تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1805845937
برخورد کریمانه
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: برخورد کریمانه
مدتی بود كه به همراه دوستم از شام به مدینه آمده بودیم. دل خوشی از محمد بن علی نداشتیم اما آوازه علم و ادب وی ما را به سوی مجلس درسش كشید. بعد از چند بار شركت در محفل درس وی روزی دوستم رو به محمد بن علی كرد و گفت:فكر نكنی كه شاید محبت تو ما را به اینجا كشانده ؛ بخدا قسم كه در روی زمین كسی را مانند تو دشمن نمی دارم و دشمنی با تو را عین عبادت پروردگار بشمار می آورم اما چون تو را به عنوان فردی دانشمند و با ادب و اخلاق یافته ام در مجلس درس تو شركت نموده ام.محمد بن علی لبخندی زد و گفت: خداوند از همه چیز آگاه است.مدتی بعد از آن جلسه دوستم به شدّت بیمار گردید بگونه ای كه دیگر امیدی به نجات وی نداشتم .مرا صدا زد و گفت: خواهشی از تو دارم و آن اینكه پس از مرگ من به نزد محمد بن علی برو و از وی بخواه تا بر من نماز گزارد و سپس از هوش رفت.گمان کردم که از دنیا رفته، پارچه ای به روی وی كشیدم. به مسجد رفتم و بعد از نماز خود را به محمد بن علی كه مشغول خواندن تعقیبات نماز بود، رساندم.به او گفتم كه آن مرد شامی از دنیا رفت و چنین وصیتی نموده است.فرمود: او نَمرده است؛ و بعد 2 ركعت نماز گزارده، دست به دعا برداشته، سپس به سجده رفت.گفت: بیا تا نزد آن مرد برویم.همراه او به منزل آمدیم. هنگام ورود به اتاق، دوستم را صدا زد و او از زیر همان پارچه ای كه بر رویش بود ندا داد:لبیك یابن رسول الله.آنگاه دوستم را از بستر بلند كرده و مقداری آب به وی داد و بی آنكه چیزی بگوید، رفت.با حالتی از بهت و تعجب از دوستم جریان را پرسیدم،گفت: روح را از بدنم جدا می نمودند كه صدایی شنیدم كه گفت: روحش را برگردانید زیرا محمد بن علی برای وی دعا نموده است.روز بعد در حالی به دیدن محمد بن علی رفتیم كه هر دو بر حقانیت وی شهادت داده و بر امامت او معتقد گشته بودیم. منبع:قمی، شیخ عباس، کتاب منتهی الآمال، با اندکی تصرف
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 247]
-
گوناگون
پربازدیدترینها