تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 5 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):حقّ فرزند بر پدر ، آن است كه نام خوب بر او بگذارد و او را خوب تربيت كند و قرآن به...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1844626797




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

روسیه نگران تبدیل شدن ایران به یک قدرت هسته ای است


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > دیپلماسی  - وسواس برای انتخاب کلمات، نخستین ویژگی مهدی سنایی نماینده 42 سال نهاوند و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در گفت وگو با خبرآنلاین است. مینا علی اسلام، محمود عزیزی: سنایی که مؤسس رایزنی های فرهنگی ایران در کشور های روسیه و قزاقستان است از سال 82 تا 87 رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در روسیه نیز بوده است. او هم اکنون مدیر گروه ‏روسیه‌ شناسی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران و رئیس موسسه «ایراس» - ‏موسسه‌ای علمی و تحقیقاتی در حوزه آسیای میانه و قفقاز و روسیه- است. این همه و یکی دو مسئولیت دیگر درسازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در سالهای دور موجب شده او یکی از متخصص ترین افراد در حوزه روابط روسیه باشد. سنایی که در زمره شخصیت های واقع گرا در حوزه سیاست خارجی است معتقد است روابط بین الملل در جهان در حال تغییر است و کشور های مستقل در آینده روابط بین الملل نقش جدی تری خواهند داشت. این گفت و گو چند روزی قبل از سخنان رئیس جمهور روسیه درباره ایران انجام شد. روز چهارشنبه مدودف در جمع دانشجویان هندی در اظهاراتی خارج از عرف دیپلماتیک مدعی شد سیاستِ ایران در مورد برنامۀ هسته‌ایش «به طور نامعقولی انعطاف‌ناپذیر» است. آینده روابط ایران با روسیه، مدیریت روابط در دیپلماسی و ... از جمله موضوعاتی بود که در گفت وگو با وی به در کافه خبر به طرح آنان پرداختیم. تیترهایی که در این گفت و گو خواهید خواند: فکر نمی کنم دریافت غرامت جنگ جهانی دوم موضوع خیلی جدی باشد  گاهی نسبت به تغییر ساختارها و شرایط وقایع دیرهنگام عکس العمل نشان می دهیم  ممکن است رئیس جمهور تمام قد در دفاع از نامزدی وارد میدان شود  در مورد روسیه توافق ساختار منجر به جایگزینی مدودف به جای پوتین شد. اما در کشور ما چنین امکانی نیست  باید از دیپلماسی فعالتر و تاکتیکهای منعطفتر برای خروج از دایره تحریمها و تنگ شدن حلقه دشمنان بهره گرفته شود  اینکه کار با آمریکای لاتین در کجای اولویت ها تعریف شود، جای بحث دارد  تبدیل شدن ما به یک قدرت منطقه ای تمام عیار نیازمند پرهیز از افزایش مناقشات و  بهره گیری از توانمدیهای موجود و حضور موثرتر در ساختارهای منطقه ای و بین المللی است  *** چندی است که روابط تهران و مسکو تحت تاثیر برخی فاکتورها دستخوش تغییر شده و از گرمی سابق برخوردار نیست. شما فضای فعلی میان ایران و روسیه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟با فروپاشی شوروی و زوال ابرقدرت شرق و با شکل گیری جمهوری های مستقل در شمال ایران، ما شاهد دور تازه ای از روابط ایران با همسایه شمالی بودیم. در آن زمان اینگونه تعبیر شد که یخ ها در روابط دو کشور آب شده است. به صورت قطعی درخشان ترین دوره روابط میان دو کشور را در دو دهه اخیر شاهد بوده ایم چراکه در دوره امپراطوری روسیه علی رغم علایق تاریخی و فرهنگی، روابط یک جانبه ای میان ایران و روسیه برقرار بود. ما شاهد جنگ ها و منازعات مختلف بودیم و متاسفانه این دوره از روابط خاطره ناخوشایندی در ذهن مردم ایران گذاشت. در دوره شوروی هم روابط دو کشور همراه با ترس بود و به نوعی شاهد روابط بسته ای میان ایران و روسیه بودیم. به جز مجموعه ای از مبادلات اقتصادی و تجاری اشتراک نظر جدی میان دو کشور وجود نداشت و منطقه فی مابین ایران و شوروی به خصوص دریای خزر تبدیل به منطقه ای خاموش شده بود. شاید بزرگترین ویژگی روابط ایران و شوروی این بود که برای ایران مهم بود از جانب شوروی و حزب توده خطری متوجه کشور نشود و برای شوروی هم آرام نگاه داشتن مرزهای جنوبی مورد نظر بود. اما با فروپاشی شوروی روابط دو کشور صمیمانه شد. این دوره در تاریخ روابط دو کشور مثال زدنی است. رشد مبادلات و رفت و آمدها و تفاهم نامه های همکاری مجموعه ای بی نظیر در تاریخ ایران و روسیه را در این دوره رقم زده است. در تحلیل روابط دو کشور طبیعتا باید مسائل مختلف را مورد نظر بگیریم. اول آنکه در تعیین سیاست خارجی روسیه مولفه های فراوانی تاثیرگذار است و عوامل پایداری هم در کنار آن قرار دارد. از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران هم روابط خود با روسیه را در یک چارچوب کلی سیاست خارجی مستقل خود تعریف می کند. در دوره روسیه فدراسیون هم معتقدم با اینکه مجموعه روابط طی دو دهه گذشته رو به رشد بوده اما می توان دوره