واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مرد «فیلم های» سخت سینما رفت...
سینمای ایران یکی از تکنیکی ترین و بی ادعاترین فیلمبرداران خود را از دست داد. رسول احدی ، عکاس ، فیلمبردار و مدیر فیلمبرداری سختکوش سینمای ایران که فیلم هایی مانند مزرعه پدری ، همنفس ، وقت چیدن گردوها، ترکش های صلح ، آقای رئیس جمهور، حمله به اچ 3 ، پناهنده ، عقرب و سریال های ولایت عشق و حضرت یوسف (ع) را در کارنامه کاری خود داشت ، عصر سه شنبه هنگام بازگشت از ویلای شخصی خود، طی حادثه ای اتوموبیلش واژگون شد و به همراه دوست خود به ته یکی از دره های دامنه های شمالی البرز سقوط کرد. در این حادثه دوست او سالم ماند؛ اما احدی به دلیل ضربه مغزی پیش از انتقال به بیمارستان جان سپرد. او نیز مانند بسیاری از نام های کوچک و بزرگی که هر روز در خبرهای تلخ می خوانیم ، در جایی به نام جاده و بر اثر حادثه ای به نام تصادف جان خود را از دست داد. نمی توان او را مرحوم نامیددیروز خبرگزاری ها، یکی پس از دیگری خبر فوت او را مخابره کردند. با عکس هایی که مانند همیشه او را با سری تراشیده و ریشی جوگندمی نشان می داد. این تصویری است که هنوز هم بعد از گذشت 5 سال از خاطرات مزرعه پدری و 3 سال از خاطرات سریال حضرت یوسف (ع) از این فیلمبردار در ذهن من نقش بسته است. احدی که به سختی می توان عنوان «مرحوم» را در مقابل نام او به کار برد، در «لانگ شات» فردی خشن و جدی بود. صدای دو رگه و پوشش خاصی که همیشه بر تن داشت ، معمولا این خشونت را پررنگ تر می کرد. او با قد و قواره و هیکلی که به شدت تداعی کننده ورزشکاران رزمی بود، در «مدیوم شات» فیلمبرداری حرفه ای بود که برای هر کار سخت ، طولانی و طاقت فرسایی نام او معمولا جزو اولین نام هایی بود که در فهرست انتخاب عوامل هر فیلم و سریالی قرار می گرفت.احدی در «کلوزآپ» انسانی رئوف ، مهربان ، با حوصله و دوست داشتنی بود که همیشه خلوتی نجیبانه داشت. با آرامشی عجیب و به دور از هر حاشیه و جنجالی که دیگر جزیی از سینما شده است. آنچه او را به رسول ملاقلی پور بسیار شبیه می کرد؛ خوش قلبی و مهربانی ذاتی او بود، نه شبکاری های سخت و طاقت فرسای شهرک سینمایی دفاع مقدس هنگام ساخت مزرعه پدری و نه در روزهای سخت حضور در یک سوله دربسته و بدون تهویه در فرهنگسرای خاوران ، هیچ کدام نتوانست آرامش نجیبانه او و گروهش را بر هم بزند.سال گذشته در زمان فوت رسول ملاقلی پور نوشتم ؛ «ملاقلی پور درست در نقطه اوج زندگی حرفه ای اش سینما را تنها گذاشت.سینمای دفاع مقدس یک وزنه خود را از دست داد و این چیزی نیست که به سادگی جبران شود.» حالا درباره رسول احدی چه می توان نوشت؟ واقعا چگونه می توان مرگ یک فیلمبردار شاخص در حد و اندازه او را در 47 سالگی توجیه کرد؟ مرحوم احدی متولد 22 دی ماه بود؛ یعنی اگر 10 روز دیگر می ماند، تازه می توانست ورود به 48 سالگی را جشن بگیرد و حتماً هنگام بریدن کیک تولد، یکی از همان لبخندهای کمیاب و همیشگی اش را می زد. این سن و سال برای کسی که از 15 سال قبل فیلمبرداری را شروع کرده و با چند فیلم و سریال خوب کارنامه هنری اش را روسفید کرده ؛ تازه سن رسیدن به تجربه های نو و جدید است ؛ اما چرا مرگ باید اینقدر غریب و پیچیده باشد؟