وي برنامههاي قبلي را به كناري خواهد نهاد و مجدد به سيستم قبلي سنتي خويش در زمان رياست جمهوريش بازخواهد گشت. اما بايد گفت كه اين ادعا چندان قابل قبول نيست و شواهدي وجود دارد كه نشان ميدهد، قسمت عمدهي اين اصلاحات ادامه پيدا خواهد كرد.
نخست، اين كه صحبت از برنامههاي شخص مدودف براي انجام اصلاحات در روسيه كاملاًاشتباه است. چرا كه اين اجماع در بين صاحبنظران وجود دارد كه روسيه در طي 4 سال رياست جمهوري مدودف به صورت مشترك و با همفكري و حتي گاهي اوقات با نظر مستقيم پوتين اداره ميشده است و اگر برنامهاي هم براي اصلاحات وجود داشته اين برنامهها بعد از رايزني و مشورت دو تن به اجرا گذاشته شده است[13] و بنابراين ادعاي عدم تداوم آنها نميتواند ادعاي چندان درستي باشد.
دوم، با بروز اعتراضهاي مردمي در كشورهاي مختلف دنيا، پوتين به اندازهي كافي عاقل است كه از سياستهاي سنتي و ناكارآمد گذشته فاصله گرفته و به سمت اصلاحاتي كه مطلوب مردم است حركت كند. با توجه به اين كه وي مصمم است تا سال 2024م. همچنان رييس جمهور روسيه باقي بماند، بنابراين انعطاف بيشتر و ادامهي راه اصلاحات در اين كشور معقولترين راه براي رسيدن به اين هدف است.
سوم، اين كه خود پوتين نيز در مصاحبههاي قبل و بعد از انتخابات به كرات اشاره كرده است كه با پيروز شدن وي در انتخابات، جريان اصلاحات اقتصادي، اجتماعي و سياسي در اين كشور قطع نخواهد شد چرا كه اين برنامهها مورد حمايت او هم بوده است و بنابراين تغييري در اين روند ايجاد نخواهد شد.[14]
البته نبايد انتظار داشته باشيم كه شيوهي اجراي اين اصلاحات در زمان پوتين همانند مدودف باشد چرا كه اين دو راه و روش خاص خود را دارند و احتمال دارد كه سرعت آن در دورهي پوتين قدري آهستهتر شود اما به هر حال روند اصلاحات در اين كشور آغاز شده و توقف ناپذير است.
3-2. نوع برخورد پوتين با معترضان
از چالشهاي ديگر پوتين در دورهي رياست جمهوري خود در كاخ كرملين، نحوهي تعامل او با معترضان است. طي روزهاي گذشته مخالفان او در اعتراض به نحوهي برگزاري انتخابات و صحت نتايج آن در خيابانهاي اصلي شهرهاي مهم اين كشور از جمله «مسكو» و «سن پترزبورگ» به خيابانها آمده و تظاهرات كردند. نحوهي واكنش پوتين به اين اعتراضها طي روزهاي گذشته مورد توجه محافل رسانهاي و سياسي بوده است.[15]
وي در واكنش به اين تظاهرات اعلام كرده است كه تخلف مهمي در انتخابات صورت نگرفته كه بتواند نتيجهي آن را تغيير دهد. وي همچنين مخالفان را متهم كرد كه توانايي ارايهي برنامهي مفيد و منسجم براي آيندهي سياسي كشور را ندارند و به همين دليل نتوانستهاند اعتماد مردم اين كشور را جلب كنند و از اين روست كه به تظاهرات و آشوب در اين كشور روي آوردهاند. ناظران با توجه به واكنشهاي تند پوتين طي روزهاي گذشته بر اين عقيدهاند وي از در مصالحه جويي درنخواهد آمد و معترضان با مشت آهنين همچون دورهي شوروي سابق روبهرو خواهند شد و دولت پوتين اجازهي تحرك بيشتر به آنها نخواهد داد و شروع به سركوب و بازداشت معترضان خواهد نمود.[16]
اما واقعيت چيز ديگري است. با توجه به تحولاتي كه در نظام بينالملل در حال رخ دادن است و مردم در كشورهاي مختلف برضد سياستهاي نادرست حكومتها و قدرت مردان خود به پا خواستهاند، نميتوان با قاطعيت اظهار داشت كه پوتين به سركوب مخالفان خود ادامه خواهد داد. خواستن از مخالفان براي تشكيل حزب قانوني و ارايهي برنامهي منسجم در قالب اين احزاب خود از نشانههاي مستدلي است كه نشان ميدهد او، عملگراتر از آن است كه بخواهد با سياست سركوب سنتي اعتراضهاي مردمي را خاموش نمايد.