های مختلفی برای آن تعریف کرد به خصوص که روابط دو کشور هم تحت تاثیر تحولات سیاسی داخل روسیه و هم تحت تاثیر روبط این کشور با بلوک غرب بوده است. با این حال یک روند صعودی قابل رشدی را در طول دو دهه گذشته میان ایران و روسیه شاهد بوده ایم. از جانب ایران شاید بتوان گفت که روند ثابت تری طی یک دهه گذشته در روابط حاکم بوده و همه دولت های جمهوری اسلامی ایران پس از فروپاشی شوروی جایگاه برجسته ای برای روسیه در سیاست خارجی قائل بودند و روابط رو به رشد بوده است. در چند ساله اخیر - در دولت نهم و دهم- اهمیت روابط با روسیه تا این اواخر با توجه به تاکیدی که بر همکاری با بلوک شرق وجود دارد، افزایش یافت. شاید بخشی از گله مندی فعلی ایران در حوزه سیاست خارجی نسبت به روسیه ناشی از انتظار بیشتری است که از بلوک شرق نسبت به چند سال اخیر در سیاست خارجی تعریف شد. البته بخشی هم ناشی از آن است که رفتار روسیه تحت تاثیر فشارها و لابی های پیدا و پنهان در روسیه و خارج از این کشور، فراز و فرود داشته است. اگر بخواهیم روابط ایران و روسیه را طی بیست سال اخیر ترسیم کنیم یک روند صعودی را شاهد خواهیم بود. در عین حال فراز و فرودهایی نیز مشاهده می شود که چند ماهه اخیر یکی از فرودهای همراه با چالش نسبی بوده است. استمرار روند ثابت در ادامه روابط بیشتر ناشی از خواست دو کشور است و فراز و فرودهای روابط هم تحت تاثیر عوامل و فاکتورهایی است که خارج از دو کشور بر روی روابط تاثیرگذارند.  آقای سنایی به رویکرد نگاه به شرق در سیاست خارجی اشاره کردید. این رویکرد را تا چه اندازه قابل توفیق، واقع بینانه و منطبق با شرایط روز جهانی می دانید؟طبیعتا همکاری با بلوک شرق منحصر به روسیه نیست و مجموعه عظیم تری را پوشش می دهد. اگر همکاری با بلوک شرق و روسیه به این معنا باشد که ما از حوزه های دیگر جغرافیایی دنیا غفلت می کنیم، طبیعتا این واقع بینانه نیست. اما اگر همکاری با سیاست شرقی و برجسته شدن شرق در سیاست خارجی به این معنا باشد که ما جایگاه ویژه ای برای حوزه شرقی قائل هستیم این به میزان زیادی واقع بینانه خواهد بود. دلایل مختلفی برای این واقع بینی وجود دارد؛ اول آنکه در مجموع، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تکیه ویژه ای بر همکاری با کشورهای غیرمتعهد و جهان اسلام دارد. علاوه بر این، در سال های اخیر حوزه های ژئوپولتیک و ژئواکونومیک جهان در حال تغییر است. متغیر بودن نظام بین الملل و تغییر در قواعد بازی بین المللی هم کاملا نمایان است. همچنین کشورهای مستقل در جهان در حال رشد هستند و داعیه هایی دارند. جهان اسلام به طور ویژه از تاثیرگذاری جدی در نظام بین الملل برخوردار شده و آن چارچوب پیشین که در دوره جنگ سرد تعریف شده بود به میزان زیادی در حال زوال است. شاید بتوان گفت که مرکز ثقل تحولات بین المللی از اروپای شرقی به اروپای مرکزی و بعد از آن در حال حاضر به حوزه اوراسیا و خاورمیانه منتقل شده است. با توجه به این تغییرات و سیاست کلی جمهوری اسلامی ایران به نظر می رسد سیاست نگاه به شرق می تواند نوعی زایندگی و تامین ظرفیت ها را در دراز مدت همراه داشته باشد. البته این در صورتی است که ما از همه ظرفیت های در سیاست خارجی استفاده کنیم. ترکیه مصداق بارز این نمونه است، این کشور با درک دقیق در حال تغییر بودن حوزه های ژئوپولتیک، علاوه بر تقویت سیاست شرق گرایانه خود، لابی ها و همکاری خود با غرب و اروپا را نیز ادامه می دهد. به نظر من توجه خاص به این تغییرات و انطباق فعال با شرایط جدید که سیال نیز هست از جمله وظایف اصلی دستگاه دیپلماسی ما در دوره کنونی است. استفاده از ظرفیت های عمده بین المللی در کنار نگاه به شرق اهمیت دارد؛ ظرفیت ساختارهای بین المللی یکی از این ظرفیت هاست چراکه علی رغم ناعادلانه بودن آنها نمی توان از ظرفیت قابل توجه شان چشم پوشی کرد. کشورهایی مانند ایران در عین حال که طرفدار وضع موجود در نظام بین الملل نیستند می توانند از همین ساختارها به عنوان حداقل های ممکن استفاده کرده و جایگاه خود را ارتقا دهند. در عین حال نقش اقتصاد را نمی توان در تدوین سیاست خارجی از نظر دور داشت. اقتصادهای بزرگ دنیا قابل چشم پوشی نیستند. دفاع از حقوق کشور باید با یک دیپلماسی بسیار ظریف و در عین حال جدی پیگیری شود تا ظرفیت بهره برداری از ساختارهای بین المللی و اقتصادهای عمده جهان از دست نرود. در مجموع سیاست نگاه به شرق می تواند اولویت جمهوری اسلامی ایران باشد اما بهره گیری از ظرفیت های دیگر مانند تعامل با اروپا، تعامل با قدرت های اقتصادی و تعریف ائتلاف های منطقه ای نباید مورد غفلت قرار گیرد. یک سیاست خارجی موفق باید بتواند مجموعه های در ظاهر متناقض را گرد هم آورد و مانند یک سمفونی از دستگاههای مختلف نوای هماهنگی را بازتاب دهد ضمن اینکه در این سمفونی باید آهنگ خاص کشور و نظام ما حفظ شود.  