واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: سیاست خارجی نوین جمهوری اسلامی ایران محمد مرتضوی آمریکا و همسویان غربی اش، مقاومت زیادی در برابر سیاست خارجی دولت نهم به خرج می دهند؛ آنها، مدام علیه ایران موضع می گیرند، کشورمان را متهم به تروریستم و تلاش برای دستیابی به سلاح های اتمی می کنند، بر طبل تحریم می کوبند و از حمله نظامی به ایران سخن می گویند و ... .
هر چند همه این هجمه ها در پوشش انتقاد از برنامه هسته ای ایران صورت می گیرد ولی اگر در رویکردهای سه سال اخیر دستگاه دیپلماسی ایران بی طرفانه و منصفانه تعمق کنیم، درخواهیم یافت که ریشه همه این فشارها، در انقلابی است که در سیاست خارجی ایران رخ داده است. تا پیش از این، سیاست خارجی ایران، مبتنی بر ایفای نقش "پسر خوب مدرسه جهان" بوده است، مدرسه ای که مدیر و ناظمش، آمریکا و برخی کشورهای اروپایی بودند و بقیه، در حکم بچه مدرسه ای بودند که می بایست امر و نهی "بزرگان" را اطاعت کنند والا سروکارشان با چوب تنبیه بود! شاید در مقطع پیشین سیاست خارجی ایران، چنین تعریفی از نقش کشورمان در جهان بر این پایه این استوار بود که چون در دنیا علیه ما بسیار تبلیغ شده است، می بایست با ارائه چهره ای آرام و مهربان از خود، نسبت به تصحیح نگاه جهانیان به ایران اقدام نماییم. هر چند این استدلال، دلنشین است اما هنگامی می تواند مثمر ثمر باشد که یک نظام منطقی و عقلانی بر مناسبات جهانی حاکم شود والا در شرایطی که قدرتمندان جهان، همانند گرگ هایی در انتظار بره شدن کشورها برای دریدنشان هستند، نتیجه چنین رویکردی ، جری شدن دیگران برای تجاوز و تعدی است ولاغیر. تجربه سیاست خارجی گذشته ایران نیز این مدعا را ثابت کرد. نگاهی به پرونده هسته ای ایران نشان می دهد که با کوتاه آمدن های ایران از حقوق خویش در موضوع هسته ای، غربی ها به جای قدر دانستن این همراهی ها، خواسته های بیشتری را مطرح کردند. ابتدا آنها از ایران خواستند صرفا برای مدت کوتاهی غنی سازی را تعلیق کند. آنها گفتند که این تعلیق صرفا برای نشان دادن حسن نیت است و ایران هرگاه خواست می تواند غنی سازی را از سر بگیرد. وقتی ایران غنی سازی را تعلیق کرد، غربی ها که یک خاکریز پیشروی کرده بودند، خواستار توقف دائمی غنی سازی شدند و هنگامی که ایران تصمیم گرفت زیر نظر آژانس بین المللی انرژی اتمی، غنی سازی را از سر بگیرد، تهدید به شورای امنیت شد و پس از آغاز غنی سازی، سه قطعنامه علیه کشورمان تصویب کردند. اما این بار ورق برگشته بود و قرار نبود ایران نقش پسر خوب مدرسه جهانی را بازی کند. بلکه در دیدگاه جدید سیاست خارجی کشورمان، جهان، نه مدرسه ای با مدیر و ناظم خاص، که محله ای برای زندگی جمعی است که هر کسی حق و حقوق و جایگاه خاص خود را دارد و هیچ کدام از ساکنان این محله، حق زورگویی به دیگران و عربده کشی بر سر کوچه را ندارند. بنابراین، برغم فشارهای غربی ها، غنی سازی ادامه یافت و در نهایت همان کشورهایی که تا قبل از رویکرد جدید ایران خواستار توقف کامل غنی سازی بودند، به جایی رسیدند که از ایران تقاضا کردند فقط برای چند روز هم که شده، ولو به بهانه