وقتی با پسر او، صابر صحبت می کنم ، خاطره جالبی را از پدرش نقل می کند. سال 1369 هنگام وقوع زلزله رودبار، رسول احدی به عنوان فیلمبردار، سوار بر هلی کوپتر عازم مناطق زلزله زده است که هلی کوپتر سقوط می کند و از این سقوط و آتش سوزی که به دنبال آن ایجاد می شود، از 5 سرنشین هلی کوپتر تنها 2 نفر زنده می مانند. رسول احدی ، یکی از آن 2 نفر بود که بعد از یک هفته کما، زنده می ماند. پس از آن هم در بدن او پلاتین کار گذاشته می شود و آثار سوختگی تا مدت ها در بدن او باقی می ماند. این خاطره ای است که خیلی از اهالی سینما آن را شنیده اند. شاید به همین دلیل برای خیلی ها قابل باور نباشد که او بر اثر یک سانحه رانندگی فوت کرده باشد و از آن ناباورانه تر این که دوستی که همراه او بوده ، با چند جراحت از این حادثه جان سالم به در برده ؛ اما احدی بر اثر ضربه مغزی جان به جان آفرین تسلیم کرده است. راستی این چه تقدیر پیچیده و غریبی است که در زندگی فیلمبردار قابل احترامی مانند احدی این گونه خودنمایی می کند و در دره ای در حاشیه کوه های البرز به زندگی او خاتمه می دهد؟ فیلمبردار خوب سینمای اسکوپ رفتسینمای ایران با فوت احدی ، یکی از فیلمبرداران خوب حرکتی و تکنیکی خود را از دست داد. فیلمبرداری که در کنار نعمت حقیقی و حسن پویا، از معدود چهره های به یادماندنی فیلمبرداری اسکوپ بود. سرعت ، حمله به اچ 3 و مزرعه پدری ، 3 فیلم او در چنین قابی بود که بسیار پسندیده شد.رسول احدی برای رسیدن به مرحله مدیریت فیلمبرداری ، مسیری را طی کرد که بسیاری از فیلمبرداران سینمای ایران طی می کنند. او در سال های بعد از انقلاب مانند بسیاری از هنرمندان انقلابی به حوزه هنری پیوست و در واحد روابط عمومی مشغول به کار شد. مدتی بعد وارد عرصه عکاسی شد. وصل نیکان ، آب را گل نکنید، آخرین پرواز، شنا در زمستان ، بحران ، تیرباران و قصه زندگی ، فیلم هایی است که طبق اعلام سایت سوره سینما، احدی فیلمبرداری آنها را در فاصله سال های 1365 تا 1370 انجام داد. او بعدها از حوزه هنری خود را بازخرید کرد و با فیلم پناهنده به عنوان مدیر فیلمبرداری رسما فعالیت خود را در این عرصه آغاز کرد.پس از پایان فیلمبرداری سریال حضرت یوسف (ع) و به نتیجه نرسیدن ساخت فیلم عصر روز دهم ، یک فیلم 90 دقیقه ای با حسین قاسمی جامی کار کرد که چند روز قبل ، ساخت آن به پایان رسید.شنیدن این خبر تلخ در اولین روزی که برف سنگین ، تهران را سفیدپوش کرد، هیچ گاه از یاد ما نمی رود. اگر علم و دانش بشری آنقدر پیشرفت کرده بود که می توانست به عوالم ماورایی بشر هم سرک بکشد، حتما از فردا خبرهای جالبی درباره ادامه همکاری رسول ملاقلی پور و رسول احدی برای ساخت فیلم «عصر روز دهم» می خواندیم. منبع : جام جم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 750]