به بحث روابط ایران و روسیه باز گردیم. شما معتقدید که موضع روسیه در قبال مسائل منطقه ای و بین المللی مبهم است و ضرورت دارد همکاری روسیه با ناتو و غرب با دقت مورد توجه قرار گیرد. این ابهام به چه معناست؟روسیه از جمله کشورهایی است که به صورت جدی به دنبال افزایش جایگاه خود در عرصه بین المللی است. شاید بتوان گفت این خطی است که روسیه از زمان روی کار آمدن آقای پوتین  (1999) تاکنون دنبال کرده است. به خصوص از سال 2006 به بعد که به میزان زیادی وضعیت داخلی روسیه تحکیم یافت و شرایط اقتصادی بهبود پیدا کرد، روسیه بدنبال این بود که تاثیر خود را در تحولات بین المللی افزایش دهد و به این مساله مشروعیت دهد. طبیعتا سیاست خارجی روسیه هم تحت تاثیر مولفه های مختلف است. روسیه از یک سو کشوری با ریشه تمدنی بیزانسی است و گرایش طبیعی برای پیوستن به اروپا دارد. از سوی دیگر روسیه کشوری شرقی است که بخش عمده خاک آن در آسیا قرار دارد. مجموعه ای قابل توجهی از آسیایی ها و مسلمانان را در خود جای داده است. حدود بیست درصد از جمعیت روسیه مسلمان است. از طرف دیگر به شکل عملی در حوزه سیاست خارجی با محدویت هایی مواجه است. در دوه دهه گذشته تحت فشار ناتو، امریکا و اتحادیه اروپا بوده که تلاش می کردند این کشور را تضعیف کنند. برای گذر از این محدودیت ها و ارتقای جایگاه خود در نظام بین المللی، راه حل مسکو پیش گرفتن سیاست عمل گرایانه در سیاست خارجی بود. این سیاست عمل گرایانه به خصوص در ده سال گذشته شکل گرفت و پیگیری منافع ملی روسیه را در تمامی عرصه ها به موازات ارتقای جایگاه روسیه در عرصه بین المللی مد نظر دارد. آنچه ما از مواضع روسیه شاهدیم خروجی این سیاست است. روسیه همچنین در طول یک دهه گذشته مشغول چانه زنی مستمر برای پیوستن به اتحادیه اروپا و مجموعه جهان غرب هم بوده است. این کشور برای رسیدن به این هدف با دو محدودیت مواجه است: اول اینکه مخالفت های داخلی با این مساله وجود دارد. در داخل روسیه گرایش های اوراسیاگرایانه مخالف پیوستن روسیه به اتحادیه اروپا هستند. دوم اینکه روسیه مایل بوده به عنوان یک عضو اصلی و تاثیرگذار در مجموعه جهان غرب شناخته شود. گاهی که روسیه بدنبال تامین اهدافش در مسیر پیوستن به مجموعه غرب بوده، وجهه تعامل این کشور با غرب نمود یافته و گاهی که احساس کرده این تعامل نتیجه بخش نیست، وجهه تقابل با غرب را نشان داده است که اوج آن در سال 2008 در جنگ گرجستان بود. این مسائل باعث فراز و فرود در مواضع روسیه نسبت به مسائل منطقه ای و بین المللی شده است. اکنون هم معتقدم اتفاق حساسی در حال رخ دادن است. روابط روسیه و امریکا طی دو سال اخیر بهبود چشم گیری پیدا کرده است و دو کشور تلاش دارند حوزه های حیاتی منافع یکدیگر را رعایت کنند. شاید یکی از دلایل نزدیکی مسکو به واشنگتن این است که تا حدود زیادی خط قرمزهای روسیه رعایت شده است. هم سپر دفاع موشکی مسکوت گذاشته شده و هم روند گسترش ناتو به شرق متوقف شده است و هم اینکه دست روسیه در حوزه پسا شوروی باز گذاشته شده است. روسیه هم طبیعتا همکاری های بیشتری در افغانستان با امریکا داشته و هم در موضوع ایران تمایل بیشتری برای همکاری نشان داده است. آنچه که در اجلاس لیسبون شاهد بودیم نمایانگر آن بود که کشورهای غربی تلاش دارند خواسته های روسیه را تامین کنند و جبهه واحدی از غرب را تشکیل دهند که روسیه بخشی از آن باشد.  طی دو سال گذشته روسیه دستاوردهای قابل توجهی در تعامل با آمریکا داشته است؛ هم‌چنین در بحث افغانستان و ایران همکاری‌های قابل توجهی بین دو کشور صورت گرفته است. البته روسیه در بحث ایران همکاری کاملی با آمریکا نداشت اما تحویل ندادن S-300 نشان داد روسیه نسبت به گذشته همکاری بیش‌تری با آمریکا دارد. روسیه در تحریم‌ها با کشورهای 1+5 همراهی کرده است اما به قول خود سعی کرده نقش تعدیل کننده داشته باشد. روسیه اعلام کرده است که هر گونه اقدام نظامی علیه ایران منافع روسیه را به خطر می‌اندازد با این حال به نظر می‌رسد نقش تعدیل‌کنندگی روسیه در موضوع ایران نسبت به گذشته تضعیف شده است. در پیش‌بینی درباره آینده روابط آمریکا و روسیه به دو دیدگاه خوش‌بینانه و بدبینانه اشاره کرد و گفت: برخی آینده روابط مسکو ـ واشنگتن را خوب ارزیابی می‌کنند و معتقدند در آینده شاهد روابط دو جانبه عمیق و روابط دو جانبه روسیه و ناتو خواهیم بود؛ اما دیدگاه مخالف آن معتقد است ماحصل روابط مسکو ـ واشنگتن طی شده است و مشکل‌های بهبود روابط، خود را نشان می‌دهند. اگر پیمان جدید استارت به تصویب سنای آمریکا برسد در آن صورت تحول مثبتی در روابط دو کشور اتفاق می‌افتد از این رو تصویب این پیمان شاهد بزرگی است که روابط آینده این دو کشور چه روندی را طی خواهد کرد.  