همان طور كه پيشتر نيز گفته شد، پوتين در پي آن است كه تا آنجا كه ممكن است در روسيه حكومت كند و اين چشم انداز براي او فعلاً تا سال 2024م. امكان عملي شدن دارد. بنابراين براي اين كه بتواند در سال 2018م. دوباره رأي اعتماد مردم را براي دورهي 6 سالهي ديگر جلب كند، ناگزير از آن است كه سياستي متعادلتر در مقابل مخالفان را در پيش گيرد و همراه با تلاش براي فرونشاندن اين اعتراضها، به گفتوگو با آنان نيز تن در دهد و تلاش نمايد كه مخالفتها را مديريت كند تا ريشه در بطن جامعه ندواند.[17] در مجموع ميتوان چنين نتيجهگيري كرد كه روش پوتين براي مقابله با اعتراضها و جلوگيري از ريشهدار شدن آن، تركيبي از سركوب و گفتوگو خواهد بود.
3. چالشهاي پوتين در روابط خارجي
شايد بتوان ادعا كرد كه مهمترين تأثير انتخاب مجدد پوتين در صحنهي نظام بينالملل و سياست خارجي اين كشور، تجلي خواهد يافت. چرا كه وي همواره در پي آن بوده است كه روسيه را به كشوري قدرتمند در صحنهي نظام بينالملل تبديل نمايد و همين امر باعث ميشود منافع ملي اين كشور در تلاقي با منافع ديگر قدرتهاي بزرگ از جمله آمريكا قرار بگيرد.
به اعتقاد متخصصان مسايل روسيه، مهمترين تغيير در روسيه در ابعاد مختلف سياست خارجي اين كشور خواهد بود چرا كه اين اعتقاد وجود داشت كه مدودف فردي متمايل به غرب و به خصوص آمريكا بود و در پي آن بود كه روابط دو كشور بهبود پيدا كرده و مشكلات و اختلاف نظرها در بين دو ابرقدرت سابق جهان به حداقل برسد. اما پوتين در اين اعتقاد به مدودف همراه نيست و اين سياست را باعث ضعف و عقب ماندگي بيش از پيش روسيه در نظام بينالملل تلقي ميكند. به هر حال سياست خارجي پوتين در سالهاي آينده مختصات خاص خود را خواهد داشت كه به برخي از موارد مهم آن در اين بخش ميپردازيم:
1-3. برنامهي پوتين براي باز تعريف روابط با آمريكا
اگر اذعان كنيم كه مهمترين چالش پيش روي پوتين در صحنهينظام بينالملل چگونگي تعامل با آمريكاست، زياد به بيراهه نرفتهايم. دو ابرقدرت سابق و دو قطب قدرت رقيب سالهاي پس از جنگ دوم جهاني هم اكنون با مشكلي به نام چگونگي مديريت روابط دوجانبه با يكديگر روبهرو هستند و اين موضوع در روسيه نمود بيشتري دارد. روابط روسيه و آمريكا پس از حوادث 11 سپتامبر قدري بهتر شد و دو كشور در مبارزهيبينالمللي برضد تروريسم همكاري زيادي با هم داشتند و روابط دو جانبهي آنها هم بهبود يافت. اما اين روزهاي خوش زياد نپاييد و با پيش آمدن مسألهاي به نام حملهي آمريكا به عراق در سال 2003م. دوباره روابط دوجانبه روند نزولي را در برابر خود ديد.[18]
