واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: اوباما چه چیزی را تغییر میدهد؟ مازیار آقازاده «برای تغییر راه درازی پیش روی ماست، شاید در یكسال یا یك دوره موفق به انجام تغییرات نشویم، اما من قول میدهم كه در نهایت موفق خواهیم شد.» این سخنان منتخب ملتی است كه شاید یكسال پیش هیچكس گمان نمیبرد كه بتواند به مسند ریاستجمهوری ایالاتمتحده برسد. رقابت درون حزبی شانهبهشانه و نفسگیر باراك اوباما رئیسجمهور منتخب ایالاتمتحده و نخستین رئیسجمهور آفریقاییتبار با هیلاری كلینتون كه از دید ناظران و رسانهها در اواخر با عباراتی چون بازی خستهكننده نواخته میشد؛ بسیار سختتر از پیروزی بر پیرمردی بود كه شانههایش تاب تحمل پاسخگویی به گناه دیگران را نداشت. شاید جان مككین نامزد جمهوریخواهان برای رقابت در پنجاه و ششمین دوئل انتخابات ریاستجمهوری به لحاظ قابلیتها و شایستگیهای فردی برای رهبری بزرگترین و قدرتمندترین كشور جهان چیزی كم از اوباما نداشت و چه بسا در بسیاری از جهات فردی و شخصیتی بر نامزد جوان و كمتجربه دموكراتها برتری داشت، اما همه عوامل گویی دست در دست هم داده بود تا بخت و اقبال نامزد سیهچرده بلند باشد. بحران اقتصادی، نارضایتیهای عمومی مردم آمریكا از سیاستهای هشت ساله جورج بوش (كه البته در برخی موارد با جوسازیهای اصحاب رسانهها علیه دولت بوش فاقد زیربنای منطقی بود و فقط جنبه احساسی داشت) و عملكرد هوشمندانه كمپین نامزد جوان در به كار بردن بهترین و به روزترین روشهای تبلیغاتی و جمعآوری اعانههای اینترنتی و... همه و همه دستبهدست هم دادند تا ناكامی بزرگ را برای پیرمرد جمهوریخواه به ارمغان آورند. اما در این میان یك عامل بسیار مهم نیز وجود داشت كه در شكست فاحش مككین و پیروزی چشمگیر اوباما موثر بود و آن عامل را میتوان در شكاف بین دو نسل متفاوت آمریكایی تحلیل كرد كه در واقع در یك كلمه شعار انتخاباتی اوباما خلاصه میشد، «تغییر» همان عبارتی بود كه كمپین اوباما به خوبی زمان به كار بردن آن را شناخته بود. این كلمه آنقدر كلی و مبهم است كه شاید در چهار سال آینده و هنگام دفاع اوباما از عملكرد خود در دوره اول ریاستجمهوری برای راهیابی مجدد به كاخ سفید، هر عملی را بتواند با آن شعار كلی تطابق دهد. واقعیت این است كه بهرغم اینكه اوباما صدها و هزاران بار شعار و واژه تغییر را در طول حدود دو سال رقابت انتخاباتی خود تكرار كرد اما هیچ مصداق مشخصی برای این شعار ارائه نداد. به عبارت بهتر، اوباما بهگونه ظریفی از تعریف حدود و ثغور مفهوم تغییر طفره رفت. هر چند كه در برخی موارد اوباما در انتقادات خود از سیاستهای جمهوریخواهان و شخص بوش نظرات و راهكارهایی به ظاهر متفاوت از آنچه كه تاكنون اعمال شده، ارائه داده است، اما اوباما بهطور واضح مشخص نساخت كه آیا مخالف اصولی نظامیگری است یا اینكه وی نیز در مواردی كاربرد نیروی نظامی را تجویز خواهد كرد. هر چند كه از سخنان اوباما میتوان این برداشت را كرد كه وی بهطور اصولی مخالف كاربرد نیروی نظامی نیست و صرفا بر نحوه و چگونگی یا زمان و مكان كاربرد آن تفاوتهایی با جورج بوش و جمهوریخواهان حاكم بر كاخ سفید دارد. آنجا كه بههنگام اولین مناظره انتخاباتی اوباما و مككین، نامزد دموكرات راهیافته به كاخ سفید از تمركز نیروهای آمریكایی در افغانستان (بهجای عراق) سخن گفت، میشد دورنمای ذهن رئیسجمهور منتخب مردم آمریكا را خواند. سخنرانی اوباما در كنفرانس سالانه آیپك نیز شاهدی دیگر بر این مدعاست كه رئیسجمهور منتخب آمریكا