واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: 5 راهكار غرب براي تعامل با ايران در حال حاضر حتي شيرين عبادي فعال حقوق بشر و برنده جايزه صلح نوبل نيز تاكيد دارد كه هيچكدام از دولتهاي ايران نميتوانند برنامه هستهاي را رها كنند. فارس: يك تحليلگر و كارشناس مسائل استراتژيك و امنيتي آلمان در مقالهاي پنج راهكار براي تعامل با ايران را پيشنهاد داده است. "كريستوف برترام" در مقالهاي در پايگاه اينترنتي "مركز اصلاحات اروپا" نوشت: از شش سال قبل تا كنون غرب تلاش كرده تا برنامه هستهاي ايران را متوقف كند و ناكام مانده است. در عوض غنيسازي اورانيوم به موضوع افتخار و قدرت ملي ايران بدل شده است. سرعت برنامه هستهاي ايران در پاسخ به فشارهاي بينالمللي به جاي اينكه كاهش يابد، افزايش يافته است. در پايان ايران ممكن است هم به يك كشور داراي تسليحات هستهاي و هم به يك كشور ضدغرب در منطقهاي كه از اهميت فراواني براي امنيت و كاميابي غرب برخوردار است، تبديل شود. براي برون رفت از اين بنبست راهبردي خطرناك، سران غرب بايد عقب ايستاده و دوباره انديشه كنند. در اينجا پنج راهبرد از كم اهميتترين تا پراهميتترين مواردي را كه بايد سريعا در نظر بگيرند، ارائه شده است: نخست، تحريمها را متوقف كنيد. تحريمها كاري از پيش نخواهند برد. "اداره بررسي دولت آمريكا" در گزارشي كه در دسامبر 2007 منتشر شد اين امر بديهي را نتيجهگيري كرد: "روابط تجارت جهاني ايران و نقش مطرح آن در توليد انرژي منزوي ساختن اين كشور را براي ايالات متحده دشوار ساخته است." دوم، مذاكرات را مجددا آغاز كنيد. براي اين امر، اين پيششرط كه ايران بايد ابتدا تمام فعاليتهاي غنيسازي هستهاي و بازفراوري را متوقف كند، ميبايست برداشته شود. اين حقيقت دارد كه در مذاكرات سه كشور اروپايي شامل فرانسه، انگليس و آلمان، طرف ايراني با تعليق مجدد موافقت كرد اما ايران تعليق را در سال 2005 لغو كرد و اين انتظار در غرب را كه تعليق نامحدود خواهد شد، از بين برد. اكنون، فرصت كسب چنين تعليق مشابهي عملا صفر است. همچنين مذاكرات جديد نيز به پايان مشروط غنيسازي و بازفراوري در ايران منتهي نخواهد شد. برترام در ادامه نوشت: در سال 2003 حكومت ايران [دولت خاتمي] از حمله احتمالي ايران هراس داشت و به واشنگتن توافقنامهاي شامل مذاكرات غيرمستقيم با اسرائيل و توفق حمايت از حماس و حزبالله لبنان را پيشنهاد داد. اما حتي پس از آن، ايران تاكيد كرد كه برنامه هستهاي خود را با اينكه تحت نظر كنترلهاي شديد آژانس بينالمللي انرژي اتمي بود، ادامه خواهد داد. در حال حاضر حتي شيرين عبادي فعال حقوق بشر و برنده جايزه صلح نوبل نيز تاكيد دارد كه هيچكدام از دولتهاي ايران نميتوانند برنامه هستهاي را رها كنند. بهترين نتيجهاي كه اين مذاكرات ميتواند هماكنون براي ايران به همراه داشته باشد اين است كه اين كشور به طور رسمي با حق بازرسيهاي گستردهتر آژانس بينالمللي انرژي اتمي موافقت كند. اين دستكم يك پيشرفت در شرايط حاضر به شمار خواهد رفت. سوم، سياست تنشزدايي را اعمال كنيد. اين تحليلگر مسائل استراتژيك همچنين بر اين باور است كه سياست رويارويي غرب باعث تقويت نيروهاي تندروي سياسي در ايران شده است. در صورتيكه از