انتقادهاي مكرر پوتين از رهبران آمريكايي به خصوصجرج بوش و سياست يكجانبهگرايي او هر روز بر دامنهي اين اختلافها ميافزود و اوج آن را در كنفرانس امنيتي مونيخ آلمان مشاهده كرديم كه سخنراني آتشين پوتين در انتقاد از آمريكا ناظران را ناخودآگاه به ياد جنگ سرد دو كشور انداخت.[19]
با به قدرت رسيدن مدودف در روسيه، سياست «باز تعريف» رابطه با آمريكا در پيش گرفته شد و با توجه به تمايلات غربگرايانهي مدودف، روابط دو كشور تلخي سالهاي گذشته را به فراموشي ميسپرد. اما گويي اين فراز و فرود در روابط دو كشورسيكلي تكرار شونده است چرا كه با انتخاب مجدد پوتين اين اعتقاد شدت گرفته سياست باز تعريف روابط بايد كنار گذاشته شود چرا كه رويارويي روسيه و آمريكا بار ديگر به روزهاي آتشين گذشته برخواهد گشت.[20]
2-3. آيندهي نقش روسيه در آسياي مركزي و قفقاز
«آسياي مركزي» و «قفقاز»، حيات خلوت روسيه پس از فروپاشي شوروي محسوب ميشود و از آن به عنوان «خارج نزديك» در ادبيات سياسي اين كشور ياد ميگردد. روسيه اين منطقه را جزو قلمرو انحصاري سياست خارجي خود ميدانست و با توجه به كاهش شديد ميزان قدرت خود در صحنهي نظام بينالملل، نفوذ و قدرت خود را در اين منطقه متمركز كرده بود و از نفوذ و دخالت ديگر قدرتها در اين منطقه به خصوص آمريكا به شدت نگران بود. با رشد نفوذ آمريكا در منطقه و حضور ديگر بازيگران منطقهاي و فرا منطقهاي در اين حوزه رقابت سختي در بين اين بازيگران در گرفته بود و از آن به عنوان «بازي بزرگ» ياد ميشد.[21]
آمريكا براي تضعيف هر چه بيشتر قدرت روسيه در منطقه سعي داشت اين كشورها را از اردوگاه مسكو دور كند و سياستمداران دست نشاندهي خود را در اين كشورها بر سركار آورد كه نمونهي آن را در انقلابهاي رنگي اين منطقه ميتوان، ملاحظه كرد. از طرف ديگر روسيه نيز در جبههي ديگر سعي داشت اين كشورها را از افتادن در دامن غرب و آمريكا برحذر دارد و تمام تلاش خويش را براي حفظ نفوذ و قدرت خود در اين منطقه به كار ميبست. اوج اين سياستها را ميتوان در ماجراي انقلاب رنگين در گرجستان و روي كار آمدن دولت متمايل به آمريكا و سپس حملهي روسيه به اين كشور براي اعادهي قدرت خود ديد.
واقعيت اين است كه منطقهي آسياي مركزي و قفقاز تنها جايي است كه روسيه به خوبي ميتواند از اهرم نفوذ و قدرت خود استفاده كند بنابراين اين منطقه از اولويت و حساسيت زيادي در سياست خارجي مسكو برخوردار است. اين حساسيت و اهميت براي پوتين كه سوداي رسيدن به دوران شكوهمند گذشته را در سر دارد، بسيار بيشتر از مدودف است. به نظر ميرسد با به قدرت رسيدن مجدد پوتين در روسيه، آسياي مركزي و قفقاز مجدد كانون اصلي توجه قدرت مردان كاخ كرملين باشد و اين كشور بخواهد جا پاي خود را در منطقه مستحكمتر كند.