تعمیر سانتریفیوژها، غنی سازی را تعلیق کند تا حیثیت ابرقدرتی آنها خدشه دار نشود که البته ایران، زیر بار این خواسته فراقانونی هم نرفت. در سیاست خارجی نوین، ایران دیگر خود را در جایگاه متهمی که باید پاسخگوی اتهامات غرب باشد، نمی بیند. روزگاری بین ایران و اروپا، مذاکراتی در جریان بود که به گفت و گوهای انتقادی موسوم شده بود. در آن گفت و گوها، اروپایی ها، مدام به ایراد اتهام علیه ایران می پرداختند و ما همانند متهمانی که ناگزیر به پاسخ هستیم، می کوشیدیم با جواب هایی، دل آنها را به دست بیاوریم. ولی اینک، سیاست خارجی ایران، نه تنها بر پایه جوابگو بودن در برابر غرب استوار نیست ، بلکه این جسارت در مجموعه دیپلماسی ایران پدید آمده است که خود به ایراد اتهام و طرح سوال بپردازد. هر چند غربی ها نیز در پاسخ گویی به ایران، مقاومت خواهند کرد ولی این فرصت نیز از آنها گرفته می شود که تمام انرژی خود را صرف طرح سوال از ما کنند. سیاست خارجی ایران در طول چند سال گذشته، همچنین معطوف به نقد نظام ناعادلانه جهانی از جمله ساختار نامتوازن شورای امنیت و پیکره قدیمی سازمان ملل شده است. این "نقد" در واقع حرف دل بسیاری از دولت ها و ملت های جهان است ولی تاکنون هیچ کشوری نتوانسته است به صراحت و جدیت ایران، به طرح مساله بپردازد. از این رو، می توان گفت که این رویکرد، در واقع یک خط شکنی شجاعانه از سوی دستگاه دیپلماسی ایران بوده است که نتایج آن را باید در روندهای تدریجی جهانی ملاحظه کرد و این دقیقا همان نقطه ای است که غرب را بسیار آشفته کرده است. اینک غربی ها نگران آنند که گفتمان عدالت خواهانه ایران تبدیل به یک مطالبه جهانی شود و در نهایت، توازن قدرت را علیه غرب به هم بزند. در دیدگاهی رئالیستی و انصاف مدار ، باید تصریح کرد به دلیل مجموعه رویکردهای فعالانه سیاست خارجی کنونی است که غرب در رویکردی واکنشی و کاملا انفعالی به اعمال فشار به ایران روی آورده است تا چنین گفتمانی که زمینه گسترش آن در جهان به طور واقعی وجود دارد را در نطفه خفه کند. با این حال، دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران، تاکنون نه تنها کوتاه نیامده، بلکه قدرتمندانه و البته گاه مظلومانه، رویکرد کنونی خویش را استمرار بخشیده است زیرا این اندیشه در فلسفه سیاست خارجی نوین ایران وجود دارد که کشورهای جهان، بر اساس قدرت، صلابت و ثباتی که در رفتارهای خود بروز می دهند، مورد ارزیابی دیگر اعضای جامعه جهانی قرار می گیرند و در نهایت آنها روابط خود را بر این مبنا با یکدیگر تنظیم خواهند کرد. بنابراین، اگر ما از خود چهره ای ضعیف و منفعل به نمایش بگذاریم، ترحمی متوجه ما نخواهد شد بلکه به عنوان طعمه ای برای بلعیدن به ما نگاه خواهد شد ولی اگر صلابت و استحکام ایرانی را برای مدتی به طور مستمر لمس کنند، در نهایت، ناگزیر خواهند شد ما را به همان شکلی که خود تصویر می کنیم ، به رسمیت بشناسند و رفتار محترمانه تری با ایران در پیش بگیرند و هزینه هایی که هم اکنون می پردازیم، لوازم رسیدم به عزت مستدام در عرصه بین الملل است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 307]