كاربرد نیروی نظامی را منتفی نمیداند، تنها تفاوت وی در آن است كه وی نیز (همانند بسیاری دیگر از روسایجمهور اسبق آمریكا) كاربرد نیروی نظامی را بههنگامی كه بر مبنای آموزهها و ارزشهای مورد نظر یا شخصیاش باشد، مشروع و عادلانه میداند و در غیر این صورت همانند جنگ عراق با آن مخالفت میكند. سخنان اوباما در نطق پیروزیاش در سهشنبه (4 نوامبر) در شهر شیكاگو نیز شاهدی دیگر بر این مدعاست كه اوباما میتواند حتی بسیار بیشتر از اسلافش برای ایفای نقش رهبری جهانی آمریكا مبارزه كند. هنگامی كه وی گفت «آنانی كه در پی پارهپاره كردن جهان هستند، بدانند ما آنها را شكست خواهیم داد.» یك سخن ابهامآمیز بود كه میتوانست چند مرجع ضمیر مختلف داشته باشد. از سوی دیگر مشخص نیست كه باراك اوباما منظورش از به كار بردن عبارت «شكست دادن» چیست. شكست دادن میتواند از طیف گستردهای از اقدامات از اضمحلال كامل تا ضعیف كردن یا حتی مجبور به تسلیم كردن دشمن یا رقیب را در بر گیرد. اگر جورج بوش رئیسجمهور هشت سال گذشته آمریكا همواره در سخنان خود بهطور مشخص و با صراحت كامل (و با مرجع ضمیر مشخص) سخن میگفت؛ اما اوباما عباراتی دو پهلو را بدون داشتن مرجع ضمیر مشخص بر زبان میراند. اگر جورج بوش در ژانویه 2002 و در نطق سالانه خود در كنگره به صراحت از محور شرارت نام برد و نام سه كشور مشخص را در این محور قرار داد و بهطور رسمی اعلام كرد كه سیاست خارجی وی مقابله با این سه كشور است؛ اما اوباما به جای نام بردن از نام كشوری خاص، از واژه «به آنها» (To Those) استفاده كرد. واژه «آنها» میتواند طیف وسیعی از رقبا یا دشمنان بالقوه یا بالفعل جهانی یا منطقهای آمریكا از روسیه، چین و ایران گرفته تا گروههای تروریستی و از كوبا و كرهشمالی گرفته تا برخی از كشورهای آمریكای لاتین را شامل شود. شاید تا حدودی بتوان دلیل این نحوه سخن گفتن اوباما را با توجه به اینكه وی هنوز در كاخ سفید مستقر نشده است، درك كرد؛ اما این نكته نیز باید مورد توجه قرار گیرد كه رهبرانی كه كلی سخن میگویند و مصادیق مشخصی برای مفاهیم به كار برده در سخنانشان ارائه نمیدهند، میتوانند دست به هر كاری بزنند. اگر محبوبیت مقطعی بالای اوباما در افكار عمومی آمریكا و در بسیاری دیگر از كشورهای جهان، نیز در نظر گرفته شود، میتوان این ادعا را داشت كه لااقل شاید كسی اوباما را در دو سال اول ریاستش بر كاخ سفید به دلیل اقدامات و سیاستهای اعمالیاش در مقام ریاستجمهور آمریكا، مورد مواخذه و نكوهش قرار ندهد. جورج بوش نیز دو جنگ مسالهساز را در دو سال اول ریاستش انجام داد و در شش سال بعدی به حفظ موقعیت خود كوشید. چالشهای سیاست خارجی اوباما باراك اوباما علاوه بر اینكه با طیف عظیمی از چالشهای درونی از جمله بحران بیسابقه اقتصادی و بازپرداخت بدهی 13 تریلیون دلاری آمریكا مواجه است، با بسیاری از چالشهای بینالمللی نیز روبهروست كه اتفاقا بیشتر چالشهای جهانی ایالات متحده نیازمند واكنش و عكسالعمل فوری اوباما و دولتش در نخستین ماههای استقرارش در كاخ سفید است. در روز پنج نوامبر و تنها یك روز پس از انتخاب اوباما به سمت ریاستجمهوری و در حالی كه سیل عظیم پیامهای تبریك مكتوب و تلفنی از سوی رهبران جهان به مناسبت پیروزی اوباما مخابره میشد، دیمیتری مدودف رئیسجمهور روسیه به جای تبریك به رئیسجمهور منتخب آمریكا دهان به انتقاد گشود و از سیاست واشنگتن در قفقاز و در قضیه بحران گرجستان بهشدت انتقاد كرد. در همین روز مدودف در نطق سالانه خود در كرملین اعلام كرد كه