تشكيل سازمان شانگهاي، نمونهاي از اين سياست بود كه سعي دارد محوريت مسكو در تعاملات سياسي، اقتصادي و امنيتي منطقه را حفظ نمايد. چيزي كه در اين ارتباط در ماههاي اخير خبرساز شده، طرحي است كه پوتين براي تشكيل «اتحاديهي اوراسيا» (Eurasian Union) مطرح كرده است. برخي از كارشناسان اين امر را نشانهي علاقهي پوتين به بازگشت به دوران شوروي و تحت كنترل درآوردن كشورهاي سابق آن خواندهاند و برخي ديگر آن را گامي ديگر از سوي پوتين در راستاي مقابله با آمريكا، چين و يا هرقدرت نوظهور ديگر دانستهاند[22] كه در صورت عملي شدن ميتواند، منشأ بسياري از تحولات جديد باشد.
فارغ از نتيجهي خوب يا بد آن، طرح پوتين براي ادغام كشورهاي منطقه در قالب يك اتحاديه به رهبري خود ميتواند، باعث تشديد رقابتها با آمريكا، اتحاديهي اروپا و يا كشورهاي قدرتمند در حال ظهور شود و مسألهاي مربوط به نظم جهاني است كه ميتواند سر منشأ شكلگيري نظم چند قطبي باشد. به دليل همين حساسيتهاست كه به محض مطرح شدن طرح پوتين، غوغايي در رسانههاي جهان در محكوميت و يا تأييد آن شكل گرفت.[23]
اعلام اولويت سياست خارجي پوتين و تمركز بر اين منطقه نشان دهندهي آن است كه اين منطقه از اهميت بسياري براي مسكو برخوردار است و سالهاي آينده صحنهي درگيري و مباحثات زيادي خواهد بود.[24]
3-3. آيندهي روابط روسيه با ايران و ساير همپيمانانش در خاورميانه
از مهمترين متغيرهاي تأثيرگذار بر سياست و روابط خارجي دولت پوتين، به خصوص در ارتباط با آمريكا، مسألهيايران و برخي ديگر از همپيمانان روسيه از جمله سوريه است. شوراي روابط خارجي آمريكا هم در يادداشتي به اين موضوع اذعان داشته است كه سياست خارجي پوتين نسبت به ايران و سوريه بر آيندهيروابط اين كشور با آمريكا تأثيرگذار خواهد بود.[25]
طي ماه گذشته روسيه همراه با چين قطعنامهيشوراي امنيت سازمان ملل بر ضد سوريه را وتو كرد و نشان داد كه سوريه و اقدام نظامي بر ضد آن، خط قرمز روسيه محسوب ميشود. از طرف ديگر در خصوص ايران هم روسيه مخالف اقدام نظامي برضد آن بوده و بر مذاكره و ديپلماسي براي يافتن راه حل در خصوص مسألهيهستهاي ايران تأكيد دارد. بنابراين اقدام نظامي برضد همپيمانان روسيه در منطقه را ميتوان خط قرمز اين كشور محسوب داشت.
براي اين كه بتوان ارزيابي مناسبي از منطق سياست خارجي روسيه نسبت به اين كشورها به دست داد بايد توجه داشت كه روسيه با توجه به توانمنديهاي ملي و قدرت اين كشور در سطح نظام بينالملل تنها تا جايي در مقابل آمريكا و ديگر قدرتها توان ايستادن دارد كه قدرت ملي آن تعيين ميكند و منافعش در خطر قرار نميگيرد. اما وقتي پاي منافع در ميان باشد پا پس ميكشد. در اين راه يك استثنا وجود دارد و آن به خطر افتادن امنيت ملي اين كشور است كه تنها در اين صورت حاضر به معامله و مصالحه نيست.
يكي از خط قرمزهاي روسيه، اقدام نظامي در ايران و سوريه و يا ساير همپيمانان مسكو در منطقه است و دليل اصلي آن ترس مسكو از حضور نظامي آمريكا در مرزهاي اين كشور و به هم خوردن توازن قدرت استراتژيك در اين منطقه به ضرر روسيه است كه امنيت ملي اين كشور را در خطر قرار ميدهد.
