واضح آرشیو وب فارسی:ايران ورزشی: فوتبال را كجا پنهان كردهايد؟ شايد اين تهديد، يك فرصت باشد
سرپرست كنفدراسيون فوتبال آسيا آب پاكي را روي دست ايران ريخته است: «هيچ چيز را براي فوتبال ايران تضمين نميكنيم...» و اين دقيقا همان تهديد آشكار است به آغاز جنگ كنفدراسيون با فوتبال ايران. فوتبالي كه تصور ميكرد چون داشتههاي فني و قدرت برخورداري از هواداران را پشت سر خود ميبيند، چون گهگداري مديرانش براي مسوولان بلندپايه ساكن در مالزي، قاليچه ابريشم ميبردند، پس ميتواند باز هم روي ارفاقهاي خاص كنفدراسيون حساب كند اما حالا حتي ادبيات گفتاري مديران AFC هم تغيير كرده!شايد قرار است به زودي هر آنچه در آسيا به دست آورده بوديم را هم از كف بدهيم.
تهديد مسوولان كنفدراسيون فوتبال آسيا در مورد فوتبال ايران شايد زنگ خطري است براي فوتبالي كه مديرانش طي چند روز اخير، نه تنها گناه و جرم خود را نپذيرفتهاند، نه تنها در پيشگاه مردمي كه اميدشان به همين حضور چهار نماينده در آسيا بود عذرخواهي نكردهاند، نه تنها نادم و پشيمان نيستند كه حتي در مصاحبههايشان ادعا ميكنند كه سازمان ليگ نبايد فرافكني كند و آنها را بهعنوان مقصر در عدم ارسال ترازنامه مالي معرفي كند!تهديد امروز كنفدراسيون فوتبال آسيا، البته براي باشگاهي كه بيش از 5 مدير در پستهاي مختلف دارد، براي مربياش جشن تولد ميگيرد تا مديرعامل كنار ليدرها عكس يادگاري بيندازد و از قرار گرفتن آن روي تصاوير وب سايت باشگاه لذت ببرد، چنين تهديداتي حتي تلنگري هم به حساب نميآيد! چه اهميتي دارد؟ همانطور كه روزي پشت كشيده آبدار جاسم كرار به صورت داور ايراني ايستادند و برايش كارناوال به راه انداختند و امروز خود را خواهان ميدانند، نه خوانده، باز هم مقابل دستورات كنفدراسيون ميايستند!آنقدر كه اتفاق ناميمون بعدي هم رخ دهد.
اتفاق بعدي قابل پيش بيني است. كنفدراسيون فوتبال آسيا خواهان خصوصيسازي است يعني فوتبال از طريق فوتبال اداره شود. يعني فوتبال ديگر بهانهاي نميشود براي تبليغات رسانهاي نمايندگاني كه با جابجايي تيمها ميخواهند جايي در مجلس باز كنند. يعني ديگر باشگاهها ابزاري براي خودنمايي فلان مدير شهري و فلان نماينده مجلس نميشود. يعني فوتبال، خودش خودش را اداره ميكند. حالا كدام باشگاه ايراني براي اين درخواستهاي كنفدراسيون فوتبال آسيا آغوش باز خواهد كرد؟ استقلال؟ پرسپوليس؟ تراكتورسازي؟ صبا؟ دو نفت تهران و آبادان؟ مسهاي استان كرمان؟ شهرداري تبريز؟ ذوب آهن يا سپاهان اصفهان؟ راه آهن؟ فجرسپاسي؟!كدام يك؟!
***
باشگاهها البته تنها مقصران تهديدي كه امروز مثل يك چاقو زير گردن فوتبال ايران نشسته نيستند!از باشگاهها خواستههايي داريم كه تا حدودي در توانشان هم نيست. هيچ مديرعاملي در فوتبال ايران صاحب فرصت كاري بلند مدت (ولو 5 ساله) نيست! بقاي هر مديري در دو امر خفته كه اولياش نتيجه گيري است و دومياش هم كسب درآمد. تازه اين معقولترين راهكارهاي ممكن است. ميتوان به اين جمع، برخورداري از لابيهاي قدرتمند را هم افزود اما اگر همين مدير، در كنار فرصت پنج ساله براي پيش بردن يك باشگاه به سوي خصوصيسازي، اجازه ساخت و ساز را هم داشت چقدر در راندمان فوتبال ايران تفاوت ايجاد ميكرد؟ مديريت سايپا هرگز نتوانست در كنار بودجه بستن تيم (كه پيش پا افتادهترين روش تيمداري در جهان است) يك فرصت مالي را براي ساختن يك زمين تمرين، يك ورزشگاه و حتي يك رختكن براي خود داشته باشد. از مديرش چه توقعي داريم؟ بماند كه البته همين امسال همان بودجه براي پركردن جيب بازيكنان هم به دستشان نرسيده بود!
توقع ما از كيست و از چيست؟ از باشگاههايي كه مديرانشان امروز نميدانند فردا هستند يا نه و از باشگاههايي كه اختياري از خود براي فوتبال ندارند؟
فوتبال در حقيقت جا مانده، عقب مانده، گم شده، يك جايي اين گوشهها پنهان شده!شايد پنهانش كردهاند!پنهانش كردهاند كه كسي آن را در روزهايي كه دولت و مجلس داشت به اصل 44 عمل ميكرد پيدا نكند. شايد به اين دليل كه يك چيزي اين وسط براي سرگرمي باقي بماند!
مخابرات با بهترين تسهيلات در كمترين زمان تاريخ بورس واگذار شد. فولاد خوزستان و اصفهان و نطنز خصوصي شدند!سدها و نيروگاهها به مردم واگذار شد و حتي برداشت از منابع و معادن هم به دست بخش خصوصي سپرده شد اما فوتبال نه!واگذاري فوتبال دشوارتر بود يا واگذاري آهن و فولاد؟ پخش كردن باشگاهها بين مردم پروسه سنگينتري به نظر ميرسيد يا خصوصي كردن كارخانجات و معادن و مخابرات؟ نميتوان گفت كه فوتبال فراموش شده، ميتوان گفت كه فوتبال را گوشهاي گم كردهاند!
***
نميخواهيم مقصر پيدا كنيم. حتي نبايد اين حق را به خود بدهيم كه مرثيه سرايي كنيم. امروز كنفدراسيون فوتبال آسيا حكم به محروميت دو باشگاه ما براي حضور مستقيم در ليگ قهرمانان باشگاههاي آسيا داده است و حالا كار را به جايي رسانده كه خيلي راحت تهديدات خود را از طريق سرپرست خود علني ميكند. قرار است تهديدات عملي شود و اين بزرگترين زنگ خطر است.
ميتوانيم تهديد كنفدراسيون فوتبال آسيا را مبدل به يك فرصت كنيم؛ فرصتي براي ساختن دوباره فوتبال ايران، آنگونه كه بايد ساخته ميشد و در تمامي اين سالها اجازه نداديم! ميتوانيم همين امروز، دو نماينده مشروطمان را به دو نماينده قطعي تبديل كنيم و برگرديم به سر خط. نه تنها ديگر خطري ما را تهديد نكند كه حتي بتوانيم به سقف استانداردهاي آسيا هم دست بزنيم.
قطر در چه فاكتورهايي از ما سرتر است (به جز ساخت و ساز و برخورداري از امكاناتي كه امروز روياي ماست) كه سهميهاي بيش از ايران به كف ميآورد؟ اين امروز تحقيرآميز است و شايد بايد قبول كرد كه ميتوان از تحقير امروز براي ترقي فردا بهره برد، اگر... اگر كمي فوتبال را از جيب خود بيرون بياوريم و به چشم يك بازي پنهاني به آن نگاه نكنيم. فوتبال حمايتي ميخواست مثل همان حمايتي كه بيست سال قبل مجلس تركيه و دولتمردانش از آن داشتند. خصوصي سازي، فروش سهام در بورس، اعطاي وامهاي بلند مدت و 99 ساله! ايستادن پشت فوتبال ملي و البته رسيدن به نتيجهاي باور نكردني... مقام سوم جام جهاني!سي سال پيش چه كسي باور ميكرد تركيه سوم جام جهاني شود و نمايندهاش، منچستر را با دنيزلي در اولدترافورد بزند؟ ما چرا نتوانيم روزي يكي از چهار تيم اول جهان باشيم؟ با روند كنوني، از همان چهار تيم اول آسيا هم جا ماندهايم. تهديد را به فرصت تبديل كنيم. اين تنها راه باقي مانده است.
دوشنبه|ا|7|ا|آذر|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران ورزشی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 205]