واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > شکیبا، شهرام - شهرام شکیبا چند روزیست که مجلس شورای اسلامی شده رشک انجمنهای ادبی «دوره بازگشت». نمایندگان از موافق و مخالف و وزرای پیشنهادی هرکدام پشتتریبون میروند یک شعری میخوانند؛ با ربط و بیربط و درست و سالم یا دست و پا شکسته و غلط غلوط. از شعر کتاب درسی بچهها و شعرهای پشتوانتی، تا شعرهای محکم از شعرای بزرگ. مثلاً نماینده بوکان در مخالفت با وزیر علوم خواند:یاد دارم در غروبی سردسردمیگذشت از کوچه ما دوره گرد که مطلع یک حکایت منظوم بود و تا آخر حکایت را البته خواند ایشان، حتی مصراعی که چنین بود: «خواهرم بیروسری بیرون دوید.»کامران دانشجو وزیر علوم پیشنهادی هم خواند:هر کسی کو دور ماند از اصل خویشباز جوید روزگاری وصل خویشوزیر پیشنهادی صنایع گفت:برخیز تا به عهد امانت وفا کنیمتقصیرهای رفته به خدمت قضا کنیموزیر پیشنهادی اقتصاد خواند:آمدهام که سر نهم عشق تو را به سربرمور تو بگوییام که نی، نی شکنم شکر برمنماینده کنگاور در مخالفت با وزیر رفاه یک بیت خواند که نه خودش فهمید چه ربطی به موضوع داشت نه دیگران. او خواند:درخت گردکان به این بزرگیدرخت خربزه اللهاکبر!وزیر فرهنگ پیشنهادی گفت:فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیماکرمی نماینده تهران نیز در مخالفت با وزیر کشور گفت:آنکس که بداند و بداند که بدانداسب طرب از گنبد مینا بجهاند... و الی آخر.دیدم حالا که جمعمان جمع است، کلاً کار را یکسره کنم و برای همه یک شعری پیشنهاد کنم که به تناسب بخوانند که تا روز آخر «رأی اعتماد» کسی شعر نخوانده از مجلس بیرون نرود.وزیر آموزش و پرورش:نمره بیست کلاسو نمیخوامبهترین هوش و حواسو نمیخواماون که جاش تو قصههاسو نمیخواممن تو رو میخوام، تو رو میخوام، اینا رو نمیخواموزیر راه و ترابری: با توجه به سرنگونی هواپیماها و اینها بهتر است بخواند:گرمرد رهی میان خون باید رفتاز پای فتاده سرنگون باید رفتتو پای به راه در نه و هیچ مپرسخود راه بگویدت که چون باید رفتوزیر ارتباطات:ارتباطاتی ست مر ابدال را که از آن نبود خبر غفال راوزیر اطلاعات: راه پنهانی میخانه نداند همه کس جز من و زاهد و شیخ و دوسه رسوای دگروزیر دارایی:گنج قارون نمیخوام مال فراوون نمیخواموزیر علوم:علم چندان که بیشتر خوانی چون عمل در تو نیست نادانیوزیر امورخارجه:پروانهصفت دور جهان گردیدم نامردم اگر مرد به دوران دیدموزیر فرهنگ و ارشاد:هنز نزد ایرانیان است و بس بدین بوم و بر زنده یک تن مباد!وزیر بازرگانی:آن شنیدستی که در اقصای نمور بار سالاری بیفتاد از ستورگفت: چشم تنگ دنیا دوست را یا قناعت پر کند یا خاک گور؟وزیر کار:برو کار می کن مگو چیست کار مزد آن گرفت «جای» برادر که کار کرد!وزیر بهداشت:حسنی نگو بلا بود تنبل تنبلا بودموی بلند، روی سیاه، ناخن دراز واه واه واه! ... الی آخروزیر مسکن:یک حمومی من بسازم چل ستون چل پنجرهکج کلاخان توش بشینه، گل بگه گل بشنوهوزیر کشاورزی:مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کشته خویش آمد و هنگام درووزیر رفاه:ویلا تو فشم میخرمکنسرت ساسی میبرماز رو برج میلاد میپرموزیر دادگستری:گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگریوزیر نیرو:ز نیرو بود مرد را راستی زسستی کژی زاید و کاستیوزیر دفاع: اگر سر به سر تن به کشتن دهیم دریغ است کشور به دشمن دهیموزیر نفت:گرچه در نفت سیه چهره توان دید ولی آن نکوتر که در آیینه بیضا بینندوزیر تعاون:اگر خواهی شود ایران چو ژاپن تعاون کن تعاون کن تعاونوزیر کشور:طامعان از بهر لقمه پیش هر خس سر نهند قانعان را خنده بر شاه و وزیر کشور استوزیر صنایع:عمرم به طلبکاری صانع بگذشت در حیرت آثار صنایع بگذشترئیسجمهور:اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد من و «چاوز» به هم سازیم و بنیادش براندازیماسفندیار رحیممشایی:خواهم آمد روزیگل یاسی به گدا خواهم داددورهگردی خواهم شدجار خواهم زدآی شبنم، شبنم روی پل دخترکی بی پاست
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 490]