ايران و سوريه دو بازيگر قدرتمند منطقهاي هستند كه در خارج از حوزهينفوذ و قدرت آمريكا در منطقه قرار دارند و به لحاظ ژئوپليتيكي داراي جايگاه استراتژيكي هستند و بنابراين حفظ نفوذ در اين كشورها از اهميت وافري برخوردار است. بنابراين تمام تلاش مسكو در اين است كه در عين تلاش براي حفظ روابط مناسب با آمريكا، مانع از حضور و نفوذ واشنگتن در اين كشورها شده و بتواند منافع استراتژيك ملي خود را حفظ كند.(*)
پينوشتها:
[1]. http://en.rian.ru/russia/20120120/170856097.html
[2]. http://rbth.ru/articles/2012/03/02/russias_poverty_putins_popularity_14972.html
[3]. Rob Watson, “Putin"s speech: Back to cold war?”, BBC, Munich, at:http://news.bbc.co.uk/2/hi/europe/6350847.stm
[4]. Sebastian Fischer, cold War Revival and Holocaust Denial, 2/12/2007, at: http://www.spiegel.de/international/0,1518,465934,00.html
[5]. http://usforeignpolicy.about.com/od/alliesenemies/a/us-russia-reset.htm
[6]. http://blogs.the-american-interest.com/wrm/2009/10/09/a-lucky-general
[7]. http://rbth.ru/articles/2012/03/02/russias_poverty_putins_popularity_14972.html
[8]. http://articles.cnn.com/2012-02-29/world/world_europe_russia-putin-profile_1_united-russia-vladimir-putin-kgb-lieutenant-colonel/3?_s=PM:EUROPE
[9]. ibid
[10]. ibid
[11]. Charles Clover, Medvedev Urges Far- Reaching Reforms, Financial Times, December22,2011 at:
http://www.ft.com/cms/s/0/ba6d0e9e-2c8a-11e1-aaf5-00144feabdc0.html#axzz1ocZpRpti
[12]. http://www.demdigest.net/blog/2011/12/medvedevs-promised-reforms-shows-kremlin-is-running-scared/
[13]. /Putin-Medvedev tandem stronger than ever, 22.03.2011 at: http://english.pravda.ru/russia/politics/22-03-2011/117277-putin_medvedev_libya-0
[14]. Vladimir Putin will not drastically change Medvedev"s policies, Moscow Time
http://english.ruvr.ru/2011/10/18/58894721.html>
[15]. http://www.washingtonpost.com/world/europe/russia-protesters-split-by-arrests/2012/03/06/gIQAr1WBvR_story.html
[16]. http://abcnews.go.com/International/wireStory/moscow-protest-authorized-turnout-doubt-15866226#.T1n6YPRFVc
[17]. http://www.pressdisplay.com/pressdisplay/viewer.aspx
[18]. http://us-russiafuture.org/publications/publications-by-working-group-members/9-11-and-us-russia-relations-missed-chances-future-opportunities_en/
[19]. http://www.securityconference.de/Putin-s-speech.381+M52087573ab0.0.html
[20]. http://www.foreignaffairs.com/articles/68310/andrew-kuchins/putins-return-and-washingtons-reset-with-russia
[21]. http://ecfr.eu/content/entry/china_analysis_the_new_great_game_in_central_asia
[22]. http://www.swp-berlin.org/en/products/swp-comments-en/swp-aktuelle-details/article/putins_eurasian_union.html
[23]. http://www.europeanstrategist.eu/2011/11/putins-eurasian-union-a-danger-or-strategic-opportunity
[24]. http://www.economonitor.com/blog/2011/10/putin-declares-eurasian-union-goal-of-russian-foreign-policy/
[25]. http://blogs.cfr.org/lindsay/2012/03/05/hello-welcome-back-vladimir-putin-russian-president/?cid=soc-Facebook-in-russia-hello_putin-020612
*سعيد شكوهي؛ دانشجوي دكتراي روابط بين الملل
انتهاي پيام/
شنبه|ا|5|ا|فروردين|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 113]
-
گوناگون
پربازدیدترینها