-خاطره از پرويز بيگي حبيب آبادي؛ شعري كه در بين رزمندگان ماندگار شد ...
وقتي يكي از بچهها زنگ ميزند و اطلاع ميدهد، تمام آن 80 نفر رزمنده جلسه شعر، در يك عمليات شهيد شدهاند؛ سرما خوردهام، شب كه ميآيد، توي اتاقي ميافتم، خودم را زنداني ميكنم و پر ميشود اشك و غزل ...
گروه فرهنگي «خبرگزاري دانشجو»؛ بالاي در مقر، روي پارچهاي نوشتهاند: ما غريبانه ميجنگيم و غريبانه به شهادت ميرسيم؛ چيزي در دل من ميجوشد.
بعد از شام مختصري، بيش از 8