روسیه توقع دارد سیستم جدید امنیتی اروپا مورد تایید آمریکا قرار گیرد. مدودف عنوان می‌کند که روسیه خواستار کنار گذاشتن ساختارهای کهنه امنیتی و پذیرش ساختارهای جدید امنیتی برای اروپا با پذیرش نقش جدید روسیه از سوی آمریکاست. روسیه همچنین انتظار دارد که در مقابل همکاری بیشتر عضویت در سازمان تجارت جهانی و بهره گیری از تکنولوژی های نوین را کسب کند. در زمینه مشکلات بر سر راه روابط روسیه و آمریکا در آینده  یکی از مشکلات پیش رو ضعف دولت اوباماست در آمریکا. اوباما برای تحقق خواسته‌های خود از قدرت کامل برخوردار نیست و باپیروزی جمهوری خواهان در کنگره این مساله تشدید خواهد شد. شرایط به گونه‌ای است که حتی جمهوری‌خواهانی که تمایل به تصویب پیمان استارت جدید دارند نمی‌خواهند این پیمان توسط اوباما و به نام دموکرات‌ها ثبت شود و با آن مخالفت می‌کنند. مساله دیگر این است که تصمیم‌گیرندگان و تحلیل‌گران حوزه روابط روسیه با آمریکا ذهنیت‌شان برگرفته از تعاملات مسکو ـ واشنگتن در 70 سال گذشته است.  بنابراین ابهام در تصویب پیمان استارت جدید، شکل‌گیری سیستم جدید امنیتی اروپا و تغییر در حوزه‌های ژئوپلتیک و ژئواکونومیک، متغیر بودن ساختار نظام بین‌الملل، عوامل داخلی در روسیه مبنی بر این که روسیه باید منبع قدرت در شرق، جهان اسلام، خاورمیانه و چین باشد از جمله مشکلات پیش روی آمریکا و روسیه است. گر چه مدودف رویکرد غرب‌گرایانه را دنبال می‌کند اما بعید نیست پوتین با عرضه نگاه اوراسیاگرایانه به عرصه قدرت باز گردد. هم‌چنین تنظیم روابط با چین از مشکلات بعدی روسیه در ایجاد تعامل بهتر با آمریکاست.  در حال حاضر پیشنهاد شده است که بخشی از سپر موشکی در روسیه و بخشی در ترکیه باشد که این مساله با نگاه روس‌ها هم‌خوانی دارد اما مشکل آن‌جاست که نظام امنیتی مورد توجه ناتو در برگیرنده چین نیست و این با همکاری‌هایی که روسیه با چین دارد تطابق ندارد. هم‌چنین تفاوت نگاه آمریکا به جایگاه روسیه با نگاهی که روس‌ها به جایگاه خود در دنیا دارند از دیگر مسایل روس‌هاست. با این حال تلاش‌های آمریکا در لیسبون نشان می‌دهد که آن‌ها تلاش دارند بگویند جبهه عظیمی از همکاری‌ها میان ناتو و روسیه در حال شکل‌گیری است و پیشنهاد می‌دهند مسکو عضو موثر ناتو باشد که این نشان دهنده چراغ سبز ناتو به روسیه است.  مهمترین اشتباه استراتژیک ایران در رابطه با روسیه طی سه دهه گذشته از دید شما چه بوده است؟فکر می کنم روابط ما با روسیه اشتباه نبوده است. روابط ایران و روسیه یک ضرورت برای هر دو کشور است. نباید این گله مندی های فعلی را هم در این روابط بزرگ نمایی کرد. در هر دو کشور تمایل جدی برای روابط وجود دارد و البته هر دو طرف نیازمند این همکاری هستند. موضوع ایران و روسیه صرفا حول محور پرونده هسته ای نیست بلکه مسائل مختلف منطقه ای وجود دارد که دو کشور را نیازمند به همکاری با یکدیگر می کند. اما در جواب سوال شما باید گفت که شاید اگر از ابتدا یک انتظار واقع بینانه تری از روابط با روسیه داشتیم و این را مد نظر قرار می دادیم که سیاست خارجی روسیه کاملا عمل گرایانه است و در چارچوب منافع ملی خود رابطه با ایران را دنبال می کند، بهتر بود.  آقای دکتر فکر نمی کنید که ایران همچنان فضای جنگ سرد را در روابط با روسیه در ذهن دارد؟ روسیه با شوروی دوران جنگ سرد فرق کرده است. در سال‌های گذشته روسیه نقش تعدیل‌کننده را در مساله هسته‌ای ایران بازی کرده است یعنی مثل زمان جنگ سرد نیست که شوروی می‌توانست در حل و فصل نهایی یک موضوع تاثیرگذار باشد. سیاست خارجی روسیه در گذشته یک سیاست خارجی ایدئولوژیک بود یعنی براساس هزینه فایده نبود بلکه براساس باورها، در سیاست خارجی هزینه می‌کرد و یک قطب نظام جهانی محسوب می‌شد، اما در دوره حکمرانی روسیه جدید بویژه در 10 سال اخیر سیاست عملگرانه‌ای بر این کشور حاکم است و معنای آن این است که روسیه حمایت از ایران را از دریچه نگاه خودش می‌بیند، در این شرایط تا جایی که حمایت از ما با سیاست خودش همخوانی داشته باشد ایران را همراهی می‌کند. بنابراین ما باید دقت کنیم که الان در روسیه یک دولت پراگماتیست حاکم است. این مساله بسیار مهم است و متاسفانه من در بسیاری از تحلیل‌ها می‌بینم که هنوز نسبت به روابط ما و روسیه همان تحلیل‌های دوران جنگ سرد صورت می‌گیرد. در حالی که آن دوره طی شده و روسیه نه شوروی دوره جنگ سرد است و نه رئیس‌جمهور آن دارای همان رویکردهای گذشته است.این موضوع 10 سال است آشکارا در مواضع مقامات روس بیان می‌شود و این عمل‌گرایی و حساب سود و زیان کردن در اسناد سیاست خارجی روسیه هم به کرات آمده است. یعنی هم تغییر شرایط جهانی و هم تغییر روندها و دولت‌ها در روسیه ما را وادار می‌کند که واقع‌بینانه به مسائل روسیه نگاه کنیم، زیرا در روسیه فعلی یک دولت پراگماتیست حاکم است که یک برآیندی است از دولت‌های پیشین و گرایش‌های مختلفی که در حوزه سیاست داخلی و خارجی روسیه و در همین زمان حاضر هم وجود دارد. پس باید به این مساله که روسیه هم به طور طبیعی در چارچوب منافع ملی خودش به مسائل پرونده هسته‌ای ایران نگاه می‌کند و باید به توان محدود روسیه واکنش و کنش‌های آن که دیگر کنش‌ها و واکنش‌های دوران جنگ سرد نیست، توجه کرد.  قرار بود ایران بابت عدم تحویل سیستن دفاعی اس- 300 از روسیه طلب غرامت کند. سفیرمان در مسکو بر این باور بود که این مساله نباید به مرحله شکایت برسد و از طریق مذاکره قابل حل و فصل است. این کار در چه مرحله ای قرار دارد؟ از آنچه در مورد تحویل اس300 رخ داد همواره به عنوان یک نقطه ابهام در روابط ایران و روسیه یاد خواهد شد. انتظار می رفت بر اساس قراردادی که میان دو کشور وجود دارد نسبت به اجرای این قرارداد اقدام شود. عدم تحویل این سیستم از جانب روسیه علی رغم ماهیت دفاعی این سیستم و تاکید مکرر مقامات این کشور نشان از آن دارد که فشارهای جدی برای عدم تحویل این مجموعه بوده است. اما قرائن و شواهدی نیست مبنی بر اینکه جمهوری اسلامی ایران بنای اقدامات حقوقی در این خصوص دارد دیده نمیشود به خصوص با توجه به اینکه بحث روابط دو کشور مجموعه ای گسترده است و عدم اقدام مسکو در ارتباط با تحویل اس 300 ها نباید منجر به خسارت دیگر زمینه های همکاری شود. در مورد دریافت غرامت جنگ جهانی دوم هم بحث هایی در ایران شده بود. این مساله در مورد روسیه چه میزان قابل تحقق است؟فکر نمی کنم این موضوع خیلی جدی باشد. اکنون اگر بحث غرامت های جنگی قابل پیگیری باشد، قاعدتا بحث غرامت های جنگ تحمیلی که موضوعی جدید است، ابعاد آن روشن شده و پیگیری هایی در مورد آن انجام گرقته بود، در اولویت قرار دارد.  به نظر می رسد که سیاست خارجی کشور تمایلی به ورود در بحث دریافت غرامت های جنگ از عراق ندارد. نظر شما چیست؟اگر قرار باشد دریافت غرامت پیگیری شود، بحث دریافت غرامت از عراق اولویت دارد. ممکن است زمان طرح این موضوع سنجیده شود اما این موضوعی است که باید در دراز مدت مد نظر قرار گیرد به خصوص که عراق کشوری نفتی است و صاحب درآمد است.  پیش بینی شما از آینده روابط ایران و روسیه با در نظر گرفتن این سناریوها چیست: 1- تغییر آقای مدودف و احتمال روی کار آمدن مجدد آقای پوتین2- پیروزی جمهوری خواهان در امریکا3- نتیجه بخش بودن مذاکرات ایران با گروه شش.شوکی که به روابط ایران و روسیه وارد شده می تواند زمینه ای باشد برای بازتعریف روابط دو کشور باشد. در این باز تعریف هم محدودیت های موجود در روابط و هم سناریوهای جدید برای همکاری دو کشور باید دیده شود. معتقدم که ایران و روسیه به خصوص در حوزه های منطقه ای می توانند سناریوهای جدیدی برای همکاری تعریف کنند. طبیعتا اکنون وجهه تعامل روسیه و امریکا افزایش یافته که تاثیر منفی خود را بر روابط ایران و روسیه گذاشته است. اگر در امریکا جمهوری خواهان بر سر کار آیند به طور قطع تقابل میان روسیه و امریکا بار دیگر برجسته خواهد شد و طبیعتا به نفع روابط ایران و روسیه خواهد بود. اما اینکه در روسیه چه خواهد شد،بحثی جالب و طولانی است. فکر می کنم روی کار آمدن پوتین یا هر فرد دیگری در روسیه به میزان زیادی تحت تاثیر تحولات جهانی و حوادث داخلی امریکا خواهد بود.  آیا می توان چشم انداز مثبتی نسبت به روابط استراتژیک ایران و روسیه داشت؟روابط ایران و روسیه به خصوص بحث پرونده هسته ای ایران به میزان زیادی تحت تاثیر مسائل بین المللی است. هم توان روسیه برای مقاومت در برابر غرب در حمایت از ایران محدود است و هم اینکه این کشور نسبت به تبدیل شدن ایران به یک قدرت هسته ای در جنوب مرزهایش نگرانی دارد. بر این اساس آینده روابط تحت تاثیر این مسائل است اما زمینه های لازم برای رشد و تقویت همکاری ها میان روسیه و ایران هر چند در نه در حد استراتژیک وجود دارد و معتقدم که ظرفیت فراونی در روابط وجود دارد که باید از آن استفاده شود. البته سیاست خارجی روسیه در موضوع ایران و پرونده هسته ای ایران مقامت محدود بود. آیا این رویکرد موجود است یا به همکاری کامل با غرب تغییر کرده است؟ معتقدم که این باور که سیاست روسیه تغییر کرده و این کشور کاملا تبدیل به دوست غرب شده است، باور غیر واقع  بینانه ای است. هنوز تقابل استراتژیک میان روسیه و اروپا و امریکا برقرار است. البته تلاش های زیادی در حال انجام است برای آنکه این تقابل کم رنگ جلوه داده شود. این تلاش های به خصوص در اجلاس لیسبون به نمایش گذاشته شد. حتی تلاش می شود که خواسته های روسیه هم به شکلی تامین شود. اما در مجموع با توجه به شرایط جهانی، احتمال ناپایداری شرایط در امریکا و حتی روسیه، وجود چین به عنوان یک ابرقدرت و مجموعه ای از مسائل حل نشده خاورمیانه و بحث افغانستان، فکر می کنم تصور اینکه ائتلافی از غرب شکل گیرد که روسیه هم بخشی از آن باشد، بسیار خوش بینانه است.  آقای سنایی در برنامه پنجم تصویب شده که در روابط اقتصادی با کشورهای غیر همسو باید تجدید نظر شود. این مساله با تاکید شما در بهره گیری از ظرفیت های مختلف اقتصادی و دیگر ظرفیت ها مغایرت ندارد؟ بخش سیاست خارجی در برنامه پنجم در مقایسه با سایر بخشها یکی از لاغرترین و ضعیف ترین بخشهاست. مجموعه بحث سیاست خارجی در این برنامه کمتر از دو صفحه است. طبیعتا بحث سیاست خارجی می توانست با مشارکت جدی تر وزارت خارجه و سایر دستگاه های ذی ربط جایگاه برجسته تری در برنامه پیدا کند. شاید یک دلیل این باشد که برنامه پنجم مساله محور است و مجموعه ای از خط و مشی هاست که به حل مشکلات دستگاه های مختلف پرداخته است. طبیعتا دستگاه های اقتصادی و صنعتی و مالی مسائل بیشتری دارند اما شاید وزارت خارجه و سیاست خارجی کشور چنین احساسی نداشته است. شاید اینگونه تصور می شود که سیاست خارجی به شکل روتین کار خود را ادامه می دهد.  در حالی که سیاست خارجی در بخش های اقتصادی و صنعتی و مالی کشور به طور ویژه تاثیرگذار است!به همین دلیل معتقدم که بحث سیاست خارجی می توانست جایگاه برجسته تری پیدا کند و شاید با حضور دستگاه های مختلف مجموعه مدون و منسجم تری در باب سیاست خارجی تدوین شود اما اکنون برنامه پنجم چیزی به آنچه که عنوان سیاست خارجی در حال انجام است، اضافه نمی کند.  شما در مراحل تصویب بودجه برای بحث های دفاعی زیاد بحث کردید اما در مورد حوزه سیاست خارجی چنین نبود.شکل گیری برنامه به میزان زیادی در تعامل دولت و دستگاه های اجرایی و مجلس شکل گرفت و در واقع لاغری و فربه گی هر بخش ناشی از این است. چنین احساس نشد که بخش های مرتبط با سیاست خارجی با مسائلی مواجهند که باید در چارچوب برنامه حل و فصل شود و پیگیری در این زمینه از سوی دستگاههای اجرایی وجود نداشت در حالیکه برنامه پنجم میتوانست برش مشخصی از سند چشم انداز را با توجه به شرایط کنونی جهانی عرضه کند. ارزیابی شما از میزان همراهی سیاست نگاه به شرق در دیپلماسی با بهره گیری از ظرفیت های دیگر مناطق جهان چیست؟ فکر می کنم در حوزه سیاست خارجی امکان بیشتری برای بهره گیری از ظرفیت های مختلف در اختیار داریم. طبیعتا سیاست خارجی یک کشور بخشی است که منافع ملی در آن جلوه بیشتری دارد. بهره گیری از ظرفیت های مختلف در سیاست خارجی در شرایط حاضر حائز اهمیت است. سیاست خارجی کشوزر را اکنون می توان فعال تعریف کرد اما می تواند در عین حال مبتکر هم باشد.ثبات همراه با انعطاف و واکنش سریع به تحولات جهانی و اصولی و آرمانگرایانه تدوین کردن اهداف در عین تخصصی و علمی عمل کردن در اتخاذ تاکتیک ها از جمله مواردی است که میتواند به تقویت دیپلماسی ما کمک کند.  شما سیاست خارجی کشور را فعال می دانید؟در مجموع بله. دستگاه سیاست خارجی با همه بخش هایش اعم از وزرت خارجه و... دستگاه نسبتا فعالی است. هر سیاست خارجی را باید با محدودیت ها و امکاناتش ارزیابی کرد. هم  برون داد نهایی سیاست خارجی کشور در دستگاه وزارت امور خارجه محدود نیست و هم امکانات و منابع کشور در سیاست خارجی اهمیت دارد. یکی از مسائل اصلی این است که کشور در سیاست خارجی باید در بسیج منابع ملی  موفق عمل کند و در عمل نیز از حوزه فعالیتهای پراکنده به اولویت بندی،یک سازمان نظری و به حوزه ابتکار برسد. این خلاقیت از دو بعد است؛ یکی آنکه مجموعه روند تدوین سیاست خارجی کشور نباید نقش پیرو داشته باشد بلکه باید فعال باشد. در واقع موضع گیری شخصیت هایی که در سیاست خارجی  اظهار نظر می کنند را وزارت خارجه جهت دهی کند. در بعد بین المللی هم دست به اقدامات جدید زده و به نظریه پردازی پرداخته و آنها را به منصه اجرا گذارد.ما در اسناد بالا دستی در قانون اساسی،سند چشم انداز و دیدگاههای امام و رهبری اصول و محورهای روشنی داریم.با استفاده از آنها مطابق شرایط روز باید سند و نظریه سیاست خارجی کشور برای دوره های چند ساله عرضه شود. معتقدم در حوزه همکاری های منطقه ای ظرفیت های بالایی وجود دارد. در شرایط حاضر ابتکارات بیشتری می توان بکار گرفت. به نظرم در دیپلماسی در حوزه های ثابت و متغیر میتوان شیوه عمل متفاوتی داشت در حالیکه رفتار سیاست خارجی ما نشان میدهد که باید در تشخیص این حوزه ها باید با دقت بیشتری عمل کرد.    ملاک های خلاقیت را تشریح کردید اما بر اساس چه ملاک ها و فاکتورهایی سیاست خارجی کشورمان را فعال می دانید؟ آیا تعدد رفت و آمدهای دیپلماتیک ملاک این نظر شماست؟در مجموع سیاست خارجی ما در عرصه های مختلف حضور نسبی جدی دارد. باید مجموعه منابع امکانات و محدویت ها با هم در نظر گرفت. با  در نظر گرفتن این فاکتورها سیاست خارجی ما فعال است و محدود به وزارت خارجه نیز نیست و دستگاههای مختلفی در سطوح متفاوتی فعالند. حتی در مورد حضور ایران در منطقه قفقاز و آسیای میانه اعتقاد دارم که این حضور فعال بوده است. ایران در طول بیست سال گذشته از بازیگران فعال در این حوزه بوده اما اینکه این حضور و فعالیت ها چه میزان تاثیر گذار بوده، چه میزان خروجی داشته و آیا می تواند موثرتر باشد، بحث دیگری است. ایران در منطقه و جهان  بازیگر بی تفاوتی نیست، اما به شکل های مختلف می توان تاثیرگذاری این حضور را افزایش داد. باید آشنایی بیشتری با قواعد بازی بین المللی پیدا کنیم. مهارت های کادر دیپلماتیک خود را در حوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را در بازی ها افزایش دهیم. شناخت جدی تری از محیط بین المللی پیدا کنیم. از افرادی که باور و اراده جدی در پیگیری اهداف دیپلماسی نظام دارند بهره بگیریم و نهایتا ظرفیت های موجود در هر عرصه را به خوبی شناسایی کرده و تلاش کنیم از آنها بهره بگیریم. در یک کلام باید تعارض ها را در عمل کاهش و روند تعاملی را تقویت کرد. باید مانع از کشیده شدن تعارض های موجود در حوزه اهداف با ساختارهای بین المللی به حوزه عمل شویم. گاهی این دو موضوع با هم اشتباه گرفته می شود، اینکه ما اهداف و اصول خاص خود را در عرصه بین المللی داریم قابل صرف نظر کردن نیست و هر نوع صرف نظر به معنای عقب نشینی است. اما این بدان معنا نیست که در عمل و در عرصه بازی هم همواره وارد تعارض شویم. بازیگر ماهر بازیگری است که بتواند مجموعه را به سوی اهداف خود - حتی اهداف متفاوت- هدایت کند. شما به واقع گرایی در حوزه سیاست خارجی معتقد هستید. ما چگونه می توانیم رویدادهای داخلی را مدیریت کنیم که در سیاست خارجی مجبور به عقب نشینی نشویم؟در مورد سیاست خارجی آرمان گرایی را در تعیین اهداف و واقع گرایی را در عمل صحیح می دانم. سیاست خارجی ما سیاستی آرمان گرایانه است. این بر اساس قانون اساسی، چشم انداز و برنامه های توسعه ای مشخص و مشهود است. این درست است چراکه سیاست غیر آرمان گرایانه محکوم به شکست است. سیاست خارجی باید اهداف را تنظیم و در چارچوب اصول، آنها را پیگیری کند. اما باید توجه داشته باشیم هر چه از سیاست داخلی دور شده و وارد عرصه سیاست خارجی شویم، محدودیت های ما و تاثیر فاکتورهای دیگر افزایش پیدا می کند. تفاوت سیاست خارجی و داخلی در این است که در سیاست داخلی بازیگران خودی هستند و در چارچوب منافع ملی بازی را تعریف می کنند اما در حوزه سیاست خارجی بازیگرانی وجود دارند که اگر دشمن نباشند به طور قطع رقیب خواهند بود. فکر می کنم که سیاست خارجی موفق ضمن حفظ آرمان گرایی در پیگیری اهداف خود، با محیط بین المللی واقع بینانه رفتار کند. بزرگترین دیپلماسی این است که بتوان ظرفیت های موجود در محیط را در خدمت تامین اهداف خود گرفت. برای این کار باید با زبان، محیط،قواعد و ظرفیت های طرف مقابل آشنا بود. توجه به این فاکتورها در شرایط تغییر نظام بین الملل اهمیت ویژه ای دارد. اکنون نظام بین الملل در شرایط تغییر قرار دارد و همه کشورهای مستقل که در این فضا داعیه ای دارند، بر این باورند که می توان جایگاه بین المللی را تغییر داد. در دوران جنگ سرد اینگونه نبود. در ان دوران تغییرات کند و سخت و گاهی غیر ممکن بود اما در شرایط حاضر نظام دو قطبی فروپاشید. تلاش های امریکا برای نظم دادن به نظام تک قطبی منجر به شکست شد. اکنون شرایط رشد کشورها و ارتقای جایگاه آنها وجود دارد.برای بهره برداری از این وضعیت باید تلاش هایی ترتیب داد. شما معتقدید که باید با زبان طرف مقابل به مذاکره نشست و منافع خود را تامین کرد. زبان فعلی کشورها در سیاست خارجی کسب حداکثر منافع با صرف حداقل هزینه هاست. سخن از هزینه و فایده نشانه واقع گرایی است. با اهداف آرمان گرایانه می توان به مذاکره با واقع گرایی نشست؟یک سیاست خارجی غیر آرمان گرا غیر محرک و غیر موثر است. برای کشوری مانند ایران که داعیه دار است تعیین اهداف آرمان گرایانه مهم است. کشوری که راکد است، می تواند سیاست خارجی واقع گرا را حتی در حوزه تعیین اهداف دنبال کند. اما ایران هیچ گاه سیاست خارجی غیر آرمان گرایانه را دنبال نکرده است. کشور ما همواره در عرصه بین المللی حرف دارد. اما در عمل برای پیگیری این اهداف باید واقع گرایانه رفتار کرد. باید برای رسیدن به اهداف، اولویت هایی تنظیم کرد. گاهی اولویت بندی را در پیگیری اهداف فراموش می کنیم. در یک دستگاه سیاست خارجی به طور مستمر باید دو زایندگی وجود داشته باشد؛ اول زایندگی اهداف و آرمان ها و بالندگی آنها در نسل های مختلف به تناسب زمان و در کنار آن، زایندگی تخصص ها، مهارت ها و شناخت محیط . رصد کردن محیط بین المللی. یکی از مسائل سیاست خارجی کشور عکس العمل دیرهنگام نسبت به برخی مسائل است.  می توانید مثال بزنید؟گاهی نسبت به تغییر ساختارها و شرایط وقایع دیرهنگام عکس العمل نشان می دهیم. این ارتباطی به آرمان گرایی سیاست خارجی کشورمان ندارد بلکه تا حدی به مهارت ها و نوع پیگیری اهداف سیاست خارجی باز می گردد. به عنوان مثال در مواردی مانند افغانستان، فضای پساشوروی، سیاست خارجی در فضای مجازی و... با این حال مشکلاتی در سیاست خارجی کشورمان دیده می شود که قابل بحث است. اگر در آفریقا با برخی چالش ها مواجه می شویم، اگر با روسیه اختلاف نظرهایی داریم که به تنش هایی منجر شده و اگر در آمریکای لاتین امکان فاصله افتادن میان ما و رقابت های سیاسی داخل این منطقه وجود دارد، اینها نشانه هزینه هایی است که بر سیاست خارجی کشورمان تحمیل می شود. چه باید کرد که هزینه کاهش و فرصت ها افزایش یابد؟ سیاست خارجی آرمان گرایانه همواره هزینه هایی به همراه دارد اما باید تلاش کرد که هزینه ها را کاهش داد. هزینه کردن برای کشوری مانند ما با سیاست هایی آرمان گرایانه غیر طبیعی نیست. اولویت بندی بسیار اهمیت دارد. در سیاست خارجی کشورمان شاهدیم که در حوزه مناطق مختلف جغرافیایی اولویت بندی روشنی وجود ندارد. معتقدم  که در عمل هم چندان واقع بینانه عمل نکرده ایم. در هر حال توان و ظرفیت و منابع موجود در دیپلماسی کشورمان محدود است و برای صرف این منابع باید اولویت بندی کرد. در واقع الزامی به حضور در همه نقاط جهان و فعالیت در همه عرصه ها نیست. می توان اولویت بندی داشت، از برخی عرصه های جغرافیایی چشم پوشی و حضور در برخی عرصه های را تقویت کرد. از آنجا که جمهوری اسلامی ایران نوعی احساس وظیفه هم دارد، با حضور در برخی عرصه ها، آنها را عرصه فعالیت تشخیص می دهد در حالی که باید میزان حضور ما در هر عرصه جغرافیایی با توجه به میزان تاثیرگذاری آن بر تحولات بین المللی، تامین منافع کشورمان و تماس با حوزه سیاست خارجی کشور اولویت بندی شود. اکنون برخی حوزه های جغرافیایی وجود دارد که بودن و نبودن آنها چندان در حوزه سیاست خارجی کشورمان تاثیرگذار نیست. میزان خروجی سیاست خارجی ایران بر اساس تعداد نمایندگی های خارج از کشور قضاوت نمی شود. معیار این است که حضور ایران در مناطق و کشورهای مختلف چقدر بر اساس اولویت ها و اهداف بوده است. منظور دقیق شما چیست. آیا در حال حاضر آفریقا خارج از اولویت است؟برای دستگاه های مختلف متفاوت است اما اگر ما حوزه های مختلف را تعریف کنیم چند حوزه اصلی قابل تشخیص است: حوزه شیعی،حوزه پیرامونی ایران یا کشورهای همسایه، حوزه تمدنی ایران  شامل آسیای مرکزی و قفقاز و پاکستان و افغانستان، حوزه کشورهای اسلامی و نهایتا حوزه کشورهای شرقی.با حوزه غرب نیز باید تعامل روشنی تعریف شود. من در عین حال که آفریقا را منطقه مهمی می دانم اما ما همواره الزاما بر اساس علایق نمی توانیم در سیاست خارجی عمل کنیم. ممکن است نیاز باشد که از حضور در یک یا چند کشور چشم پوشی شود چراکه تاثیر ویژه ای در تامین اهداف ما ندارد.  به طور مشخص در مورد کشورهای آفریقایی این نظر را دارید؟در مورد برخی کشورهای آفریقایی بله.  در مورد آمریکای لاتین نظر شما چیست؟آمریکای لاتین در طول سی سال گذشته در تمامی ابعاد سیاست خارجی کشورمان از اهمیت برخوردار بوده است. گاهی بیشتر و گاهی کمتر. روابط ایران با کشورهای این حوزه با توجه به همسایگی آنها با امریکا و وجود نقاط مشترک میان ایران و این کشورها ضروری به نظر می رسد. اما اینکه کار با آمریکای لاتین در کجای اولویت ها تعریف شود، جای بحث دارد.  از دید شما تهدید ها و تحریم هایی که ایران را هدف قرار داده چگونه قابل تغییر به فرصت هستند؟قرار گرفتن در شرایط تحریم و افزایش تقابل با بازیگران بین الملل به صورت کلی مطلوب نیست.البته ما تعارضاتی به دلیل تکیه بر استقلال، اسلام و اصولمان در سیاست خارجی با قدرتهای زورگو داریم که این طبیعی است اما در عمل باید تاکتیکهایی اتخاذ کنیم که این فشارها را به حد اقل برسانیم.خروج از دایره تحریمها و تنگ شدن حلقه دشمنان در اطراف مرزهای ما سیاست اصولی جمهوری اسلامی است و در این مسیر باید از دیپلماسی فعالتر و تاکتیکهای منعطفتر و ابتکارات بیشتری بهره گرفته شود.تبدیل شدن ما به یک قدرت منطقه ای تمام عیار نیازمند پرهیز از افزایش مناقشات و  بهره گیری از توانمدیهای موجود و حضور موثرتر در ساختارهای منطقه ای و بین المللی است.  آقای سنایی نظام انتخابات ایران از برخی جهات شبیه سیستم انتخاباتی امریکاست. اکنون در فضای داخلی این گمانه زنی مطرح اشت که احتمال دارد انتخابات یازدهم ریاست جمهوری مانند مدل روسی پوتین- مدودف شکل گیرد. آیا این امکان وجود دارد؟بعید است. در ایران ولایت فقیه تنظیم کننده و هماهنگ کننده قواست. این بحث پیشتر هم در گذشته هم مطرح شده بود.این بحثی است که به صورت معمول امکان وقوع آن نیست. علت این است که مقام معظم رهبری در راس سیستم تصمیم گیری قرار دارد و این شرایط قابل تحقق نیست که رئیس قوه مجریه بدنبال جانشینی برای خود باشد. ممکن است تلاشی صورت گیرد اما در ساختار سیاسی ما که حزبی نیست این امکان وجود ندارد. در کشور ما با توجه به جایگاه و اختیارات ولی فقیه چنین امکانی برای رئیس جمهور وجود ندارد. ممکن است رئیس جمهور تمام قد در دفاع از نامزدی وارد میدان شود. آنچه در انتخابات اخیر برزیل رخ داد  نتیجه توافق ساختار نبود بلکه نمونه ای از حمایت رئیس جمهور از کاندیدایی خاص بود. در مورد روسیه توافق ساختار منجر به جایگزینی مدودف به جای پوتین شد. اما در کشور ما چنین امکانی نیست.  /30114




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 907]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن