تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 19 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):پروردگارم هفت چيز را به من سفارش فرمود: اخلاص در نهان و آشكار، گذشت از كسى كه ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805807088




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خاطره از پرويز بيگي حبيب آبادي؛ شعري كه در بين رزمندگان ماندگار شد ...


واضح آرشیو وب فارسی:شبكه خبر دانشجو: خاطره از پرويز بيگي حبيب آبادي؛ شعري كه در بين رزمندگان ماندگار شد ...
وقتي يكي از بچه‌ها زنگ مي‌زند و اطلاع مي‌دهد، تمام آن 80 نفر رزمنده‌ جلسه‌ شعر، در يك عمليات شهيد شده‌اند؛ سرما خورده‌ام، شب كه مي‌آيد، توي اتاقي مي‌افتم، خودم را زنداني مي‌كنم و پر مي‌شود اشك و غزل ...


گروه فرهنگي «خبرگزاري دانشجو»؛ بالاي در مقر، روي پارچه‌اي نوشته‌اند: ما غريبانه مي‌جنگيم و غريبانه به شهادت مي‌رسيم؛ چيزي در دل من مي‌جوشد.

بعد از شام مختصري، بيش از 80 نفر از رزمندگان در زيرزمين مقر جمع مي‌شوند، ارتشي، سپاهي، بسيجي و عشاير، از هر قشر رزمنده‌اي بين آنها هست، ظاهراً تمامشان مجروح هستند، تركش، گلوله، خلاصه چيزي توي تنشان هست، تريبوني درست كرده‌اند با چند شمع و عكس از شهيد جهان آرا، يك نفر دستش را به رنگ قرمز مي‌زند و با پنجه خونين مي‌كوبد به سينه‌اي تريبون، دكور تكميل است.

جلسه با سينه زني و نوحه خواني به شيوه‌اي خوزستاني‌ها شروع مي‌شود. خانم‌هاي شاعر چادر را بر سر مي‌اندازند و گوشه‌ مجلس بشدت گريه مي‌كنند.

بين شعرخواني‌ها، سراج آواز مي‌خواند، گروه سرود برنامه‌اش را اجرا مي‌كند و با استقبال رزمندگان همراه مي‌شود. در فرازهاي حماسي شعرها، همه تكبير مي‌فرستند، هنگامي كه به شهيدان مي‌رسد، اشك و ناله مجلس را فرا مي‌گيرد، در تمام مدت جلسه كه تا ساعت 2:30 شب طول مي‌كشد، اطراف هتل آبادان شديداً گلوله باران مي‌شود.

راه مي‌افتيم سمت اهواز و در آخر تهران.

بعد از اين سفر، تحمل خيلي سخت است، سخت‌تر هم مي‌شود، وقتي يكي از بچه‌ها زنگ مي‌زند و اطلاع مي‌دهد، تمام آن 80 نفر رزمنده‌ جلسه‌ شعر، در يك عمليات شهيد شده‌اند.

سرما خورده‌ام، شب كه مي‌آيد، توي اتاقي مي‌افتم، خودم را زنداني مي‌كنم و پر مي‌شود اشك و غزل؛

ياران چه غريبانه رفتند از اين خانه
هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه

بشكسته سبوهامان، خون است به دل‌هامان
فرياد و فغان دارد دردي كش ميخانه

هر سو نظري كردم هر سو گذري كردم
خاكستر و خون ديدم، ويرانه به ويرانه

افتاده سري سويي گلگون شده گيسويي
ديگر نبود دستي، تا موي كند شانه

تا سر به بدن باشد اين جامه كفن باشد
فرياد اباذرها، ره بسته به بيگانه

لبخند سروري كو، سرمستي و شوري كو
هم كوزه نگون گشته، هم ريخته پيمانه

آتش شده در خرمن واي من واي من
از خانه نشان دارد خاكستر خانه

اي واي كه يارانم گل‌هاي بهارانم
رفتند از اين خانه رفتند غريبانه

اين غزل را تلفني براي يكي از بچه‌ها كه عازم منطقه بود، مي خوانم، چند روز بعد وقتي خبر مي‌دهد كه اين غزل را همه جا خوانده‌ و مورد استقبال قرار گرفته و همه آن را نوشته‌اند، باورم نمي‌شود.

غزل غريبانه دست به دست و دهان به دهان در جبهه‌ها مي‌چرخد، با كويتي‌پور اوج مي‌گيرد و يادگار اولين شب شعر جبهه‌ها جاودانه مي‌شود.

ماه‌هاست كه مي‌خواهيم جلسه‌ شعري در يكي از خطوط جبهه راه بيندازيم، ناسلامتي ما هم ايراني و شاعر انقلابيم، اما جور نمي‌شود، دوستان گاه تك و توك به جبهه مي‌روند و حالي مي‌كنند، ولي سفر جمعي دريغ!

شعرهايمان هم پر از گلوله است، اما بوي باروت نمي‌دهد، پر از انفجار است، ولي در سكوت خميازه مي‌كشد، پر از خون است، اما سرخ نيست، احساس مي‌كنم فقط داريم شعار مي‌دهيم، ما آن چه را كه نديده‌ايم و تنها شنيده‌ايم، مي‌نويسيم، كال كال، خام خام، حالا در اين روزهاي سرد و كوتاه آذر ماه سال 60 فرصتي دست داده كه راه بيفتيم ... جلسات هفتگي را در سنگر اجرا كنيم (نقل از حماسه‌ كلمات)

سه|ا|شنبه|ا|18|ا|بهمن|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: شبكه خبر دانشجو]
[مشاهده در: www.snn.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 344]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن