واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: برگزاري فارس: يك فعال حوزه گردشگري بر لزوم راه اندازي وزارتخانه گردشگري در ايران تأكيد كرد. محمدكاظم انبيائي در گفتوگو با خبرنگار اجتماعي فارس در مورد اهميت پرداختن به صنعت اكوتوريسم و جذب گردشگران خارجي و نقش آن در تحولات منطقهاي گفت: شايد بتوان ادعا كرد كه مهمترين بازخورد يك تحول اساسي در صنعت توريسم، بهبود شرايط درآمدزايي ارزي باشد، اما اين امر مهم شامل تمامي فوايد اين پردازش اساسي نخواهد بود. اگر از مقوله فرآوريهاي ارزي و داشتن اقتصاد پايدار و اشتغالزايي برگرفته از رونق توريسم، صرف نظر كنيم، يكي از مهمترين حوزههايي كه رونق جهانگردي، به طور مستقيم بر آن تاثير ميگذارد، بهبود شرايط سياستهاي فرهنگي ايران در جهان خواهد بود. آشنايي با فرهنگهاي اجتماعي و تبادل آراء و انديشههاي ملل مختلف با گسترش روابط انساني، منجر به تحكيم مباني صلح و همبستگي خواهد شد و ما كه داعيهدار صلح جهاني و همدلي بينالمللي هستيم، بايد با اصلاح زيرساختهاي جذب توريسم در كشورمان، اين شرايط را براي گردشگران خارجي فراهم آوريم كه بتوانند در نقش يك سفير رسمي يا نمايندهاي از يك تمدن و فرهنگ بيگانه، در بطن جامعهي انساندوستي ما قرار گرفته و از فرهنگ غني ما بهره گيرند. در زمينه اقتصادي، اكنون رويكرد جامعه جهاني به صنعت توريسم چگونه است و چه ميزان از سياست كشورهاي پيشرفته، بر اساس اقتصاد حاصل از توريسم تدوين شده است؟ *در تقسيمبندي مهمترين منابع درآمدزايي در جهان، صنعت اكتشاف نفت و بهرهبرداري از آن به عنوان پر درآمدترين فعاليت صنعتي مطرح ميشود و پس از آن صنعت خودروسازي و در رتبه سوم گردشگري و جذب توريسم قرار دارد. اين تقسيمبندي از چندين لحاظ بسيار حائز اهميت است، اولين مطلب قابل توجه آن است كه انسان در توليد اصليترين منبع درآمدزايي خود، هيچ نقشي ندارد. نفت خام حاصل فرآيندهاي بيولوژيك طبيعي در تحولات ژئولوژيك است و انسان اين محصول ارزشمند را استخراج ميكند و به بهرهوري ميرساند، اما بايد توجه داشت كه اين منبع هيچگاه زوال ناپذير نيست و نميتوان با ترسيم آينده روشن، از آن به عنوان زيرساخت اقتصادي نام برد و اگر موقتاً از صنعت ماشينسازي بگذريم، به جهانگردي ميرسيم كه دومين مطلب قابل توجه از آن سرچشمه ميگيرد. جهانگردي صنعتي پايدار است و با شتاب جهان به سوي زندگي ماشيني، اهميت خود را در زندگي فردي و اجتماعي بشر نمايان ميسازد. جهانگردي سرمايهاي ارزشمند است كه ميتوان با صرف هزينهي معمول آغازين، بهرهوري پرسود دائمي از آن انتظار داشت. حال اگر به صنعت ماشينسازي بر گرديم، متوجه ميشويم كه عليرغم پيشرفت تكنولوژي و باروري فناوري ماشيني و طبق پيشبيني كارشناسان، تا سال 2015، تحول اساسي در اين چيدمان به وچود خواهد آمد، به طوري كه جهانگردي با در اختيار داشتن ماشين و ابزار فناوريهاي پيشرفته و با توجه به رويكرد كشورهاي پيشرفته به صادرات غيرنفتي كه برگرفته از محدود بودن اين منبع انرژي، رتبه اول درآمدزايي ارزي را در كشورهاي جهان به خود اختصاص خواهد داد و اين تحول اساسي شايد هشداري براي ما باشد كه به دليل اتكاء به منابع نفتي و درآمدهاي حاصل از آن در برنامههاي كلان خود جايگاه ويژهاي را براي بهرهوري اقتصادي حاصل از رونق جهانگردي در كشورمان ترسيم كنيم. برنامههاي فعلي دولت را در چه سطحي ميبينيد؟ *در چشمانداز 20 ساله كشور، سهمي كه از درآمدزايي صنعت گردشگري جهان به خود اختصاص دادهايم، 2 درصد است، اين سهم هرچند نسبت به برنامههاي قبلي صعود قابل اتكايي دارد اما هنوز هم جوابگوي توانمندي ايران در زمينه جذب توريسم با 16 سازمان مرتبط كه در كشور وجود دارد، نيست. احساس ميكنم كه برخي زيرساختها را بايد از پايه اصلاح كنيم تا توقع خودمان به سهم بينالمللي بالا برود. چه مدت طول ميكشد تا اين زيرساختها به بهرهبرداري برسد؟ *مسلماً زمان صرف خواهد شد، تركيه اكنون از جايگاه مناسبي در جذب گردشگران خارجي برخوردار است، اما اين، حاصل برنامهاي 20 ساله است كه سياستگذاري خود را منطبق بر شرايط جهان و با توجه ويژهاي نسبت به توريسم پايهگذاري كرد. در كشورهاي حوزه خليج فارس تحولات بزرگي در اين صنعت مشاهده ميشود. امارات و بحرين از قطبهاي گردشگري خاورميانه هستند كه همگي نتيجه سياستهاي اصولي خود را در توجه به ارزش جذب توريسم گرفتهاند. پيشبيني ميشود تا پايان سال 2007، درآمد خاورميانه از گردشگري به 148 ميليارد دلار برسد كه 10% موقعيتهاي شغلي را به خود اختصاص ميدهد و تا سال 2016 درآمد حاصله از صنعت گردشگري در خاورميانه به 4/279 ميليارد دلار ميرسد. توليد ناخالص داخلي صنعت توريسم در خاورميانه 3/20 ميليارد دلار است كه تا سال 2019 با افزايش 4 درصدي همراه خواهد بود، در حالي كه اقتصاد گردشگري در ايران يك حلقه مفقوده است و هنوز به جايگاه اصلي خود تكيه نزده است. چه راهكارهايي پيشنهاد ميكنيد؟ *به اعتقاد من، اصليترين كار اين است كه ما نحوه تبليغات و اطلاعرساني را اصلاح كنيم، الان بسياري از توانمنديهاي كشورمان، به خاطر عدم اطلاعرساني شناخته نشده است. بايد با هماهنگي رسانهاي موج استعدادشناسي راه بياندازيم و سپس دست به اصلاح زيرساختهاي فرهنگي بزنيم و در زمينه برخورد با گردشگران خارجي، بايد آداب جهاني را آموزش دهيم، تشكيل مديريتهاي محلهاي و پليس توريست از ديگر اقداماتي است كه بايد در عرصه اجتماعي صورت گيرد. اما در زمينه مديريتي، من همواره تأكيد ميكنم كه بايد با خروج شوراي عالي جهانگردي از عملكرد تشريفاتي، وزارتخانهاي مستقل با ادغام سازمان ميراث فرهنگي و سازمان جهانگردي و ايرانگردي تشكيل شود يا به عنوان سطحي از معاونت رئيس جمهوري، ايفاي نقش كند، چنانچه پردازش سياستهاي مربوط به جهانگردي و ايرانگردي در حوزه صاحبنفوذي مانند معاونت يا وزارت انجام پذيرد كه مهمترين بازخورد آن، اين است كه در زمينه شناخت پتانسيلهاي ناشناختهاي ايرانگردي و جهانگردي، اقدام موثري به عمل ميآيد و ميتوان به صورت جدي به مسائلي مانند دهكدههاي گردشگري پرداخت و سياستهاي طرح جامع توسعه جهانگردي را پي گرفت. به طرح ايجاد دهكده گردشگري اشاره كرديد، اين دهكدهها بر چه اساسي انتخاب ميشوند و چه اقداماتي قرار است در اين حوزه انجام پذيرد و به اعتقاد شما يك دهكده بايد داراي چه خصوصيت و تمايزاتي باشد كه به عنوان قطب گردشگري مورد توجه سرمايه گذاران قرار بگيرد؟ *شناخت اين دهكدهها كار مشكلي نيست، موارد متعددي وجود دارد كه يك دهكده داراي خصوصيت منحصر به فرد است يعني اثري برخاسته از اعتقادات قومي و قبيلهاي در منطقهاي به وجود آمده است كه عليرغم برخورداري از قدمت طولاني داراي مفهوم خاص منطقهاي است، در منطقهي ترشيز كهن _ شامل شهرستانهاي كاشمر، بردسكن و خليلآباد _ نمونهاي بارز از اين روستاها وجود دارد كه استعداد پرورش آن در زمينه گردشگري بسيار است. در روستاهاي خرمآباد، مهدي آباد و سعدالدين بر اساس اعتقادات منطقهاي منازلي وسيع با هنرهاي تاريخي اسلامي وجود دارد كه عليرغم قرار گرفتن در بافت روستايي با معيارهاي شهري بنا شده است، روستاي كشمر عليرغم برخورداري از منار عليآباد هيچ گونه نفعي از اين اثر تاريخي كه به ثبت اسناد ملي رسيده است، نميبرد، غار خشك و دست نخورده روستاي سير و آهويم يك اثر منحصر به فرد است كه در كانون بي مهري قرار دارد و يا روستاي كسرينه كه در مجاورت غار آتشگاه بنا شده است، نميتواند از قدمت و اعتبار اين منطقه عظيم تاريخي بهره بگيرد. امثال اين مناطق در ساير كشور بسيار وجود دارد كه من به دليل بررسيهاي موردي در منطقهي ترشيز كهن، به اين موارد اشاره كردم، شما تصور كنيد اين استعدادها در سراسر كشور شناسايي شوند و با تبليغات هدفمند، به جامعه جهاني معرفي شوند، آن وقت چه تحولي در نظام روستايي كشور ايجاد خواهد شد. اين برنامهريزيها علاوه بر كاهش مهاجرت روستائيان، باعث رونق اقتصادي و كشاورزي شده و جايگاه ايران را در رتبهبندي گردشگري و جذب توريسم ارتقاء ميدهد. به نظر شما معرفي اين آثار بر عهده ميراث فرهنگي است يا سازمان ايرانگردي و جهانگردي؟ *شايد برايتان قابل توجه باشد كه كاشمر عليرغم برخورداري از آثار ثبت شده در ميراث فرهنگي و آثاري تاريخي كه به ثبت ملي رسيدهاند، هنوز هيچ نشاني از ادارهي ميراث فرهنگي و يا سازمان ايرانگردي و جهانگردي به خود نديده است. وقتي من به اصلاح زيرساخت ها اشاره ميكنم، مقصودم همين اقدامات بنيادين در جهت نيل به توسعه است. ما تا هنگاميكه در مسير ايرانگردي حركت موثري نداشته باشيم و تلاش مقبولي در راستاي معرفي و ثبت توانمنديهاي داخلي نداشته باشيم، نميتوانيم در توسعه جهانگردي و جذب گردشگران خارجي موفقيت مطلوبي در عمل به دست بياوريم. اقدامهاي تركيبي از هر دو نهاد ميراث فرهنگي و سازمان ايرانگردي و جهانگردي ميتواند اين خلاء ها را پر كند و پس از اين استعدادشناسي با برخي اقدامهاي اساسي در زمينهي تعاون، ميتوان به اصلاح زيرساختها دست زد. انتهاي پيام/ز
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 215]