اعمال فشار عليه ايران دست بردارد، حمايت از اين تندروها كاهش خواهد يافت زيرا گزينه نظامي غيرضروريتر خواهد شد. اين امر همچنين باعث جلب توجه بين الملل به مسايل ديگري در ايران مانند حقوق بشر و عقبافتادگيهاي اقتصادي خواهد شد. غرب اين موارد را در تمركز انحصاري خورد بر برنامه هستهاي ايران در نظر نگرفته است. سياست تنشزدايي، غرب را به اين امر ملزم خواهد كرد تا تاييد كند ايران حق دارد تا مواد هستهاي را تحت پيمان منع گسترش سلاحهاي هستهاي (انپيتي) براي مقاصد غيرنظامي غنيسازي كند و بنابراين پيشنهادي متقاعدكننده براي بحث و يافتن راهحلهايي منصفانه براي ديگر مسايل امنيتي مهم در منطقه ارائه دهد. به دليل اينكه رويارويي ميان تهران و واشنگتن امري ضروري است، بنابراين آمريكا بايد دست به ابتكار بزند. خوشبختانه، نامزد دموكرات انتخابات رياست جمهوري آمريكا [باراك اوباما] بر تمايل حركت در اين مسير تاكيد كرده است. دولتهاي اروپايي نيز به جاي تلاش براي شكست دادن تندروهاي آمريكايي بايد موضع مشابهي را اتخاذ كنند، حتي اگر كاخ سفيد در دستان جمهوريخواهان باقي بماند. دولت ايران كه موضع تقابلي آن براي برخي جذاب است، قادر نخواهد بود تا ابد، بدون حمايتهاي داخلي و بينالمللي، ايجاد تعامل را رد كند. چهارم، هدف رابطه طولاني مدت با ايران را دنبال كنيد. غرب بايد چشمان خود را به مزيت بسيار خوب يك رابطه نزديك و مشاركتي با اين كشور باز كند. شراكت بين كشورها بر اساس اين يك براورد عالي است كه منافع مشترك با موارد اختلافي آن همزيستي دارد. دولتهاي غربي با بسياري كشورها رابطه نزديك دارند كه حكومتهاي چندان ستودني نيستند. در صورتيكه روسيه، چين يا عربستان سعودي به عنوان "شركاي راهبردي" تعيين شدهاند، پس چرا ايران كه كشوري داراي جمعيتي با تحصيلات بالا، جامعهاي پرطراوت، روابط اجتماعي و فرهنگي متعدد با غرب و منفعت مشترك در ثبات منطقهاي است، يكي از شركاي راهبردي غرب نباشد؟ برترام ميافزايد: براي غرب، ايجاد يك رابطه نزديك و مشاركتي با دومين كشور مهم داراي منابع جهاني انرژي و يكي از كشورهاي محوري خليج فارس، به همان اندازه نامطلوب بودن خصومت هميشگي ايران با اروپا و آمريكا، بايد روشن باشد. پنجمين و آخرين مرحله، بازگشت به قوه تصميمگيري است. ممكن است ايران هنوز بمب بسازد خواه اينكه غرب به رويارويي ادامه دهد يا اينكه همكاري را آغاز كند. ايران صرفنظر از تسليحات هستهاي هماكنون داراي جايگاهي با نفوذ در منطقه است. وي در ادامه مينويسد: سياست مذاكره و تنشزدايي ميتواند ايران را به پاسخي مشاركتجويانهتر به نگرانيهاي بينالمللي درباره برنامه هستهاي ترغيب كند. راه چاره ساده است: يا ما ايراني خواهيم داشت كه موضع خصمانهتري در قبال غرب خواهد داشت و به سلاح هاي هستهاي نزديكتر خواهد شد. يا اينكه ممكن است ايراني داشته باشيم كه به آن اندازه در قبال غرب رويكردي خصمانه نداشته و درباره برنامه هستهاي خود منعطف تر است. اين پاداشي است كه جايگزيني راهبردي كنوني غرب را تضمين ميكند. كريستوف برترام مدير سابق "موسسه بينالمللي مطالعات راهبردي در لندن" و "موسسه آلماني امور امنيت بينالملل" است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 253]