مسكو قصد دارد تا تعدادی موشك كوتاهبرد در منطقه كالینینگراد در حوزه بالتیك و در نزدیكی مرز لهستان مستقر سازد. رئیسجمهور روسیه دلیل این اقدام را پاسخی به استقرار سیستم دفاع ضد موشكی آمریكا در لهستان و جمهوری چك خواند و اعلام كرد كه این اقدام روسیه سپر دفاع موشكی آمریكا را بیاثر خواهد كرد. یكی از مهمترین چالشهای اوباما در مقام ریاستجمهوری تداوم یا تغییر سیاستهایی است كه در دوره هشت ساله دولت بوش برنامهریزی شده است. با توجه به استقبال بیسابقه كشورهای اروپایی و دیگر نقاط جهان از انتخاب اوباما، حال شركای اروپایی منتظرند تا موافقت دولت اوباما با مسائلی چون پیمان كیوتو (كاهش گازهای گلخانهای) و دادگاه جنایی بینالمللی (برای محاكمه جنایتكاران جنگی) را ببینند. این دو مورد در دوره بوش با مخالفت نومحافظهكاران حاكم بر كاخ سفید مواجه شد و نارضایتی شركای اروپایی را باعث شد. همچنین بازبینی یا تداوم در روابط آمریكا با روسیه و چین یكی دیگر از دغدغههای دولت جدید آمریكا خواهد بود. مقامات مسكو و پكن امیدوارند ظهور اوباما در كاخ سفید كمی از سودای تشكیل امپراتوری جهانی آمریكا بكاهد و از دخالتهای بیشتر واشنگتن در حوزههای آسیای مركزی و قفقاز و تایوان كاسته شود. بحران اتمی كرهشمالی و ایران نیز یكی دیگر از چالشهای سیاست خارجی اوباما خواهد بود. مقامات پیونگیانگ بهرغم دست كشیدن از فعالیت هستهای و تخریب برج خنككننده راكتور هستهای یانگبیون همچنان به فكر تسلیح خود با انواع سلاحهای متعارف و موشكهای بالستیك هستند و در هفته گذشته مقامات نظامی كره جنوبی خبر از احداث یك پایگاه موشكی همسایه شمالی مجهز به انواع موشكهای بالستیك دادند كه میتوانند تمام مناطق ژاپن، كرهجنوبی و حتی سواحل اقیانوس آرام ایالات متحده آمریكا را هدف قرار دهند. از سوی دیگر، در قضیه هستهای ایران نیز مقامات تهران مایلند بدون اینكه نرمش در مواضع سابق خود نشان دهند، شاهد تغییر سیاست واشنگتن باشند و اوباما یا به زیستن با ایران اتمی رضایت دهد یا اینكه در صورت عدم موافقت وی با ایران اتمی، امتیازات پیشنهادی وی به ایران آنقدر وسوسهانگیز و قابل توجه باشد كه ارزش ترك فعالیت اتمی از جانب تهران را داشته باشد. اما اعمال این هر دو سیاست واشنگتن در برابر برنامه هستهای ایران با مخالفتهایی مواجه خواهد بود كه اجرای آن برای اوباما چندان آسان نخواهد بود، قطعا مقامات تلآویو به امتیازدهی واشنگتن به تهران قبل از اینكه مقامات تهران در سیاست خاورمیانهای خود تجدیدنظر نكنند، رضایت نخواهند داد و از سوی دیگر ادامه سیاستهای هشت سال گذشته بوش نیز در برابر ایران با سیاست «تغییر» اوباما سازگار نیست. بنابراین شاید یگانه راهی كه برای دولت جدید آمریكا برای پرهیز از جنگ و نیز ممانعت از دادن امتیاز و عقبنشینی در برابر ایران متصور باشد، استفاده از اهرم قدرت نرم و مشروعیت و محبوبیت جهانی (و البته مقطعی) رئیسجمهور جدید آمریكا در افزایش فشارهای بینالمللی به تهران است. افزایش شدید فشارها و كشاندن حوزه تحریمها به حوزه انرژی از دستور كارهای جدی دولت آینده اوباما خواهد بود كه در گزارش اخیر 117 صفحهای «مركز سیاست دو حزبی» در واشنگتن نیز مورد تاكید قرار گرفته بود. به هر روی رئیسجمهور جدید آمریكا شعاری برگزیده است كه باید در ماههای اول ریاستجمهوریاش در همه حوزههای داخلی و خارجی كارهایی انجام دهد؛ هرچند كه این شعار مفهومی بدون مشخص ساختن جزئیات مصادیق است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 497]